جهانمیهنی
جهانمیهنی (به انگلیسی: Cosmopolitanism) یا جهانوطنی، مفهومی است که باور به متعلقبودن به تمام جهان و مردم آن جهان و عدم وابستگیهای قومی-ملی و در کل، باور به اینکه جهان، میهن مشترک تمامی مردم است.
در این مفهوم، تعلقات مادی و معنوی ویژهای به کشور خاصی (به ویژه خودی) وجود ندارد و فرد جهانمیهن علایق فرهنگی، سنتی و سیاسی ویژهای نسبت به سرزمین و کشور اصلی خود ندارد و بنا به اعتقاد به مشترک بودن جهان به عنوان سرزمین تمامی بشر، به حکومت جهانی میاندیشد؛ و با هرگونه مرز فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مغایرت دارد.
مارکوس سیرون، از اولین طرفداران این نظریه، به سه اصل ذیل معتقد بود:
- عدالت طبیعی
- تابعیت جهانی
- دولت جهانی
وی بیان میداشت که «جهان، تحت یک حکومت واقعی است و آن، حکومت خداست. رابطۀ خداوند با بندگانش، مانند رابطۀ پدر و اولاد است؛ بنابراین، غلام و مولی، زن و مرد، با هم یکسان هستند». کلیسای کاتولیک، در قرون وسطی نیز خواهان جهانمیهنی بودهاست.
هواداران و مدافعان
امانوئل کانت و گوته نیز از هواداران این اندیشه بودهاند. همچنین جان لنون در ترانهٔ مشهور تصور کن به این مفهوم اشاره دارد. ادیان اسلام و مسیحیت مدافع جهانمیهنی هستند.
کاسموپولیتانیسم نظریۀ وحدت دولتها است و متفاوت از انترناسیونالیسم یا فراملیگرایی است؛ که به یکی شدن ملتها و حذف مرزهای جغرافیایی دلالت دارد.
جستارهای وابسته
منابع
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Cosmopolitanism». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳.