تاریخ دگرباشی در ایران
این مقاله به تاریخ دگرباشی در ایران میپردازد.
قبل از اسلام
لواط یکی از گناهانی است که در دوره ساسانی تلقی میشدهاست. اصطلاحاتی چون kun-marzih, waran ī abārōn (شهوت غیرطبیعی)، marzišnīh ī abārōn (جماع گناه آلود) برای توصیف این عمل به کار رفتهاست. قوانین و مواردی که به آنها اشاره شده نشانگر این بوده که این عمل در جامعه رخ میدادهاست. کتاب مینوی خرد میگوید موجودات اهریمنی به شیوه زیر آفریده شدهاند: «و اهریمن بدکار دیوان و دروغان دیگر فرزندان اهریمینی را از عمل لواط با خود به وجود آوردند.» بنابراین نخستین نکته این است که لواط وسیلهای بود تا اهریمن بتواند موجودات اهریمنی دیگر و بیشتری به جهان بیاورد، و دوم آنکه اهریمن موجودی لواط کار پنداشته میشد. در کتاب وی دیوداد گفته میشود اگر مردان ناخواسته در لواط فاعل یا مفعول واقع شوند، مجازات آنها شلاق و اگر خواسته این کار را بکنند، مجازاتشان اعدام است. در کتاب هشتم دینکرد، فصل ۳۴ آن که دربارهٔ احکام علیه تجاوز به عنف و سایر موارد موجود در «هوسپارم نسک» اوستاست، میگوید چنین قوانینی دربارهٔ امیال غیراخلاقی و هرزه wiftag (لواط مفعول) و wiftīnag (لواط فاعل)، «شهوت ستمگرانه، کردار فاسد، و آوازه تبار و تنهای تباه و آلوده ایشان» وجود داشتهاست. در کتاب ارداویرافنامه، که داستان معراج به بهشت و جهنم است، به مجازاتهای همجنس بازان و لواط کاران اشاره شدهاست. ویراز در سفر خود به دوزخ مردی را میبیند که کیفرش این بود که مارهایی به مخرج او وارد و از دهانش خارج میشوند. فرشتگان دربارهٔ علتش میگویند: «این روح مرد پستی است که در گیتی مرتکب لواط شدهاست.» در فصل دیگری دربارهٔ مجازات لواط با زنان سخن گفته شده که سبکتر بودهاست. لازم به گفتن نیست که حکم «سزاوار مرگ» (مرگ ارزان) بی درنگ در مورد این گونه افراد اجرا میشد.[1]
بعد از اسلام
در دوران صفویان
در ایران پس از اسلام با همجنسگرایی و روابط همجنسگرایانه در مکانهای زیادی همچون دیرها، کاروانسراها، حمامها و پادگانهای نظامی برخوردی صورت نمیگرفته و مجاز بودهاست. رفتارهای همجنسگرایانه در دوران صفویان به رسمیت شناخته میشد چنانکه حتی در بین برخی شاهان صفوی و نیز بسیاری از امرای مملوکی چنین علاقهمندی مشاهده شدهاست. رابطهٔ آنان در حدی بود که یار همجنس آنان همیشه در کنارشان حضور داشته و اطرافیان او را به این امر میشناختند. این شاهان و امیران همزمان به اقامهٔ نماز جمعه و ادای واجبات دین اسلام و مسائل سیاسی میپرداختند. همچنین در این دوره اماکنی تحت عنوان امرد خانه برای فعالیت روسپیان مذکر وجود داشتهاست. رسمیت این اماکن به حدی بوده که دولت نه تنها مانع فعالیت آنها نمیشده بلکه از آنها مالیات هم دریافت میکردهاست. یکی از اماکن اسکان روسپیان مرد قهوهخانهها بودهاست. در این باره در سفرنامهٔ شاردان چنین آمده: «من در تبریز و ایروان قهوهخانههای بزرگی دیدم که پر از پسرانی بود که خویشتن را بهمانند زنان روسپی عرضه میداشتند و حتی شاه عباس دوم طفلی زیبا را به قهوهچی سپرد و پسر بر اثر تجاوزی که باو شد به قهوهچی حمله برد و او را زخمی کرد ولی شاه بجای تنبیه متجاوز قهوهچی، دستور داد شکم بچه را پاره کردند.»[3][4][5][6]
در ادبیات فارسی
برخی شاعران ایرانی همچون سعدی و جامی دارای اشعاری با «مضامین همجنسخواهانه» میباشند.[7] علاوه بر این در ادبیات ایران داستانهایی حول محور عشق دو همجنس به یکدیگر نیز وجود دارد. ناظر و منظور منظومهای عاشقانهاست که توسط وحشی بافقی سروده شده که در آن پسر وزیر که ناظر نام دارد عاشق پسر پادشاه که منظور میباشد، میگردد.[8] مهر و مشتری منظومهای عاشقانه دیگری به زبان فارسی و در قالب مثنوی نوشته محمد عصار تبریزی است که در سال ۷۷۸ هجری قمری در وزن خسرو و شیرین سروده شدهاست.
در کتب قبل از اسلام در ایران عشق مرد به مرد دیدهنشدهاست، به همین دلیل در قرون نخستین تاریخ بعد از اسلام مثلاً در آثار دورهٔ سامانیان و پیش از آنان از قبیل رودکی و شهید بلخی و ابوشکور بلخی و شاهنامهٔ فردوسی مطلب صریحی در این خصوص نیست.[9] اگرچه عدهای معتقدند که دقیقی به دست امردی کشته شدهباشد.[9]
در ایران و بیشتر جهان اسلام بهخصوص در مورد مردان، تا زمانی که مردان روابط جنسی با همسران و وظایف زناشویی خود را ایفا مینمودند جامعه اعتنایی در قبال سایر روابط جنسی آنها نداشت. این روابط به صورتهای مختلف مانند روابط با «امرد» (پسر جوان که خط سبیلش پرپشت نشده باشد)، «آدم داری» (نگه داشتن مردان جوانتر در خانه به عنوان مونس) از فرمهای اینگونه روابط با جنس موافق بود. در ادبیات دوران صفوی تا ایران قاجاری اواخر قرن نوزدهم میلادی هنگام صحبت از تمایلات افراد نسبت به جنس موافق است لحن نویسنده عاری از لحنی قضاوت آمیز بودهاست؛ مثلاً در رستم الحکما در مورد شاه تهماسب دوم مینویسد «یک صورت یوسفگونه را به هزاران زلیخا، لیلی و شیرین ترجیح میداد» یا فتحعلی خان صبا شاعر دربار قاجار، فتحعلی شاه را برای دوست داشتن زنان و مردان جوان ستودهاست یا عضد الدوله نه تنها زنان بسیار فتحعلی شاه، بلکه نظربازیهای گسترده او با مردان جوان زیبا را ثبت کردهاست. هرچند از اواخر قرن نوزدهم در نوشتههای نویسندگان چنین روابطی تقبیح میشد. افسانه نجمآبادی تأثیر فرهنگی اروپا بر جامعه ایران را در این چرخش رفتاری مؤثر میداند. بهطور کلی در دوران قاجار با وجود منع شرعی روابط جنسی با همجنس و احکام مخالفی که توسط شاهان و روحانیت صادر میشد صور مختلف روابط جنسی با همجنس در زندگی روزمره اتفاق میافتاد.[10]
در دوران قاجار
در دوران پهلوی
در دوره رضا شاه پهلوی، احمد کسروی و عدهای دیگر مانند ایرج میرزا با همجنسگرایی مخالفت کرده و نهضت مخالفت با همجنسگرایی را به راه انداختند[11] در دوران محمد رضا پهلوی، واپسین شاه ایران، طبقات بالای اجتماعی جامعه نسبت به مسئله همجنسگرایی از خود انعطاف نشان میدادند حتی بعضی از اخبار نیز ازدواج همجنسگرایان را پوشش خبری میدادند. در این دوران برخی از افراد پیشنهاد پیدایش جنبشهای مدنی همجنسگرایان را همانند جنبشهای غربی نیز دادند. علاوه بر این در برخی از کلوبهای شبانه دوران پهلوی رفتارهای همجنسخواهانه تحمل میگشت. هر چند در دوران پهلوی همجنسگرایی همچنان یک نوع تابو به حساب میآمد و هیچ مرکزی برای مشاوره به جوانانی که در مورد گرایش جنسی خود دچار سردرگمی شده بودند وجود نداشت.[12] ارنست پرون سوئیسی، یکی از نزدیکترین و صمیمیترین دوستان محمدرضا پهلوی که در در سوئیس با او آشنا شد و به مدت ۲۰ سال نزدیکترین دوست او بود، همجنسگرا بود. رضا شاه که تمایل داشت ولیعهد تربیت مردانه پیدا کند و شدیداً مراقب هر گونه رفتار زن صفتانه بود از بازگشت او به ایران به همراه یک همجنسگرا خشمگین شد.[13] در بین معماران و طراحانی که به شهبانو در تزیین کاخ کمک میکردند بیژن صفاری و کیوان خسروانی علناً همجنسگرا بودند و با این وجود پای ثابت همراهان محبوب خانواده سلطنتی بودند که نشان دهنده میزان حساسیت شاه و همسرش فرح دیبا است.[14]
بعد از انقلاب اسلامی
همجنسگرایی در ایران بعد از انقلاب سال ۵۷ هیچگاه به رسمیت شناخته نشده و به دلیل آموزههای اسلام، همواره با آن، مقابله شدهاست؛ به گونهای که حتی سیاستمداران ایرانی هم از به کار بردن لفظ همجنسگرایی، خودداری کرده و با واژهٔ توهینآمیز همجنسبازی از آن، یاد کردهاند. برای نمونه، محمود احمدینژاد در طی سفری که به سازمان ملل داشت، دربارهٔ همجنسگرایی گفت: «درایران، همجنسبازنداریم»؛ این سخن که وی ابتدا آن را در دانشگاه کلمبیا مطرح کرده بود با واکنش شدید حضار، مواجه شد. همچنین وی اظهار داشت که پیامبران نیز با این مقوله، مخالفت جدی داشتند.[15] در سال ۲۰۱۰ برای نخستین بار در آلمان، گردهمایی زنان همجنسگرای ایرانی در شهر فرانکفورت با حضور ۱۷ تن از لزبینهای ایرانی مقیم اروپا و ایران برگزار شد. هدف از این نشست مقابله با هوموفوبیا و افزایش تعامل و همکاری بین همجنسگرایان ایرانی اعلام گشت.[16]
کتابشناسی
- شاهدبازی در ادبیات فارسی، سیروس شمیسا.
منابع
- دریایی (۱۳۸۳). شاهنشاهی ساسانی. ص. ۱۷۵-۱۷۷.
- Francis, Richard. "Shah Abbas I". Louvre. Retrieved 24 May 2012.
- «امردخانه در عهد صفوی (سیروس شمیسا)». بایگانیشده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۷ ژوئیه ۲۰۱۵.
- «چرا به یک قرائت دینی سازگار با همجنسگرایی نیازمندیم؟». بیبیسی فارسی.
- «همجنسگرایی در عهد امپراطوری عثمانی (صفویه)».
- سیروس شمیسا، «فصل کتاب»، شاهد بازی در ادبیات فارسی، تهران: فردوس، ص. ۱۹۶–۱۹۷
- "Islam and homosexuality Straight but narrow". The Economist. Feb 4th 2012. Retrieved ۴ آوریل ۲۰۱۲. Check date values in:
|تاریخ=
(help) - شمیسا، سیروس. شاهدبازی در ادبیات فارسی. تهران: فردوس، ۱۳۸۱، ص ۲۲۲
- سیروس شمیسا، «فصل کتاب»، شاهد بازی در ادبیات فارسی، تهران: فردوس، ص. ۱۴–۱۵
- Najmabadi, Afsaneh. Women with mustaches and men without beards: gender and sexual anxieties of Iranian modernity (به English). University of California Press. p. ۲۰–۲۵. ISBN 9780520242630.
|access-date=
requires|url=
(help) - آفاری، ژانت (۱۴ مارس ۲۰۱۲–۲۴ اسفند ۱۳۹۰). «روشنفکران و هنجارهای جدید جنسی». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۱۲ آوریل ۲۰۱۲. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - «۱». بایگانیشده از اصلی در ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۶ فوریه ۲۰۱۰.
- Milani (2011). The Shah. p. 49-48.
- Milani (2011). The Shah. p. 344.
- «نظر احمدینژاد دربارهٔ همجنس بازی در ایران». الف.
- ««نقش پررنگ» زنان تونسی در انقلاب یاس». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۶ فوریه ۲۰۱۰.