حومه شهر
حومه شهری (به انگلیسی: Suburb) منطقه مسکونیای است که بخشی از شهر (مانند استرالیا، نیوزلند و به صورت کلی بریتانیا) یا بخش مسکونی جدا شدهای از شهر است (مانند آمریکا یا کانادا)
بعضی از حومههای شهری دارای مدیریت جداگانه و مستقلی هستند و به طور معمول دارای تراکم جمعیت کمتری نسبت به بخشهای داخلی شهر هستند.
حومههای شهری در سدههای ۱۹ و ۲۰ بعد از توسعه یافتن خطوط ریلی و جادهها ایجاد شدند و به مرور بر جمعیت آنها افزوده شد. حومههای شهری معمولاً در زمینهای مسطح در اطراف شهرها بنا میگردند.[1]
تاریخچه در ایران:
شهرهای باستانی ایران از سه قسمت کهن دژ، شارستان و ربض تشکیل می شده اند. ربض در فرهنگ فارسی عمید به معنای "دیوار دور شهر و خانه های اطراف آن" است و در شهرسازی به معنا "شار بیرونی" است.
ربض پس از اسلامبه فضاهای بیرون از شارستان اطلاق میشد. مجموعه ای مرکب از محلات، خانه ها، بازار ها، باغات و مراتع مردمی که در طبقات ممتاز دولت ساسانی قرار نمی گرفتند، در این قسمت قرار داشته است.گفته شده است این بخش در فرو پاشی دولت ساسانی به هنگام ورود مسلمانان نقشی اساسی داشتند و پس از اسلام و از میان رفتن نظام طبقاتی ساسانی تبدیل به بخش اصلی شهر شد.
بتدریج برطبق ویژگی هایی که شهرنشینی و شهرسازی پس از حاکمیت اسلام دارا شد تغییراتی در ساخت شهرها صورت گرفت. توسعه شهرنشینی باعث گسترش حومه (ربض) شهرها شد، این حومه ها که در زمان ساسانیان از مهاجران و روستاییان ساکن در آنها تشکیل شده بود، از نظر شهری تکامل یافته و دارای فضاها و نهادهای شهری شده و اهمیت بیشتری نسبت به شارستان پیدا کرد. «اصطخری » در وصف ری می نویسد: «و شارستان بیشتر خراب است و ربض آبادان است.» گاهی نیز ربض و شارستان یکی می شد چنان که «بخارا» در قرن سوم هجری چنین شد بازارها که قبلا در نزدیکی دروازه های شهر جای داشتند از یک طرف در امتداد راههای اصلی که به مرکز شهرها ختم می شد و از سویی دیگر در امتداد راهها و جاده های اصلی که به بیرون شهر ادامه داشت گسترش یافتند و دارای فضاها و عناصر داخلی و شهری شدند.
هر قسمت و فضایی به عرضه یا تولید کالاهایی خاص اختصاص یافت و کاروانسراها و انبارهایی نیز برای جواب گویی به نیازهای جدید ایجاد شد. مساجد و به ویژه مسجد جامع مرتبط با بازار از نظر فضا، و در نزدیکی ارگ (در مرکز قدیمی شهر) و یا در ربض ساخته می شد.
'ربض و حاشیه نشینی مدرن"
«حاشیهنشینی معمولاً به صورت شهرکنشینی در اطراف شهرها دیده میشود، به عبارت دیگر شهرکهای حاشیهنشینان در اصل "روستای شهر" یا"شهرکهای روستاگونه درونشهر"هستند.» (خبرگزاری ایسنا، 5 آبان 1399). با وجود برخی شباهت ها با ربض حاشیه نشینی تفاوت های مهمی هم با آن دارد . تراکم جمعیتی (معمولاً پیشبینی نشده) و گسترش خارج از برنامه (که اصولاً برای شهر مرکزی تدوین میگردد) معمولاً منجر به نقص در خدماترسانی به این نواحی میگردد.
«در مناطق حاشیهنشین یک نوع فرهنگ خاص شکل میگیرد که تفاوت جزئی با بقیه مناطق حاشیهنشین و یک تفاوت عمده با فرهنگ آن شهر دارد که این تفاوت فرهنگ نتیجه منفی ایجاد می کند برای اینکه این فرهنگ، فرهنگی بالنده و فاخر نخواهد بود و تبعاتی دارد.» (خبرگزاری ایسنا، 5 آبان 1399)
«یکی از این تبعات افزایش تضاد طبقاتی است و وقتی جدا گزینی مکانی اتفاق میافتد دو فضای متفاوت به وجود میآید، در گذشته معمولا حالتی از تضاد طبقاتی در شهرها به وجود نمیآمده و تضاد طبقاتی در قالب تضادهای فردی در محلات وجود داشته است.» (خبرگزاری ایسنا، 5 آبان 1399)
منابع
- The Fractured Metropolis: Improving the New City, Restoring the Old City, Reshaping the Region by Jonathan Barnett, via Google Books.