فرزندپروری
فرزندپروری (پرورش کودک) فرایند تقویت و حمایت از پیشرفت فیزیکی، عاطفی، اجتماعی و فکری فرزند از نوزادی تا بزرگسالی است.[1] پرورش به جنبههای رشد و نمو و تربیت کودک منهای رابطه ژنتیکی با پدر و مادر توجه دارد. معمولاً والدین بیولوژیک وظیفه پرورش کودک را به عهده دارند، علاوه بر این دولتها و انجمنها نیز در این مورد نقش بازی میکنند. در مورد کودکان یتیم یا رها شده وظیفه مراقبت از کودکان را به سرپرستان غیر هم خون یا پرورشگاه میسپارند.
محققان دانشگاه سیمون فرازر در کانادا در مطالعه ای که در مجله PLOS One منتشر شد، نشان دادند که طول تلومرها در زنانی که فرزندان بیشتری داشتند، بلندتر از زنانی بود که کودکان کمتری داشتند؛ به همین دلیل فرزندآوری بیشتر، پیری دیرتر را برای زنان به همراه دارد.[2]
روشهای فرزندپروری با توجه به دوره تاریخی ، نژاد / قومیت ، طبقه اجتماعی و سایر خصوصیات اجتماعی متفاوت است. علاوه بر این ، تحقیقات تأیید می کنند که تجربه شخصی والدین از نظر روان شناختی ، به ویژه در پی تجربیات نامطلوب ، می تواند به شدت بر حساسیت والدین و نتایج نحوه فرزند پروری آنها تأثیر بگذارد.
عوامل تأثیرگذار در پرورش
طبقه اجتماعی،اعتقادات، ثروت و درآمد، بر چگونگی پرورش کودک بیشترین تأثیر را دارد. گذشت زمان و رشد تکنولوژی نیز در روش تربیتی اولیاء تأثیر میگذارد. هم چنین معلمان میتوانند در تربیت کودکان مؤثر باشند. روش تربیتی آنها به گونهای باید باشد که این روش در نسلهای آینده هم تأثیر به سزایی داشته باشد.[3]
طبقه اجتماعی خانواده نقش بسیار مهمی در ایجاد فرصت ها و منابع قابل دسترس برای کودکان دارد. یعنی کودکان طبقه کارگر به امکانات قابل دسترس طبقه متوسط و طبقه بالا را نداشته و حتی اگر در نظام آموزشی از مدارس یکسانی هم برخوردار باشند (که نیستند) شبکه اجتماعی افراد خانواده، دوستان و طبقه فرصت های متفاوتی را برای پرورش فرزندان بهوجود می آورند.[4]
انواع پرورش
دیانا بامریند، کارشناس روانشناسی رشد، پرورش کودک در اوان کودکی را به سه نوع تقسیم میکند: مقتدرانه، مستبدانه و آزادانه. به این روشها روش چهارمی به نام روش غیردرگیر نیز اضافه شدهاست. این چهار سبک با پذیرش و مسوولیت از یک سو و تقاضا و کنترل از سوی دیگر سر و کار دارد.
- سبکهای پرورشی مستبدانه میتواند بسیار سفت و سخت باشد.
در این روش مجموعهای دقیق از قوانین و انتظارات وجود دارد و در مقابل نیاز به اطاعت محض است. اغلب، هر گونه سرپیچی از قواعد، تنبیهی را در پی خواهد داشت تا از حرفشنوی اطمینان حاصل شود. اغلب هیچ توضیحی برای این گوشمالی داده نمیشود مگر این که کودک مشکل دارد. «چون من این جوری گفتم» یک پاسخ کلیشهای مستبدانه به کودک است. این رفتار مستبدانه بیشتر در خانوادههای طبقه کارگر وجود دارد تا طبقه متوسط. دایانا بامریند در سال ۱۹۸۳ نشان داد که کودکان بزرگ شده در یک خانه به سبک استبدادی کمتر شادند. ایشان بدخلقتر و مستعدتر برای استرس هستند.
- فرزند پروری مقتدرانه متکی بر توانبخشی مثبت و استفاده نادر از مجازات است.
اولیاء آگاهی بیشتری نسبت به احساسات و تواناییهای کودک دارند و از پیشرفت استقلال کودک در محدوده مناسب حمایت میکنند. فضای بده-بستان بر روابط بین کودک و والدین حاکم است. کنترل و حمایت همزمان در سبک پرورش مقتدرانه تمرین میشود. تحقیقات نشان میدهد که این سبک مفیدترین روش پرورش کودک است.
- سبک پرورش آزادانه براساس مسامحه بوده روش محبوب طبقه متوسط است.
در این دست خانوادهها، برای آزادی و استقلال کودک ارزش قائل میشوند و والدین به استدلال و توضیح تکیه میکنند. گرایش کمی به مجازات یا قوانین در این سبک از فرزند پروری وجود دارد و گفته میشود که بچهها آزاد از محدودیتهای خارجی هستند.
- در روش پرورشی غیردرگیر، پدر و مادرها اغلب از نظر عاطفی و گاهی اوقات حتی از لحاظ جسمی در خانه حضور ندارد.
والدین به دلیل نداشتن ارتباط با کودکان از انتظارات ایشان آگاه نیستند و تنها لوازم مورد نیاز برای زیست کودک را تهیه میکنند. در این خانوادهها اغلب فاصلههای زیادی میان فرزند و والدین وجود دارد. کودکان در این نوع خانوادهها دچار انحراف میشوند. کودکان چنین خانوادههایی در رفتارهای اجتماعی، عملکرد تحصیلی، رشد روانی و رفتاری دچار مشکل میشوند.
هیچ نسخه یکتایی برای پرورش کودکان برای همه خانوادهها وجود ندارد. روشی که برای یک خانواده ممکن است خوب باشد الزاماً برای دیگری مفید نیست. بسیاری از روشهای پرورشی امروزی بین روشهای مقتدرانه تا آزادانه قرار میگیرند. پرورش بسته به نوع مکان انجام آن متفاوت است. نوع پرورش والدین در یک خانواده ممکن است با پرورش در خانوادهٔ دیگر متفاوت باشد.
وجود کودک به مانند زمین کشاورزی مثال زده شده است. پدر و مادر همانند کشاورز هستند. وظیفه آنها آبیاری این زمین است. آبیاری کودک از دو طریق سمعی و بصری است.[5]
عرف و روش فرزندپروری
رفتار و عملکرد والدین در فرزندپروری منعکس کننده فرهنگ عمومی از درک جامعه است.[6] مثلاً در کشور های مانند آلمان که فردگرایی غلبه دارد والدین زمان بیشتری را صرف تعامل چهره به چهره با نوزادان می کنند و زمان بیشتری صرف گفتگو با کودک در مورد خودش می شود ولی در کشور های که فردگرایی در آن کمتر است مانند کشور های غرب آفریقا بیشتر زمان گفتگو با کودک صرف صحبت کردن در مورد افراد دیگر میشود و کودک زمان بیشتری را با سایرین یعنی بجز والدین صرف می کند. از این رو در کشور های مانند آلمان کودکان به دلیل نوع پرورش و تربیت با سرعت بیشتری توانایی توسعه مهارت های شخصی را دارند و مستقل تر عمل می کنند ولی در تنظیم رفتار های اجتماعی و همکاری با دیگران دیرتر از هم سن و سال های غرب آفریقایی خود رشد پیدا می کنند. البته جوامعی مانند بومیان امریکا هم وجود دارند که هر چند فرزندان از نظر استقلال و اعتماد به نفس رشد مناسبی دارند ولی فرهنگ هماهنگی با جمع نیز در آنها به شکل معقول توسعه می یابد.[7]
تنوع رفتار والدین در جهان بسیار متنوع بوده و مثلاً در کشور کنیا انتظار می رود که پدران تا 12 سالگی بجز در تامین مایحتاجشان، هیچ دخالتی در زندگی فرزندانشان نداشته باشند
مهارت ها
برای والدین خوب بودن، پدر و مادر نیاز به مهارت های خاصی دارند که باید به شکل مستمر و مداوم با صبر و حوصله خصوصاً در سال های ابتدایی تولد مورد استفاده قرار گیرد که ماحصل آن منجر به شکل گیری رفتار های منفی و مثبت فرزندان در بزرگسالی و کسب مهارت های اجتماعی و رفتاری انسان میشود.
شورا آموزش کانادا مهم ترین این عوامل را به شرح زیر می داند[8]
- توضیح صادقانه در مورد وقایع به کودکان باعث میشود که فرزندان درک بهتری از اتفاقات بیابند و واقع بین تر رشد کنند.
- ثبات قدم داشتن والدین باعث میشود که الگو رفتاری کودکان به شکل مناسب رشد و تثبیت گردد.
- کمک به فرزندان برای استفاده بهینه از منابع در دسترس و ایجاد شبکه اجتماعی مناسب حمایت گر برای فرزندان
- توجه بیشتر به نیاز های آموزشی و اولیه کودکان خصوصاً با بازی های که باعث تقویت استقلال، معاشرت، انسجام، آرامش و اعتماد آنها میشود
- آگاهی از نیاز ها کودکان و درک آنچه که آنها می بینند، یاد میگیرند، انجام میدهند و تاثیرات آنها بر روی فرزندان. به اختصار آگاه و بروز بودن والدین
اکثر والدین فکر می کنند که به شکل طبیعی قابلیت ها فرزند پروری را دارند ولی واقعیت این است که در بسیاری از موارد محیط های منفی، آسیب ها اجتماعی و بسیار عوامل دیگر باعث میشود که والدین نا خواسته در حق فرزندان خود ستم نمایند. این مشکلات خصوصاً در شرایط خاص مانند دوران گذار جدایی و طلاق والدین یا ازدواج مجدد می تواند منشا بسیاری از خطرات باشد پیامد های منفی عاطفی عمیقی بر فرزندان می تواند بگذارد. فرزندپروری به گفته ویرجینیا ساتیر "پیچیده ترین کار در جهان است".
نمونه کامل تری از حداقل مهارت های والدین برای فرزند پروری را می توان به شرح زیر دانست :[9]
- مهارت های رابطه والدین و فرزند: مدت زمان با کیفیت ، ارتباطات مثبت و نمایش لذت بخش از محبت.
- تشویق رفتار مطلوب: ستایش و تشویق ، توجه غیر کلامی ، تسهیل فعالیت های جذاب.
- مهارت ها و رفتارهای تدریس: مثال و الگو خوب بودن ، استفاده از فرصت ها برای آموزش ها زندگی، تقویت تعامل اجتماعی با رفتار شخصی، استفاده از فرصت بازی ها.
- مدیریت رفتار نادرست: تعیین قوانین محرمانه / تعیین محدودیت ، بحث و گفتگو جهت دار ، ارائه دستورالعمل های روشن و آرام ، برقراری ارتباط و اجرای پیامدهای مناسب برای رفتار مشکل ، استفاده از وسایل محدود کننده مانند زمان رفتوآمد، بازی و ... به شکل مقتدرانه
- پیش بینی و برنامه ریزی: برنامه ریزی و آماده سازی پیشرفته برای آماده سازی کودک در برابر چالش ها ، یافتن فعالیت های رشد متناسب با سن کودک ، آماده سازی توسعه و توانمند سازی مدیریت اقتصادی در کودک به تناسب سن و سال .
- مهارتهای خودتنظیمی: نظارت بر رفتارها (خود و فرزندان) ، تعیین اهداف مناسب از نظر توسعه ، ارزیابی نقاط قوت و ضعف و تعیین وظایف عملی برای بهبود مهارت ها ، نظارت و جلوگیری از درونی و بیرونی کردن رفتارها ، تعیین اهداف شخصی برای تغییر مثبت.[10]
- خلق و خوی و مهارت های مقابله ای: اصلاح کردن و دلسرد کردن افکار غیرمجاز (انحراف ، جهت گیری هدف و ذهن آگاهی) ، مدیریت استرس و تنش (برای خود و خانه) ، تدوین اظهارات مقابله شخصی و برنامه هایی برای موقعیت های پرخطر ، ایجاد احترام متقابل و توجه بین اعضای خانواده ، مشارکت مثبت: مشارکت در پشتیبانی و فعالیتهای مشترک / مناسبی برای تقویت روابط بین فردی.
- مهارت های پشتیبانی از شریک: بهبود ارتباطات شخصی ، آموزش بده بستان اجتماعی سازنده ، جلوگیری از شیوه های منفی تعامل خانواده ، روش های سازگاری با محیط، جامعه و مشارکت و رهبری و حل مسائل و مشکلات و ارتقاء شادی و صمیمیت.
نکته: حمایت بیش از حد از نقاط ضعف والدین در فرزندپروری است.[11]
ارزشهای فرهنگی
در تمام دنیا، والدین بهترین ها را برای فرزندانشان می خواهند ولی نکته در این است در فرهنگ های مختلف موارد متفاوتی به عنوان بهترین ها شناخته میشوند.[12] به عنوان مثال در جوامع شکارچی و یا جمع آوری کننده یا حتی جوامع کشاورزی، مهارتهای مربوط به بقا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و فرزندان از سنین جوانی باید آنان را بیاموزند. در این جوامع کودکان زودتر به استقلال می رسند و نسبت به سایر جوامع مجبور اند بسیاری از کارهای که مربوط به افراد بزرگسال است را زودتر فرا بگیرند و در آنها مهارت بیابند. در عین حال در بسیاری از این جوامع مانند بومی های امریکا کودکان این فرصت را دارند که در کنار آموزش چنین مهارت های ارزشها فرهنگی جامعه خود را از بزرگسال فرا بگیرند و در نحوه مشارکت جمعی و رفتار های اجتماعی نیز چیز های بیشتری را بیاموزند. این فرهنگ باعث میشود که والدین ضمن ترغیب فرزندان به کنجکاوی بیشتر این فرصت را به آنها بدهند که بیشتر در مورد دنیا اطرافشان کشف کنند و یاد بگیرند.
نکته جالب این که تفاوت ارزش ها باعث میشود که والدین در فرهنگ های مختلف، عمل کرد فرزندان را به اشکال مختلف ارزش گذاری کنند. مثلاً در ایتالیا سؤال کردن فرزندان نشانه این است که کودک هوشمند بوده و مهارت های بین فردی را به خوبی درک می کند ولی در نقطه مقابل در هلند سؤال کردن کودک را نشانه عدم استقلال و ارزیابی دقیق نداشتن کودک از محیط اطراف دانسته آن را منفی می دانند.[13]
بسیاری از فرهنگ ها یادگیری از کتاب را ارزش های تبلیغ شده و بسیار مهم برای والدین دانسته - مانند والدین آمریکایی - ولی والدین اسپانیایی احترام به خصوص ارجح دانستن خانواده نیست به فرد و ارزش های کلیسای کاتولیک را مهم تر از سایر ارزش های تبلیغی والدین می دانند.
ابزار های فرهنگی
به تناسب تفاوت های ارزشی، والدین نیز از ابزار های مختلفی برای تبلیغ ارزشهای مد نظر خود استفاده می کنند. مثلاً والدین اروپایی و امریکایی از اسباب بازی ها برای بهبود هوش فرزندانشان استفاده می کنند. والدین اسپانیایی با بیرون بردن و پیاده روی با فرزندانشان سعی می کنند مهارت های اجتماعی آنها را ارتقاء دهند.
بازی ها به عنوان ابزار های برای تقویت خواندن، نوشتن، علوم و ریاضیات یکی از روش های است که والدین از آنها استفاده می کنند. حتی در عصر حاضر بازی های رایانه ای می تواند در ارتقاء سطح حافظه، هماهنگی چشم و دست و افزایش سرعت عمل نقش مثبتی در آموزش کودکان داشته باشند.[14]
نقشها و مسوولیتهای والدین
مادری
اصطلاح مادری کردن تصویری از مراقب نهایی کودک را نشان میدهد. مادران بیشتر و البته نه همه وقت خود را صرف کودکان میکنند که البته گاهی به شغلشان در بازار کار آسیب میزند. اگر چه امروزه شمار مادران خانهدار روز به روز کمتر میشود، زنان بیش از مردان وقت خود را با کودکان سپری میکنند. آنها معمولاً پرورش دهندگان و حامیان کودکان از نظر رشد عاطفی و ثبات شخصیتی هستند.
پدری
امروزه پدران وقت بیشتری را با کودکان خود میگذرانند.
در حالی که پیش از این مردان نانآور بودند و مادران خانهدار وظیفه شستوشو و پختوپز و مراقبت از کودکان را عهده دار بودند، وضعیت در حال تغییر است. پدران دارند مشارکت بیشتری در پرورش کودکان میکنند و مسوولیتهای بیشتری را در حمام کردن، غذا دادن تا عوض کردن کهنه بچه به عهده میگیرند.
پدر و مادر برای یک عمر
تصمیم برای تشکیل خانواده، تعیین زمان پدر/مادر شدن، آمادگی برای بارداری و مراقبتهای پیش از تولد نوزاد، مراقبت از فرزند در دورانهای نوزادی، خردسالی، کودکی، نوجوانی، بلوغ و حتی دوران بزرگسالی فرزند مسائل مطرح در پرورش هستند. همسران باید در نظر داشته باشند که آیا زندگی مشترکشان به اندازهای از پایداری و بلوغ رسیدهاست که مسوولیت پرورش یک کودک را به عهده بگیرند.
منابع
- Wikipedia Parenting
- فرزندآوری بیشتر، پیری دیرتر . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
- «american-parenting-styles». www.parentradar.com. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۵.
- Doob, Christopher (2013) (in English). Social Inequality and Social Stratification (1st ed. ed.). Boston: Pearson. p. 165.
- مجتبی تهرانی (۱۳۹۶)، ادب الهی (کتاب سوم: تربیت فرزند)، مصابیح الهدی، ص. ۴۳، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۹۴۰-۰۹-۰
- «how_babies_work».
- «Project MUSE-Bolin, Inge. Growing Up in a Culture of Respect: Child Rearing in Highland Peru. Austin: University of Texas Press, 2006. Project MUSE. Web. 13 May. 2014». muse.jhu.edu. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۵.
- «Wayback Machine» (PDF). web.archive.org. ۲۰۱۲-۰۹-۱۴. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۵.
- «Sanders, Matthew R. (2008). "Triple P-Positive Parenting Program as a public health approach to strengthening parenting"» (PDF).
- Common Sense Parenting, Burke, 1997, p. 83
- Better Home Discipline, Cutts, 1952, p. 7
- Day, Nicholas (2013-04-10). "No Big Deal, but This Researcher's Theory Explains Everything About How Americans Parent". ISSN 1091-2339. Retrieved 2019-10-05.
- Day، Nicholas (۲۰۱۳-۰۴-۱۰). «No Big Deal, but This Researcher's Theory Explains Everything About How Americans Parent» (به انگلیسی). Slate. شاپا 1091-2339. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۰۵.
- «"Are Games Effective Learning Tools? A Review of Educational Games". Journal of Educational Technology & Society (2): 74».