فراشناخت
فراشناخت (به انگلیسی: Metacognition) (به عربی: إدراك الإدراك) در روانشناسی واژهای است که به صورت «شناختشناسی» یا «دانستنِ دانستن» یا «شناخت دربارهٔ شناخت» تعریف شدهاست. تأملی که انسان بر روی فرایندهای ذهنی خود میکند، و اندیشیدن دربارهٔ تفکر را فراشناخت مینامند. این مفهوم از مفاهیم نظریه ذهن بهشمار میآید، که به صورت عمومی دارای دو مؤلفه است: یکی دانش دربارهٔ شناخت، و دیگری قاعده بخشیدن به شناخت. کودک انسان تا پیش از دبستان هنوز مجهز به فراشناخت نیست و توانایی درکِ نظر و افکار و احساسات دیگران را ندارد، از چهار سالگی به بعد است که میفهمد که افکار و باورهای دیگران بر رفتارش تأثیر میگذارد و اینکه حتی ممکن است آنها از واقعیت به دور نیز باشد. بیماران مبتلا به اوتیسم فاقد نظریه ذهن میباشند، آدمها را به مانند هر نوع شی دیگری میبینند، در نتیجه به دنیای درون خود پناه میبرند.[1] فراشناخت را میتوان به سه حیطه دانش فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive knowledge)، تجربههای فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive experiences) و راهبردهای فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive strategies) تقسیم کرد. دانش فراشناختی به باورها و نظریههایی اطلاق میشود که افراد دربارهٔ تفکر خود دارند. تجربههای فراشناختی شامل ارزیابیها و احساسهایی است که افراد در موقعیتهای مختلف دربارهٔ وضعیت روانی خود دارند و راهبردهای فراشناختی پاسخهایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته میشوند و به خودتنظیمی هیجانی و شناختی کمک میکنند[2] فراشناخت توانایی یادگیرنده را برای آگاهی از قابلیت هی شناختی و کاربرد این قابلیت ها برای یادگیری است.
روانشناسی |
---|
|
شاخههای پایهٔ روانشناسی |
شاخههای کاربردی |
رویکردهای روانشناسی |
|
|
منابع
- زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد. ترجمهٔ محسن ارجمند، حسن رفیعی. ۱۳۹۲. پارامتر
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ولز، آدریان (۱۳۹۰). راهنمای عملی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی. ترجمه شهرام محمدخانی. ورای دانش.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Metacognition». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۰ آوریل ۲۰۱۳.
شیوه مطالعه و کتاب خوانی مولف پریسا ایران نژاد