طومار
کلمه طومار عربی شده واژهای یونانی و به معنی نامه، کتاب، دفتر، صحیفه، مکتوب، نوشته دراز، نوشته لوله کرده، و لوله کاغذ درنوردیدهاست. طوماری، صفت نسبی به معنی خط و قلم جلی (قلم درشت) و در مقابل قلم غباری (قلم و خط بسیار ریز) است[2][3][4].
پیشینه
ریشهٔ این واژه یونانی است. آن را در مصر باستان از پاپیروس میساختهاند. عرض آن بیش از بدستی و درازا گاه تا سی ذراع بودهاست. در زبان پارسی میانه، به آن frawardag میگفتند.
در مصر باستان، ورقهای پاپیروس را از جهت عرض بههم میچسبانیدند و از آن نواری طویل ـ گاهی تا چند متر ـ میساختند و سپس روی آن مینوشتند. بعدها، این شکل کتابت مورد تقلید جوامع دیگر نیز قرار گرفت و بعضی فرمانها و مکتوبات را بهصورت طوماری تحریر میکردند.
در دورههای اسلامی نیز بسیاری از مکتوبات را بر روی کاغذهایی مینوشتند که از جانب طول بههم متصل میشدند و آنها را مانند کتابهای خطی آراسته و تذهیب میکردند. در عصر قاجار بیشتر قبالههای ازدواج و وقفنامهها را در کاغذهای طوماری مینوشتند. گاهی هم پشت کاغذهای اتصال یافته را برای استحکام بیشتر با پارچهای ظریف آستر میکردند[5][6] همچنین برای حفاظت طومارها از محفظه یا غلاف چرمی، چوبی، و فلزی استفاده میشد[7].
مزیّت و علّت استفاده
یکی از مهمترین علل استفاده از طومار، حفظ مطالب زیاد در فضا و حجمی کم است و علت دیگر آن را میتوان حفاظت اطلاعات مضبوط در آنها از آسیبها و حوادث طبیعی دانست.
پانویس
- فرهنگ فارسی دهخدا
- انوری، حسن.
- شاد، محمد پادشاه بن غلام محییالدین
- قلیچخانی، حمیدرضا
- بیانی، مهدی.
- مایل هروی، غلامرضا.
- نجیب مایل هروی
منابع
- فرهنگ فارسی دهخدا
- انوری، حسن. فرهنگ بزرگ سخن. ج ۵، ذیل «طومار»؛
- بیانی، مهدی. کتابشناسی کتابهای خطی. به کوشش حسین محبوبی اردکانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۳؛
- شاد، محمد پادشاه بن غلام محییالدین. فرهنگ جامع فارسی (آنندراج). ج ۴، ذیل «طومار»؛
- قلیچخانی، حمیدرضا. فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته. ذیل «طومار»؛
- مایل هروی، غلامرضا. لغات و اصطلاحات فن کتابسازی. ذیل «طومار»؛
- نجیب مایل هروی. کتابآرایی در تمدن اسلامی. «واژگان نظام کتابآرایی» مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۵۷۱-.۸۳۲
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ طومار موجود است. |