شناخت
شناخت[1] (به انگلیسی: Cognition) به عمل فکری یا فرایند بدست آوردن دانش و فهم از طریق تفکر، تجربه و حواس گفته میشودکه از هنگام تولد شروع شده وباعث ارتباط دادن معنی داری ازجهان پیرامون را به ما ارائه میدهد بطوری که از شناخت جزعی وارتباط آن مغز شروع به گسترش شناخت وارتباطات وتجزیه وتحلیل جهان میکند(درواقع شناخت ارتباط ناخودآگاه وجهان پیرامون است) ومعانی گوناگونی را در زمینههای گوناگون به خود اختصاص دادهاست. در علم روانشناسی منظور از شناخت، عملکردهای (functions) روانشناختی فرد میباشد.
شناخت به توصیف، اکتساب، ذخیرهسازی، تبدیل، و مورد مصرف قرار دادن دانش میپردازد. عوامل مختلفی همچون ادراک، حافظه، زبان، استدلال، و تصمیمگیری از جمله فرایندهای ذهنی هستند که در مراحل گوناگون شناخت دخالت دارند.
علوم شناخت
مقالهٔ اصلی: علوم شناخت
این دسته از علوم میانرشتهای زمینههای علمی وسیع و گوناگونی همچون فلسفه، روانشناسی، هوش مصنوعی، علوم اعصاب، زبانشناسی، و مردمشناسی را به هم پیوند زده، به مطالعهٔ ذهن و هوش میپردازد. مبادی آغازین این گونه مطالعات پیرامون ذهن و هوش به دههٔ ۱۹۵۰ (م) بازمیگردد. از آن تاریخ است که دانشمندان در رشتههای متعدد شروع به تنظیم وبسط نظریههای علمی مربوط به ذهن، بر اساس نمایشهای پیچیده و شیوههای محاسباتی نمودهاند.
جستارهای وابسته
نظریه پردازان آغازین
ویلهلم وونت به مفهوم «در خود فرورفتن» تأکید داشت: بررسی احوالات درونی فرد. با در خودفرورفتن، فرد باید به دقت و به صورت عینی توصیف شوند تا وونت آن اطلاعات را علمی تلقی کند.[2] با اینکه خدمات وونت را به هیچ وجه نمیتوان ناچیز تلقی کرد، روانشناسان مدرن متدهای او را خیلی شخصی قلمداد میکنند و ترجیح میدهند پروسههای عینیتری برای بررسی فرایند شناختی انسان داشته باشند.
هرمان ابینگ هاوس مطالعات شناختیای انجام داد که خصوصاً نقش و ظرفیت حافظهٔ انسان را بررسی میکرد. ابینگهاوس آزمایش خودش را طراحی کرد که در آن ۲۰۰۰ واژ بیمعنی ساخته بود. سپس او توان خودش را برای آموختن این واژگان بیمعنی میآزمود. او عمداً واژگان به معنی را انتخاب کرده بود تا تأثیر تجربهٔ پیشین را روی این موضوع که کلمات میتوانند سمبل چه مفاهیمی باشند و بدین سبب یادآوری آنها سادهتر باشد حذف کند.[3] ابینگهاوس مشاهده کرد که یک سری متغیرها هستند که ممکن است توان او را در یادگیری و به یادآوردن واژگان بیمعنی تحت تأثیر قرار دهند. یکی از دلایلی که او بدان اشاره کرد این بود که زمان بین دریافت لیست واژگان و خواندن و به یادآوردن آنها بود. ابینگهاوس اولین کسی بود که نمودار یادگیری و نمودار فراموشی را رسم کرد.[4] کارهای او به شدت روی بررسیهای جایگذاریهای متعاقب و اثرات آن روی حافظه تأثیر داشتهاست.
ماری ویتون کالکینز یک روانشناس پیشرو و تأثیرگذار آمریکایی بود. کارهای او همچنین روی موضوع حافظه تمرکز داشت. نظریهٔ معروف «اثر تأخیر» را میتوان از نتایج بررسیهای او دانست.[5] اثر تأخیر این است که فرد بیشتر احتمال دارد چیزی را به یاد بیاورد که بین یک سری از چیزها در آخر به فرد نشان داده میشود. نظریهٔ کالکینز خیلی به بررسی ابینگهاوس که پیشتر از آن یاد شد نزدیک است.[6]
ویلیام جیمز یکی دیگر از اشخاص مطرح در تاریخ علم شناختی است. جیمز از تأکید وونت روی در خودفرورفتن و استفاده از محرک بیمعنی خیلی ناراضی بود. او به جای آن روی تجربهٔ یادگیری انسان در زندگی روزمره و اهمیت آن در بررسی شناخت تمرکز کرد. مهمترین خدمت جیمز در بررسی علم شناختی کتاب او به عنوان اصول روانشناسی بود که بهطور عمده قسمتهای مختلف شناخت مانند دریافتها، حافظه، استدلال و توجه را مورد بررسی قرار میدهد.[7]
رنه دکارت فیلسوف قرن هفدهم بود که گفت: «من شناخت دارم، پس وجود دارم» که بدین معنا است که «من میاندیشم، پس هستم». او یک رویکرد فلسفی برای بررسی شناخت و ذهن در تعمقات خود پیش گرفت و میخواست دیگران نیز با او تعمق کنند تا بتوانند به نتایج مشابه او، ولی با قوهٔ شناخت آزاد خود برسند.[8]
روانشناسی
در روانشناسی واژهي شناخت معمولا به همراه دیدگاه پردازش اطلاعات در حوزهي عملکرد روانشناسی فرد استفاده میشود[9]. در حوزهي شناخت اجتماعی، این واژه برای توضیح رفتارها و حالات و برهمکنشهای گروه استفاده میشود.
آگاهی در انسان به خودآگاه و ناخودآگاه، و به عینی و انتزاعی و همچنین به صورت ادراک بیواسطه (مثل آموختن زبان) یا مفهومی (مانند ساختار یک زبان) تقسیم میشود.
منابع
- «شناخت» [روانشناسی] همارزِ «cognition»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر چهارم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۵۹-۱ (ذیل سرواژهٔ شناخت)
- Fuchs, A. H. ; Milar, K.J. (2003). "Psychology as a science". Handbook of Psychology. 1 (The history of psychology): 1–26. doi:10.1002/0471264385.wei0101.
- Zangwill, O.L. (2004). The Oxford companion to the mind. New York: Oxford University Press. p. 276.
- Brink, T. L. 2008. "Memory." Unit 7 in Psychology: A Student Friendly Approach. p. 126.
- Madigan, S. ; O'Hara, R. (1992). "Short-term memory at the turn of the century: Mary Whiton Calkin's memory research". American Psychologist. 47(2): 170–174. doi:10.1037/0003-066X.47.2.170.
- Matlin, Margaret (2009). Cognition. Hoboken, NJ: John Wiley & Sons, Inc. p. 5.
- Matlin, Margaret (2009). Cognition. Hoboken, NJ: John Wiley & Sons, Inc. p. 5.
- "René Descartes". Internet Encyclopedia of Philosophy. Retrieved 2 April 2020.
- Sternberg, R. J., and K. Sternberg. 2009. Cognitive Psychology (6th ed.). Belmont, CA: Wadsworth Cengage Learning.
- شناخت (انگلیسی)
پیوند به بیرون
- شناخت، مجلّهای بینالمللی برای انتشار مقالات نظری و تجربی مربوط به مطالعهٔ ذهن
- علوم شناخت
- پژوهشکدهٔ علوم شناختی
- دپارتمان علوم شناختی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی