وافن اساس
اساس مسلح یا وافن اساس (به آلمانی: Waffen SS) (اس اس در آلمانی مخفف «گردان حفاظتی حزب نازی است») یکی از شاخههای نظامی آلمان در جنگ جهانی دوم بود.[1] در دو جبههٔ شرق و غرب اروپا نام لشکرهای اساس مسلح وحشت در دل دشمنان میانداخت؛ به عبارت دیگر شوروی و هم متفقین غرب میدانستند یک اساس مسلح تا آخرین توان از کشورش دفاع میکند؛ بدون اینکه ترسی از نیروهای مسلح دشمنان داشته باشند.[1] به همین خاطر اساسهای مسلح در جنگ علاوه بر تأثیرگذاری دارای شهرت و معروفیت نیز شده بودند. لشکرهای مختلف وافن اس اس از آغاز جنگ تا پایان جنگ، تقریباً در همهٔ جبههها حضور داشتند وعدهٔ زیادی از سربازان اساس مسلح جان خود را در همین جبههها از دست دادند. این سازمان مسئول تمامی «اردوگاههای کار اجباری» بود.
Waffen-SS | |
---|---|
وافن اساس در کشورهای حوزه دریای بالتیک | |
فعالیت | ۱۹۳۳–۱۹۴۵ |
کشور | آلمان |
وفاداری | آدولف هیتلر |
شاخه | اساس |
نوع |
|
اندازه | List of Waffen-SS units |
جزئی از | اساس; under operational control of the OKW و رایشسفورر-اساس |
پادگان/ستاد | SS Führungshauptamt، برلین |
نبردها | جنگ جهانی دوم |
فرماندهان | |
رئیس تشریفات | هاینریش هیملر |
فرماندهان سرشناس |
رهبری این شاخه را هاینریش هیملر به عهده داشت.[2]
تاریخچهٔ تشکیل اساس مسلح
در سالهای پس از پایان جنگ جهانی اول بعد از شکلگیری جمهوری وایمار احزاب مختلفی سر کار آمدند هر حزب برای بیرون کردن احزاب دیگر از گروههای فشار استفاده میکرد و رهبران احزاب برای کنار زدن حزب مخالف خود از هیچ کاری کوتاهی نمیکردند. پس حزبها نیاز به محافظان (بادیگارد) داشتند. این محافظان بسته به نام حزبها دارای اسمهای گوناگونی بودند. آدولف هیتلر نیز از این قاعده مستثنی نبود و حزب او نیاز به محافظانی داشت. همین کار باعث شد به دستور شخص آدولف هیتلر در اوایل سال ۱۹۲۳ میلادی، گروهی با نام Stabwache (تلفظ: اشتابواخِه) به معنی گارد صاحب منصبان برای محافظت از سران بلندپایه حزب ناسیونال سوسیالیست تشکیل شود. رهبری این گروه مثل همیشه به وفادارترین کسان به حزب یعنی یولیوس شرک و یوزف برشتولد واگذار شد تا کار محافظت از افراد را بر عهده گیرند. بعدها این گروه ۲۰۰ نفره نامی بس ترسآور برای دشمنان شد که به نام اشتوستروپ-هیتلر خوانده میشد.[2]
در نوامبر ۱۹۲۳ میلادی، که آدولف هیتلر به جرم کودتا به زندان افتاد؛ حزب ناسیونال سوسیالیست هم تعطیل شد و و این گروه نیز موقتاً منحل شد. پس از آزادی آدولف هیتلر از زندان، او دستور تشکیل گروه محافظتی جدید به نام گروه محافظت با نشان Schutzstaffel (تلفظ: شوتز اشتافل) را داد که به اساس معروف شد. اساس به تدریج جایگاهی مهم در تاریخ آلمان یافت.
تا سال ۱۳۰۶ گروه اساس زیر نظر مستقیم حزب قرار داشت؛ اما از آنجا که هیتلر دارای قدرت شناخت، استعداد درونی، ذاتی و توانایی افراد بود، هاینریش هیملر را به فرماندهی کل اساس گماشت. هیملر تصمیم گرفت از اس اس سازمانی بزرگ بسازد.[3]
نیروهایی که هاینریش هیملر و یاران او برای اساس استخدام میکردند گلچینی بودند از بهترین، نیرومندترین و وفادارترین جوانان آلمانی که هم از دید جسمی و هم از دید روحی، ذهنی و عقیدتی برتر بودند.[3][4]
اولین اقدام جدی اساس
حزب در کنار اساس یک سازمان دیگر به نام اسآ SA داشت که توسط ارنست روهم یکی از دوستان هیتلر اداره میشد. این گروه در سال ۱۹۳۲ دارای چهارصد هزار نفر عضو بود.[5] ارنست روهم که تشنهٔ قدرت بود علیه دوست قدیمی خود یعنی آدولف هیتلر دست به تحرکاتی زد؛ همین امر باعث آن شد که هیتلر وی را از میان بردارد و در شب ۹ تیرماه همان سال تمام سران بلندپایه اس آ را از میان برداشت. این شب به شب خنجرهای برهنه معروف شد.[6] آمارهای آن شب تعداد کشته شدگان سران مخالف را ۸۴ نفر ذکر میکند. بهعلاوه تمام اموال آنها به جرم خیانت به کشور مصادره شد. این شب همانند شب حمله به یهودیان در آلمان میباشد. در این شب یکی از کاردارهای سفارت آلمان در فرانسه به دست یک جوان یهودی کشته شد. چند ساعت بعد سخنرانی ایراد شده توسط گوبلز در این رابطه احساسات مردم آلمان را برانگیخت و باعث شد مردم با کمک اس اسها بیشتر شیشههای مغازهها و خانههای یهودیان را بشکنند و اموال آنها را در کوچهها و خیابانها بریزند و عدهای را نیز کتک بزنند و یهودیان بسیار زیادی نیز کوچ کردند.[7] البته این شب به خاطر خرده شیشههای فراوانی که در خیابانها ریخته شد دارای نامهای گوناگونی میباشد به عنوان نمونه شب کریستال، شب شیشههای شکسته شده و… شب ۹ تیر ماه نیز به نامهای گوناگونی از جمله شب خنجرهای خونین یا شب دراز خنجرهای برهنه و… معروف شد.[6]
این اتفاقات باعث شد اساس پس از کادر سیاسی نازی به دومین نهاد مهم نظام سیاسی آلمان تبدیل شود.
شکلگیری لشکرهای گوناگون اساس
در روزهای قدرتگیری اساس، رهبر این گروه شروع به ایجاد لشکرهایی کردند که کار آنها بیشتر تشریفاتی بود تا جنبه نظامی داشته باشد. از جملهٔ این گروهها میتوان از لشکر محافظان شخصی هیتلر نام برد که در زمان آغار جنگ و نیاز به افراد نخبه، تبدیل به یک واحد موتوریزه به نام اساس آدولف هیتلر شد. این لشکر با اینکه زیرگروه اساس بود، اما ساختار و سازهٔ کاملاً متفاوت داشت. افراد این گروه در حضور آدولف هیتلر سوگند یاد میکردند و زیر دستور او کار میکردند. دیگر گروه دیگر اساس که اینگونه بود میتوان به آراسدی یاد کرد، که توسط هاینریش هیملر به وجود آمده بود و انتخاب سربازهای آن از برترینهای اساس و گشتاپو برگزیده شده بودند.
سربازگیری و آموزش در اساس مسلح
با آغاز سربازگیری اساس، مدارس ویژهای برای همین کار در بادتولزت و براونشوایگ تشکیل گشت تا افسران سربازان آینده وافن اساس را تربیت کنند. هیملر ستوان پاول هاوزر را به عنوان مسئول و ناظر این آموزشگاهها گماشت. از اقدامات ستوان میتوان به ایجاد دو هنگ جدید به نام ژرمانیا و دویچلند اشاره کرد که بعدها تبدیل به تیپ و بعد به لشکر زرهی رایش و لشکر وایکینگ گشت.
آموزشگاهها بر آموزش اعتقادی تأکید زیادی داشتند و این آموزشها تا به حدی بود که کارشناسان جنگ جهانی دوم این را یکی از علتهای ضعف وافن اساس برمیشمارند.
اما کارشناسان معتقد هستند اگر لشکرهای گوناگون وافن اساس را آنگونه که ارتش آلمان نازی را تجهیز کرده بودند؛ تجهیز میکردند. صفحه جنگ گونهٔ دیگر ورق میخورد.
اساس؛ وافن اساس میشود
با قطعی شدن حمله به لهستان هنگهای فرعی به هم پیوستند تا لشکرهای جدیدی به وجود آورند. در سال ۱۳۱۹ خورشیدی طی توافقی بین ارتش آلمان و اساس؛ عنوان رسمی وافن اساس رسماً به این گروهها و لشکرها اطلاق شد.
جبهههای حضور اساس مسلح
اساس مسلح تقریباً در هر نبردی حضور داشتند. از حمله به لهستان تا نبرد بارباروسا، کورسک، فتح خارکف، هجوم به یونان، فتح کیف و حتی نبردهای تن به تن شهری استالینگراد و همچنین محافظت از مرزهای مناطق اشغالی. روزهای پایانی جنگ سربازان کوچک یعنی سربازان نوجوانی که عضو وافن اساس شده بودند از شهرهای آلمان در برابر مهاجمان دفاع میکردند و مهمترین حضور این سربازان کوچک را میتوان به میدان جنگ برلین، مقر حضور هیتلر اشاره نمود که دو لشکر محافظان اساس و لشکر جمجمه مقاومت بسیاری در مقابل حملهٔ ارتشهای شوروی به برلین از خود نشان دادند. سربازان کوچک از داخل کانالهای فاضل آب حرکت میکردند و پشت سر سربازان روسی و تانکهای آنها درمیآمدند و آنها را نابود میکردند (تانکهای T-۳۴ روسی از پشت دارای زرهی ضعیفتر بود و با یک پانزر فوست به راحتی از پای درمیآمد). سربازان کوچک باعث شدند گرفتن برلین برای ژنرال ژوکف به مدت ۲ هفته به عقب بیفتد.[8]
پذیرش داوطلبان خارجی
هیملر که دوست داشت وافن اساس فقط برای آلمانیها نباشد و یک لشکر چند ملیتی برای مبارزه با کمونیسم داشته باشد یا به گفته خودش: «سرتاسر اروپا را از قوم خدانشناس بلشویک پاک کند». از آنجا که هیتلر به این کار راضی نمیشد و به چند ملیتی بودن تعدادی چند از لشکرهای ورماخت راضی بود و هیچ تمایلی به چند ملیتی شدن وافن اساس نداشت، سرانجام هیملر او را به انجام این کار قانع کرد. در سال ۱۳۱۹ خورشیدی این عمل تصویب گشت. لشکر چند ملیتی با نام لشکر وایکینگ به وجود آمد و فرماندهی آن را بر عهده سرتیپ فلیپس اشتاینر سپردند.
به زودی زود داوطلبانی از سراسر جهان به این لشکر پیوستند. این داوطلبان از کشورهایی چون هلند، فرانسه، دانمارک، اسپانیا، بلژیک، فنلاند، آذربایجان، ارمنستان، اوکراین، رومانی، یونان، بوسنی هرزگوین، کرواسی، صربستان، هند و… در بین این داوطلبان تعداد زیادی نیز از روسیه بودند و این به خاطر مبارزه با گروههای دوستار شوروی و کمونیسم بود که تعدادی از این سربازان به خاطر تسویه حساب شخصی دست به جنایاتهای مخفی زدند که به وافن اس اس هیچ رابطهای نداشت.
لباسها
این سپاه بزرگ دارای یونیفرمی شبیه به نیروی ورماخت بود ولی دارای رنگهای گوناگون، سیاه پرکاربردترین رنگ بود و این هم به خاطر اینکه وحشتآور باشد. همچنین لشکرهای مختلف از آرمهای مخصوص به خود را مورد استفاده قرار میداند. برای فرق بین نیروی ارتش نازی و اساس مسلح، اس اسیها از بازوبندی با نشان پرچم آلمان نازی استفاده میکردند و البته این بازوبند را به هر کسی نمیدادند. همچنین به اینان نیز چند مدال مخصوص به خود علاوه بر مدالهای شجاعت و فداکاری تعلق میگرفت.[8]
ساز و برگ نظامی
لشکرهای مختلف اساس مسلح را آنگونه که باید تجهیز نمیکردند و به آنها سلاحهای درجهٔ پایین و عموماً از سلاحهای ساخت جمهوری چک، فنلاند و کشورهای دیگر داده میشد. البته لشکر ژرمانیا (به معنی کشور آلمان) دارای سلاحهای به روز در زمان خود بود و همین باعث کارا بودن این لشکر میشد. گرچه تجهیزات لشکرهای دیگر به ژرمانیا نمیرسیدند ولی این از کارکرد آنها نکاست که این امر به روشنی نشان میدهد که هر چیز گنجایش خود را دارد؛ بنابراین نمیتوان از لشکری که خوب تجهیز نشده باشد به اندازه یک لشکر تا دندان مسلح انتظار داشت.[9]
منابع
- مجلهٔ جنگافزار جلد ۳۰ صفحات ۱۹ تا ۲۱ گردآوری هومان محمدی.
- بند اول و دوم وافن اس اس مجله جنگافزار- شماره ۳۰ صفحهٔ ۱۹
- امپراتوری هیتلر (از مجموعه تاریخ جهان) - گیل بی. استوارت - ترجمه مهدی حقیقت خواه - انتشارات ققنوس - چاپ اول - اسفند ۱۳۸۳ - ص۶۶ و ۶۷ - تولد اساس.
- امپراتوری هیتلر (از مجموعه تاریخ جهان) - گیل بی. استوارت - ترجمه مهدی حقیقت خواه - انتشارات ققنوس - چاپ اول - اسفند ۱۳۸۳ - ص۶۷ - تولد اساس.
- Time-life Books Editors, The Center of th Web. Alexandria, VA: Time-Life Books, 1990
- امپراتوری هیتلر (از مجموعه تاریخ جهان) - گیل بی. استوارت - ترجمه مهدی حقیقت خواه - انتشارات ققنوس - چاپ اول - اسفند ۱۳۸۳ - ص۶۴ - کارزار ۱۹۳۲.
- امپراتوری هیتلر (از مجموعه تاریخ جهان) - گیل بی. استوارت - ترجمه مهدی حقیقت خواه - انتشارات ققنوس - چاپ اول - اسفند ۱۳۸۳ - ص۷۴ - ۷۵ - ۷۶ - تصفیه حساب.
- David Adler, We Remember the Holocaust. New York: Henry Holt, 1989.
- پایگاه اینترنتی آشنایی با جنگهای وافن اساس
- مجله جنگافزار جلد ۳۰ بخش تجهیزات وافن اس اس گردآوری هومان محمدی
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ وافن اساس موجود است. |