گیل گیلانشاه
گیل پسر گیلانشاه پسر فیروز از نوادگان جاماسب پادشاه ساسانی، مشهور به گاوباره یا گاوبره، همزمان با آخرین سالهای امپراتوری ساسانی بر سرزمینهای کرانه دریای کاسپین فرمان میراند. وی از سال ۶۴۲ میلادی (سال ۲۱ ه.ق) بر گیلان و رویان حاکم بود و در سال ۶۵۲ میلادی (سال ۳۱ ه.ق) به فرمان یزدگرد سوم به فرمانروایی طبرستان نیز منصوب شد. پس از وی، فرزندانش دابویه و پادوسبان قلمرو او را میان خود تقسیم کردند و سلسلههای دابویگان و پادوسبانیان را بنیان نهادند.
گیل گیلانشاه | |
---|---|
![]() سکه گیل گیلانشاه به سبک سکههای ساسانی | |
سلطنت | ۶۴۲ - ۶۶۰ میلادی |
جانشین | دابویه (در گیلان) پادوسبان (در رویان) |
فرزند(ان) | دابویه پادوسبان |
دودمان | گاوباریان |
پدر | گیلانشاه |
دین و مذهب | مزدیسنا |
پسزمینه
هنگامی که پیروز یکم، یکی از شاهنشاهان ساسانی، کشته شد، سه فرزند او با نامهای بلاش، جاماسب و قباد بر سر تخت شاهنشاهی نزاع نمودند که قباد با کمک ارتشی بیگانه با نام هیتالیان به حکومت رسید و جاماسب به ارمنستان گریخت. در همانجا کاخی بنا کرد و متاهل شد. و صاحب دو فرزند به نامهای بهواط (وی نیای خاقانان شروین است) و نرسی شد. نرسی هم فرزندان بسیاری داشت، که در بحث ما جای نمیگیرد، یکی از این فرزندان که مال و ممالک نرسی به او رسید فیروز نام داشت که به گیلان رهسپار شد و گیلکها را فرمانبردار خود ساخت. همچنین فیروز پدر شخصی به نام گیلانشاه بود.
چون گیلانشاه به جای پدر نشست فرزندی آورد که نام او را گیلِ گیلانشاه نهادند. در ۶۴۲ میلادی مصادف با ۲۲ هجری گیلانشاه بن فیروز درگذشت و رهبری سپاه گیل و دیلم به گیلِ گیلانشاه رسید و اخترشماران همگی بر این رای دادند که گیل گیلانشاه به حکومت تبرستان نیز خواهد رسید.
در طبرستان
گیل گیلانشاه کلاهی از سر گاوی ساخت، سپس با گاوی که بارش روی آن بود، به سوی کاخ شاهان تبری رفت و با آنان به صحبت پرداخت و به خدمت آذر ولاش، که شاه قسمت اعظمی از طبرستان بود، درآمد. و چون در جنگ چیره بود آوازهاش در بین اهالی تبرستان پیچید. در این هنگام از ولاش اجازه گرفت تا خانواده و اقوامش را از دیلمستان به نزد وی آورد. ولاش رخصت این کار به او داد، گیل گیلانشاه به گیلان و دیلمان رفت و چند سال بعد در زمان پادشاهی یزدگرد سوم ساسانی با لشکری از گیلکی و دیلمی به سوی خاک طبرستان عظیمت کرد. وقتی ولاش از موضوع آگاه شد این خبر را به گوش یزدگرد رسانید، یزدگرد هم پس از این که فهمید گیل گیلانشاه از خاندان جاماسب بن پیروز است به ولاش نامهای نوشت و گفت:«ما را با خاندان ساسانی نزاعی نیست و به تو (ولاش) دستور میدهیم که ولایت طبرستان را تسلیم گیل گیلانشاه بکنی.»
به این طریق ولاش سرزمین رویان را به گیل گیلانشاه تسلیم کرد، گیل گیلانشاه نیز برای تشکر از یزدگرد هدایای بسیاری به وی ارزانی داشت. مدتی به همین صورت گذشت تا اینکه آذرولاش در سال ۶۶۶ میلادی مطابق با ۴۶هجری قمری درگذشت و مملکتش که از آمل تا گرگان ادامه داشت همگی به گیل گیلانشاه رسید. گاوباره در طی حکومتش که همدوره با عمر بن خطاب تا یزید بن معاویه میشد، با اینکه اعراب حملات بسیاری داشتند، هیچگاه شکست نخورد و با پیروزی بر اعراب مانع از رسیدن آنان به مُلک طبرستان شد.[1]
پایان کار
سرانجام گاوباره (گیل گیلانشاه) در ۶۸۱ میلادی درگذشت و دو فرزندش دابویه و پادوسبان بر سر حکومت نزاع کردند. سپس مرزهای پدر را دو قسمت نمودند و به این ترتیب دابویه در گیلان و پادوسبان در رویان حکومت نمودند. گویند دابویه که برادر بزرگتر بود، بدخلق و عصبی بود ولی پادوسبان خوشرفتار و مهربان بود، بر این اساس مردم و درباریان بیشتر به سمت پادوسبان کشیده میشدند. پادوسبانیان و دابویگان دو سلسله هستند که پس از مرگ گاوبره در مازندران و گیلان ظاهر شدند.
منابع
- ملا شیخعلی گیلانی، به تصحیح منوچهر ستوده، تاریخ مازندران، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352، ص 31-32
- تاریخ مازندران و استرآباد، رابینو
- گاوباریان و پادوسبانیان، چراغعلی اعظمی سنگسری
اسپهبدان طبرستان | ||
---|---|---|
پیشین: - |
اسپهبد دابویی | پسین: دابویه |