راشد بالله
الراشد بالله (نام کامل وی: أبو جعفر المنصور الراشد بالله ابن المسترشد بالله) از خلفای عباسی در بغداد بود که از ۱۱۳۵ تا ۱۱۳۶ میلادی برابر با ۵۲۹ تا ۵۳۰ هجری قمری فرمان میراند. وی سیاُمین خلیفه عباسی بود که همان رویه پدرش را پیش گرفت و به جنگ و ستیز با سلاطین سلجوقی پرداخت و سرانجام چون توان مقابله با سَلاجقه را نداشت از ایشان شکست خورد و پس از ۹ ماه خلافت از این منصب خلع گردید و سرگردان شد.
راشد بالله | |||||
---|---|---|---|---|---|
خلیفه عباسی | |||||
سلطنت | از ۵۲۹ تا ۵۳۰ هجری قمری از ۱۱۳۵ تا ۱۱۳۶ میلای | ||||
پیشین | مسترشد | ||||
جانشین | مقتفی | ||||
زاده | ۱۱۰۹ میلادی ۵۰۲ هجری قمری | ||||
درگذشته | ژوئن ۱۱۳۸ رمضان ۵۳۲ اصفهان | ||||
آرامگاه | |||||
| |||||
دودمان | عباسیان | ||||
پدر | مسترشد | ||||
دین و مذهب | اسلام |
حکومت
مانند پدرش، ابومنصور فضل مسترشد، الراشد در تلاشهایش برای استقلال از ترکان سلجوقی شکست خورد؛ وی به انتقام قتل پدرش، به فرستاده سلطان که به قصد تقاضای بخشش بسیاری آمده بود، اهانت کرد، مردم را به تاراج قصرش برانگیخت، و بعد به حمایت زنگی، که به همان اندازه به خاطر اعدام دبیس با سلطان دشمن بود، سلطنتی رقیب پدیدآورد. بغداد از حمله سلطان در امان ماند، اما در نهایت، خلیفه ناامید از یاری، به موصل گریخت، و سلطان قدرت بیشتری به دست آورد. شورایی تشکیل شد، عموی راشد، پسر ابوالعباس احمد مستظهر به عنوان خلیفه جدید برگزیده شد.
مرگ
راشد به اصفهان گریخت و در آن جا به دست حشاشین کشته شد. مقبره او در نزدیکی پل شهرستان واقع شدهاست.[1] ۳۲°۳۷′۴۷٫۰۲″ شمالی ۵۱°۴۳′۵٫۴۳″ شرقی
منابع
- «پل شهرستان». معاونت امور مجلس و استانهای صدا و سیما. دریافتشده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱.
- سبیب رحیم (۱۹۷۱)، اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش عبدالجبار مطلبی.، قاهره: دارالطلیعه، ص. ۲۶۵
- محمد خضری (۱۴۱۹)، الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
- فاروق عمر (۱۴۲۱)، الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/۳۳۹ه - ۸۶۱/۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
- رسول جعفریان (۱۳۷۸)، تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸