دو دستگی غرب

دودستگی غرب یا شقاق پاپ به انشعاب در درون کلیسای کاتولیک از سال ۱۳۷۸ تا ۱۴۱۷ گفته می‌شود. در این زمان برای چهل سال، در کلیسای کاتولیک با دو رهبری جداگانه، انشعاب و تفرقه ایجاد می‌گردد.

هابیموس پاپام در شورای کنستانس

این بحران در اروپا در میانه جنگ صدساله و همزمان با انتقال از یک رژیم فئودالی است که دیگر پاسخگوی یک جامعه در حال تحول نمی‌باشد. در واقع کلیسا نقش فرهنگی و اجتماعی خود را که در اوایل قرون وسطی برای حکومت ضروری بود از دست داد. از دید سیاسی، این مسئله با کشمکش فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه و پاپ بونیفاس هشتم که هریک ادعای قدرت کامل را دارند، به وقوع می‌پیوندد.

این تنش در ابتدا با استقرار حکومت پاپ در آوینیون فرانسه و سپس به دو دستگی بزرگ انجامید.

دلایل تنش

جهش اجتماعی

از اوایل قرن دهم، کلیسا تصویر نظام سه‌گانه اجتماعی را تحمیل می‌کند. او با به اختیار گذاشتن قدرت نظامی و دنیوی به اشراف، اخلاقیات جامعه را به‌طور مطلق در اختیار خود می‌گیرد. از آنجاییکه کلیسا متمرکزکننده دانش از دوران عتیق به‌شمار می‌رود، روحانیت موقعیت خود را در اجتماع قرون وسطی، اجتناب ناپذیر و محوری می‌داند. روحانیت با داشتن سواد خواندن و نوشتن، موسسات مختلف، مدارس و بنیادهای خیریه را اداره می‌کند. با آگاهی از مبادلات فرهنگی و دانش تجربی، کلیسا بیشترین سهم از بافت اقتصادی آن دوره را - که هنوز عموماً کشاورزی است - از آن خود می‌کند. در زمان جنگهای صلیبی است که قدرت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی کلیسا به بالاترین حد خود می‌رسد.

از ابتدای قرن سیزدهم اما تعادل میان این نظام سه‌گانه به هم می‌خورد. بورژوازی از یک سو، به مرور زمان، از نظر اقتصادی به اهمیتی دست می‌یابد که موقعیت وی را از نظر سیاسی اجتناب ناپذیر می‌سازد (احتیاج شاهزادگان و امرای کلیسا برای استقراض). از سوی دیگر برای احتیاج تجاری و سپس پیشرفت اجتماعی خود، قسمتی از فرهنگ را با سرمایه‌گذاری در مدارس غیر مذهبی و چندین اثر اجتماعی به عهده می‌گیرد.

منابع

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.