پادشاهی داراب
«پادشاهی داراب» هفدهمین داستانِ پادشاهان و هشتمین پادشاهی کیان در شاهنامهٔ فردوسی است که دورانِ دوازدهسالهٔ پادشاهیِ داراب را داستان میکند.
پادشاهی داراب | |
---|---|
زبان | فارسی |
قالب | مثنوی |
از کتاب | شاهنامه |
پدیدآورنده | فردوسی |
سال آفرینش | سدهٔ چهارم و پنجم هجری قمری |
گونه (ژانر) | حماسه |
موضوع | جنگ، ازدواج |
سبک | خراسانی |
شمار ابیات | ۱۳۶ برپایهٔ ویرایش خالقی مطلق |
وزن | متقارب مثمن محذوف: فعولن فعولن فعولن فعول |
شخصیتها | داراب، فیلقوس، ناهید اسکندر، دارا |
فضا | ایران کیانی |
داراب در یکی از نبردهای خود با روم، با فیلقوس[1] نبرد میکند و سپاه او را شکست میدهد و پس از آشتی، ناهید دختر فیلقوس را به همسری برمیگزیند و با خود به ایران میآورد. داراب از ناهید به دلیل نفس بد بویش دلآزرده میشود و او را که باردار است به روم باز میگرداند. اسکندر از ناهید در خانهٔ فیلقوس به دنیا میآید. به دلیل ترس از سرافکندگی تولد اسکندر مستور میماند و اسکندر پسر فیلقوس شناخته میشود. بدین سبب کینهٔ ایرانیان در دل رومیان ریشه میدواند.[2]
داراب که همسر دیگری برگزیده است، دارا از او زاده میشود. داراب پیش از مرگ دارا را جانشین خود میکند و در میگذرد. در زمان حمله اسکندر دارا (داریوش سوم هخامنشی) از اسکندر شکست میخورد.
پانویس
- (Philip II of Macedon)
- تاریخ اساطیری ایران، ص ۷۷