لشکر پیادهنظام (ورماخت)
لشکر پیادهنظام ورماخت (آلمانی: Infanterie-Division Wehrmacht) یک واحد پیادهنظام به اندازه لشکر در نیروی زمینی قوای مسلح رایش سوم بود که عملیاتهای نظامی محول به آن صرفاً در خشکی بوده و اعضای آن بدین منظور آموزشهای نظامی لازم را گذرانده بودند.
لشکر پیادهنظام | |
---|---|
نماد پیادهنظام در ارتش آلمان | |
فعالیت | ۱۹۴۵–۱۹۳۹ |
کشور | آلمان |
شاخه | نیروی زمینی |
نوع | پیادهنظام |
اندازه | لشکر |
جزئی از | ورماخت |
نبردها | جنگ جهانی دوم |
لشکر پیادهنظام بخش غالب لشکرهای ورماخت و وافن اساس را در رایش سوم تشکیل میداد به وجهی که از مجموع ۲۰۸ لشکر این دو نیروی مسلح در سال ۱۹۴۱، ۱۶۳ لشکر از آن (شامل ۴ لشکر سبک و ۶ لشکر کوهستان) لشکر پیادهنظام بودند.
مطالب موجود در این مقاله شامل لشکرهای پیادهنظام موتوریزه، سبک و کوهستان نمیشود.
پیش زمینه
پیمان ورسای
پس از شکست امپراتوری آلمان و پایان جنگ جهانی اول، در کنار تکهتکه کردن متحدان این کشور، فاتحان غربی پیمان تحقیر آمیز ورسای را بر آلمان تحمیل کردند. بر اساس این پیمان که ظاهراً برای جلوگیری از آغاز یک جنگ تهاجمی دیگر توسط آلمانیها طرحریزی شده بود، نیروی زمینی آلمان به یک نیروی ۱۰۰ هزار نفری با تنها ۴ هزار افسر و نیروی دریایی به یک نیروی ۱۵ هزار نفری با تنها هزار و پانصد افسر محدود شد که با انفصال اجباری صدها هزار نفر از خدمت از جمله دهها هزار افسر، فقط میتوانستند نقش امنیت داخلی و مرزبانی را ایفا کنند.
نیروی زمینی صرفاً میتوانست ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک با ۳ گردان پیادهنظام، یک گردان آموزش و یک گردان خمپارهانداز و ۷ تیپ توپخانه هر یک با سه گردان در کنار هفت گردان مهندسی، بهداری، مخابرات و موتوریزه که مجموعاً هفت لشکر پیادهنظام را تشکیل میدادند، در اختیار داشته باشد. علاوه بر انحلال و ممنوعیت ستاد عالی نیروهای مسلح و دانشکدههای جنگ و افسری، آلمانیها از داشتن نیروی هوایی، تانک، زیردریایی، تسلیحات شیمیایی و توپخانه با کالیبر بیش از ۱۰۵ میلیمتر نیز محروم شدند. جهت حصول اطمینان از عدم امکان آمادهسازی جهت یک جنگ بزرگ دیگر، نیروهای ذخیره و مهمات انبار شده ارتش آلمان نیز محدود گشتند. همه این محدودیتها میبایست توسط یک کمیسیون بینالمللی مورد نظارت و کنترل قرار میگرفت.
رایشسور
حاکمیت جدید آلمان که به جمهوری وایمار شهرت یافت، در سال ۱۹۱۹ با سازمان دهی نیروهای پیشین یک ارتش موقت جهت پر کردن خلع، ایجاد نمود که رایشسور (Reichswehr) نام گرفت. با توجه به این که امکان باقی ماندن نسبت بسیار اندکی از نیروهای موجود در ارتش امپراتوری آلمان در ارتش جدید وجود داشت، استانداردهای بسیار سخت گیرانه ای برای گزینش افراد وضع شد. بخشی از این ویژگیها برای ترجیح دادن افراد شامل داشتن سنی بین ۱۷ تا ۲۱ سال، عدم تاهل، وضعیت جسمانی عالی و تحصیلاتی بالاتر بود.
این افراد پانزده ماه در تیپهای خود در رایشسور به عنوان درجهدار خدمت کردند و سپس کسانی برگزیده شدند که از یک آزمون موفق خارج گشتند. افراد پذیرفته شده بدون توجه به رسته سابقشان، به یک دوره در دانشکده پیادهنظام در درسدن فرستاده شدند. این فرایند چهار تا پنج سال از زمان آغاز خدمت به طول میانجامید.
آغاز تسلیح مجدد
رایشسور از همان ابتدا با طراحی سازمانی منعطف که میتوانست به سهولت جهت اداره ارتشی بزرگتر گسترش یابد، شروع به نقض مخفیانه مفاد پیمان ورسای کرد. آلمانیها در ابتدا کشور خود را به هفت منطقه نظامی (Wehrkreis) (تا سال ۱۹۳۷ سیزده و سال ۱۹۴۲ نوزده منطقه) تقسیم کردند که هر یک با فرماندهی در سطح سپاه، مسئولیت جذب، بسیج، تدارکات، اداره و آموزش نیروهای مربوط به اراضی خود را بر عهده داشتند. فرمانده هر منطقه نظامی فرماندهی یک لشکر پیادهنظام که شماره منطقه را به خود گرفته بود، را نیز به شکل مجزا در اختیار داشت.
نازیها
با به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران به رهبری آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳، آلمان که میدانست همچنان توانایی مقابله رو در رو با دشمنان خود را ندارد و به احتمال قریب به یقین با هویدا شدن این مسئله، از جانب آنها مورد هجوم نظامی پیشدستانه قرار خواهد گرفت، به شکل مخفیانه به تسلیح خود ادامه داد.
همان سال نخست، تصمیم بر افزایش ۱۴ هزار نفری پرسنل فعال نیروی زمینی در قالب واحدهای جدید توپخانه، مخابرات و ضدهوایی و تشکیل یک نیروی ذخیره ۸۵ هزار نفری برای آن شد. طبق این برنامه بودجه نظامی افزایش پیدا میکرد و ۹ واحد جدید مرزبانی که اساساً در کنار مهارتهای لازم در مرزبانی، آموزش پیادهنظام را دریافت میکردند، نیز تشکیل میشد. این آموزشها شامل نقشه خوانی، نگارش و گزارش دهی نظامی، ساخت ابزار صحرایی، تخمین برد، توصیف هدف و سایر جنبههای نبرد پیادهنظام از جمله استتار، دفاع ضدهوایی و ضدزره و همچنین حفر سنگر میگردید.
در ابتدا قصد دولت ایجاد یک ارتش سیصد هزار نفری در قالب ۲۱ لشکر پیادهنظام تا سال ۱۹۳۸ بود.
با افزایش خطر درگیر شدن در یک جنگ، هیتلر با تغییر برنامه اولیه، دستور به آماده شدن ارتش ۳۰۰ هزار نفره تا ماه اکتبر سال ۱۹۳۴ داد.
ظهور اولین لشکرهای پیادهنظام ورماخت
در سال ۱۹۳۴ با فرمان آدولف هیتلر مبنی بر آمادهسازی ۲۱ لشکر پیادهنظام، هر منطقه نظامی که از پیش یک لشکر پیادهنظام در اختیار داشت، با جداسازی گروهان آموزش و یک گروهان پیادهنظام از سه گروهان پیادهنظام هر یک از تیپهای لشکر خود، یک تیپ مستقل پیادهنظام ایجاد نمود. این ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک شماره ای بین ۲۲ تا ۴۲ به خود گرفتند. ۴۲ تیپ پیادهنظام دیگر که همچنان در قابل لشکرهای پیادهنظام خود باقی مانده بودند، به کمک نیروهای داوطلب یا افسران و سربازان دو گروهان دیگر، گروهان آموزش و گروهان سوم پیادهنظام خود را مجدداً احیا نمودند و برخی گروهان پیادهنظام چهارمی نیز تشکیل دادند. بدین ترتیب نیروی زمینی آلمان تا پایان سال ۱۹۳۵، مجموعاً دارای ۱۶۵ گردان پیادهنظام بود.
به طریق مشابهی ۱۴ تیپ توپخانه نیز ایجاد گردید. بدین صورت که هر یک از هفت تیپ توپخانه ای که از پیش وجود داشتند، به کمک دو گردان خود دو تیپ توپخانه مستقل ایجاد نمودند. هر کدام از این تیپهای توپخانه نیروهای در اختیار خود را به صورت چهار گروهان هر یک با دو آتشبار سه توپه (مجموعاً ۲۴ توپ) سازمان داد.
پس از ورود نوزده گردان پیادهنظام آلمانی به منطقه غیرنظامی شده راینلند (سه گردان پیادهنظام تا غرب رود راین) در ماه مارس سال ۱۹۳۶ و شکستن علنی مفاد پیمانهای ورسای و لوکارنو، آلمانیها علاوه بر ایجاد چند منطقه نظامی دیگر، اکتبر همان سال چهار لشکر پیادهنظام به کمک نیروهای پلیس محلی در راینلند و هشت لشکر پیادهنظام در مناطق دیگر تشکیل دادند.
با وجود این که پیمانهای لوکارنو و ورسای حضور نیروهای ارتش آلمان را در منطقه رایلند ممنوع اعلام کرده بودند اما به این کشور اجازه داشت ۳۱۵۰۰ نیروی پلیس در آن داشته باشد. آلمانیها که بالغ بر ده تا دوازده درصد بیش از این عدد نیروی پلیس در رایلند به کار برده بودند (با تسامح طرف دیگر قرارداد)، از همین شمار افراد جهت تشکیل لشکرهای پیادهنظام خود استفاده نمودند.
تا سال ۱۹۳۷، بیست و نه لشکر ذخیره پیادهنظام متشکل از نیروهای گروه یک (با دست کم یک سال سابقه خدمت فعال) و دو ذخیره (افرادی که در سالهای صلح به سن هجده سال رسیده بودند)، ایجاد شدند که اکثراً مجموع نفرات آنها به استاندارد ۱۶ هزار نفر نمیرسید.
الحاق اتریش به آلمان
با الحاق اتریش به آلمان در ماه مارس سال ۱۹۳۸ و وارد شدن نیروهای ارتش این کشور به ورماخت، قوای پیادهنظام اتریش که از پیش به صورت هفت لشکر سازمان یافته بود، در قالب دو لشکر پیادهنظام (یکی مستقر در وین و دیگری در لینتس) در کنار سایر لشکرها به نیروی زمینی آلمان پیوستند و شمارههای ۴۴ و ۴۵ را به خود گرفتند. بسیاری از افسران اتریشی بدون از دست دادن مقام و درجه خود در ورماخت پذیرفته شدند. به هر حال عده زیادی از این افراد و چندین واحد اتریشی جهت گذراندن دورههای آموزشی راهی دانشکدههای ارتش آلمان گشتند.
تشکیلات
اوایل جنگ جهانی دوم، هر لشکر پیادهنظام دارای سه تیپ پیادهنظام، یک تیپ توپخانه، یک گردان مخابرات، یک گردان ضدتانک، یک گردان مهندسی و یک گردان شناسایی بود. این ترکیب پس از سال ۱۹۴۲، به دو تیپ پیادهنظام تقلیل یافت و گردان مخابرات آن نیز به گروهان تبدیل شد.
فرماندهی
تا سال ۱۹۳۵ هر لشکر پیادهنظام علاوه بر یک فرمانده کل (فرمانده منطقه نظامی) دارای دو معاون فرمانده بود. یکی از این معاونان فرمانده پیادهنظام (Infanteriefuehrer) و دیگری فرمانده توپخانه (Artillieriefuehrer) به حساب میآمد که هر یک (معمولاً با درجه سرتیپ) واحدهای مربوط به خود را کنترل میکرد.
هر لشکر پیادهنظام یک افسر عملیات (la) داشت که در سطح لشکر نقش فرمانده ستاد را ایفا میکرد. البته از عنوان فرمانده ستاد تنها در سطح سپاه یا بالاتر استفاده میشد. هنگام ورود در میدانهای نبرد، ستاد لشکر به سه بخش ستاد عملیات (Fuehrungsabteilung)، ستاد تدارکات (Quartermeister) و ستاد نیرو (Adjutantur) تقسیم میشد. مجموع این ستادها مرکز فرماندهی به ریاست افسر عملیات را ایجاد مینمودند. افسر اطلاعات (Ic) و افسر توپخانه (Ia) لشکر در ستاد عملیات که مهمترین ستاد لشکر به حساب میآمد، حضور داشتند. افسر ارشد تدارکات (Ib) رهبری ستاد تدارکات را عهدهدار بود. افسر ارشد اداری (IVa)، افسر ارشد بهداری (IVb)، افسر ارشد دامپزشکی (IVc) و افسر حمل و نقل موتوری (V) نیز در ستاد تدارکات قرار میگرفتند. افسر ارشد نیرو (IIa) که آجودان نیز نامیده میشد و پشت خط مقدم حضور مییافت، ستاد نیرو را هدایت میکرد و افسر دوم نیرو (IIb)، وکیل ارشد دادگاه نظامی (III)، روحانی لشکر (IVd) و سایر واحدهای مورد نیاز در عقبه لشکر همچون بخش نگهداری خودروها، واحدهای امنیت، واحدهای مهندسی ساخت و ساز و واحدهای جایگزینی زیر نظر او قرار داشتند. افسر دوم نیرو (IIb) مسئولیت امور درجهداران و درخواست نیروی جایگزین از طریق افسر ارشد نیرو را عهدهدار بود.
تنها افسران درجه یک (I) بخشی از ستاد کل لشکر بودند. به همین جهت بیشتر این نفرات در آن حضور نداشتند.
فرماندهی توپخانه
هنگامی که واحدهای توپخانه از ردههای بالاتر به لشکر ملحق میشدند، یک افسر دیگر با عنوان فرمانده ارشد توپخانه (Artilleriekommandanteur یا Arko) موقتاً به ستاد لشکر افزوده میشد که مسئول ارائه توصیههای مربوط به تخصیص قسمتهای مختلف این واحدها به بخشهای مختلف لشکر بود. اگر به شکل استثنایی هیچ واحد توپخانه دیگری به لشکر اختصاص نیافته بود، افسری با عنوان فرمانده توپخانه لشکر (Artillerieführer یا Arfü) واحدهای توپخانه لشکر را فرماندهی میکرد. در صورت حضور فرمانده ارشد توپخانه، نیروهای توپخانه سطح لشکر توسط او رهبری میشد و حوزه اختیارات فرمانده توپخانه لشکر به تیپ توپخانه لشکر محدود میگردید.
تیپ پیادهنظام
هر یک از تیپهای این لشکر، دارای سه گردان پیادهنظام، یک گروهان توپخانه پیادهنظام (هویتزر) (۱۸۰ نفر) و یک گروهان ضدتانک (۱۷۰ نفر) بود. هر گردان (۸۶۰ نفر)، از سه گروهان پیادهنظام (هر یک ۲۰۰ نفر) و یک گروهان تسلیحات سنگین (۱۹۰ نفر) مشتکل میگردید. گروهان تسلیحات سنگین از دستههای هویتزر پیادهنظام یا خمپارهانداز ۱۲۰ میلیمتری در کنار دستهها یا گروههای مسلسل سنگین تشکیل میشدند. در مجموع هر تیپ قریب به ۳ هزار نفر در اختیار داشت.
بدین ترتیب تیپهای دارای سه گردان، علاوه بر ۱۲ گروهان (۸ گروهان در تیپهای دارای دو گردان) در غالب گردانهای خود، یک گروهان هویتزر پیادهنظام دیگر مستقیماً تحت کنترل فرماندهی تیپ در اختیار داشتند. این گروهان حتی در تیپهای دارای دو گردان با مجموع هشت گروهان، عموماً گروهان سیزدهم خوانده میشد. این گروهان از ادوات مختلفی استفاده میکرد. در لشکرهای فولکسگرندیر (پیادهنظام مردمی)، گروهان سیزدهم از دو دسته خمپارهانداز ۱۲۰ میلیمتری و یک دسته هویتزر پیادهنظام تشکیل میگردید. در لشکرهای پیادهنظام اولیه، در این گروهان از دستههای هویتزر بیشتر و خمپارهانداز کمتری نسبت به لشکرهای پیادهنظام اواخر جنگ استفاده میشد.
گروهان چهاردهم هر تیپ (گروهان دهم در تیپهای دارای دو گردان)، یک گروهان ضدتانک پیادهنظام بود که از توپهای ضدتانک ۳۷، ۷۵ یا ۱۵۰ میلیمتری استفاده مینمودند. بعدها از تسلیحات ضدتانک انفرادی همچون پنزرفاوست نیز در این گروهان استفاده میگردید. در لشکرهای فولکسگرندیر، در این گروهان تنها پنزرفاوست به کار گرفته میشد.
اغلب گروهانهای پیادهنظام تا سال ۱۹۴۴ به نوبه خود از سه دسته با تفنگ گلنگدنی و یک گروه مسلسل سنگین (یا خمپارهانداز ۸۱ میلیمتری) تشکیل میشد. البته این ترکیب در لشکرهای فولکسگرندیر به دو دسته با مسلسل دستی و یک دسته با تفنگ گلنگدنی تغییر یافت.
تیپ توپخانه
تیپ توپخانه در لشکرهای پیادهنظام از چهار گردان تشکیل میشد. سه گردان با هویتزرهای ۱۰۵ میلیمتری غیر خود کششی یا اسبکشنده مسلح بودند درحالیکه گردان چهارم دارای هویتزر ۱۵۰ میلیمتری بود. هر یک از این گردانها معمولاً از سه آتشبار (گروهان) هر یک با ۴ توپ، تشکیل میگشتند. بدین ترتیب هر تیپ توپخانه در لشکرهای پیادهنظام مجموعاً دارای ۴۸ توپ بودند.
واحدهای توپخانه لشکرها مکرراً از واحدهای توپخانه در اختیار سپاه یا واحدهای بالاتری که آن لشکر بخشی از آنها بود، نیروی کمکی دریافت مینمودند. این واحدهای توپخانه از جمله تیپ توپخانه سپاه، به وسیله شخصی با جایگاهی تحت عنوان فرمانده توپخانه فرماندهی میشدند. این فرمانده توپخانه به همراه خود، گردانها یا آتشبارهای سبک، متوسط، سنگین و فوق سنگین به لشکر ملحق میکرد که اسبکشنده، موتوریزه، خودرو کشنده، خودکششی، ریلی یا حتی در موارد نادری ثابت بودند.
گردانهایی از زرهپوشهای تهاجمی شامل یک آتشبار فرماندهی و سه آتشبار دیگر هر یک با شش زرهپوش و گردانهایی از توپهای ضدهوایی شامل سه آتشبار توپهای ۸۸ میلیمتری و دو آتشبار توپهای ۲۰ میلیمتری نیز به لشکر پیادهنظام میپیوستند.
گردان مخابرات
گردان مخابرات دارای سه بخش شامل یک مقر فرماندهی، یک گروهان تلفنخانه و یک گروهان بیسیمچی بود. این واحد نیز میتوانست از سپاه نیروی کمکی دریافت کند. گاهی گروهانهای تلگراف و شنود نیز به گردان مخابرات اضافه میشدند.
گردان ضدتانک
گردان ضدتانک لشکرهای پیادهنظام در ابتدا Panzer Abwehr به معنای واحد دفاع ضدزره نامیده میشدند. از ماه آوریل سال ۱۹۴۰ این عنوان به Panzerjäger به معنای واحد شکارچی تانک تغیر یافت.
گردان مهندسی
گردان مهندسی رزم که نیروی پیشگام (Pionieretruppen) نیز نامیده میشد، شامل واحدهای تهاجم، ساخت و ساز، انهدام و پلسازی بود. این نیروها در نفوذ و انهدام میدانهای مین و استحکامات دشمن و ایجاد پوشش دود مهارت یافته بودند و میتوانستند هنگام عقبنشینی سازمان یافته نیروهای خودی، پیشروی قوای دشمن را از طریق ایجاد مانع، انهدام پلها و تله انفجاری به تأخیر بیندازند. مسئولیت از پیشرو برداشتن موانع مصنوعی یا طبیعی، تعمیر یا احداث پلهای ثابت یا موقت بر روی بدنههای آب و تأمین قایقهای بادی و تهاجمی با این واحد بود. در حالت تدافعی نیز ایجاد موانع، میدانهای مین، استحکامات، پناهگاهها، تلههای انفجاری و استتار و باز و هموار نگاه داشتن مسیر تدارکات بر عهده واحد مهندسی قرار داشت.
گفته میشود اعضای این گردانها مکرراً تلفات بیشتری نسبت به همرزمان خود در واحدهای پیادهنظام میخوردند.
گاهی گردان مهندسی دیگری نیز به جهت اجرای عملیاتهای ویژه، به لشکرهای پیادهنظام ملحق میشد یا گردان مهندسی یک لشکر به لشکر دیگری میپیوست. البته فرماندهان سپاههای ورماخت اکثراً سعی میکردند تا جای ممکن یکپارچگی لشکرها را با جدا نکردن واحدها از آنها حفظ کنند.
اواخر جنگ با توجه به کمبود نیروی انسانی و گستردگی خط مقدم محول به لشکر، از نیروهای واحد مهندسی به عنوان پیادهنظام نیز استفاده شد.
گردان شناسایی
گردانهای شناسایی در لشکرهای مختلف تفاوتهای قابل ملاحظه ای با یکدیگر حتی در اوایل جنگ داشتند. گردان شناسایی در لشکرهای پیادهنظام معمولاً از سه گروهان تشکیل میشد. یکی از این گروهانها سوارکار، دیگری موتورسوار و سومی موتوریزه بودند. با افزایش تلفات بین نیروهای واحدهای شناسایی، این واحدها با ادغام با واحدهای زرهپوشهای ضدتانک، گردانهای سریع (schnelle) را پدیدآوردند که وظیفه دوگانه شناسایی و دفاع در مقابل زرهپوشهای دشمن را بر دوش داشتند.
این گردانهای سریع سازمانهای مختلفی داشتند. برای مثال گردان سریع ۲۲۷ لشکر دویست و بیست و هفتم پیادهنظام دارای چهار گروهان دوچرخه سوار مسلح به مسلسلهای دستی، یک گروهان ضدتانک موتوریزه مسلح به چند توپ ضد تانک ۳۷ میلیمتری و یک گروهان سنگین شامل یک دسته خودروی سنگین، دو دسته موتور سوار، دو دسته ضد تانک (هر یک با سه توپ ضد تانک ۳۷ میلیمتری) و یک دسته مهندسی بود. از طرفی گردان سریع ۲۳۶ لشکر صد و شصت و دوم پیادهنظام دارای سه گروهان ضدتانک موتوریزه (یک گروهان با توپ ۳۷ میلیمتری و دو گروهان با توپ ۵۰ میلیمتری)، یک گروهان دوچرخه سوار و یک دسته مخابرات بود.
گردان فوزیلیر
لشکرهای پیادهنظام سازمان یافته پس از سال ۱۹۴۳ دارای گردانهای فوزیلیر بودند. این گردانها که ترکیب گردانهای پیادهنظام را داشتند و جایگزین گردانهای شناسایی شده بودند، تحرک بیشتری داشتند.
سایر واحدها
هر لشکر شامل علاوه بر سایر واحدهای رزمی شامل یک گروهان نانوایی، یک واحد پلیس نظامی، یک واحد سلاخی حیوانات، یک واحد دفتر میدانی پست، گروهانهای تعمیرات ریلی، واحدهای انبار، یک واحد نقشهبرداری، یک دسته موتورسوار پیام رسان و واحدهای دیگر مورد نیاز نیز میشد.
واحد بهداری
هر لشکر پیادهنظام دارای یک واحد بهداری بود. این واحد از یک یا دو گروهان بهداری، یک بیمارستان صحرایی و دو یا سه دسته آمبولانس (اغلب به عنوان یک گروهان آمبولانس) تشکیل میشد. واحد بهداری معمولاً شماره لشکری که در آن قرار داشت را به خود میگرفت. برای مثال واحد بهداری لشکر سیصد و چهارم پیادهنظام، واحد ۳۰۴ بهداری خوانده میشد.
واحد دامپزشکی
هر لشکر پیادهنظام قریب به ۶ هزار اسب و قاطر در اختیار داشت که از آنها برای جا به جایی تدارکات، مهمات، نفرات، مجروحین، توپخانه و سایز تجهیزات استفاده میگردید. به همین جهت حضور یک گروهان دامپزشکی در لشکر ضروری به نظر میرسید.
واحدهای پشتیبانی
هر لشکر پیادهنظام دارای واحدهای تدارکات و حمل و نقل مختص به خود بود. این واحدها شامل گروهانهای تدارکات، واحدهای حمل و نقل، قطارهای لشکر، واحدهای تعمیرات و سایر واحدها میشد.
نیروهای تدارکات لشکر بیست و چهارم پیادهنظام شامل هشت ستون تدارکات موتوریزه سبک، یک دسته تعمیرات موتوریزه، یک گروهان تدارکات موتوریزه، یک واحد اداری لشکر، یک واحد نانوایی صحرایی موتوریزه، یک گروهان سلاخی حیوانات موتوریزه، یک گردان بهداری (خود شامل یک گروهان بهداری و یک گروهان بهداری موتوریزه)، یک واحد بیمارستان صحرایی موتوریزه، دو گروهان آمبولانس، یک گروهان دامپزشکی، یک واحد پلیس نظامی موتوریزه و یک واحد پست میدانی موتوریزه بود. اکثر این واحدها شماره لشکری را که در آن قرار داشتند، به خود میگرفتند.
تغییر سازمان دهی
با تغییر سیاست سازمان دهی واحدها، توان رزمی هر لشکر پیادهنظام، کاهش قابل ملاحظه ای یافت تا امکان ایجاد لشکرهای بیشتر فراهم آید. بدین جهت پس از سال ۱۹۴۱ میلادی، تعداد تیپهای هر لشکر پیادهنظام از سه تیپ به دو تیپ کاهش یافت. اندازه واحدهای کوچکتر نیز تقلیل یافت به وجهی که تعداد گردانهای هر تیپ پیادهنظام به دو گردان و توان رزمی هر گروهان پیادهنظام این گردانها از ۱۸۰ سرباز به ۸۰ سرباز رسید. از این رو یک لشکر پیادهنظام دارای ۹ گردان با گروهانهای ۱۸۰ نفره در سال ۱۹۳۹ بسیار قدرتمند تر از یک لشکر فولکسگرندیر (پیادهنظام مردمی) با دو تیپ و مجموعاً چهار گردان با گروهانهای کمتر از ۸۰ نفره در سال ۱۹۴۴ بود. کوچک سازیها به همینجا خلاصه نمیشد بلکه اواخر جنگ گردانهای ضدتانک، شناسایی، مهندسی و مخابرات نیز به گروهان تبدیل شدند.
آمار
موجهای بسیج لشکرهای پیادهنظام
موج | تاریخ تشکیل | تعداد لشکرها | شماره لشکرها | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱ | ۱۹۳۴–۱۹۳۸ | ۳۹ | ۴۶–۱ (بجز ۳۷ تا ۴۴) | لشکرهای پیش از آغاز جنگ نیروی زمینی |
۲ | اوت ۱۹۳۹ | ۱۶ | ۸۷–۵۲ (بجز ۵۳ تا ۵۵، ۵۹، ۶۳ تا ۶۷، ۷۰، ۷۴، ۷۷، ۸۰ تا ۸۵ | از افراد ذخیره (پیش از آغاز جنگ) |
۳ | سپتامبر ۱۹۳۹ | ۲۱ | ۲۴۶–۲۰۵ (بجز ۲۱۰، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۲، ۲۲۴، ۲۲۶، ۲۲۹، ۲۳۰، ۲۳۲ تا ۲۳۸ و ۲۴۰ تا ۲۴۵) | از نیروهای مسن تر برخی با تجربه جنگ جهانی اول (پیش از آغاز جنگ) |
۴ | اوت ۱۹۳۹ | ۱۴ | ۲۶۹–۲۵۱ (بجز ۲۵۹، ۲۶۱، ۲۶۴، ۲۶۵ و ۲۶۶) | از واحدهای ذخیره (پیش از آغاز جنگ) |
۵ | سپتامبر ۱۹۳۹ | ۵ | ۹۸–۹۳ (بجز ۹۷) | از افراد ذخیره |
۶ | نوامبر ۱۹۳۹ | ۴ | ۸۸–۸۱ (بجز ۸۴ تا ۸۷) | - |
۷ | ژانویه ۱۹۴۰ | ۱۴ | ۱۹۹–۱۶۱ (بجز ۱۷۱ تا ۱۸۰، ۱۸۲ و ۱۸۴ تا ۱۹۵) | از واحدهای ذخیره |
۸ | فوریه ۱۹۴۰ | ۱۰ | ۲۹۹–۲۹۰ | - |
۹ | مارس ۱۹۴۰ | ۱۰ | ۳۹۹–۳۵۱ (شامل ۳۵۱، ۳۵۸، ۳۶۵، ۳۷۲، ۳۷۹، ۳۸۶، ۳۹۳، ۳۹۵ و ۳۹۹) | از سربازان وظیفه |
۱۰ | ژوئن ۱۹۴۰ | ۹ | ۲۸۰–۲۷۰ (بجز ۲۷۴ و ۲۷۵) | از واحدهای جایگزینی |
۱۱ | اکتبر ۱۹۴۰ | ۱۰ | ۱۳۷–۱۲۱ (بجز ۱۲۴، ۱۲۷، ۱۲۸، ۱۳۰، ۱۳۳، ۱۳۵ و ۱۳۶) | - |
۱۲ | اکتبر ۱۹۴۰ | ۱۰ | ۱۱۳–۹۷ (بجز ۹۸، ۱۰۳ تا ۱۰۵، ۱۰۷ تا ۱۰۹) | - |
۱۳ | نوامبر ۱۹۴۰ | ۹ | ۳۲۷–۳۰۲ (بجز ۳۰۳، ۳۰۷ تا ۳۱۸، ۳۲۲ و ۳۲۴ تا ۳۲۶) | - |
۱۴ | نوامبر ۱۹۴۰ | ۸ | ۳۴۲–۳۳۲ (بجز ۳۳۴، ۳۳۸ و ۳۴۱) | - |
۱۵ | مه ۱۹۴۱ | ۱۵ | ۷۱۹–۷۰۲ (بجز ۷۰۳، ۷۰۵ و ۷۰۶) | - |
۱۶ | ژوئن ۱۹۴۱ | ۴ | ۲۰۴–۲۰۱ | لشکرهای امنیت |
۱۷ | دسامبر ۱۹۴۱ | ۴ | ۳۳۱–۳۲۸ | اولین لشکرها پس از آغاز جنگ با شوروی |
۱۸ | ژانویه ۱۹۴۲ | ۵ | ۳۸۹–۳۸۳ (بجز ۳۸۶ و ۳۸۹) | - |
۱۹ | آوریل ۱۹۴۲ | ۴ | ۳۷۷–۳۷۰ (بجز ۳۷۲ تا ۳۷۵) | - |
۲۰ | ژوئن ۱۹۴۲ | ۳ | ۳۸، ۳۹ و ۶۵ | - |
نیروی انسانی
گسترش بسیار سریع نیروی زمینی از سال ۱۹۳۴، مشکلات بزرگی در زمینه تأمین افسران و سایر نیروهای حرفه ای و آموزش دیده برای آلمان ایجاد نمود. پیش از این رایشسور در چهارچوب محدودیتهای پیمان ورسای، تنها اندکی بیش از ۱۰۰ هزار سرباز و قریب به ۴ هزار افسر در قالب هفت لشکر پیادهنظام خود در اختیار داشت. در آغاز سال ۱۹۳۶، آلمان که نیروی زمینی خود را به بیش از ۵۰۰ هزار نفر در قالب ۳۶ لشکر پیادهنظام و چند لشکر دیگر گسترش داده بود، به ۲۰ هزار افسر دیگر (به علاوه ۱۰ هزار افسر در صورت جنگ) نیاز داشت.
به همین جهت قریب به ۱۵۰۰ افسر جزء نیروی زمینی و ۲۵۰۰ افسر جزء قوای پلیس به سرعت ارتقا درجه یافتند و ۲ هزار تن از افسران سابق نیروی زمینی ارتش امپراتوری آلمان که منفصل شده بودند، اجازه یافتند به خدمت فعال بازگردند. از طرفی ظرفیت دانشکدههای افسری و جنگ به شدت افزایش پیدا کرده (از قریب به ۱۸۰ نفر فارغالتحصیل در سال به بیش از ۳ هزار نفر در سال) و طول مدت آموزش (از چهار سال به دو و نیم سال) نیز کاهش یافت. با این حال پیشبینی میشد کیفیت مهارت این فارق التحصیلان همچنان از دشمنان احتمالی که ممکن بود در آینده با آنها رو به رو شوند، بیشتر باشد.
خدمت اجباری سربازی حتی طبق شرایط خاصی برای افراد بالای ۳۰ مجدداً برقرار گشت. با فزونی داشتن نیاز بر عرضه، نهایتاً افسران مسن تر ذخیره هم به خدمت فراخوانده شدند تا صرفاً مناسب اداری و ستادی را پر کنند. با این حال تا سال ۱۹۳۹، این افراد بیش از یک چهارم تمام افسران در حال خدمت فعال را تشکیل میدادند.
نیروی زمینی در این ارتباط از کمک نیروهای شبهنظامی همچون جوانان هیتلری، اسآ و اساس نیز بهره برد. تا سال ۱۹۳۸، سازمان جوانان هیتلری علاوه بر ارائه مردان جوان با نوعی از آموزشهای پایه نظامی به نیروی زمینی، آموزش رانندگی و تعمیرات برای قریب به ۹۰ هزار مرد جوان و پسر با سنی کمتر از خدمت وظیفه را نیز بر عهده گرفت. آموزشی که دیگر از توان نیروی زمینی پر مشغله خارج بود.
چند هفته پیش از آغاز جنگ، جوانان هیتلری دهها هزار فراخوان را در سرتاسر آلمان نشر دادند. تمامی افراد شانزده ساله با شرایط جسمانی مناسب برای خدمت در مزارع فراخوانده شدند که بیشتر آنها بعدها وارد خدمت نظامی گردیدند. تا سال ۱۹۴۲، قریب به ۶۰۰ هزار پسر و ۱٫۴ میلیون دختر از جوانان هیتلری در مزارع، مراکز پست، راهسازی، آتشنشانی، نیرویهای امدادی، پلیس، نامه رسانی و راهآهن حضور یافتند یا به عنوان تلفنچی، تایپیست، خدمتگزار و پرستار مشغول به کار بودند. این عمل باعث شد صدها هزار مرد آلمانی جهت حضور در واحدهای ارتش آزاد شوند.
موج اول لشکرهای پیادهنظام دارای تقریباً ۵۳۰ افسر ارشد، ۲۷۰۰ افسر جزء، ۱۴۴۰۰ سرباز و ۱۰۰ کارمند اداری بودند که مجموعاً عددی بالغ بر ۱۷۷۳۰ نفر میشد. از این میزان ۷۸ درصد پرسنل فعال، ۱۲ درصد نیروهای ذخیره گروه یک، ۶ درصد نیروهای ذخیره گروه ۲ و ۴ درصد افراد عضو لندور (افراد مسن تر با سابقه حضور در نبردهای جنگ جهانی اول) بودند. نیروهای ذخیره و لندور تقریباً به شکل اختصاصی در واحدهای تدارکات یا پشتیبانی قرار داشتند.
لشکرهای پیادهنظام موج دوم نفرات کمتری نسبت به موج اول داشتند. این لشکرها ۴۹۰ افسر ارشد، ۲۲۷۰ افسر جزء، ۱۲۴۰۰ سرباز و ۱۰۰ کارمند اداری داشتند که مجموعاً ۱۵۲۷۰ نفر میشدند. تنها ۶ درصد از این افراد پرسنل فعال ارتش در زمان صلح بودند. ۸۳ درصد از مابقی نیروها را افراد ذخیره گروه یک تشکیل میدادند. تیپهای پیادهنظام این لشکرها معمولاً به جای گروهان هویتزر پیادهنظام، یک گروهان خمپارهانداز سنگین در اختیار داشتند. این لشکرها روز چهارم بسیج عمومی نیروی زمینی آلمان (۲۹ اوت)، آماده ورود به میدان نبرد بودند.
با در اختیار داشتن ۱۷۹۰۰ نفر، تعداد نیروهای موجود در لشکرهای پیادهنظام موج سوم، تشابه زیادی به لشکرهای موج اول داشت. با این تفاوت که یک درصد این نفرات پرسنل فعال، ۱۲ درصد نیروهای ذخیره گروه یک، ۴۶ درصد نیروهای ذخیره گروه دو و ۴۲ درصد عضو لندور بودند. این لشکرها روز ششم بسیج عمومی نیروی زمینی آلمان (۳۱ اوت)، آماده ورود به میدان نبرد بدون (حداقلی) وظایف تهاجمی و صرفاً جهت کنترل اراضی پشت خط مقدم بودند.
در موج چهارم هر لشکر پیادهنظام مشتکل از ۱۵ هزار نفر میگردید که از این عدد ۹ درصد پرسنل فعال، ۲۱ درصد نیروهای گروه ذخیره یک، ۴۶ درصد نیروهای گروه ذخیره دو و ۲۴ درصد از لندور بودند. این لشکرها روز ششم بسیج عمومی نیروی زمینی آلمان (۳۱ اوت)، آماده ورود به میدان نبرد به عنوان لشکرهای ذخیره لشکرهای موج سوم بودند.
بنابراین، هنگام آغاز جنگ جهانی دوم هر لشکر پیادهنظام نیروی زمینی آلمان به شکل میانگین ۱۶ هزار نفر در اختیار داشت. با الحاق واحدهای دیگر به این لشکرها، گاهی شمار نفرات برخی از آنها به ۲۰ هزار نفر نیز میرسید. البته این آمار اواخر جنگ به شدت افت کرد به وجهی که بسیاری از سپاهها (هر یک مشتکل از دو یا چند لشکر) نیز در مجموع ۲۰ هزار نفر در اختیار نداشتند.
در بدو آغاز تهاجم آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹، نیروی زمینی آلمان دارای ۳۶ لشکر پیادهنظام بود که با شروع بسیج عمومی لشکرها، ۵۱ لشکر پیادهنظام دیگر با به همراه ۱٫۱ میلیون نفر به این شمار اضافه شد (مجموعاً ۸۷ لشکر پیادهنظام). در عرض یک سال آینده مجموعاً ۱۴۳ لشکر پیادهنظام دیگر نیز ایجاد گردید.
ادوات
در آغاز فرایند تسلیح مجدد آلمان، همانند کمبود نفرات و افسران در جهت تأمین تأمین نیروی انسانی مورد نیاز لشکرها، ادوات، تسلیحات و امکانات لازم برای آنها نیز با توجه به سرعت بالای گسترش نیروی زمینی و محدودیت منابع آلمان، به شکل کامل در اختیار نبود.
در سال ۱۹۳۷ پوشش قریب به ۴۵ درصد از تجهیزات مورد نیاز لشکرهای ایجاد شده به سال بعد یا در برخی مواقع بعد از آن موکول گردید که موجب شد بعضی از لشکرهای پیادهنظام جنگ را بدون ادوات کامل آغاز نمایند. گفته میشود کمبود امکانات به اندازه ای شدید بود که ستاد کل فرماندهی نیروی زمینی در سال ۱۹۳۷ پیشبینی نمود آلمان تا سال ۱۹۴۳ نخواهد توانست آماده جنگ شود. از این رو برخی در ارتش اقدامات آلمان در ارتباط با کشورهای همسایه از جمله الحاق اتریش به آلمان و مسئله سوتدنلند را یک ماجراجویی خطرناک میدانستند که در صورت منجر شدن به جنگ، آلمان آمادگی لازم برای آن را نداشت.
البته در این موقعیت، شرایط لشکرهای پیادهنظام بهتر از لشکرهای زرهی بود.
پیادهنظام
از سال ۱۹۳۳ تا پایان جنگ در سال ۱۹۴۵، سلاح اصلی سازمانی نیروهای پیادهنظام تفنگ گلنگدنی کارابینر ۹۸کا بود.
ضدتانک
گردانهای ضدتانک لشکرهای پیادهنظام از ادوات مختلفی استفاده مینمودند. بهطور معمول این ادوات شامل توپهای ضدتانک کوتاهبرد ۳۷، ۷۵ و ۱۵۰ میلیمتری میشدند. در سالهای بعدی جنگ، این گردانها هر چه بیشتر با تسلیحات ضدتانک انفرادی همچون پنزرفاوست و زرهپوشهای تهاجمی خودکششی مسلح شدند.
زرهپوش
این زرهپوشهای تهاجمی با توپهای ۷۵ یا ۱۰۵ میلیمتری (اوایل کوتاه و کم سرعت، بعدها بلند و پرسرعت) (همانند اشتوگ ۳ و ۴) که با همراه داشتن گلولههای انفجاری و ضد تانک علاوه بر حمایت از پیادهنظام، نقش زرهپوش ضدتانک را نیز ایفا میکردند، غالباً بدون برجک، روباز و با شنی بودند.
گردان فوسیلیر
گردانهای فوزیلیر معمولاً مجهز به دوچرخه یا موتور سیکلت، مسلسل دستی و خمپارهانداز ۵۰ یا ۸۰ میلیمتری بودند.
ادوات کشنده
واحد | خودروهای موتوری | خودروهای اسبکشنده |
---|---|---|
فرماندهی لشکر (شامل واحدهای اداری، تدارکات، پزشکی، دامپزشکی، پلیس و پست) | ۸۷ | ۱۹ |
گروهان توپخانه | ۱۰۵ | ۲۲۹ |
گروهان شناسایی | ۳۰ | ۳ |
گروهان مخابرات | ۱۰۳ | ۷ |
گروهان ضدتانک | ۱۱۴ | ۰ |
گروهان مهندسی | ۸۷ | ۱۹ |
هر تیپ پیادهنظام | ۷۵ | ۲۱۰ |
مجموع (۱۷ هزار نفر و ۵۳۷۵ اسب) | ۹۱۱ | ۱۱۳۳ |
موقعیت عملیاتی
لشکر | موقعیت (منطقه نظامی) | عنوان پوششی |
---|---|---|
یکم | کونیگسبرگ (۱) | فرماندهی توپخانه ۱ |
دوم | اشتتین (۲) | فرماندهی توپخانه ۲ |
سوم | فرانکفورت (۳) | فرماندهی فرانکفورت |
چهارم | درسدن (۴) | فرماندهی توپخانه ۴ |
پنجم | اولم (۵) | فرماندهی اولم |
ششم | بیلفلد (۶) | فرماندهی پیادهنظام ۶ |
هفتم | مونیخ (۷) | فرماندهی توپخانه ۷ |
هشتم | اوپلن (۸) | فرماندهی توپخانه ۸ |
نهم | گیسن (۹) | فرماندهی پیادهنظام ۵ |
دهم | رگنسبورگ (۷) | فرماندهی رگنسبورگ |
یازدهم | آلنشتاین (۳) | فرماندهی پیادهنظام ۱ |
دوازدهم | شورین (۲) | فرماندهی پیادهنظام ۲ |
سیزدهم | ماگدبورگ (۳) | فرماندهی پیادهنظام ۴ |
چهاردهم | لاپسیش (۴) | فرماندهی لاپسیش |
پانزدهم | وورتسبورگ (۵) | فرماندهی توپخانه ۵ |
شانزدهم | مونستر (۶) | فرماندهی مونستر |
هفدهم | نورنبرگ (۷) | فرماندهی پیادهنظام ۷ |
هجدهم | لیگنیتس (۸) | فرماندهی پیادهنظام ۳ |
نوزدهم | هانوفر (۹) | فرماندهی توپخانه ۶ |
بیستم | هامبورگ (۲) | انبار خدمات رایشسور |
بیست و یکم | البینگ (۱) | فرماندهی البینگ |
منابع
- Mitcham, Samuel (2007). German Order of Battle 1st-290th Infantry Divisions in WWII. STACKPOLE BOOKS. ISBN 978-0-8117-3416-5.
- Mitcham, Samuel (2008). THE RISE OF THE WEHRMACHT: The German Armed Forces and World War II Volume 1. Greenwood Publishing Group. ISBN 978-0-275-99641-3.
- McNab, Chris (2011). HITLER'S ARMIES: A HISTORY OF THE GERMAN WAR MACHINE 1939-45. Great Britain: Osprey Publishing. ISBN 978-1-84908-916-6.