شیعیان یمن
شیعیان یمن، حدود 45% درصد از جمعیت یمن و سنی ها حدود 55% درصد را تشکیل میدهند.
[1] [2] برخی از منابع درصد شیعیان یمنی را 55% درصد بیان کرده اند.[3]
انواع شیعیان
تاکنون[6]
کشور یمن در جنوبیترین بخش شبه جزیره عربستان سعودی، واقع شدهاست. این منطقه از صدر اسلام از مناطق رشد شیعه بودهاست. پایتخت یمن صنعا است. استان صعده، کوهستانی است، و در ۲۴۳ کیلومتری شمال صنعا و در مرز عربستان قرار دارد. بیشتر مردم صعده را شیعیان زیدی تشکیل میدهند.
منطقه یمن، در سال ۱۷۵۰ در قلمروی حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول یمن به سرپرستی بریتانیا درآمد و در سال ۱۹۲۲ از این کشور استقلال یافت. در گذشته حکومت یمن در دست امیری ملقب به «امام یمن» بود که شخصاً کشور را اداره میکرد. از سال ۱۹۶۲ میلادی حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد.[1][7]در این سال عبدالناصر با استقرار ۶۰٬۰۰۰ نیروی مصری در یمن، حکومت را از زیدیها گرفت و به طرفداران خود سپرد. در سال ۱۹۷۸ ژنرال علی عبدالله صالح الاحمر که از شیعیان زیدی است پس از کودتا رئیسجمهور یمن شد و تا سال ۲۰۱۲، قدرت را در این کشور در اختیار داشت.
اکنون[6]
از زمان درگیری دولت یمن با گروههای شیعه در شمال این کشور بیش از ۵۶ سال میگذرد. در سال ۲۰۰۷ پیمان صلحی میان دو طرف امضا شد که هرگز بدان عمل نشد. سال بعد با میانجیگری کشور قطر، دیداری میان نمایندگان دو طرف در دوحه برای انجام مقدمات پیمانی دیگر شکل گرفت. در اوت ۲۰۰۹، علی عبدالله صالح رئیسجمهور یمن اعلام کرد مبارزان شیعه مایل به برقراری آرامش نیستند و بدین ترتیب درگیریها را از سر گرفت. عربستان سعودی و امارات در حملات ارتش یمن به شیعیان نقش ایفا کردند.[6][8]
استان صعده به عنوان کانون درگیریهای میان عربستان و یمن قرار دارد که موقعیت مبارزان شیعه را حساس کردهاست. یک روزنامهٔ اماراتی تحلیل کرد شعارهایی که مبارزان شیعه سر میدهند، یادآور شعارهای ایران است.[1]
حسین الحوثی (نخستین رهبر مبارزان) اصول مذهب زیدیه را بهگونهای تفسیر کرد که توانست قبایل زیدی را متحد سازد. این قبایل در حاشیه شمالی یمن زندگی میکردند و از جانب سنیها که در سال ۱۹۹۰ با هم متحد شدهبودند، میترسیدند. آموزههای وی سبب جایگزینی نگرشی سیاسی ضد غربی بهجای عقاید افراطی آنان گردید.[9]
منطقه یمن در سال ۱۷۵۰ (میلادی) در قلمرو حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراتوری عثمان در ۱۹۳۴ (میلادی)، یمن پس از انعقاد قراردادی با انگلستان، به استقلال دست یافت. در گذشته حکومت یمن در دست امیری ملقب به «امام یمن» بود که شخصاً کشور را اداره میکرد. از سال ۱۹۶۲ (میلادی) حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد.
در سال ۱۹۶۲ (میلادی)، عبدالناصر با استقرار ۶۰۰۰۰ نیروی مصری در یمن، حکومت را از زیدیها گرفت و به لاییکها سپرد. پیش از آن امامیان شیعه در یمن نزدیک به ۱۲۰۰ سال حکومت کرده بودند. در این سال حکومت جمهوری اعلام شد و حکومت شیعیان پایان گرفت. ژنرال "علی عبدالله صالح الاحمر " پس از کودتا رئیسجمهور یمن شد که تاکنون باقی ماندهاست.
قبایل، تأثیرگذاری زیادی در ساختار سیاسی و فرهنگی یمنت دارند. خاندان «الاحمر» از خاندانهای مهم زیدی یمن هستند که دارای قرابتهای ویژهای با وهابیهای عربستانسعودی هستند. شیخ «عبدالله الاحمر» که از خویشاوندان ژنرال صالح است و شیخالشیوخ قبایل یمن بهشمار میرود رئیس مجلس این کشور و دومین شخص متنفذ و قدرتمند در عرصه سیاسی کشور است.
بحران داخلی یمن از سال ۲۰۰۴ و با موضعگیری شیعیان زیدی ضد آمریکا و اسرائیل آغاز شد. طی این درگیریها بسیاری از شیعیان یمن شامل زیدیها و دوازدهامامیها کشته شدند. این درگیریها اکنون وارد مرحلهٔ تازهای شدهاست. عربستان، القاعده و آمریکا بهصورت متحد با حکومت یمن، ضد شیعیان عمل میکنند. در سالهای اخیر شیعیان با هجوم نظامی، تبلیغاتی و سیاسی سختی روبرو شدند.[6]
اعتقادات
بیشتر مردم یمن، اهلسنت شافعی هستند. پس از آنان، جمعیت شیعیان زیدی بیشتر است. مذهب زیدی، آمیزهای از تشیع با اندیشههای معتزلی و اندکی از مذهب حنفی است. مذهب زیدی و شیعه دوازدهامامی در فقه نزدیک به ۹۰٪ مشترکاند. زیدیها به ولایت و عصمت ۵ تن از اهلبیت، خلافت علی بن ابیطالب، امامت امامان از نسل امام حسین و ظهور قائم و قیام جهانی او و بایستگی یاری به او باور دارند.
شیعیان دوازدهامامی اقلیت مذهبی و قشر محروم این کشور هستند که بیشتر آنان در استان صعده و برخی در صنعا زندگی میکنند. بخش زیادی از شیعیان دوازدهامامی از نخبگان، استادان دانشگاه، روحانیون و پزشکان تشکیل شدهاست.[6]
۵ میلیون نفر از جمعیت یمن از سادات هستند که رویهمرفته از ۲۰۰ خانوادهاند. ۹۰٪ آنها سادات حسنی و ۱۰٪ از سادات حسینی هستند. بیشتر سادات یمن از فرزندان «یحیی الامام الهادی بن الحسین بن القاسم الرسی» از نوادگان حسن بن علی هستند که برادرش هم در یمن بود. «یحیی» در سال ۲۶۰ ه. ق در زمان حکومت عباسی از مدینه به یمن رفت. پیش از آن همه مردم یمن سنی بودند. پس از ورود وی به یمن شیعیان رشد پیدا کردند.
الحوثیها، گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده هستند. این گروه به «بدرالدین الحوثی» منسوب است و در سالهای دهه ۸۰ تشکیل شدهاست. آنان تاکنون برای گرفتن حقوق شیعیان ۶ بار با حکومت یمن جنگیدهاند. الحوثیها به محدود بودن فعالیتهای دینی، سیاسی و تلاش برای نابودی فرهنگ و باورهای زیدیها از سوی دولت و سیاستهای محدودکننده دولت در زمینه عمرانی و توسعه در استان صعده معترض هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شیعیان دوازده امامی یمن که قبل از آن بسیار کمیاب بودند جهش جمعیتی داشتند.[6] در میان شیعیان دوازدهامامی و شیعیان زیدی هماهنگی و اتحاد خاصی حکمفرماست. سازمان وحدت شیعیان جزیره در یمن در این راستا فعالیت میکند. زیدیها بر این باورند که در هر زمانی حکومت تنها حق سادات از نسل «حسن بن علی» و «حسین بن علی» است و حکومت هر کس جز آنان غصبی است.
همچنین پس از پیروزیهای حزبالله لبنان به عنوان مقاومت شیعی در برابر اسرائیل، تشیع و بهویژه شیعه دوازدهامامی، رشد زیادی در یمن داشتهاست. پس از جنگ ۳۳ روزه روحیهٔ بالایی در شیعیان یمن ایجاد شد، تا جایی که برخی از فرزندان علمای شاخص وهابی در شرق یمن به مذهب دوازدهامامی گرویدند.[6]
حکومت یمن
«علی عبدالله صالح» در سال ۱۹۹۰ و پس از آنکه ۱۲ سال ریاست جمهوری یمن شمالی را در اختیار داشت با اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی یمن ۱۹ سال است که رئیسجمهور یمن متحد است. او از سالهای میانی دهه ۲۰۰۰ با ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی قراردادهایی به امضا رساند. پس از آن اعلام کرد به هر نحو حتی با توسل به گزینه نظامی، گروه الحوثی را در صعده سرکوب خواهد کرد. صالح اسماً شیعه زیدی است، اما عملکرد وی نمایانگر قرابت وی با بعثیها و سیاستهای ضد شیعی است. سیاستهای وی عموماً ضد زیدیها و حامی جریان وهابیت است.[6]
عبدالله صالح که عناصر وهابی مانند شیخ الاحمر یا عبدالمجید الزندانی جایگاه والایی در دورهٔ ۳۱ سالهٔ حکومتش داشتهاند و نیز با اعطای پناهندگی سیاسی به عناصر حزب بعث پس از جنگ آمریکا و عراق، به «صدام صغیر» شهره است.[6]
صالح در زمان جنگ ایران و عراق با اعزام سربازان گارد ریاست جمهوری یمن به نبرد با نیروهای ایران به کمک صدام شتافت.[6]
سیاست داخلی صالح در جهت دگرگونی جمعیتی شیعیان در شمال این کشور بودهاست.[6]
دولت یمن، به دولت عربستان بسیار نزدیک است. این امر باعث افزایش فشار بر شیعیان ساکن در استانهای مرزی یمن با عربستان شدهاست.[6]
قبایل، تأثیر زیادی در ساختار سیاسی و فرهنگی یمن دارند. خاندان «الاحمر» از خاندانهای مهم زیدی یمن هستند که به وهابیهای عربستان سعودی بسیار نزدیکاند. شیخ «عبدالله الاحمر» که از خویشاوندان «ژنرال صالح» است و شیخالشیوخ قبایل یمن بهشمار میرود رئیس مجلس این کشور و دومین شخص با نفوذ و قدرتمند در عرصه سیاسی کشور است. از زمانی که اتحاد این دو فرد دستخوش مسایلی شد، حالتی دوقطبی در عرصه سیاسی یمن حکمفرما شدهاست.
علی محسن الاحمر برادر ناتنی صالح، از دیگر اعضای خاندان الاحمر است که نزدیکی زیادی با وهابیها دارد و و از شخصیتهای مهم این کشور است.
وی با دستور صالح فرماندهی حملات به استانهای شیعهنشین شمال را عهدهدار بودهاست. به سبب علاقه و استفادههای پیاپی محسن الاحمر به بهکارگیری از سلاحهای کشتار جمعی، به «علی شیمیایی» شهره است. حتی صالح نیز از وی با عنوان «مرد بیرحم» یاد میکند و از جانب آمریکا نیز متهم به حمایت از تروریسم است.[6]
درگیریهای دولت و شیعیان
از پیامدهای حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، شکلگیری پیمانهایی با عنوان ضدتروریستی با رهبری آمریکا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت یمن به عنوان یکی از مهمترین همپیمانان آمریکا در خاورمیانه در این طرح قرار گرفت. حضور نیروهای نظامی و جاسوسی آمریکاییها در یمن و نیز سفرهای مخفیانه برخی هیئتهای اسرائیلی به صنعا افزایش یافت. اعتراضهای فراوانی به این کار در یمن صورت گرفت.[6]
درگیری بین شیعیان شمال یمن و دولت مرکزی از سال ۲۰۰۴ آغاز شد. دولت، ساکنان این منطقه را به تلاش برای جداییخواهی و احیاء حکومت شیعه در این منطقه که در کودتایی ۱۹۶۲ سرنگون شدهبود، متهم میکند. درحالیکه گروه الحوثی با رد این اتهام میگوید مبارزان و شیعیان این منطقه تنها خواهان برخورداری از حقوق طبیعی و انسانی خود هستند که دولت مرکزی تحت فشار وهابیان افراطی عربستان از آنان این حقوق طبیعی را سلب نمودهاست.[10]
عربستان سعودی در این درگیریها نقش پررنگی دارد. برخی این موضوع که یمن فقیرترین کشور عرب و از ده کشور فقیر دنیاست، دلیلی برای نقش دیگر کشورها از جمله عربستان در این درگیریها میداند.[11]
درجریان درگیریهای سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ میلادی نزدیک به ۴۰۰۰ تن از نیروهای دوطرف کشته[12] و بنا بر گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ نفر آواره[13] شدهاند. به گفته حوثیها، عربستان بیش از ۷۰ بار با جنگندههای خود این منطقه را بمباران کردهاست.[10]
دولت یمن اجازه حضور رسانههای خبری مستقل در منطقه عملیات در شمال این کشور را نمیدهد.[10]
سازمانهای حقوق بشر یمن حملات هوایی نیروهای یمن، عربستان و آمریکا علیه ساکنان استان سعده را محکوم کردند و آن را جنایات جنگی دانستند.[14]
از قیام الحوثی تا مرگ وی
حسین بدرالدین حوثی، نماینده شیعیان صعده در مجلس و دبیرکل حزب الحق که به تدریس و تفسیر قرآن و نیز برگزاری مراسم مذهبی برای شیعیان صعده میپرداخت، در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۲ خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیشآمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزههای قرآن و اهلبیت شد.[6]
پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن از آن استقبال کردند. گروهی از جوانان شیعه، گروهی را با نام «الشباب المومن» شکل دادند که مبارزه و مخالفت با آمریکا و اسرائیل و مخالفت با همپیمانشدن دولت یمن و آمریکا را دنبال میکرد. در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی سردادهشد. این مسئله نگرانی بزرگی برای دولت صالح بود. پس از آن، اتهام «تروریست» علیه شیعیان بکارگرفتهشد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند.[6]
رئیسجمهور یمن در این راستا در سال ۲۰۰۴ در نشست سران ۸ کشور صنعتی در آمریکا حضور یافت و تلاش کرد کمک و حمایت این کشورها را بهدستآورد. صالح بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا، با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز ۱۸ ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همهجانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد.[6]
دولت یمن در این رابطه سانسور شدید خبری را بکارگرفت و خبرنگاران شبکههای تلویزیونی از جمله الجزیره، العربیه و العالم را اخراج کرد و ۳ ماه به بمباران مناطق شیعهنشین شمال پرداخت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ با تصرف شهر مران و کشتهشدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد.[6]
حکومت برای دستگیری حسین بدرالدین حوثی ۵۵۰۰۰ دلار جایزه گذاشت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ ارتش یمن، حسین بدرالدین حوثی و برادرش و ۲۰ نفر از پیروانشان را در مرآن کشتند.[15]
سازمان عفو بینالملل شمار تلفات غیرنظامیان را تا آن هنگام ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن برآورد کرد.[15]
جنگ دوم ارتش یمن
پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد؛ اما پس از این نبردهایی میان حوثیها و ارتش یمن ادامه یافت که «جنگ دوم ارتش یمن» نام گرفت. شهرت روزافزون «حسین الحوثی» میان مردم یمن و دادن لقب «شهید» به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سالهای قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کردهبود. جمعیتی از استانهای دیگر بهویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویرانشده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشمگرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که در پی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند.[6]
در ۱ آوریل ۲۰۰۵ پس از تلاش شورشیان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیریها از سر گرفته شد. ۱۰ سرباز و ۶ شورشی در این درگیری کشتهشدند. روز بعد درگیریها به نزدیکی استان صعده رسید که در پی آن ۲۰ تن دیگر از شیعیان جان باختند.[15]
این حملات در اواخر ژانویه ۲۰۰۵ آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. علامه بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ ۲۳ تن از الحوثیها و ۸ تن از نیروهای ارتش کشتهشدند و نیروهای دولتی ۵۱ تن از مبارزین را دستگیر کردند.
بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای سختگذر صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت برای را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن ۲۰۰ محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوههای اطراف پناه بردند.
در ۲۷ مارس ۲۰۰۵، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد.
فشارها و کشتار پس از جنگ دوم[6]
پس از پایان جنگ دوم با وجود اعتراضات داخلی و بینالمللی به کشتار شیعیان یمن، مبارزان شیعه مانعی برای تقویت روابط دولت یمن با آمریکا و عربستان سعودی بودند. در این اثنا دولت یمن به تقویت فشارها و محدودیتها بر شیعیان و کشتار آنان روی آورد. سادات هدف حملات نظامی قرار گرفتند و جلوی برگزاری هرگونه مراسم مذهبی گرفته شد. دکتر عصام العماد از علمای شیعه یمن در این باره میگوید: «دولت یمن به دستور ژنرال علی عبدالله صالح به مساجد شیعیان حمله کرد، تمامی کتابهای مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه در صعده و صنعا جمعآوری شدند و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا به نام «ساحةالحریة» (میدان آزادی) برده شدند و در برابر چشم مردم پایتخت به آتش کشیده شدند. نیروهای نظامی به فرماندهی ژنرال علی محسن الاحمر حملاتی به مناطق شیعهنشین داشتند و در این میان سلاحهای شیمیایی و بمبهای خوشهای بهکار بردند. برای بازدارندگی از جنبش شیعیان نظامیان یمنی از جمله پس از سوزاندن پیکرهای برخی رزمندگان شیعه، آنان را با طناب به خودروهای نظامی بستند و پیشاپیش چشم مردم کیلومترها روی خاک کشیدند.»
وهابیهای سعودی و بعثیهای عراقی که بیشتر آنان پس از سقوط بغداد به یمن گریختند، نفوذ چشمگیری بر دولت یمن دارند که مانع اتخاذ روشی جز حمله نظامی به مناطق شیعیهنشین میشوند.
جنگ سوم[6]
جنگ سوم در مارس ۲۰۰۶ به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاههای شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستانهای حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد.
این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداریها در دسامبر ۲۰۰۶ با توافقی میان طرفین متوقف شد.
نیروهای دولتی با هدف اعلامی آزادی برخی سربازان که به اسارت درآمده بودند به یکی از استحکامات الحوثیها در ارتفاعات هجوم بردند و در ابتدای حمله بیش از ۸۰ نفر از آنان کشته شدند.
دولت یمن پاکسازی مناطق شیعهنشین در سراسر کشور را هدف خود اعلام کرد و از جمله پایتخت (صنعا)، مأرب، جوف، حجه و دیگر شهرها را تحت حملاتی شدید قرار داد. در این حملات صدها تن از فعالان سیاسی و فرهنگی را دستگیر و روانه زندان کرد.
جنگ چهارم[6]
جنگ چهارم در آوریل ۲۰۰۷ رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگهای پیشین، الحوثیها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده میکردند.
این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.
جنگ پنجم[6]
این جنگ در فوریه ۲۰۰۸ و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثیها از سلاحهای متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند.
دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد.
توافقنامه دوحه[6]
ژنرال علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثیها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد میشدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثیها را مورد بخشش قرار میداد و اسیران دوطرف باید آزاد میشدند. حوثیها باید سلاحهایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمیگرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل میداد.
این توافقنامه فقط دربارهٔ تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم میکنند.
برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامیاش میدانند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینهها برای جهت جنگ ششم فراهم شد.
جنگ ششم (عملیات زمین سوخته)
جنگ ششم در اوت ۲۰۰۹ آغاز شد. این جنگ، تمام عیار و گسترده بوده و کشتارها و قتلعامها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگهای گذشته خبر میدهد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام گرفت.
کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بیثمر بودن برنامهها و طرحهای راهبردی دولت یمن را نشان میش دهد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده یا به زندان افتادند.
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بودهاست. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کردهاست.
عبدالله عیظه الرزامی فرمانده رزمندگان شیعه از ابتدای جنگ نخست دولت علیه شیعیان، فعالیتهایش در سایه بوده اما اقتدار وی و نیروهای تحت امرش به حدی بوده که مردم یمن از او با عنوان «مالک اشتر زمان» یاد میکنند. الرزامی اکنون به عنوان دست راست سید عبدالملک عمل میکرد.
جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شده و بیش از ۷۰ پایگاه نظامی عربستان سعودی را در استانهای یمنی اشغال شده (نجران، جیزان و عسیر) اشغال کرده و علاوه بر به غنیمت گرفتن تمامی سلاحهای متوسط و سنگین موجود در این پایگاهها توانستند تا پایان جنگ ششم این مواقع را در تصرف خود داشته باشند.
از ۱۱ اوت ۲۰۰۹ درگیریها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری با توجه به دخالت آشکار عربستان سعودی از دولت یمن و تحریک مستقیم ژنرال علی عبدالله صالح توسط عربستان برای سرکوب شیعیان یمن به خاک این کشور (عربستان سعودی) هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند.[16][17] در این درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و القاعده و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند.[18] این درگیریها در ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.[19]
پانویس
- «دربارهٔ شیعیان یمن».
- BASU, TANYA. "Who Are the Houthis?". theatlantic. Retrieved 9 April 2015.
- Merrick, Jane; Sengupta, Kim (20 September 2009). "Yemen: The land with more guns than people". The Independent. London. Retrieved 21 March 2010.
- Population and Society in the Arab East by Gabriel Baer, Hanna Szöke & P. J. Vatikiotis ,Middle Eastern Studies, Vol. 1, No. 3 (Apr. , 1965), pp. 301-306
- مهسا ماه پیشانیان. «سایه شیعه ستیزی و ایرانهراسی بر جنگ یمن (قسمت 2 دوم)». پگاه حوزه. دریافتشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۴.
- «عربستان، القاعده و آمریکا علیه شیعیان یمن». بایگانیشده از اصلی در ۳ ژانویه ۲۰۱۰.
- «بیبیسی فارسی: حوثیها کیستند؟ رابطه انصارالله یمن با ایران چیست؟». ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸.
- امید وقوفی، دکترای آینده پژوهی، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع). «نقش جمهوری اسلامی ایران در حمایت و پشتیبانی از مردم یمن».
- «حوثیها از حزبالله لبنان الگو گرفتهاند». فردانیوز. ۲۵ آبان ۱۳۸۸.
- «عربستان ۷۰ بار شمال یمن را بمباران کردهاست»
- «کشتار شیعیان یمن، علل سیاسی و تاریخی دارد». شبکه خبر. ۱۹ مهر ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ آوریل ۲۰۱۴.
- «ردپای عربستان سعودی در کشتار شیعیان در یمن». پرس تیوی.
-
- «سازمان ملل: ۲۰۰ هزار آواره جنگی در یمن». پرس تیوی.
- «حمایت نظامی عربستان از دولت یمن». پرس تیوی.
- «محکومیت جنایات جنگی یمن علیه شیعیان این کشور». پرس تیوی.
- "Shabab al-Moumineen (Believing Youth)". Global Security.
- «آمریکا: مدرکی دربارهٔ دخالت ایران در یمن نداریم». بیبیسی. دریافتشده در ۲۱ آذر ۱۳۸۸.
- «یمن؛ جنگ داخلی یا دخالت ایران؟». دریافتشده در ۱۳۸۸/۹/۹. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازدید=
را بررسی کنید (کمک) - آمریکا به حملات نیروهای یمن به نفرات القاعده، کمک میکند
- جنگ هفتم (عملیات طوفان قاطع) North Yemen calm after truce الجزیره انگلیسی