نبرد دورلیوم (۱۰۹۷)
نبرد دورلیوم در پی نخستین جنگ صلیبی در ۱ ژوئیه ۱۰۹۷، در بین صلیبیون و ترکان سلجوقی، در نزدکی شهر دورلیوم در آناتولی روی داد که سرانجام با پیروزی صلیبیون همراه بود.
نبرد دورلیوم | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از نخستین جنگ صلیبی | |||||||
نبرد دورلیوم | |||||||
| |||||||
طرفین درگیر | |||||||
صلیبیون | سلطنت روم | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
بوهموند تارانتو رابرت دوم نرماندی گادفری بوین آدهمر لپوی |
قلج ارسلان یکم دانشمند غازی | ||||||
قوا | |||||||
بوهمند (vanguard): ~۲۰٬۰۰۰ تمام سپاه: ~ ۳۰٬۰۰۰ (همه در نبرد شرکت نکردند) |
~۶٬۰۰۰–۸٬۰۰۰ سوار کماندار notes= |
در پایان ماه ژوئن، صلیبیون از میان آناتولی به حرکتشان ادامه دادند. آنان توسط تعدادی از سربازان بیزانسی به فرماندهی تاکیتوس همراهی میشدند، و همچنان به این امید دل بسته بودند که امپراتور الکسیوس، تمام سپاه بیزانس را پس از آنان بسویشان خواهد فرستاد. صلیبیون سپاهشان را برای کنترل راحتتر به دو دسته تقسیم کردند؛ یک گروه به فرماندهی نورمنها، و دیگری به فرماندهی فرانسویها. دو گروه از پیش تعیین کرده بودند که در دورلیوم به یکدیگر ملحق شوند، اما در یکم ژوئیه نورمنها که پیشاپیش فرانسویها در حرکت بودند، توسط قلج ارسلان مورد حمله قرار گرفتند. ارسلان سپاهی بزرگتر از هنگامی که در نیقیه شکست خورده بود را گردآورده؛ و اکنون نورمنها را توسط سواران کماندار بسیار سریعش در محاصره گرفتهبود. نورمنها «در یک ساختار دفاعی مستحکم» استقرار یافتند. آنان چادرها و وسایلشان را همراه با غیرنظامیانی که آنان را در این سفر همراهی میکردند، در وسط آرایششان قرار داده و عدهای را برای درخواست کمک از گروه دوم اعزام نمودند. هنگامی که فرانسویها رسیدند، گادفری صفوف سپاه ترک را شکافت و اسقف آدهمار لپوی نیز از پشت سر به ترکها حمله کرد. ترکها که غافلگیر شدهبودند و انتظار رسیدن سریع فرانسویها را نداشتند، پیش از آنکه با سپاه متحد صلیبیون مواجه شوند، پا به فرار گذاشتند.
حرکت صلیبیون از میان آناتولی گریزناپذیر بود، اما از آنجایی که ارسلان هر آنچه در پشت سر حرکت سپاهش قرار داشت را سوزانده و نابود کرده بود، این سفر بسیار سخت و طاقتفرسا مینمود. این رویداد در میانهٔ تابستان بود و در نتیجه تعداد زیادی از افراد و اسبهای صلیبیون که آب و غذای کمی به همراه داشتند، کشته شدند. مسیحیان محلی نیز در بین راه برخی مواقع به آنان غذا و پول، هدیه میکردند. صلیبیون نیز هر زمانی که فرصتی بدست میآوردند، دست به چپاول و غارت میزدند. هریک از فرماندهان درگیری و بحث را پیرامون رهبری کل گروه شروع کردهبود، گرچه هیچیک از آنان از قدرت کافی برای این کار بهرهمند نبود، و تنها آدهمار به عنوان رهبری معنوی سپاه به رسمیت شناخته شدهبود. پس از گذشتن از میان دروازههای کلیکیه، بالدوین بوین بر سرزمین ارمنیها در پیرامون فرات متمرکز شد. او که همسرش به عنوان تنها وابستگیاش به سرزمینهای غربی و ثروتش را پس از نبرد از دست دادهبود، انگیزهٔ بازگشتی به اروپا نداشت؛ بنابراین تصمیم گرفت ملکی را برای خود در سرزمین مقدس تصرف کند. در ابتدای سال ۱۰۹۸ م، او به عنوان جانشین توروس حاکم ادسا برگزیده شد. توروس در میان رعایای ارمنی بخاطر داشتن مذهب ارتدوکس یونانی محبوبیتی نداشت. پس از چندی توروس، در پی شورشی که احتمالاً با تحریک بالدوین روی داده بود، کشتهشد. در مارس ۱۰۹۸ م، بالدوین به عنوان حاکم جدید انتخاب شد و کنتنشین ادسا را به عنوان نخستین دولت صلیبی ایجاد نمود.
پیش از نبرد
محاصره نیقیه
سپاه صلیبیها در طول نیمه نخست سال ۱۰۹۷ م، به آسیای کوچک منتقل شدند و در آنجا پیتر زاهد نیز به آنان ملحق شد. افزون براین، الکسیوس نیز دو تن از ژنرالهایش به نامهای مانوئل بوتومیتس و تاتیسیوس را برای یاری صلیبیها فرستاد. نخستین هدف لشکرکشی آنان نیقیه بود. نیقیه که در گذشته شهری مهم در قلمرو فرمانروایی امپراتوری بیزانس محسوب میشد، در آن هنگام بدل به پایتخت سلطنت سلجوقی روم و فرمانروایی قلج ارسلان یکم گشته بود. او که قدرت این سپاه تازهٔ صلیبی را دستکم گرفتهبود در آن هنگام با رها کردن خانواده و خزانهاش در شهر، برای جنگ با دانشمندیان به آناتولی مرکزی لشکرکشی کردهبود.[1]
پیرو این رویداد و به محض ورود صلیبیون به پشت دیوارهای شهر، این شهر در محاصرهای نسبتاً طولانی قرار گرفت؛ و هنگامی که ارسلان این خبر را دریافت کرد به سرعت به سمت شهر عقبنشست؛ و در ۱۶ مهٔ ۱۰۹۷ م به سپاه صلیبیها یورش برد. او بوسیلهٔ نیروی بزرگ و غیرمنتظرهٔ صلیبی و با تلفات سنگینی که به هر دو طرف جنگ وارد گشت، عقب راندهشد.[2] شهر در کنار دریاچه واقع شدهبود، و بهطور کامل در محاصره قرار نداشت و آذوقه کافی از راه دریاچه به شهر رسانده میشد در نتیجه محاصره بدون دست یافتن به نتیجهای ادامه یافت. الکسیوس برای درهم شکستن شهر، کشتیهایی در کنار دریاچه فراهم کرده و برای محاصرهٔ آن اعزام کرد. در نهایت پادگان تُرکهای شهر در ۱۸ ژوئن تسلیم شده[3] و شهر در دست نیروهای بیزانسی قرار گرفت، و این رویداد سرچشمهٔ آغاز درگیریهای صلیبیون و امپراتوری بیزانس گشت. پرچمهای امپراتوری بیزانس بر دیوارها و برجهای شهر برافراشته شدند و صلیبیون از غارت شهر و حتی ورود به آن، جز در دستههای کوچک و همراه با محافظ منع شدند. گرچه این اتفاق مطابق با سیاست سوگند وفاداری صلیبیون به الکسیوس و امپراتوری روی دادهبود اما امپراتور با بخشش هدایای خوراکی به سپاه صلیبیون و نیز هدایایی گرانبها از گنجینهٔ قلج ارسلان به سران صلیبی، آنان را از خود خشنود کرد.[4] همانطور که توماس آسبریج نوشتهاست: «سقوط نیقیه نتیجهٔ سیاست موفقیتآمیز همکاری نزدیکِ بیزانس و صلیبیون بود.»[5] پس از واگذاری کنترل نیقیه به بیزانس، صلیبیون حرکتشان را به سمت اورشلیم از سرگرفتند. استفان بلوآ، در نامهای به همسرش، آدیلا بلوآ نوشته که او معتقد است این سفر تنها پنج هفته به طول خواهد انجامید؛[6] که در حقیقت دو سال زمان برد.
نبرد
در پایان ماه ژوئن، صلیبیون از میان آناتولی به حرکتشان ادامه دادند. آنان توسط تعدادی از سربازان بیزانسی به فرماندهی تاکیتوس همراهی میشدند، و همچنان به این امید دل بسته بودند که امپراتور الکسیوس، تمام سپاه بیزانس را پس از آنان بسویشان خواهد فرستاد. صلیبیون سپاهشان را برای کنترل راحتتر به دو دسته تقسیم کردند؛ یک گروه به فرماندهی نورمنها، و دیگری به فرماندهی فرانسویها.[7] دو گروه از پیش تعیین کرده بودند که در دورلیوم به یکدیگر ملحق شوند، اما در یکم ژوئیه نورمنها که پیشاپیش فرانسویها در حرکت بودند، توسط قلج ارسلان مورد حمله قرار گرفتند. ارسلان سپاهی بزرگتر از هنگامی که در نیقیه شکست خورده بود را گردآورده؛ و اکنون نورمنها را توسط سواران کماندار بسیار سریعش در محاصره گرفتهبود. نورمنها «در یک ساختار دفاعی مستحکم» استقرار یافتند.[8] آنان چادرها و وسایلشان را همراه با غیرنظامیانی که آنان را در این سفر همراهی میکردند، در وسط آرایششان قرار داده و عدهای را برای درخواست کمک از گروه دوم اعزام نمودند. هنگامی که فرانسویها رسیدند، گادفری صفوف سپاه ترک را شکافت و اسقف آدهمار لپوی نیز از پشت سر به ترکها حمله کرد. ترکها که غافلگیر شدهبودند و انتظار رسیدن سریع فرانسویها را نداشتند، پیش از آنکه با سپاه متحد صلیبیون مواجه شوند، پا به فرار گذاشتند.[9]
حرکت صلیبیون از میان آناتولی گریزناپذیر بود، اما از آنجایی که ارسلان هر آنچه در پشت سر حرکت سپاهش قرار داشت را سوزانده و نابود کرده بود، این سفر بسیار سخت و طاقتفرسا مینمود. این رویداد در میانهٔ تابستان بود و در نتیجه تعداد زیادی از افراد و اسبهای صلیبیون که آب و غذای کمی به همراه داشتند، کشته شدند.[10] مسیحیان محلی نیز در بین راه برخی مواقع به آنان غذا و پول، هدیه میکردند. صلیبیون نیز هر زمانی که فرصتی بدست میآوردند، دست به چپاول و غارت میزدند. هریک از فرماندهان درگیری و بحث را پیرامون رهبری کل گروه شروع کردهبود، گرچه هیچیک از آنان از قدرت کافی برای این کار بهرهمند نبود، و تنها آدهمار به عنوان رهبری معنوی سپاه به رسمیت شناخته شدهبود. پس از گذشتن از میان دروازههای کلیکیه، بالدوین بوین بر سرزمین ارمنیها در پیرامون فرات متمرکز شد. او که همسرش به عنوان تنها وابستگیاش به سرزمینهای غربی و ثروتش را پس از نبرد از دست دادهبود، انگیزهٔ بازگشتی به اروپا نداشت؛ بنابراین تصمیم گرفت ملکی را برای خود در سرزمین مقدس تصرف کند. در ابتدای سال ۱۰۹۸ م، او به عنوان جانشین توروس حاکم ادسا برگزیده شد. توروس در میان رعایای ارمنی بخاطر داشتن مذهب ارتدوکس یونانی محبوبیتی نداشت. پس از چندی توروس، در پی شورشی که احتمالاً با تحریک بالدوین روی داده بود، کشتهشد. در مارس ۱۰۹۸ م، بالدوین به عنوان حاکم جدید انتخاب شد و کنتنشین ادسا را به عنوان نخستین دولت صلیبی ایجاد نمود.[11][12]
پس از نبرد
محاصره انطاکیه
در همین میان، سپاه صلیبیون به سوی انطاکیه که تقریباً در نیمهٔ راه اورشلیم و قسطنطنیه قرار داشت، حرکت کرد. استفان بلوآ این شهر را «شهری فراتر از باور و بسیار مستحکم و غیرقابل تسخیر» توصیف کردهاست و ایدهٔ گرفتن شهر با حملهٔ مستقیم باعث سستی صلیبیون گردید.[13] به جای آن، آنها به وادار کردن شهر به تسلیم، یا پیدا کردن خیانتکاری درون شهر امید بسته بودند. (تاکتیکی که در گذشته نیز در انطاکیه روی داده بود و منجر به سلطهٔ بیزانسیها و پس از آن ترکان سلجوقی گشته بود) سپاه صلیبی در ۲۰ اکتبر ۱۰۹۷ م، انطاکیه را محاصره کرد.[14] در طول تقریباً هشت ماه محاصره، آنها مجبور شدند دو سپاه بزرگ کمکی به فرماندهی دقاق و فخرالملوک رضوان، امیران حلب و دمشق را شکست دهند.[15] انطاکیه چنان شهر بزرگی بود که صلیبیون نیرو و سرباز کافی برای محاصرهٔ کامل آن در اختیار نداشتند، و در نتیجهٔ این امر، به شهر کمک و پشتیبانی رسانده میشد.[16] در ۴ مه ۱۰۹۸ م، ناوگانی از صلیبیون انگلیسی به آنجا رسید و حامل نیروهای کمکی و بسیاری از تجهیزات و تدارکات مورد نیاز برای آنان بود.[17] به لطف این نیروها و تجهیزات فراهم شده حلقه محاصره شهر کامل گردید.[18]
در اوایل ماه مه ۱۰۹۸ م، کربغا، اتابک موصل به همراه نیروهایی از دیگر مناطق عراق و ایران و جمعی از نیروهای امیر ارتقی شمال سوریه از موصل برای پایان دادن به محاصره به سوی انطاکیه حرکت نمود. در پی رسیدن این اخبار به صلیبیون آنان به سرعت به چارهاندیشی برای مقابله با این تهدید بسیار بزرگ افتادند. بوهموند توانست یک نگهبان ارمنی تازه مسلمان به نام فیروز را بخرد تا برجش را تسلیم نماید. در نتیجه، در ۳ ماه ژوئن صلیبیون وارد شهر شدند و بسیاری از ساکنان مسلمان آن را قتلعام کردند.[19][20] گرچه تنها چند روز بعد در ۷ ژوئن سپاه کربغا از راه رسید و صلیبیون را در انطاکیه محاصره کرد.[21] برطبق گفتهٔ ریموند آگلیرز، در همین هنگام بود که راهبی به نام پیتر بارتولومیو ادعا کرد که نیزه مقدس را در شهر یافتهاست؛ و گرچه برخی افراد دیرباور درمیانشان وجود داشت، ولی این رویداد به عنوان نشانهای برای پیروزی آنها قلمداد شد.[22]
صلیبیون در ۲۸ ژوئن ۱۰۹۸ م، سپاه کربغا را در نبردی تن به تن و خارج از شهر شکست دادند. دلیل این پیروزی صلیبیون، ناتوانی کربغا در سازماندهی گروهها و دستههای مختلف سپاهش بود.[23] هنگامی که صلیبیون به سوی مسلمانان حرکت میکردند، دستهای از سپاه مسلمانان که گمان میکردند با پیروزی کربغا بر صلیبیون قدرتش بسیار بیشتر میگردد به همراه دقاق، امیر دمشق از میدان جنگ گریختند و با فرارشان وحشت را به دل سپاهیان کربغا انداختند و در پی این رویداد امیر ارتقی و امیر حمص نیز از میدان گریختند و سپاه ترکان درهم شکست و همگی گریختند و شمار بسیاری نیز در هنگام تعقیب به دست صلیبیون کشتهشدند.[24]
یکی از فرماندهان صلیبی، در اسکندرون به نام استفان بلوآ با آگاهی از وضعیت ناامید کنندهٔ انطاکیه در پیش از شکست کربغا، شام را ترک کرد و در راه بازگشتش به فرانسه به امپراتور الکسیوس و سپاهش که در راه یاری صلیبیون بودند نیز هشدار داد و امپراتور نیز تصمیم گرفت به قسطنطنیه بازگردد.[25] تصمیم به بازگشت الکسیوس و رها کردن جنگ در نظر صلیبیون خیانتی بزرگ بود و رهبران صلیبی، به ویژه بوهموند، با استفاده از این فرصت ایجادشده، سوگندهای وفاداریشان نسبت به الکسیوس را باطل اعلام کردند. در همانهنگام بوهموند ادعای حکومت انطاکیه را نمود، که با واکنش منفی دیگر رهبران به ویژه ریموند تولوز مواجه گشت. در نتیجه به دلیل سرگرم شدن اشراف در میان خودشان، ادامهٔ جنگ صلیبی و حرکت به سوی سرزمین مقدس برای شش ماه به تأخیر افتاد. هنگام بحث در مورد این دوره، یک دیدگاه تاریخنگاری عام که توسط برخی از محققان مطرح شده این است که فرانکهای شمال فرانسه، پروانسیهای جنوب فرانسه و نورمنهای جنوب ایتالیا خودشان را «ملتهای» جداگانه مینامیدند، و از آنجایی که هریک تلاش داشتند جایگاه خودشان را بهبود دهند، موجب ایجاد درگیری و اغتشاش میشدند. تاریخنگاران دیگری نیز در کنار اختلافات نژادی، مقصر و دلیل اصلی این درگیریها را جاهطلبیهای شخصی بر سر قدرت میان رهبران صلیبی دانستهاند.[26]
در همین حال، یک بیماری همهگیر شیوع یافت و بسیاری از صلیبیون مانند نمایندهٔ تامالاختیار پاپ، آدهمار لپوی را به کام مرگ کشاند.[27] در این زمان تعداد اسبها حتی کمتر از قبل بود و بدتر از آن، دهقانان مسلمان منطقه از دادن و تأمین آذوقهٔ صلیبیون خودداری میکردند. در ماه دسامبر و پس از محاصره و تسخیر شهر عربنشین معرهنعمان صلیبیون در چنان وضع وخیمی قرارداشتند که برای رهایی از گرسنگی وادار به آدمخواری گردیدند.[28] رالف کان نوشتهاست: «در معرهنعمان، نیروهای ما کافران بالغ را در دیگهای پختوپز، میپختند و بچهها را نیز به سیخ کشیده و بریان شده حریصانه میخوردند».[29] در همین هنگام، شوالیهها و سربازان دونپایهتر بهطور فزایندهای بیقراری میکردند و خواستار ادامهٔ حرکت به سوی اورشلیم بودند و رهبرانشان را مجبور به پذیرش این کار نمودند. سراجام در آغاز سال ۱۰۹۹ م، صلیبیون با برگزیدن بوهموند به عنوان نخستین شاهزاده انطاکیه، راهپیمایی به سوی اورشلیم را دوباره آغاز کردند.[30]
پانویس
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۱۷–۱۲۰.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۲۴–۱۲۶.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۲۶–۱۳۰.
- کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۲۳۹–۲۴۰.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۳۰.
- Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۲۲.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۳۲–۱۳۴.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۳۵.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۳۵–۱۳۷.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۳۸–۱۳۹.
- Hindley، A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy، ۳۷.
- Runciman، The First Crusade، ۱۴۹.
- Hindley، A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy، ۳۸.
- Hindley، A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy، ۳۹.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۶۳–۱۸۷.
- Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۳۵.
- کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۲۹۹.
- کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۰۱.
- کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۰۵–۳۰۹.
- Runciman، The First Crusade، ۲۳۱.
- Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۴۲–۱۴۳.
- Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۶۳–۱۸۷.
- Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۳۷.
- کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۲۸.
- Madden، New Concise History of the Crusades، ۲۸.
- Neveux، The Normans، ۱۸۶–۱۸۸.
- Lock، Routledge Companion to the Crusades، ۲۳.
- Runciman، The First Crusade، ۲۶۱.
- Hotaling 2003, p. 114Hotaling، Islam Without Illusions: Its Past, Its Present, and Its Challenge for the Future، ۱۱۴.
- Neveux، The Normans، ۱۸۶–۱۸۸.
منابع
- Asbridge, Thomas (2004). The First Crusade: A New History. Oxford. ISBN 0-19-517823-8.
- Baldwin, Marshall W. (1969). A History of the Crusades: The First Hundred Years. Madison, Wisconsin: University of Wisconsin Press. ISBN 978-0-299-04834-1.
- Bartlett, Robert (1994). The Making of Europe: Conquest, Colonization and Cultural Change 950–1350. Princeton. ISBN 0-691-03780-9.
- Chazan, Robert (1997). In the Year 1096: The First Crusade and the Jews. Jewish Publication Society. ISBN 0-8276-0575-7.
- Constable، Giles (۲۰۰۱). The Historiography of the Crusades. Angeliki E. Laiou.
- Cowdrey, H. E. J. (1977). "The Mahdia campaign of 1087". The English Historical Review. Oxford University Press: 1–29.
- Fletcher, R. A (1987). Reconquest and Crusade in Spain.
- France, John (2005). The Crusades and the expansion of Catholic Christendom.
- France, John (2015). Hattin. Oxford University Press.
- Frankopan, Peter (2012). The First Crusade: The Call from the East. Harvard University Press. ISBN 978-0-674-05994-8.
- Gil, Moshe (1997). A History of Palestine, 634–1099. Cambridge University Press. ISBN 0-521-59984-9.
- Hamilton, Bernard; France, John; Zajac, William G. (1998). The Crusades and their Sources: Essays Presented to Bernard Hamilton. Ashgate. ISBN 0-86078-624-2.
- Harris, Jonathan (2014). Byzantium and the Crusades. Bloomsbury. ISBN 978-1-78093-767-0.
- Hillenbrand, Carole (2000). The Crusades: Islamic Perspectives. Routledge. ISBN 0-415-92914-8.
- Hindley, Geoffrey (2004). A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy. London: Constable & Robinson. ISBN 978-1-84119-766-1.
- Holt, Peter M. (1989). The Age of the Crusades: The Near East from the Eleventh Century to 1517. Longman. ISBN 0-582-49302-1.
- Hotaling, Edward (2003). Islam Without Illusions: Its Past, Its Present, and Its Challenge for the Future. Syracuse University Press. ISBN 978-0-8156-0766-3.
- Housley, Norman (2006). Contesting the Crusades. Malden, MA: Blackwell Publishing. ISBN 1-4051-1189-5.
- Konstam, Angus (2004). Historical Atlas of the Crusades. Mercury Books. ISBN 1-904668-00-3.
- Lock, Peter (2006). Routledge Companion to the Crusades. New York: Routledge. ISBN 0-415-39312-4.
- Madden, Thomas (2005). New Concise History of the Crusades. Rowman & Littlefield. ISBN 0-7425-3822-2.
- Magdalino, Paul (1996). The Byzantine Background to the First Crusade. Canadian Institute of Balkan Studies. Archived from the original on 13 August 2007.
- Mayer, Hans Eberhard (1988). The Crusades. John Gillingham. Oxford. ISBN 0-19-873097-7.
- Nelson (1979). The Foundation of Jaca (1077).
- Neveux, Francois (2008). The Normans. Howard Curtis. Robinson. ISBN 978-1-84529-523-3.
- Nicolle, David (2003). The First Crusade, 1096–99: Conquest of the Holy Land. Osprey Publishing. ISBN 1-84176-515-5.
- Riley-Smith, Jonathan (1991). The First Crusade and the Idea of Crusading. University of Pennsylvania. ISBN 0-8122-1363-7.
- Riley-Smith, Jonathan (2002). The Oxford History of the Crusades. Oxford University Press. ISBN 0-19-280312-3.
- Riley-Smith, Jonathan (2005). The Crusades: A History (دوم ed.). Yale University Press. ISBN 0-8264-7270-2.
- Riley-Smith, Jonathan (1998). The First Crusaders, 1095–1131. Cambridge. ISBN 0-521-64603-0.
- Riley-Smith، Jonathan (۱۹۹۷). What Were the Crusades?. Palgrave Macmillan.
- Runciman, Steven (1951). A History of the Crusades. I:The First Crusade and the Foundation of the Kingdom of Jerusalem. Cambridge. ISBN 978-0-521-34770-9. (abridged version: The First Crusade, Cambridge (1980), شابک ۰−۵۲۱−۲۳۲۵۵−۴ ).
- Runciman, Steven (1952). A History of the Crusades. II:The Kingdom of Jerusalem and the Frankish East, 1100–1187 (repr. Folio Society, 1994 ed.). Cambridge.
- Setton, Kenneth (1969–1989). A History of the Crusades. Madison.
- Treadgold, Warren (1997). A History of the Byzantine State and Society. Cambridge: Stanford University Press. ISBN 0-8047-2630-2.
- Tyerman, Christopher (2006). God's War: A New History of the Crusades. Belknap Press of Harvard University Press. ISBN 0-674-02387-0.
- Vryonis, Speros (1971). Decline of Medieval Hellenism in Asia Minor and the Process of Islamization in the Eleventh through Fifteenth Centuries. University of California Press. ISBN 0-520-01597-5.
- بازورث، کلیفورد (۱۳۸۰). سلجوقیان. ترجمهٔ یعقوب آژند. موسی.
- حاجتقی، محمد (۱۳۹۱). «بررسی و نقد منابع اسلامی جنگهای صلیبی با تکیه بر الکامل ابناثیر». دانشنامه جهان اسلام. تهران.
- صفوی، رحیم زاده (۱۳۳۴). جنگهای صلیبی. تهران: دفتر آسیای وسطی.
- طاهری، عبدالله (۱۳۷۴). «ماخذشناسی جنگهای صلیبی». آینه پژوهش. تهران.
- کاشف، منوچهر (۱۳۸۴). تاریخ جنگهای صلیبی. یک. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۳۱۷-۴.
- کاشف، منوچهر (۱۳۸۴ (۲)). تاریخ جنگهای صلیبی. دو. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۳۱۷-۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - کنوش، فضلی (۱۳۹۵). مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان. ترجمهٔ حسن حضرتی؛ آسیه رحمانینژاد. تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام.
- لسترنج، گای (۱۳۶۴). جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
- فاتحی نژاد، عنایت الله (۱۳۷۷). «اسامة بن منقذ، عنایت الله فاتحی نژاد». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. سوم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۴۱-۶.
- نامشخص (۱۳۹۳). «جنگهای صلیبی». دانشنامه جهان اسلام. تهران.