سبکشناسی معماری ایرانی
محمدکریم پیرنیا تاریخ پژوه معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبکشناسی معماری ایرانی دارد. ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنجگانه او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او دربارهٔ یکایک اصولها که در منابع گوناگون پراکندهاست، از منابع اصیل جمعآوری و به زبانی منسجم بیان گردیدهاست. در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آنها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شدهاست.[1]
نویسنده(ها) | محمد کریم پیرنیا |
---|---|
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
موضوع(ها) | تاریخ معماری ایران |
ناشر | پژوهنده (معمار)، سروش دانش، غلامحسین معماریان |
تاریخ نشر | ۱۳۸۰ |
گونه رسانه | چاپی (شومیز) |
شمار صفحات | ۳۷۱ |
شابک | شابک ۹۶۴−۶۳۰۴−۳۵−۱ |
پدیدآورندگان کتاب
کتاب را محمدکریم پیرنیا نوشته است که معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینۀ ترمیم، تعمیر و احیاء بناها و آثار باستانی و استاد دانشگاههای تهران و شهید بهشتی بود. ویراستار آن علی محمد رنجبر کرمانی رئیس گروه معماری در دانشگاه قم و استاد دانشگاه است و تدوینکننده غلامحسین معماریان دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران در رشته معماری است.[2][3]
اصول معماری ایرانی
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است. بهطور کلی میتوان معماری ایرانی را در این ۵ اصل یاد شده توسط محمدکریم پیرنیا مشاهده کرد.
درونگرایی
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونهای معماری ایران را درونگرا ساختهاست. معماران ایرانی با سامان دهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. خانههای درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند، فضای درونگرا مانند آغوش گرم بستهاست و از هر سو رو به درون دارد.
بخش بیرونی، آذینهای بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغها، نیز درونگرایی را پاس میداشتند. کوشکها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز میشدند. بیشتر خانههای غربی یا شرق آسیا چنین هستند..
ویژگی معماری غیرقابل انکار آثار و ابنیهای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشهای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی –فلسفی این سرزمین دارد.
درونگرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینهٔ خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیدهاست. بهطور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.
پرهیز از بیهودگی
در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانسازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات میشدهاست. در قرآن آمده «مؤمنان، آنانکه از بیهودگی روی گردانند».[4]
در زیگورات چغازنبیل از ۱۲۵۰ پیش از میلاد، میتوان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان، اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کردهاند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پای دیوار بیشتر بودهاست، و چون خشت در برابر باران آسیب میدیده، نمای ساختمان را با آجر پوشاندهاند.
همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهرهگیری میکردند و آن را پر از نقش و نگار میکردند. این تکههای رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی میشدند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو میریزد، به ویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویهای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار میشود و کار دو زنگ در میآید؛ ولی هنگامی که تکهتکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است.
مردمواری
مردم محوری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمانسازی است. در ایران هم مثل مکانهای دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. . پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازهای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازهای پهناور بوده که شایسته پذیرایی باشد.
خودبسندگی
معماران ایرانی تلاش میکردند ساخت مایهٔ مورد نیاز خود را از نزدیکترین جاها به دست میآوردند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساختمایهٔ جاهای دیگر نباشد و «خودبسنده» باشند. بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام میشده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود «سازگارتر» درمیآمدهاست و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایهٔ آن در دسترس بودهاست.
معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمایه باید «بوم آورد» یا «ایدری» (اینجایی) باشد. به گفتهٔ دیگر فرآورده (محصول) همان جایی باشد که ساختمان ساخته میشود و تا آنجا که شدنی است از امکانات محلی بهرهگیری شود.
برای نمونه در ساخت تخت جمشید بهترین را از یک کان (معدن) در نزدیکی دشت مرغاب به دست میآوردند و با ارابههای چوبی به پارسه میرساندند. این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبر خشتی به کار میبردند. فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بودهاست.
باز برای نمونه، در محلهٔ شارستان یزد، زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رُس و پایینتر از آن، جنسی به نام چلو یا کرشک است که لایهای بسیار سخت است. معماران خاک رُس را برداشته و روی لایهٔ سخت، با همان خاک ساختمان میساختند.
بدین گونه شاید بتوان انگیزهٔ بنیادی بهرهگیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به «خودبسندگی» در ساختمانسازی دانست.
نیارش
واژهٔ «نیارش» در معماری گذشتهٔ ایران بسیار به کار میرفتهاست. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مصالح) شناسی گفته میشدهاست.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند و آن را از زیبایی جدا نمیدانستند. «پیمون»، اندازههای خردو یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته میشد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را دربارهٔ نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان میبرده، چنانکه یک گِلکار نه چندان چیرهدست در روستایی دور افتاده میتوانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده.[5]
شیوههای معماری ایران
پارسی
شیوهٔ پارسی نام یکی از شیوههای معماری ایرانی است.[6] شیوهٔ پارسی در دورهٔ تاریخی هخامنشیان سبک غالب معماری ایران بودهاست.
پاسارگاد، سیلک، چغازنبیل، و تخت جمشید نمونه مثالهایی از این سبک هستند.
پارتی
شیوه پارتی نام یکی از شیوههای معماری ایرانی مربوط به دوره اشکانیان (پارت) است.[7]
نیایشگاه آناهیتا در کنگاور یک نمونه مثال است.
خراسانی
شیوه خراسانی نام یکی از شیوههای معماری ایرانی است.[8] این شیوه در قرن اول هجری آغاز شد و تا قرن چهارم ادامه داشت. تأثیر اصلی را در این مکتب از هنر ساسانیان و خصوصاً بناهای طاققوسی چون ایوان مداین و طاق کسری دریافت کرده بود. در این شیوه مساجد به صورت شبستانی یا چهلستونی هستند. قوسها به صورت بیضی یا تخممرغی هستند و مساجد در این عصر بسیار ساده هستند. از بناهای این دوره میتوانیم به مسجد جامع فهرج و مسجد تاریخانه دامغان (خدایخانه دامغان) اشاره کنیم.[9]
عمارت الیاس خراسانی در نیشابور از دیگر نمونه های این شیوه معماری هستند.
رازی
شیوهٔ رازی، شیوهای در معماری ایرانی است که مربوط به سدهٔ پنجم تا آغاز سدهٔ هفتم (سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) است.
سبک رازی در واقع از شمال ایران آغاز شدهاست اما بیشتر در ری و راز توسعه یافت. این شیوه متنوعترین شیوهٔ معماری ایران است که در آن سعی شده از دقتی که شیوهٔ خراسانی دارد و شکوهی که شیوهٔ پارتی دارد، همزمان استفاده شود و ساختمانهایی با کارکردهای گوناگون ایجاد شود. سبک رازی از دوران آل زیار آغاز شد و تا حملهٔ مغول همچنان پابرجا بود. میتوان دورهٔ سلجوقیان خصوصاً دوران وزارت خواجه نظامالملک را اوج این شیوه دانست. در این زمان طرحهایی به صورت ۴ گوش، ۶ گوش، ۸ گوش، دایره، استوانه، مستطیل و مربع مستطیل برای ساخت مساجد استفاده شد. طرح ۴ ایوانه شدن مساجد از طریق تخریب ستونهای کنار محراب و ستونهای کنار میانسراها و ایجاد ۴ ایوان و یک گنبد روی همان طرح شبستان ایجاد شد. گنبدهای دو پوسته و گرهسازی آجر و کاشی نیز در همین زمان اجرا شد. تاق و گنبد در این سبک از شکوه بیشتری برخوردار بود و به جای تمسک به سبک خراسانی که تاق ساده بود، از تاق چهار ترک، تاق کُلنبو، تاق کاربندی و چهار بخش استفاده شد و گنبدها هم به صورت گسسته رک ایجاد شد. تعداد مقبرهها و منارههایی که در دورهٔ سلجوقی ساخته شد حتی از تعداد ساخت کاروانسراها و مدارس هم بیشتر بود. خصوصیات اصلی این سبک شامل آرامگاههای برجی، انواع طاقها، ایوانهای ۴گانه و استفاده از مصالح مرغوب برای ساخت بنا است.[10][11][12]
- پیشینه
معماری این دوره را میتوان مجموعهای از تمام معماریهای گذشته ایران دانست در این زمان بود که ادبیات ایران نیز زنده گشت و فردوسی شاهنامه را برای ایرانیان به جا گذاشت که یکی از پر افتخارترین آثار ادبی ایران است. معماری نیز در این دوره با نغز کاری پارسی، شکوه و عظمت پارتی و ریزه کاری خراسانی همراه بود.[13]
محمدکریم پیرنیا در مقاله «سبکشناسی معماری ایران» (۱۳۴۷) سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و از «سبک رازی» نام میبرد.[14] معماری در این دوره مشخصات معماری گذشته را در کاربریهای جدید به کار برد. در این دوره با فراوانیهای انواع معماری روبرو هستیم که در آنها از معماریهای قبل از اسلام الگو گرفته شده و ساخته گردیدهاند. در واقع با تشکیل حکومت سامانیان در شرق امپراتوری اعراب، اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی تشکیل شد حکومت طولانی و نسبتاً طولانی این دولت باعث شد نهضتی آغاز شود که به درستی از سوی بسیاری از محققین به عنوان تجدید حیات علمی و ادبی ایران دوره اسلامی نامگذاری شدهاست که در حدود چهار قرن که با دولت سامانیان آغاز و حضیض آن با دولت خوارزمشاهیان است.[15]
علت وقوع چنین نهضتی را که حدود چهار قرن قبل از این در در چین آغاز شد و چهار قرن بعد از افول آن در اروپا تحت رنسانس آغاز شد را مورخین و جامعه شناسان چنین متذکر شدهاند:[16]
- به هم ریختن نظام کاستی و جایگزین شدن جهان بینی اسلامی به جای تقسیم ارثی و اجتماعی کار، موقعیت اجتماعی و روابط ناشی از آنها
- آمیخته شدن تمدنها متفاوت، یونانی و مصری از یک سو و هندی و ایرانی از سوی دیگر در معجونی از فرهنگها محلی از بلخ تا اندلس چون ماده خام در تفکر و جهان بینی اسلامی به هم جوش میخورد و تمدن و هنر اسلامی را پایهگذاری میکند و تمدن و هنری که بنا به مورد خاص و به ویژه در ایران سبب تجدید حیاط علمی و ادبی و هنری و رجوع به سنتها و رفتارهای کهن میگردد.
- اختراع کاغذ در چین و رسیدن آن در قرن اول هجری قمری به سمرقند که موجب تکوین و تکثیر نظریههای گردید
- امکان برخورد آزاد عقاید مختلف با یکدیگر بخصوص و در قرن دوم هجری قمری و نظریه پردازیهایی که در همه زمینهها، علیرغم ستیزهای عقیدتی وجود میداشت.
که شاید بتوان چنین گفت که در این دوره، در سر هوای بازگرداندن ایران به قدرت ساسانی را داشتند که سعی بر آن داشتند که در معماری که در این دوران به جا میگذاشتند در واقع اشکال و ترکیبات هندسی بنا برای بیان قدرت و بقا به کار گرفته شود و نهایت سعی را در ایجاد ارزشهای شکلی ماندگار و بینظیر به عمل میآوردند.[17]
در معماری این دوره عملاً با توجه به موارد بالا با گوناگونی بناها روبرو هستیم در این دوره همانند دورههای قبل از اسلام مدرسه به عنوان بنایی جدا وارد معماری شد و بناهای چهار ایوانی نیز از نو زنده شده و تزئینات نیز به بناها بازگردانده شد.[18] دونالد ویلبر معماری سلجوقی (سبک رازی) را برگرفته از سبک معماری ساسانیان میداند، به ویژه در شکل و نسبتهای گنبدها.[14]
میتوان دستاوردهای معماری این دوره را به صورت زیر دانست:[19]
- پدید آمدن ساختمان با کارکردهای متفاوت همچون مدارس، آرمگاهها و…
- استفاده از طرح چهار ایوانی در بناها
- استفاده از تاقهای چهار بخش، کاربندی، تاق کلنبو و تاق چهار ترک
- ساخت گنبد به روشهای مختلف همچون گنبد رک و گسسته ناری و ابداع گنبد دوپوسته و گنبد ترکین با تویزه
- استفاده دوباره از مصالح مرغوب در بناها
- به کاربردن آجر پیشبر به دو صورت لعاب دار و بی لعاب
- ابداع شیوه معقلی که گرهسازی با آجر و کاشی است.
- به کار بردن نگارههای آجری با خطوط شکسته و مستقیم
- به کار بردن انواع گچ بریها در بناها
- گچ بری شیر شکری با برجستگی کم
- گچ بری برجسته با برجستگی بیشتر
- گچ بری زبره با برجستگی بیشتر بدون ساییدگی گوشهها
- گچ بری برهشته با برجستگی زیاد
آنچه مسلم است دوره رازی را میتوان رنسانسی برای ایران قدیم دانست که متأسفانه با حمله مغول به این کشور اکثر آثار این دوره نابود شد.
دونالد ویلبر معماری سلجوقی را شکل ابتدایی «سبک ایلخانی» (شیوه آذری یا سبک ایرانی مغولی) میداند که محمدکریم پیرنیا «سبک آذری» نامیدهاست. سبک آذری را میتوان بر معماری اسلامی ایرانی در دوره ایلخانان (مغول) منطبق ساخت. پیرنیا مینویسد پس از اینکه هولاکو در سال ۶۵۷ق/۱۲۵۹م در مراغه مستقر شد، معماری ایرانی ترقی کرد و در پی دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه، «سبک رازی» نیز تغییر کرد و سبک آذری زاده شد.[14]
- چند بنای مهم شیوه رازی در مراغه
گنبد عالی ابرکوه (۴۴۸ق) که سالمترین بنای بجا مانده از دوره سلجوقی است.
گنبد سرخ مراغه:۵۲۷تا۵۶۴ق در معماری ایران جایگاه والایی دارد[بگونه چهار پهلوست واسمان ان ریختهاست].
برج استوانهای در مراغه:(۵۶۳ق) استوانهای از اجر ساده است و در کنار آرامگاه برجی ده پهلو جای دارد. تناسبات زیبایی دارد.
گنبد کبود مراغه:(۵۹۳ق) کهنترین آرامگاه برجی در مراغه، که به نادرست آنرا گور مادر هولاکو میدانند و شاید سالها پیش از یورش مغولان ساخته شده باشد. این برج، ده پهلوست وبا مهارت ویژه ترک بندی شدهاست.
درنمای ان تکههای کاشی بسیار نفیسی همانند نگین در میان ردههای آجرچینی نشانده شدهاست. چون نسبت کاشی به اجر کم است، بسیار زیبا درآمدهاست.[20]
آذری
شیوه آذربایجانی، سبکی در معماری ایرانیِ پس از اسلام است که به آذربایجان منسوب است. این شیوه، سبک مغول یا ایرانی - مغول نیز نامیده میشود و در دورهٔ حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴–۷۳۶ق /۱۲۵۶–۱۳۳۶م) رواج یافت.[14]
محمدکریم پیرنیا در کتاب «سبکشناسی معماری ایران» (۱۳۴۷) سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و از «سبک آذری» نام میبرد. این سبک را میتوان بر معماری اسلامی ایرانی در دوره ایلخانان (مغول) منطبق ساخت. دونالد ویلبر «معماری سلجوقی» (شیوه رازی) را شکل ابتدایی «سبک ایلخانی» میداند و خود معماری سلجوقی را برگرفته از سبک پیش از اسلام معماری ساسانی میداند، به ویژه در شکل و نسبتهای گنبدها.[14]
پیرنیا مینویسد پس از اینکه هولاکو در سال ۶۵۷ق/۱۲۵۹م در مراغه مستقر شد، معماری ایرانی ترقی کرد و در پی دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه، سبک رازی (معماری دوره سلجوقی) نیز تغییر کرد و «سبک آذری» زاده شد. سبک آذری از مراغه آغاز شده و با نام «سبک مغولی» به تبریز و سلطانیه و سپس به سراسر ایران و خارج ایران رفت و روز به روز درخشانتر شد. در اوج سبک آذری، شاهکارهای معماری زمان جانشینان تیمور به ویژه شاهرخ (۸۰۷–۸۵۰ق/۱۴۰۴–۱۴۴۶م) بنا شدند. پیرنیا سبک آذری را بر معماری دو دوره ایلخانی و تیموری منطبق میسازد اما بیشتر پژوهشگران، هنر و معماریِ دو دوره مغول (ایلخانی) و تیموری را دو دوره مختلف جدا از یکدیگر دانستهاند.[14]
اصفهانی
شیوه اصفهانی نام آخرین نوع شیوه معماری سنتی ایرانی است، و دو دوره دارد که دوره نخست آن به زمان قراقویونلوها بازمیگردد.
به حکومت رسیدن سلسله صفوی در ایران موجب به وجود آمدن حکومتی شد که ایران بعد از سلسله ساسانیان به خود ندیده بود. مذهب (شیعه) و تشکیلات منضبط ناشی از آن باعث گردید که این دولت بر تمام شئون زندگی مرم مسلط گردد اوج گرفتن حیات عقلی شیعه در این دوره که ملازم با تجمع متفکران و اندیشمندان شیعه در مراکز عمده آن روزگار به ویژه اصفهان و تبادل آراء و افکار آنان است، دوره جدیدی را در زمینه حکمت و فلسفه شیعه به همراه داشت۳۱ و جلوه از تمدن را در این کشور پایهگذاری کرد؛ و حکومت بنا به سنتها گذشته سازماندهی، راهاندازی و ایجاد تا سیسات و تجهیزات زیر ساختی را عمداً بر عهده گرفت در واقع این سیاستهای را دنباله و الگو گرفته سیاستهای ساسانیان میتوان دانست. آنچه مشخص است که دولت صفوی جمعبندی از تاریخ چند هزارساله ایران بوده که مکتبی را تحت عنوان اصفهانی را از جمعبندی ماهرانه فلسفه، هنر، معماری و شهرسازی روز گار کهن ارائه کردو آن را با توجه به مصادیق و مفاهیم روز خود به جامعه معرفی کرد.
از مظاهر بارز این دوره و آثار شکوهمند آن که هنوز هم در سر تا سر ایران نمود دارد این است که یکی شبکه راههای عمودبرهم بوده، که از کوهستانها به داخل کویرها و نمکزارها گسترش یافته بودو دیگر ساختن رباطها و کاروانسراهای بزرگ و توقفگاههای آبرومند، کاخها و بستانهای زیبا و خوشمنظر که در فواصل راهها که در آنها همه گونه وسائل آسایش و رفاه مردم فراهم آمده بود را دانست.
دربارهٔ معماری اصفهانی ان را به دوره تقسیم کردهاند که دوره اول که در زمان حکومت صفویه بود را دوره شکوفایی آن و دوره دوم را که از زمان حکومت نادر آغاز و پس از زندیه با سلسله قاجاریه به اتمام میرسد که این دوره را دوره انحطاط معماری صفویه میدانند که ورود معماری اروپایی در زمان قا جاریه از مهمترین دلایل انحطاط آن میباشد.
معماری در زمان افشاریه به علت لشکر کشیهای پیاپی و عدم رسیدگی به مسائل داخلی کشور آثاری قابل توجه برای ارائه ندارد و در زمان زندیه هم به علت تمر کز حکومت در شیراز اکثر تأثیرات آن در شیراز پدیدار گشت و در زمان قاجار نیز به علت مسایل فنی و نبود نیروی کافی برای ساخت به صورت گذشته به آرامی کشور را از روند معماری ایرانی خارج کرد. اما دربارهٔ ویژگیهای و دستاوردهای معماری اصفهانی نکات زیر را میتوان نام برد۳۴:
- ساده شدن طرحها که در بیشتر ساختمانها، فضاها یا چهار پهلو هستند
- هندسه ساده و شکلها و خطهای شکسته بیشتر استفاده میشد
- در تهرنگ ساختمانها نخیر و نهاز کمتر شد و لی ساخت گوشههای پخ از این زمان رایج تر شد.
- پیمون بندی و بهرهگیری از اندامها و اندازههای یکسان
- سادگی طرح در بناها هم آشکار گردید.
البته شاید بتوان بیشترین دستاوردهای این دوره را در شهرسازی پیگیر شد چرا که این دوره مجموعههای شهری قابل توجهی را برای آیندگان به جا گذاشتهاست.
منابع
- http://www.ensani.ir/پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- «خانه کتاب». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ اوت ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۶.
- «سبکشناسی معماری ایران». دریافتشده در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۶.
- سورهٔ مومنون، آیه سوم
- اصول معماری ایرانی/ محمد حسن پیرنیا
- سعید فلاحفر. فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران. انتشارات کامیاب. ۱۳۷۹. تهران
- سعید فلاحفر. فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران. انتشارات کامیاب. ۱۳۷۹. تهران
- سعید فلاحفر. فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران. انتشارات کامیاب. ۱۳۷۹. تهران
- ذکرگو، امیرحسین. سیر هنر در تاریخ ۲. انتشارات مدرسه. ۱۳۸۱, صص۴۸–۵۱
- هاشمی، آشنایی با معماری اسلامی، ۴۹.
- پیرنیا، سبکشناسی معماری ایرانی، ۱۶۲–۱۶۵.
- رسولی، تاریخچه و شیوههای معماری در ایران، ۶۶–۶۷.
- سبکشناسی معماری ایران نوشته محمد کریم پیرنیا ص۱۵۸
- آذری (معماری) بایگانیشده در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ج ۱. (بازنشر در انجمن علمی معماری دانشگاه آزاد؛ در تبیان)
- کتاب از شار تا شهر، نوشته سید محسن حبیبی، ص ۶۰
- کتاب از شار تا شهر، نوشته سید محسن حبیبی، ص ۶۱
- کتاب هنر هندسه نوشته محمود توسلی ص ۶۳–۶۵
- کتاب تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی نوشته محمد یوسف کیانی ص ۵۴–۵۵
- کتاب سبکشناسی معماری ایران نوشته محمد کریم پیرنیا ص۱۶۲–۱۶۷
- سبکشناسی معماری. محمد کریم پیرنیا. تدوین:غلامحسین معماریان. تهران دیماه 1389