عبدالحمید دوم
عبدالحمید دوم (به ترکی عثمانی: عبد الحمید ثانی) سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ تا ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ در قلمرو عثمانی حکومت کرد. صدراعظم او در تلاش برای اصلاح دولت به طراحی مشروطیت و ایجاد مجلس قانونگذاری اقدام کرد. قانون اساسی جدید، آزادی فردی را تضمین میکرد در حالی که هنوز اختیارات اساسی با سلطان بود. فشار از جانب اروپا سلطان عبدالحمید را وادار ساخت تا با قانون اساسی موافقت نماید، اما او در سال ۱۸۷۸ مجلس را منحل کرد و بار دیگر حکومت مطلقه را برقرار کرد. سلطان عبدالحمید با ساخت مدارس، مساجد، خطوط راهآهن و تلگراف در جهت پیشرفت عثمانی گام برداشت.
عبدالحمید دوم | |||||
---|---|---|---|---|---|
سلطان امپراتوری عثمانی خادم الحرمین الشریفین خلیفهٔ مسلمین امیرالمؤمنین پادشاه شهید | |||||
![]() تصویری از عبدالحمید دوم | |||||
سی و چهارمین سلطان عثمانی | |||||
سلطنت | ۳۱ اوت ۱۸۷۶ – ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ | ||||
تاجگذاری | ۷ سپتامبر ۱۸۷۶ | ||||
پیشین | مراد پنجم | ||||
پسین | محمد پنجم | ||||
زاده | ۲۱ سپتامبر ۱۸۴۲[1][2] کاخ توپقاپی، استانبول، امپراتوری عثمانی | ||||
درگذشته | ۱۰ فوریهٔ ۱۹۱۸ (۷۵ سال) کاخ بیگلربیگی، استانبول، امپراتوری عثمانی | ||||
آرامگاه | فاتح، استانبول | ||||
| |||||
خاندان | خاندان عثمانی | ||||
پدر | عبدالمجید یکم | ||||
مادر | تیرمژگان قادین (مادر اصلی) پرستو قادین (مادرخوانده) | ||||
دین و مذهب | اسلام | ||||
طغرا | ![]() |
زندگینامه
عبدالحمید متولد سال ۱۸۴۲ میلادی و فرزند سلطان عبدالمجید است در سن هفت سالگی مادرش را از دست داد و همسر دوم عبدالمجید که عقیم بود عبدالحمید را خیلی دلسوزانه بزرگ کرد.
عبدالحمید فردی هوشیار، سیاسی، ادیب، شاعر و مسلط بر زبانهای عربی، فارسی و ترکی بود و بسیاری از کتب ادبی و تصوف را مطالعه کرده بود. عبدالحمید بعد از عزل برادرش مراد در اوت سال ۱۸۷۶ در حالی که ۳۴ سال سن داشت قدرت امپراتوری عثمانی را بهعهده گرفت؛ و با توجه به عنایت وی به دین اسلام او را بنام خلیفه خطاب میکردند و شخصیتهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی و رؤسای دینی مناطق مختلف مسئولیت و خلافتش را تهنیت گفته و بهمدر دست گرفتن قدرت شادیکنان توپهایی شلیک کردند و در استانبول سه روز جشن و سرور برگزار گردید و با حضور شیخالاسلام و بزرگان دین در مسجد جامع ابوایوب انصاری مراسم نهائی بیعت برگزار شد.
زمانی که عبدالحمید ثانی زمام امور را بهدست گرفت، دولت عثمانی غرق در بدهیهای خارجی بود و وی در جهت بهبودی وضعیت اقتصادی و پرداخت بدهیهای خارجی اقداماتی را انجام داد.
عبدالحمید در جهت اصلاحات داخلی اقدام نمود و به مسیحیان و غیر مسلمانان تا حد زیادی آزادی اعطا کرد، تا شاید از فشار اروپا بکاهد.
عبدالحمید حاضر به پیروی از تمدن غرب نبود و معتقد بود شرق و اسلام خود دارای تمدن قوی و مثال زدنی هستند و نیازی به تمدن و فرهنگ غرب ندارند. وی به قدرت والیان خود در مناطق مختلف افزود و تغییراتی کمی و کیفی در ولایت والیان خود داد. در نظام قضائی و نظامی اصلاحات ملموسی معمول گردید و دانشکدههای مختلف را دایر کرد و جوانان ترک را به علوم روز مسلح نمود. خطوط راهآهن را توسعه داد و راهآهن بین دمشق و مدینه را احداث کرد همچنین خانهٔ سالمندان، دارالفنون، دارالنفوس عمومی و مدارس عالی تأسیس کرد.
در دوران عبدالحمید رشد فرهنگ چشمگیر و نشر و چاپ کتب و ورود کتابها و مجلات کاملاً آزاد بود، به همین دلیل روزگار وی به عنوان دوره رشد فرهنگ و از بهترین دوران خلافت عثمانیها نام گرفت و زبان زد شد.
زندگی نامه
در دوران عبدالحمید انقلابها و شورشهایی در مناطق مختلف از جمله در منطقه هرزگوین شعلهور گردید که خواست اولیهٔ آنها اصلاحات بود لیکن بعداً مشخص شد اصلاحات فقط یک بهانه بودهاست.
روسیه به عثمانی حمله کرد و در نهایت در شهر سان استفانوس در کنار دریای مرمره با امضاء قرار دادی جنگ به آتشبس مبدل گشت که از مفاد صلحنامه مشخص است نتیجه به نفع روسیه تمام شدهاست.
از سال ۱۲۹۹ قمری فرانسه، تونس را اشغال و انگلیس در سال ۱۳۰۰ قبرس را اشغال کرد. دایره امپراتوری عثمانی هر لحظه محدودتر گردید. عبدالحمید به این نتیجه رسید که دولت وی توان مقاومت با غرب را ندارد مگر با یک تاکتیک و برنامهٔ جدید؛ لذا با استفاده از مقام خلافت خود طرح جامعه اسلامی را مطرح کرد و مسلمانانی که معتقد بودند ضعف دولت عثمانی در نتیجه دوری از اسلام و شریعت اسلام است از طرح جامعه اسلامی استقبال کردند و بزرگانی چون سید جمال الدین اسدابادی و مصطفی کامل از مصر و ابوالهدی از سوریه و عبدالرشید از سیبری و حرکت سنوسیه در لیبی از تشکیل جامعه اسلامی پشتیبانی کردند.


طرح جامعه اسلامی به سلطان عبدالحمید و دولت ترکیه قدرت و قوت و شخصیت داد و در تمامی مساجد جهان اسلام به صورت خیلی آگاهانه فرهنگ محبت و وحدت احیاء شد و علماء اسلام در گوشه و کنار دنیای اسلامی شروع به تبلیغ وحدت کردند و با این طرح مسلمانان موفق شدند و غرب در برخورد وبرنامه خود تجدید نظر کرد.
در دوران عبدالحمید ترکان جوان آشفته و شیفتهٔ غرب شدند و با روی کار آمدن مدحت پاشا به عنوان نخستوزیر حرکات ضد مسلمانان و جامعه اسلامی رشد کرد زیرا مدحت پاشا خود شیفته غرب و ماسونی و اهل خمر و ضد برنامههای اسلامی بود.
سپس به دسیسه غرب جمعیت اتحاد و ترقی در سا ل ۱۳۱۶ قمری در پاریس تشکیل شد و در سال ۱۳۲۳ قمری جمعیت آزادی نیز تشکیل گردید و سپس در هم ادغام شدند این دو حزب سکولار در داخل و خارج شروع به مخالفت با دولت عبدالحمید نمودند.
عبدالحمید و دستگاه دولت خیلی بهسرعت و آگاهانه با این تشکیلات سکولار مبارزه کردند ولی با توجه به وضع داخل عثمانی و پشتیبانی دولتهای اروپائی از این تشکیلات دولت عبدالحمید به نتیجهای نرسید.
عبدالحمید از نظر فکر و جهان بینی خیلی آگاهانه فکر میکرد و بارها میگفت جنگ عثمانی با ایران و اختلاف عثمانی با ایران نتیجه و ثمره آن برای انگلیس بودهاست وی معتقد بود اسلام و مسیحیت دو دیدگاه مختلفاند و وحدت وجمع آنها در یک تمدن غیرممکن است.
عبدالحمید به مسلمانان شرق آسیا از جمله مسلمانان چین توجه خاصی داشت. در سال ۱۸۸۳ میلادی روزنامههای استانبول خبرهایی را در خصوص مسلمانان چین منتشر کردند از جمله نوشته بودند در پکن پایتخت چین ۳۸ مسجد وجود دارد؛ و یک مسجد جامع مجهز بنام مسجد جامع حمیدیه که با هزینه سلطان عبدالحمید احداث شده بود وجود دارد که روزهای جمعه در آن نماز جمعه برگزار و خطبه بنام سلطان عبدالحمید خوانده میشود.
عبدالحمید از بیحجابی و آزادی زنان به سبک غرب بهشدت جلوگیری کرد با آزادی مشروبات الکلی و مشروب خواران و فروشندگان مشروبات مبارزه جدی نمود.
سلطان عبدالحمید دشمن سرسخت یهود بود و در گوشه وکنار از رشد و پیشرفت آنها بشدت جلوگیری میکرد. عبدالحمید در سال ۱۲۹۴قمری دستور انتخابات را در اقالیم تحت نفوذ خود صادر کرد در نتیجه طی یک انتخابات آزاد ۷۱ مسلمان و ۴۴ مسیحی و ۴ یهودی انتخاب و کار مجلس در همان سال شروع شد و بعد از ۱۱ ماه به دستور سلطان عبدالحمید تعطیل گردید. انگلیس و یهودیها در جهت سقوط قدرت عثمانیها برنامهریزی کردند، شریف حسین را در حجاز به عنوان خلیفه مسلمین مطرح و حزب اتحاد و ترقی را در داخل و خارج ترکیه تقویت نمودند و اکثر افراد در اداره استخبارات و امنیت عثمانی را با پول خریداری نمودند. جمعیت اتحاد و ترقی در بین دانشجویان ترک در اروپا و استانبول شروع به تحریک ناسیونالیست ترکی نمودند و جبهه قومیترکی وجمعیت اتحاد و ترقی مشترکاً علیه جامعه اسلامی ایستادند و کلمه ترکی را در جای کلمه عثمانی قرار دادند و در فاصله کوتاهی احزاب و تشکیلات غیره دینی و ضد دینی تشکیل شده همگی با هم متحد شدند و با شعار و هیاهو، بالاتفاق درخواست عزل سلطان عبدالحمید را کردند.
اواخر سده نوزدهم میلادی، سلطان عبدالحمید دوم جهت کسب مشروعیت و نزدیکتر کردن پیوند حکومت خود با پیشینیان برجسته و بلندآوازه، دست به احداث یک قبرستان برای نخستین قهرمانان امپراتوری عثمانی در سوگوت به عنوان خاستگاه این خاندان زد. او مقبره ارطغرل را بازسازی و قبری نیز برای همسر ارطغرل و ۲۵ تن دیگر اضافه نمود. با وجود این که عثمان یکم توسط فرزندش اورخان یکم در بورسا به خاک سپرده شده بود، یک قبر هم برای او در این قبرستان تعبیه گشت.[3]
عبدالحمید در جهت جلوگیری از سقوط دولت و مبارزه با احزاب لائیک و وابسته به غرب اقدام به تشکیل دولت مشروطه و مجلس عمومی تازهای با ۲۸۰ نماینده از اقوام مختلف و مجلس اعیان کرد معهذا غربیها با تحریکات و هیاهو و تبلیغات شبانهروزی و وعدههای توخالی کاری کردند که مجلس عثمانی را وادار به اتخاذ تصمیمی ناعادلانه کردند و عبدالحمید که به ظاهر منادی وحدت و مورد تأیید بزرگانی چون جمالالدین اسدآبادی بود در سال ۱۳۲۶ هجری قمری مصادف با سال ۱۹۰۹ میلادی با فتوای شیخ الاسلام ضیاءالدین افندی عزل و به جای وی محمدشاه را به عنوان سلطان عثمانی تعیین کردند.
در مقایسهٔ قضیهٔ مشروطه در عثمانی، با مشروطه در زمان محمدعلیشاه قاجار در ایران، تدبیر بهتری که مجلس یا مؤثرین مشروطهخواه انجام دادند این بود که آنها شاه عثمانی را تبعید نکردند تا از خدعههای بعدی دول خارجی با همراهی شاه در امان بمانند.
جواب سلطان عبدالحمید به درخواست یهودیان برای تشکیل حکومت یهودی در فلسطین:[4]
به دکتر هرتزل بگویید که در اینباره نقشههای جدیدی را طرحریزی نکند، چرا که من نمیتوانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کردهاست و آن را با خونش آبیاری کردهاست. پس یهود پولهای میلیونی خود را نگه دارد و اگر روزی دولت خلافت پارهپاره گشت میتوانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بهدست بیاورند. اما تا زمانی که من زنده هستم اگر بدنم تکهتکه شود برای من آسانتر از آن است که ببینم فلسطین از دولت عثمانی جدا گشتهاست و این امریست که هرگز متحقق نخواهد شد. من هرگز نمیتوانم راضی شوم که بدن ما در حالی که زنده هستیم تکهتکه شود.
پانویس
- Hoiberg, Dale H., ed. (2010). "Abdulhamid II". Encyclopedia Britannica. I: A-ak Bayes (15th ed.). Chicago, IL: Encyclopedia Britannica Inc. p. 22. ISBN 978-1-59339-837-8.
- برخی منابع زادروز او را ۲۲ سپتامبر ذکر کردهاند.
- Finkel، Osman’s Dream، 44.
- الدولة العثمانیة عوامل النهوض وأسباب السقوط علی محمد محمد الصلابی، ۱ مرداد ۱۳۸۹
منابع
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به عبدالحمید دوم در ویکیگفتاورد موجود است. |
- Finkel, Caroline (2006). Osman’s Dream: The Story of the Ottoman Empire 1300–1923. Basic Books. ISBN 0-465-02396-7.
- شاو استانفورد (۱۳۷۰)، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمهٔ محمود رمضانزاده، مشهد: آستان قدس رضوی
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ عبدالحمید دوم موجود است. |