اسلام در چین
پیشینه ورود اسلام به چین به پیش از ۶۵۰ میلادی بازمیگردد، گفته میشود که سعد بن ابی وقاص صحابه پیامبر اسلام، سفرایی را به سوی امپراتور گائوتسونگ[1] فرستاد. آنچه مهم است اینکه شکلگیری تیرههای قومی مسلمان در چین به زمان یورش مغولان بازمیگردد. نتیجه ورود اسلام به چین جمعیتی حدود ۶۰ میلیون مسلمان در چین است که بیشتر آنها در استانهای سین کیانگ (شین جیانگ)، گانسو، نینگشیا و چینگهای زندگی میکنند. اویغورها و مردم هوئی دو قوم عمده مسلمان در چین هستند. خوییزو یا هوئی قوم مسلمان ایرانیتبار هستند که حدود ۵۰۰ سال پیش برای ترویج دین اسلام به چین رفتند، با قوم خَن (هان) ادغام شدند و در آن جا ماندگار شدند.[2]
بخشی از مجموعه مباحث درباره اسلام در چین |
---|
درگاه اسلام • درگاه چین |
اسلام بر پایه کشور |
---|
درگاه اسلام |
پیشینه
پیشینه ورود اسلام به چین، به قرن اول هجری بازمیگردد. مهاجرت ایرانیان و اعراب از راههای دریایی و جاده ابریشم، در زمان سلطنت سلسلهٔ تانگ،[3] موجب ورود دین اسلام به کشور چین[4] شده و نقش مهمی را در برقراری ارتباط بین این کشور و کشورهای اسلامی ایفا کردهاست.
تانگ
برخی معتقدند که در زمان عثمان، هیئتی برای تبلیغ دین اسلام وارد چین شده و با امپراتور سلسله تانگ نیز ملاقات کردهاست. ابی وقاص در صدر اسلام با یک گروه ۴۰ نفره از مسلمانان از طریق دریا وارد جنوب چین در شهر کانتون شده و مجموعاً سه بار بین ایران و چین مسافرت کردهاست. ابی وقاص به همراه ۴۰ تن از پیروان خود هنگام نماز کشته شدند. بعدها مسجد ابی وقاص که جزو قدیمیترین مساجد چین است که در مرکز شهر کانتون واقع شده در همین محل ساخته شد و در حال حاضر به نام «روضه ابی وقاص» خوانده میشود.
سونگ
ترویج و گسترش اسلام توسط بازرگانان ایرانی و عمدتاً از طریق جاده ابریشم صورت گرفتهاست. آشنایی اکثر مسلمانان چین با کلمات و واژههای اصیل پارسی و استعمال این لغات در مکالمات روزمره زبان چینی مؤید این مدعا است.
یوان
حمله مغولها به ایران به عنوان عاملی تسریع کننده، موجبات و امکانات گشایش راه رفت و آمد و مهاجرت مسلمانان ایرانی به چین و در نتیجه نفوذ فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نیز ترویج دین اسلام در آنجا را فراهم کرد و به خصوص زمان حکومت قوبلایخان از نوادگان چنگیزخان و بنیانگذار دودمان یوان چین، روزگار اقتدار ایرانیان مسلمان و اوج رشد و شکوفایی اسلام در سرزمین چین بود.
مینگ
پس از زوال دودمان مغولی یوان و در سلسله مینگ با عنایت خاص امپراتوران این دودمان، امکان نفوذ اسلام به سرزمینهای نواحی میانی چین فراهم آمد و مساجد بسیاری در چین ساخته شد. شماری از ابنیه اسلامی مربوط به این دوره، نشان از رواج اسلام در نواحی داخلی و شرق چین دارد. مسافرتهای گسترده علمی و فرهنگی میان اندیشمندان مسلمان چین و سرزمینهای اسلامی در این دوره از عوامل اساسی گسترش اسلام در چین بود.
چینگ
در دودمان چینگ نیز هر چند اسلام شاهد پیشرفتهایی به نواحی درونی و شمال شرقی چین بود، اما این دوره به خاطر ظلم و ستم و نیز تبعیض زمامداران چینگ، روزگار خیزش و شورشهای مسلمانان چین برای خروج از زیر سلطه دودمان چینگ، احقاق حقوق دینی و ملی و نیز ایجاد یک دولت مستقل اسلامی بود. سرکوب حرکتهای مسلمانان توسط درمان دودمان چینگ یکی از عوامل رکود پیشرفت اسلام و فعالیت مسلمانان در سرزمین چین در این دوره بود.
مردم
گروه های قومی
مسلمانان در هر منطقه ای در چین زندگی می کنند. بیشترین تراکم در استانهای شمال غربی سین کیانگ ، گانسو و نینگشیا مشاهده می شود ، همچنین جمعیت قابل توجهی در استان یوننان در جنوب غربی چین و استان هنان در چین مرکزی یافت می شود. از 55 قومیت اقلیت رسماً شناخته شده چین ، ده گروه عمدتاً مسلمان هستند. بزرگترین گروه ها به ترتیب نزولی عبارتند از: هوی (9/8 میلیون نفر در سرشماری سال 2000 یا 48 درصد از تعداد رسمی مسلمانان) ، اویغور (4/8 میلیون ، 41 درصد) ، قزاقستان (25/1 میلیون ، 6/1 درصد) ، دونگ شیانگ (514،000 ، 2.5) ٪) ، قرقیز (144000) ، ازبک (125،000) ، سالار (105،000) ، تاجیکی (41،000) ، بونان (17،000) و تاتار (5،000). با این حال ، اعضای جداگانه گروههای مسلمان به طور سنتی ممکن است دین های دیگر را بپذیرند یا اصلاً اعتقاد نداشته باشند. علاوه بر این ، مسلمانان تبت به طور رسمی در کنار مردم تبت طبقه بندی می شوند. مسلمانان عمدتاً در مناطقی زندگی می کنند که با آسیای میانه ، تبت و مغولستان همسایه هستند ، مانند سین کیانگ ، نینگشیا ، گانسو و چینگهای که به "کمربند قرآن" معروف است.[5]
نسل شناسی
گروه هاپلو ، کروموزوم O3-M122 Y در آسیای شرقی ، در سایر مسلمانان نزدیک به هوی مانند دانگشیانگ ، بوآن و سالار به مقدار زیاد یافت می شود. اکثر تبت-برمن ها ، هان چینی ها و نینگشیا و لیائونینگ هوی دارای کروموزوم های Y پدرانه با منشا آسیای شرقی هستند که هیچ ارتباطی با خاورمیانه و اروپایی ندارند. بر خلاف خاورمیانه و اروپایی های دور که مسلمانان چین با آنها نسبتی ندارند ، آسیای شرقی ، چینی هان و بیشتر هوی ها و دانگشیانگ لینگسیا ژن های بیشتری با یکدیگر دارند. این نشان می دهد که جمعیت بومی آسیای شرقی به اسلام گرویده و از نظر فرهنگی با این قومیت ها همسان شده اند و جمعیت مسلمانان چینی عمدتا فرزندان خارجی نیستند ، همانطور که برخی از ادعا ادعا می کنند در حالی که فقط اقلیت کوچکی از آنها هستند.[6]
پانویس
- 唐高宗
- https://www.khabaronline.ir/news/1348872/خفاش-موش-سوسک-سگ-قورباغه-را-ژاپنی-ها-وارد-غذای-چینی-ها-کردند
- 唐朝
- Meng, Fanjing; Wang, Han; Zhuo, Xuejun; Xu, Jingmin; Yang, Lin; Li, Changsheng (2015-07). "METACONF: LEARNING BASED CONFIGURATION FILE DISCOVERY WITH FILE METADATA". Services Transactions on Cloud Computing. 3 (3): 1–12. doi:10.29268/stcc.2015.0006. ISSN 2326-7542. Check date values in:
|date=
(help) - Barnett 1963, p. 183
- Yao, Hong-Bing; Wang, Chuan-Chao; Tao, Xiaolan; Shang, Lei; Wen, Shao-Qing; Zhu, Bofeng; Kang, Longli; Jin, Li; Li, Hui (2016). "Genetic evidence for an East Asian origin of Chinese Muslim populations Dongxiang and Hui". Scientific Reports. 6: 38656. Bibcode:2016NatSR...638656Y. doi:10.1038/srep38656. PMC 5141421. PMID 27924949.
منابع
- درو. سی. گلدنی، «اسلام در چین «همگرایی یا تجزیهطلبی»»، فصلنامه نامه تاریخ پژوهان (شماره ۵)
- امام، سید جلال، تاریخ اسلام در چین، انتشارات دانشگاه امام صادق ع، تهران، ۱۳۹۷
- مراد زاده، رضا، چگونگی نفوذ و گسترش اسلام در چین، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۲
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اسلام در چین موجود است. |
- اسلام در چین، از ۶۵۰ تاکنون. بیبیسی