مرگ سیاه
طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک همهگیری طاعون به عنوان ویرانگرترین بیماری همهگیر تاریخ بود که در دورهٔ اوج خود میان سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ میلادی اروپا را درنوردید. این نخستین همهگیری بزرگ در اروپا و دومین آن در جهان بود.
مرگ سیاه تنها همهگیری بود که بهطور دقیق توسط تاریخدانان توصیف شدهاست. شمار مرگومیر این بیماری در این دوره کاملاً مشخص نیست، اما برآورد آن حدود ۳۰ تا ۶۰ درصد جمعیت اوراسیا یعنی قریب به ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر در طی این چند سال است. با این حال منابع تاریخی بسیاری دربارهٔ اپیدمی طاعون سیاه در آسیا وجود ندارد. تخمین زده میشود که یکسوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند.[1]
ویژگیهای بیماری و شرایط همهگیری
بیماری شیوع یافته از نوع طاعون خیارکی بود که فرد مبتلا به آن پس از تحمل درد شدید، سه تا پنج روز پس از بروز نشانههای اولیه، جان خود را از دست میداد. این مدت زمان گاهی بسیار کمتر و در حد تنها یک روز به بود[2] به وجهی که برخی گزارشها از مرگ افرادی خبر میدهد که شب سالم به رخت خواب میرفتند اما پیش از برخاستن از آن، در اثر بیماری جان میباختند.[3]
بیماری در دو شکل بروز مینمود. در نوع اول جریان خون آلوده میگردید و باعث بروز خونریزی داخلی و ایجاد خیارک بر سطح پوست فرد مبتلا میشد و با تماس، به دیگران منتقل میگشت. در نوع دوم بدخیمتر، دستگاه تنفسی مورد حمله قرار میگرفت و از طریق تنفس سرایت میکرد. حضور هر دو شکل بیماری موجب افزایش همهگیری و بالا رفتن نرخ تلفات میشد.[3] با شیوع هر چه بیشتر همهگیری، نشانههای بیشتری از جمله تب طولانی و تعرق شدید در بیماری پدیدار میگردید.[2]
عرق، خون، نفس و ادرار فرد مبتلا بوی تعفن از خود ساطع میساخت.[3] استیلای افسردگی و ناامیدی بر بیمار در کنار سایر نشانههای جسمی، پیش از پایان کار، مرگ را در مقابل چشمان او مجسم میکرد.[2]
توصیهٔ پزشکان
مسئلهای که بیش از همه مشکل آفرین و موجب وحشت شده بود عدم آگاهی از شیوه جلوگیری و درمان بیماری بود.[3] پزشکان سدهٔ چهاردهم میلادی در برابر طاعون ناتوان بودند. با این وجود توصیههایی بیفایده به مردم میکردند که در بعضی آثار از آنها نام بردهشدهاست.
خاستگاه
طاعون خیارکی در این دوره در آسیای مرکزی شایع بود و به نظر میرسد که جنگ مغولها و چینیها سبب آغاز آن شدهاست. طاعون در سال ۱۳۳۴ میلادی در استان هوبئی چین شیوع و به سرعت در استانهای اطراف سرایت یافت. در سال ۱۳۴۶ میلادی، تاتارها آن را به اروپای شرقی منتقل کردند. ماه اکتبر سال ۱۳۴۷ میلادی، تاجران جنوایی بیماری را از راه دریا و از بندر کافا در شبهجزیره کریمه به بندر مسینا در جزیره سیسیل انتقال دادند.[2] طاعون در تابستان سال ۱۳۴۸ میلادی به ونیز رخنه کرد و در عرض یک سال تمام سواحل مدیترانه را فراگرفت. طاعون به سرعت به سمت شمال اروپا حرکت کرد و جمعیت این نواحی را که پس از قحطیهای پیدرپی، همهگیریهای مختلف، کاهش دمای هوا و جنگهای طولانی به شدت در برابر هر سانحهای ضعیف شدهبودند، درهم شکست. انتقال بیماری از طریق موشها نقش مهمی در این روند داشت و گربهها در اروپا تقریباً نایاب شدند.
شیوع در اروپا
میان ۶۰ تا ۱۰۰ درصد افرادی که به این بیماری مبتلا میشدند، جان خود را از دست میدادند و به این ترتیب یک چهارم تا یک سوم کل جمعیت اروپا و یک سوم تا یک دوم جمعیت اروپای غربی از میان رفتند. همهگیری در یک شهر بهطور متوسط میان ۶ تا ۹ ماه طول میکشید.
طاعون در مناطق مختلف به یک اندازه سرایت نکرد. بعضی از روستاها و حتی بعضی شهرها و نواحی همانند میلان، نورمبرگ و بخشهایی از لهستان به طاعون دچار نشدند.
پیامدهای طاعون سیاه
طاعون سیاه بحرانها و پیامدهای بسیار اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بهدنبال داشت.
نیروی انسانی به منظور فعالیت اقتصادی و تولیدی بسیار کاهش یافت. از این رو دستمزدها چند برابر شد و مشکلات زیادی در بخش کشاورزی بهوجود آمد.
مردم روستاها و زمینهای خود را ترک کردند و مزارع و باغات به تدریج به جنگل و مرتع تبدیل شدند.
در پی کاهش تولید و کمبود اجناس، تورم شدید ایجاد شد و قیمتها در عرض چند هفته چندین برابر شدند.
عدهای برای رهایی از این مصیبت به کلیساها روی آوردند. برخی برهنه در کوچهها راه میرفتند و خود را شلاق میزدند تا گناهاشان پاک شود و بسیاری از افراد عقیده داشتند که آخرت نزدیک است.
کلیسا که در برابر مردم بی پاسخ مانده بود خرافات را میان آنها ترویج داد. از اعمال کلیسا با وجود تلاشهای پاپ کلمنت ششم و پاپ بونیفاس هشتم برای جلوگیری از آن، توسل به تئوریهای توطئه، سوزاندن یا دار زدن یهودیان، کولیها، بیگانگان و جادوگران بود که به نوعی مقصر این بلاها محسوب میشدند.[5][6]
توسل به مفاهیم آخرالزمانی و انتظار برای نجات با برقراری حکومت مسیح رواج یافت.[7]
به عقیده باربارا تاکمن، تاریخنگار آمریکایی در کتاب آینه دوردست، شیوع و اثرات مرگ سیاه موجب شد نگاه به مسائلی چون خدا و خواستش، دین، دستگاه کلیسا و حاکمیت مادی و معنوی آن و جهان اطراف تغییر کند، در پی بروز نارضایتی ندای اصلاحطلبی از گوشه و کنار شنیده شود و اذهان شروع به باز شدن و پرسشگری نمایند. با مشاهده امکان تغییر در مسائلی که ثابت تلقی میشد، عصر اطاعت به پایان رسید و وجدان فردی در پیش گرفته شد. تا این حد که به عقیده او، مرگ سیاه را میتوان «آغازی غیررسمی بر انسان مدرن» دانست.[8]
پانویس
- «Q&A; with John Kelly on The Great Mortality on National Review Online». web.archive.org. ۲۰۱۲-۰۲-۱۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۹.
- Tuchman, p. ۱۵۶.
- Tuchman, p. ۱۵۷.
- مرگ سیاه در تاریخ میانهٔ ایران، یعقوب آژند، مطالعات تاریخی سال اول تابستان ۱۳۶۸ شمارهٔ ۲.
- Jean-Noël Biraben, Les hommes et la peste en France et dans les pays européens et méditerranéens, t. I: La peste dans l'histoire, Paris - La Haye, Mouton, 1975 (ISBN 2-7193-0930-3). p.57.
- Welle (www.dw.com)، Deutsche. «Coronavirus and the plague: The disease of viral conspiracy theories | DW | 10.03.2020». DW.COM (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۶.
- «Millénarisme | l'Encyclopédie Canadienne». www.thecanadianencyclopedia.ca. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۶.
- Tuchman, p. ۲۰۳–۲۰۴.
منابع
- Tuchman, Barbara (1978). A Distant Mirror: The Calamitous 14th Century. New York: Ballantine Books. ISBN 978-0-307-79369-0.
- Contributeurs à Wikipédia, "Peste noire," Wikipédia, l'encyclopédie libre, http://fr.wikipedia.org/w/index.php?title=Peste_noire&oldid=26784333
- Artikel Schwarzer Tod. In: Wikipedia, Die freie Enzyklopädie. Bearbeitungsstand: URL: http://de.wikipedia.org/w/index.php?title=Schwarzer_Tod&oldid=43518859
- https://web.archive.org/web/20080214113143/http://www.dinosoria.com/peste_marseille.htm
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مرگ سیاه موجود است. |