معزالدین محمد غوری
معزالدین محمد (تولد ۱۱۴۹، مرگ ۱۲۰۶ میلادی) که پیش از سلطنت «شهابالدین محمد» نام داشت، یکی از سلاطین غور بود. معزالدین محمد در فاصلهٔ سالهای میان ۱۱۷۳ تا ۱۲۰۲ میلادی در سلطنت غور با برادرش غیاثالدین غوری شریک بود. پس از مرگ غیاثالدین در سال ۱۲۰۲ میلادی، معزالدین محمد تا سال ۱۲۰۶ میلادی بهتنهایی بر قلمرو غوریان فرمان راند. معزالدین محمد پسر بهاءالدین سام (تولد ۵۳۸-مرگ۶۰۲ه.ق) که پیش از سلطنت شهاب الدین نام داشت یکی از سلاطین غور بود. مادر وی دختر ملک بدرالدین گیلانی از نسب شَنسَبانیان بود که برای دو پسر خود غیاث الدین و معزالدین محمد لقبهای حبشی و زنگی گذاشته بود.[2] در سال ۵۶۹ه.ق معزالدین به فیروزکوه نزد برادرش رفت و مورد توجه و استقبال او قرار گرفت و به مقام سپهسالاری منصوب شد. پس از یکسال با قهر، فیروز کوه را ترک کرد و به سیستان رفت. غیاث الدین از برادر خود رفع کدورت کرد، او را به فیروز کوه بازگرداند و حکومت ولایت آستینه و کجوران را به معزالدین محمد داد.[3] یکی از مهمترین فعالیتهای نظامی او در این زمان جنگ با غزان در سال ۵۶۹ ه.ق بود که غزنین را به اشغال خود درآورده بودند اما سرانجام غیاث الدین محمد آنها را شکست داد و حکومت غزنین را به معزالدین سپرد. معزالدین از طرف برادرش مأمور لشکرکشی به خراسان و هندوستان شد که بخشی در عهد حکومت خودش بودهاست.[4] معزالدین مشغول آماده کردن سپاه برای حمله به خوارزم بود که برادرش غیاث الدین در گذشت و پس از انجام اقدامهای لازم به تاج و تخت سرزمینی نسبتاً بزرگ و بدون رقیب دست یافت. در اولین اقدام برای جلوگیری از درگیریهای داخلی، ولایات را بین خویشاوندان خود تقسیم کرد:شهرهای بُست، فراه و اسفراز را به برادرزادهٔ خود غیاث الدین محمد، فیروزکوه و زمین داور را به ملک ضیاءالدین، داماد و پسر عموی غیاث الدین محمد و هرات را هم به ملک ناصرالدین آلپ غازی، خواهر زادهٔ خویش واگذار کرد.[5]
سلطان معزالدین محمد غوری | |
---|---|
سلطان معزالدین محمد غوری | |
سلطنت | ۱۱۷۳–۱۲۰۲ (شراکت در سلطنت با برادرش سلطان غیاثالدین محمد غوری)؛ ۱۲۰۲–۱۲۰۶ (سلطنت بهطور فردی) |
پیشین | سلطان غیاثالدین محمد غوری |
جانشین | غور: سلطان غیاثالدین محمود غوری غزنی: تاجالدین یلدز دهلی: قطبالدین ایبک بنگال: محمود بن بختیار خلجی مولتان: ناصرالدین قباچه |
زاده | ۱۱۴۹ غور، جزئی از کشور افغانستان امروزی |
درگذشته | ۱۵ مارس ۱۲۰۶ میلادی دامیاک، ناحیه جلم، جزئی از پاکستان امروزی |
آرامگاه | دامیاک، ناحیه جلم، جزئی از پاکستان امروزی |
خاندان | دودمان غوریان |
پدر | بهاءالدین سام یکم |
دین و مذهب | دین اسلام[1] |
جنگ معزالدین محمد با سلطان محمد خوارزمشاه
معزالدین محمد هنگام بازگشت از طوس به رسیدگی امور خراسان پرداخت و یکی از امرای شجاع غور را به نام محمد خرنگ را حاکم مرو کرد و در ابیورد بعضی از امرا را دستگیر و گروهی را به قتل رساند. پس از بازگشت معزالدین محمد، سپاهیان خوارزمشاه در غیبت او مرو را تسخیر کردند و حاکم مرو را به قتل رساندند؛ سلطان علاءالدین محمد را به فتح هرات ترغیب کردند، او نیز در سال ۶۰۰ ه.ق به هرات لشکر کشید و آنجا را محاصره کرد. ناصرالدین آلپ غازی، والی شهر، به مذاکره پرداخت و وانمود کرد که از جانب معزالدین محمد اجازه انعقاد صلح را دارد؛ بدین ترتیب قرار شد که غوریان به خراسان تجاوز نکنند و خوارزمشاهیان نیز به غور حمله نکنند و همچنین آلپ غازی متعهد شد مالی را به خوارزمشاه پرداخت کند. معزالدین محمد پس از سروسامان بخشیدن به امور سلطنت برای پایان دادن جنگ با خوارزمشاهیان به خوارزم لشکر کشید. محمد خوارزمشاه بلافاصله رسولانی برای درخواست کمک از قراختاییان فرستاد. در این هنگام بین طرفین جنگ درگرفت، غوریان شکست خوردند، گروهی کشته و اسیر شدند و باقی سپاه نیز فرار کردند.[6] پس از مدتی محمد خوارزمشاه با دانستن اهمیت خراسان برای غوریان، فرستادهای نزد معزالدین محمد فرستاد و او را مقصر اصلی جنگ دانست و از وی درخواست صلح کرد، و معزالدین بهناچار پذیرفت که بر طبق آن بلخ و هرات به غوریان و مرو و نیشابور به خوارزمشاه تعلق گرفت.[7] معزالدین تا مدتها در فکر انتقام گرفتن از قراختائیان بود ولی به علت اغتشاشاتی که در هند به سبب انتشار شایعه مرگش توسط یکی از امرای خود به وجود آمده بود، ناچار شد تا به آن سرزمین توجه کند و عملیات بر ضد قراختائیان را به وقت دیگر موکول کند.[8]
فتوحات معزالدین محمد در هند
لشکرکشیهای سلطان معزالدین به هند از صفحات درخشان زندگی سیاسی و نظامی اوست. علت لشکرکشیها به هند:۱-تعقیب و براندازی بازماندگان غزنویان که در لاهور اقامت داشتند۲-ایجاد امپراطوری بزرگی همچون غزنویان و دستیابی به ثروتهای افسانه ای هند بود. در سال ۵۷۱ه.ق اولین لشکرکشی سلطان معزالدین به هند آغاز شد که به تسخیر مولتان و اوچه از قرامطه منجر شد. وی در سال ۵۷۵ه.ق پیشاور را تصرف کرد و دو سال بعد به طرف لاهور لشکر کشید.[9] معزالدین محمد در پایان سال ۵۸۳ه.ق به قصد تصرف اجمیر به هند لشکر کشید و در سر راه خود شهرهای تبرهنده، سرستی و کهرام را تصرف کرد. هندیان به دلیل بی نظمی که در آرایش نظامی سپاه غور، رخ داد موفق به شکست آنها شدند. در سال ۵۸۸ه.ق معزالدین بار دیگر به قصد انتقام عازم هندوستان میشود. دو سپاه مجدداً در تراین با هم رو به رو شدند. غوریان با غافلگیری، حریف را شکست دادند و دارالملک اجمیر و تمام سوالک به تصرف غوریان درآمد و سلطان معزالدین حکومت آن را به قطب الدین ایبک واگذار کرد.[10]
رابطه سلطان معزالدین محمد با کوکران
کوکران با نامهای دیگر کهکران و کوکهران قومی از هندوها بودند که در کوههای میان لاهور و مولتان ساکن بودند که در اواخر ایام سلطنت سلطان معزالدین از قراختائیان کوکران از این فرصت استفاده کرده، طغیان کردند و راه لاهور و شهرهای دیگر را به غزنین مسدود کردند؛ بدین ترتیب ارسال خراج هند به غزنین با مشکل مواجه شد؛ بنابراین، معزالدین از قطب الدین ایبک والی دهلی، خواست تا آنها را مطیع کند اما دامنه تجاوزات کوکران به سرزمینهای دیگر کشیده شد. در سال ۶۰۲ه.ق در محلی ما بین جیلم و سودره با هم برخورد کردند کوکران شکست خوردند و غنایم بسیاری نصیب غوریان شد.[11]
قتل سلطان معزالدین
پس از پایان دادن به غائله هند، معزالدین تصمیم به انتقام از قراختائیان گرفت و برای عبور از جیحون حاکم بامیان را مأمور کرد بر روی آن پل ببندد و لاهور را به قصد غزنین ترک کرد و در کنار سند در محلی به نام دمیک اردو زد. چندتن از کوکریان برای انتقام جویی هنگام نماز عشا یا قبل از ظهر به خیمه او حمله کردند و وی را به قتل رساندند. مدت حکومت معزالدین از فرمانروایی او بر غزنین ۳۲سال و چندماه بود و حدود ۲۹سال تحت فرمانروایی برادرش حکومت میکرد و حدود سه سال پس از مرگ او به استقلال سلطنت کرد. پایتخت تابستانی او غزنین و خراسان و پایتخت زمستانی او لاهور و هند بود. پس از مرگ او قطب الدین ایبک به تخت نشست که نخستین سلطان ترک نژاد هندوستان محسوب میگردد.[12]
رابطه با خلیفه
معزالدین از نظر دیپلماسی برای جلوگیری از دشمنی و مخالفت خلیفه، با وی رابطه دوستی برقرار کرد و دستور داد تا در خطبهها نام او را ذکر و روی سکه هم ضرب کنند.[13]
هنر و معماری
شهر غزنین در زمان حکومت معزالدین مرکز داد و ستد بود و از لحاظ هنری به دوره رنسانس که از سبک هندی الهام گرفته شده[14] و سبک معماری هندی در شمال غربی هند که نمونه بارز آن مسجد لاروند است شباهت دارد. صنعت معماری غوریان در زمان حکمرانی دو سلطان بزرگ غور یعنی غیاث الدین و معزالدین در عالیترین حد خود ظاهر شد که قسمت اعظم بناها و اماکن مقدس در سرزمینهای متصرفه غوریان در خراسان و هندوستان انجام شدهاست.
منابع
- Encyclopedia Iranica, Ghurids, C. Edmund Bosworth, Online Edition 2012,
- روشن ضمیر، تاریخ سیاسی نظامی غوریان، ۹۷.
- روشن ضمیر، تاریخ سیاسی نظامی غوریان، ۹۸–۹۹.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۶۳.
- روشن ضمیر، تاریخ سیاسی نظامی غوریان، ۹۹–۱۰۰.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۶۳–۶۴.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۶۶.
- روشن ضمیر، تاریخ سیاسی نظامی غوریان، ۱۰۴–۱۰۵.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۶۷–۶۸.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۶۹.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۷۱–۷۲.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۷۲–۷۳.
- روشن ضمیر، تاریخ سیاسی نظامی غوریان، ۱۰۵.
- فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۹۹.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Muhammad of Ghor». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۱ اوت ۲۰۱۵.
- فروغی ابری، اصغر (۱۳۸۱). تاریخ غوریان. تهران. از پارامتر ناشناخته
|نشر=
صرفنظر شد (کمک) - روشن ضمیر، مهدی (۱۳۵۷). تاریخ سیاسی نظامی غوریان. تهران: انتشارات دانشگاه ملی ایران.