اورواچ
اُورواچ (به انگلیسی: overwatch) یک بازی ویدئویی چند نفره تیمی در سبک تیراندازی اول شخص است که توسط بلیزارد انترتینمنت ساخته و منتشر شدهاست. این بازی در بلیزکان سال ۲۰۱۴ معرفی شد.[1] هسته اصلی بازی بر گیمپلی مشارکتی چندنفره با استفاده از «قهرمانان» مختلف است، که هر قهرمان (هیرو) تواناییها و نقش مخصوص خود را در یک تیم دارد. اورواچ در تاریخ ۲۴ مه سال ۲۰۱۶ برای مایکروسافت ویندوز، پلیاستیشن ۴ و اکسباکس وان به بازار عرضه شد.
اورواچ | |
---|---|
توسعهدهنده(ها) | بلیزارد انترتینمنت |
ناشر(ها) | بلیزارد انترتينمنت |
کارگردان(ـان) |
|
طراح(ـان) | جف کپلان |
سری | Overwatch |
سکو(ها) | |
تاریخ(های) انتشار |
|
ژانر(ها) | تیراندازی اول شخص |
حالت(ها) | چندنفره |
داستان بازی
اورواچ، سازمانی متشکل از نیروهای زبده نظامی که بیش از سی سال پیش با هدف مقابله با تهدیدات روباتهای آمنیک در بحبوحه جنگ میان انسانها و روباتهای فرا هوشمند تأسیس شد. در راس آرمانهای این گروه، اهداف ارزشمندی همچون قهرمان پروری، فداکاری و شرافت قرار داشتند.[2]
خاستگاه
یگان ویژه اورواچ در میان آتش جنگ برخاسته از بحران آمنیک و از سوی سازمان ملل متحد تأسیس شد. جنگ با روباتها با چیزی که انسانها فکر میکردند بسیار تفاوت داشت و هیچ کشوری در دنیا نمیتوانست خاک خودش را از تجاوز روباتها در امان نگه دارد.
اما در این بین، برخی سربازها و تاکتیکهای جنگی بودند که در نبرد با آمنیکها درصد موفقیت بیشتری رو از خودشان نشان میدادند. در حالیکه همه کشورهای دنیا با این بحران روباتیک دست و پنجه نرم میکردند، سازمان ملل متحد اقدام کرد و با جذب نیروهای زبده نظامی و بهکارگیری فناوریهای به روز، یگانی به اسم اورواچ رو تشکیل داد.
یگان اورواچ متشکل از گروهی از دانشمندان، سربازان، ماجراجویان، و… بود که با هدف راه اندازی جنگهای نامنظم با روباتهای آمنیک تأسیس شده بود. Adawe Gabrielle به عنوان یکی از کلیدیترین چهرهها و بنیانگذار اصلی گروه در راس یگان قرار داشت، و فرماندهی یگان هم به افسر ارشد Reyes Gabriel، عضو برنامه ابر سرباز ارتش ایالت متحده، سپرده شد.
با این حال، اگرچه «ریاست» فرماندهی کل اورواچ رو در اختیار داشت اما این جان موریسون بود که ساختار کلی یگان رو شکل میداد و اعضای اورواچ را که گاهی اختلاف نظرهای فراوانی داشتند متحد میکرد. سایر بنیانگذاران اورواچ عبارت بودند از آنا آماری، لیائو، Reinhardt .Torbjorn Lindholm و Wilhelm.
اورواچ که حال به قدرت زیادی دست پیدا کرده بود با حمله به پایگاههای فرماندهی و نظارتی آمنیک، روباتهای شورش گر رو زمین گیر کرد. بعد از تعدادی عملیات خطرناک و فداکاریهای بی شمار، سرانجام نیروهای اورواچ موفق شدن تمامی پایگاههای آمنیک رو نابود کرده و ارتش روباتها رو غیرفعال کنند. آنها دنیا را از سرنوشت بد نجات داده بودند و واقعاً شایسته هرگونه تقدیری بودند. موریسون به پاس خدمات بی دریغش به سِمَت اولین فرمانده رسمی اورواچ منصوب شد و ریس که این جایگاه رو حق خودش می دونست برای همیشه کینه موریسون رو به دل گرفت.[2]
بعد از بحران آمنیک
در سالهای پس از بحران آمنیک، یگان اورواچ موقعیت خودش را به عنوان یک نیروی حافظ صلح جهانی بیش از پیش تثبیت کرد. با استفاده از منابع عظیم و بودجههای هنگفتی که در اختیار این یگان قرار میگرفت، اورواچ توانست به سرعت دامنه نفوذ خودش را تا دورافتادهترین نقاط جهان گسترش دهد. حال که چندین دهه از روزهای سخت جنگ میگذشت، اورواچ بوسیله مأمورین زبده خودش صلح و آرامش رو در سرتاسر جهان مستولی کرده بود و در زیر سایه این صلح بود که عصر جدیدی از کاوشها، نوآوریها و اکتشافات آغاز شد.
محدوده پژوهشهای اورواچ آنقدر گسترده بود که از کاوشهای فضایی تا تحقیقات پزشکی و حتی اقلیمشناسی (در این زمینه، پستهای دیدهبانی خاصی در نقاط مختلف جهان دایر شدن تا تغییرات اقلیمی سیاره را تحت نظر داشته باشد) در بر میگرفت. هیچ فرد یا گروه شروری توان ایستادن در مقابل این نیروی تعلیم دیده و زبده رو نداشت. اورواچ صلح و ثبات جهانی رو سرلوحه تمام اقداماتش قرار داد و مردم هم از داشتن چنین محافظان فداکار شادمان بودند.[2]
به زودی، اورواچ تبدیل به یک سازمان جهانی شد و نیروهای جدیدی جذب این سازمان شدن. دامنه نفوذ اورواچ و محبوبیتش به حدی بود که به کسایی که در طول این دوره به دنیا میآمدند «نسل اورواچ» میگفتند. اورواچ با شبکه ارتباطات جهانی خودش به سرعت از تمام تغییرات و تنشها در هر نقطه از دنیا مطلع میشد. این یگان یکی از مجهزترین مجموعههای تسلیحاتی کل سیاره زمین رو در اختیار داشت. با بازنشسته شدن نیروهای قدیمی، مأمورین جدید جذب سازمان میشدند. نیروهای اورواچ عملیاتهای متعددی رو علیه سازمان تروریستی Talon و نینجاهای Shimada انجام دادن. با این حال، راهکار اورواچ برای مقابله با تهدیدات راهکاری نظامی بود که در نهایت باعث ایجاد تنشهایی در بدنه سازمان شد.[2]
روزهای افول
بیست سال پس از تأسیس اورواچ، میزان نفوذ این یگان به تدریج در حال کاهش بود. سازمان اورواچ مورد اتهامات فساد و فریب عمومی قرار گرفت. شکایتهای متعددی از سازمان به دادگاههای بینالمللی برده شدند، از جمله سهل انگاری در انجام ماموریتهای پرخطر، فساد و سوء مدیریت، تولید سامانههای تسلیحاتی سرّی، و نقض حقوق بشر. اورواچ حتی در روزهای شکوه خودش هم همیشه منتقدانی را داشت که خواستار وضع محدودیتهایی برای اختیارات این یگان بودند و معتقد بودند که چنین گروه پرنفوذ و نیرومندی به یه نظارت دقیق نیاز دارد.
در همون دوران هم شایعاتی از ماموریتهای فوق سری گروه مثل قتل و آدمربایی بر سر زبانها افتاده بود که البته از نگاه عامه مردم، چنین شایعاتی بیشتر به تصورات توهم آمیز شباهت داشتند تا به واقعیت. اما با گذشت زمان، شمشیر برنده انتقاد تیز تر و تیز تر شد و اینطور به نظر میرسید که اورواچ به نگرانیهای عمومی کوچکترین اهمیتی نمیدهد. ماموریتهای بحثبرانگیز سازمان، خشم مردم رو به همراه داشت و کار به جایی رسید که عده ای از مشهورترین و محبوبترین مأمورین اورواچ مجبور به کنارهگیری از سازمان در میان انبوهی از توهینها و اتهامات شدند.[2]
اعتراضات مردمی به بیشترین حد خودش رسید. از نظر مردم، اورواچ باعث و بانی جنگ و آشوب در جهان بود.
سقوط
در آخرین سالهای حیات اورواچ، وجود یک دایره فوق سری به اسم Blackwatch در درون این سازمان فاش شد. شایعات راست و دروغ بسیاری از فعالیتهای مرموز این گروه به بیرون درز کرده بود، از جمله قتل، آدمربایی، ارعاب، شکنجه و حتی بدتر از اینها. دولتها از سازمان ملل خواستن تا هر چه سریع تر جلوی فعالیتهای خصمانه این گروه و نقض حاکمیت و استقلال کشورها رو بگیرد.
سازمان ملل که در مقابل تمام این شکایات تاب مقاومت نداشت، در نهایت مجبور شد کمیته ویژه ای رو برای بررسی دقیق و مخفیانه ادعاهای مطرح شده به اورواچ بفرستد. در حالی که تحقیقات ادامه داشت و بیاعتمادی عمومی هم روز به روز در حال افزایش بود، مقر فرماندهی اورواچ در سوییس ظاهراً در جریان یک تصادف ناگوار با خاک یکسان شد. موریسون و ریس هم در بین کشته شدگان بودن.
سازمان ملل قویاً اعلام کرد که هیچ گروه تروریستی ای پشت این ماجرا نبوده اما بنابر گزارش منابع ناشناس، عامل انفجار در مقر اورواچ، شورشی بود که از درون سازمان آغاز شده بود. در یک سوی این جنگ داخلی، جان موریسون بود که سعی داشت اورواچ رو سرپا نگه دارد و در سوی دیگر دن، گابریل ریس که هنوز هم که هنوزه کسی از انگیزههای واقعیش اطلاعی ندارد. ظاهراً در روز حادثه در مقر فرماندهی اورواچ، نبردی بین این دو همرزم قدیمی در میگیرد که در نهایت منجر به انفجار مهیبی میشود که کل پایگاه رو نابود میکند و در این بین، موریسون و ریس هم (به همراه تعداد زیادی از نیروها و کارکنان اورواچ) ظاهراً کشته میشوند.[2]
دکتر Ziegler Angele، سرپرست گروه تحقیقات پزشکی اورواچ، بعدها در دادگاهی که به همین منظور تشکیل شده بود ادعا میکند که حادثه اون روز غیرقابل اجتناب بوده؛ ریس و موریسون از مدتها قبل در جریان انتخاب موریسون به عنوان فرمانده اورواچ به مشکل خورده بودند و ریس تمام این مدت کینه موریسون رو در دل داشتهاست.
انحلال
انحلال کمیته ویژه سازمان ملل، به همراه انفجار مقر فرماندهی و کشته شدن بسیاری از اعضای کلیدی اورواچ، دو تیر خلاصی بودند که به سمت اورواچ شلیک شدند. با وجود تمام اتفاقاتی که افتاده بود، دیگر چیزی برای پنهان کردن وجود نداشت. ابعاد کامل فعالیتهای سری اورواچ در اختیار عموم مردم قرار گرفت و حتی سرسختترین طرفداران سازمان هم در برابر واقعیت سر تعظیم فرود آوردند. سازمان ملل چاره ای نداشت جز اینکه رای به تعطیلی اورواچ بدهد.
سازمان اورواچ که در مقابل فشارها توان ایستادگی نداشت در نهایت با سرنوشت محتومش مواجه شد، اون هم تنها سی سال پس از تأسیس و در رسوایی کامل. مأمورین سابق اورواچ هدف انواع و اقسام توهینها و تمسخرها و شک و بدبینی عمومی قرار گرفتند و در این بین، رسانهها هم سهم خودشان رو در پر رنگ تر کردن ماجرا ادا کردند. در اون زمان تقریباً همه هم نظر بودن که تصمیم سازمان ملل برای تعطیلی اورواچ، تصمیم کاملاً عاقلانه ای بودهاست.[2]
بسیاری معتقد بودند که با انحلال اورواچ به عنوان جدیترین تهدید برای ثبات و صلح جهانی، دنیا میتواند به محل بهتری برای زندگی تبدیل بشود.
دوران پس از انحلال
پس از انحلال با گذشت پنج سال از فروپاشی اورواچ، گمانه زنیها در خصوص ماهیت حقیقی ماجرای انحلال این سازمان همچنان ادامه دارد (حداقل در میان توده مردم). شایعاتی به گوش می رسد مبنی بر اینکه کسی از درون سازمان طرح این براندازی رو عملی کرده بوده. با این همه، از زمان تعطیلی اورواچ نه تنها اوضاع بهتر نشده بلکه تاریکی بیشتر از هر زمان دیگر ای جهان رو در سیطره خودش قرار داده.
تنش میان انسانها و آمنیکها هرگز تا این حد بالا نبوده. رهبران سیاسی محلی، سازمانهای خاصی رو به وادار کردن مقامات دولتی به پذیرش قراردادهای یک طرفه با استفاده از روشهایی مخفی و بوسیله مزدورهای اجیر شده (در صورت عدم موفقیت)، متهم میکنند. در این بین، سازمانهای تروریستی بدون کوچکترین ترسی به فعالیتهای شرورانه خودشان ادامه میدهند و اغلب پس از اتمام هر مأموریت، جسد چند غیرنظامی رو هم در محل حادثه باقی میگذارند. اوضاع به حدی نامطلوب شده بود که تعدادی از مردم حسرت روزهای شکوه اورواچ رو میخوردند و در آرزوی بازگشت آنها به سر میبردند. در این بین، گروهی از اعضای سابق اورواچ در تلاش هستند تا گروه را دوباره دور هم جمع کنند.[2]
سرباز ۷۶
سرباز ۷۶ فردی مرموز با نام مستعار "سرباز ۷۶ "با حمله به پایگاههای اورواچ، برخی از فناوریهای تسلیحاتی این سازمان رو به سرقت میبرد و در راه خروج از هر پایگاه، محافظین پایگاه رو هم بیهوش میکند اما هرگز کسی را نمیکشد. Shaw Olympia (خبرنگار اطلس نیوز) از طریق افراد ناشناسی در بدنه سازمان ملل به تعدادی از گزارشها طبقهبندی شده سازمان دسترسی پیدا میکند که جزئیات دقیق و پشت پرده انفجار مقر فرماندهی اورواچ و نقش ریس و موریسون در آن حادثه رو به تفصیل روشن میکند. او به این نتیجه رسید که سرباز ۶۷ همان جان موریسونه است.
مأمورین سازمان تروریستی Talon با هدف دسترسی به پایگاه داده مأمورین اورواچ (برای پیدا کردن محل فعلی، ردیابی و قتل مأمورین) به پایگاه متروکه اورواچ در جبل الطارق حمله میکنند. اما در آنجا با مقاومت Winston از اعضای سابق اورواچ رو به رو میشوند. وینستون قبل از حمله تروریستهای Talon موفق شد پیام اضطراری بازگشت به خدمت رو برای تمام مأمورین سابق اورواچ ارسال کند. مأمور لنا آکستون (تریسر) اولین کسی بود که به پیام ارسالی وینستون جواب داد.[2]
بعد از این ماجرا، وینستون و لنا با همکاری همدیگر جلوی Reaper وWidowmaker(دوتا از شخصیتهای بازی و از اعضای Talon) را که ظاهراً قصد داشتند دستکش قدرتمند Doomfist را به سرقت ببرند میگیرند. همین اتفاق بود که سازمان ملل را وادار به ارائه پاره ای از توضیحات کرد. روز بعد از این حادثه، سازمان ملل در بیانیه ای رسمی اعلام کرد که هیچ گونه مجوزی از طرف این سازمان برای عملیات نیروهای اورواچ صادر نشده و وضعیت یگان اورواچ به قوت خودش باقیه ماندهاست.
سازمان ملل در برابر هر سؤالی سکوت اختیار کرد و از ارائه اطالعات بیشتر در خصوص احیای اورواچ امتناع کرد. دولتهای سرتاسر جهان از روسیه تا بریتانیا هم حوادث اخیر رو محکوم کردند. در نظرسنجی ای که از سوی شبکه خبری اطلس نیوز انجام شد، اکثریت شرکت کنندگان خشم خودشان را از فعالیتهای غیرقانونی احتمالی مأمورین اورواچ ابراز کردند، اما چیزی نزدیک ۶۷ درصد از آنها در جواب این سؤال که بازگشت اورواچ چه عواقبی رو در پی خواهد داشت، گزینه «نظری ندارم» را انتخاب کرده بودند.[2]
اورواچ ۲
در بلیزکان ۲۰۱۹، بلیزارد انترتینمنت از اورواچ ۲ رونمایی کرد که این نسخه از بازی دارای بخش داستانی است که در قالب مبارزه با دشمنان کامپیوتری (بات) است. بلیزارد تأیید کرد که دریافت آپدیتها و اسکینها همچنان برای بازیکنان اورواچ ۱ ادامه مییابد اما فقط بازیکنان اورواچ ۲ به بخش داستانی دسترسی دارند.[3]
همچنین پلیر های Overwatch اصلی، میتوانند آیتمهای شخصیساز کاراکتر خود را در Overwatch 2 نیز داشته باشند. هر اسکین، نماد بازیباز، Spray, Emote و … همگی به Overwatch 2 منتقل خواهد شد و همان دسترسی که در بازی اصلی داشتید، در بازی جدید نیز خواهید داشت.
اورواچ ۲ قرار است در تاریخ نامعلومی برای PC و ایکس باکس وان و پلی استشن ۴ منشتر شود.[4]