دین و مذهب صفویان
زمانی که صفویان به قدرت رسیدند، مردم ایران بیش تر تسنن بودند. شیعیان بیش تر در شهرهای مشهد، سبزوار، قم، کاشان، مناطق شمالی ایران و در میان قوم لر[1] ساکن بودند. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل و اعلام رسمیت تشیع، بیش تر مردم ایران به این مذهب روی آوردند و تسنن، بیش تر به مناطق مرزی تبدیل شد. از دلایل رسمی کردن مذهب تشیع به وسیله صفویان، ایجاد وحدت و یگانگی میان مردم، مشخص کردن ایران از دیگر کشورهای اسلامی و تأمین استقلال کشور بود. یکی از پیامدهای این اقدام، دشمنی حکومتهای سنی مذهب عثمانی (در غرب) و ازبکان (در شرق) با صفویان و بروز جنگهای طولانی و سخت میان طرفین بود و افزایش قدرت علمای مذهبی بود. از نظر شاهان صفوی، ((مجتهد)) نایب امام زمان (عج) بود و بر جان و مال مردم تسلط داشت. در این دوره، افراد زیادی به تحصیل علوم دینی پرداختند. فقط در زمان شاه عباس اول تا حدی از قدرت و نفوذ آنان کاسته شد.[2]
تالیف و نشر به زبان فارسی
در دوره صفوی کتابها و رسالههای متعددی به زبان فارسی ساده نوشته شد. با این اقدام، درک اصول دین و مسائل شرعی، از انحصار عربی دانان خارج شد و بسیاری از گروههای متوسط و پایین جامعه که سواد خواندن و نوشتن فارسی را داشتند هم، توانستند از این اطلاعات استفاده کنند. از جمله کتابهای چاپ شده میتوان به حلیه المثقین به زبان فارسی اشاره کرد. البته در آن زبان عربی از حوزه خارج نشد و کتابهایی نیز به زبان عربی، در زمینههای فقه، اصول، اخبار، احادیث و علم الرجال شیعه مانند بحار الانوار که از محمد باقر مجلسی است نوشته شد.[3]
افزایش مسجدها و مدرسهها
در عصر صفوی پادشاهان به ساخت و تعمیر مسجد، مدرسه و بناهای مذهبی توجه داشتند. پادشاهان صفوی در شهرهایی مشهد و قم نیز بناهایی احداث کردند. در آن زمان بزرگان و ثروتمندان هم، مسجد و مدرسههای زیادی ساختند.[4]
رونق مراسم مذهبی
سوگواری برای شهدای شیعه که در زمان حکومت صفویه، رونق بسیار یافت. روضه خوانی و مداحی در ایام محرم معمول شد. دیگر فعالیتهای مذهبی رایج عبارت بودند از: شبیه خوانی، راه افتادن هیئت (دسته) با علم و کتل در معبرها، تکیهها و مسجدها، جشن گرفتن روزهای ولادت ائمه و عزاداری در ایام شهادت آنان.
شاعران نیز، تحت تأثیر این جو مذهبی، موضوع اشعار خود را تغییر دادند و به ستایش و مدح ائمه و سرودن مرثیه برای آنان پرداختند. از جمله شعرهای معروف در این زمینه میتوان به اشعار محتشم کاشانی در این زمینه معروف است.[5]
تنزل عرفان
شاهان صفوی در عصر صفوی اقدام به اذیت و آزار، تبعید و حتی کشتن عارفان کردند. زیرا آنان بر این اعتقاد بودند که عارفان به قوانین و مراسم مذهبی پایبند نیستند. به این دلیل، پس از مدتی خانقاهها، و تکیههای درویشان را تعطیل کردند.[6]
تشویق برای زیارت
صفویان مردم را برای زیارت کردن تشویق میکردند. در این دوره، به دلیل جنگهای دائمی با عثمانیان، به جای زیارت اماکن متبرکه ای که در عراق قرار داشت، زیارت مشهد و قم رواج یافت. در آن زمان شاه عباس اول، برای زیارت مرقد امام هشتم (ع)، مسیر اصفهان تا مشهد را پیاده طی کرد.[7]
رواج اوهام
در دورهٔ صفویه، خرافات، سحر و جادو، طلسم، و اعتقاد به احکام نجومی، بیش تر شد.[8]
اقلیتها
در آغاز تشکیل حکومت صفوی، گروههایی از شیعهٔ غالیه و اسماعیلیه نیز در ایران بودند که پس از مدتی به هند مهاجرت کردند. اقلیتهای عمده در آن زمان، زردشتی، یهودی و مسیحی بودند. مسیحیان در گرجستان، آذربایجان و ارمنستان زندگی میکردند. طی جنگهای شاه عباس اول با عثمانیان، هزاران خانوار از ارمنیان، به مناطق داخلی ایران (گیلان، مازندران و اصفهان) مجبور به مهاجرت شدند. یکی از هدفهای این کار، استفاده از توانایی اقتصادی آنها بود. در اصفهان، ارمنیان محلهٔ ((جلفا)) را بنا نهادند. آنها کلیساهای باشکوهی درست کردند. این شاه، امتیازات خاصی برای ارمنیان قائل شد. او با دادن وامهای بدون بهره، کم کردن میزان مالیات و دادن انحصار تجارت ابریشم به آنها، باعث ثروتمند شدن ارمنیان شد. در زمان شاه عباس اول، به علت علاقهٔ او به برقراری ارتباط با کشورهای اروپایی، زمینهٔ ورود مبلغان مسیحی به ایران فراهم شد. پس از شاه عباس، نه تنها امتیازات زیادی به ارمنیان داده نشد، بلکه مالیاتهای بیش تری نیز از آنها گرفتند. در زمان حملهٔ افغانها هم، خسارات مالی و جانی زیادی به ارمنیان وارد شد. از دیگر اقلیتها، یهودیان بودند. در این دوره، برخی از آنان دین خود را تغییر دادند و بعضی نیز به خاک عثمانی مهاجرت کردند. زردشتیان نیز وضع مناسبی نداشتند. شاه عباس به منظور استفاده از نیروی کار آنان، عدهای از زردشتیان را از یزد و کرمان به محله ((گبر آباد)) اصفهان انتقال داد. پس از او نسبت به زردشتیان سخت گیریهای بیش تری شد، تا آن جا که شاه سلطان حسین، طی قرمانی آنها مجبور به تغییر دین کرد. پس از این، عدهٔ زیادی از زردشتیان کشته شدند و گروهی نیز به هند مهاجرت کردند.[9]
پانویس
- شکری، یدالله (۱۳۵۰). تهران: بنیاد فرهنگ ایران. ص. صفحه ۱۳۰. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - نوروزی، تمدن ایران در دوره ی صفویه، ۴۲.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۲ و ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۳.
- نوروزی، تمدن ایران در دورهٔ صفویه، ۴۴.
منابع
نوروزی، جمشید (۱۳۹۱). تمدن ابران در دورهٔ صفویه. انتشارات مدرسه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۸-۰۰۶۱-۴.