کلارا شومان

کلارا یوزفینه شومان (به آلمانی: Clara Josephine Schumann؛ زادهٔ ۱۳ سپتامبر ۱۸۱۹ – درگذشتهٔ ۲۰ مهٔ ۱۸۹۶) نوازندهٔ پیانو، آهنگساز و معلم پیانوی اهل آلمان بود. او که به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین پیانیست‌های دورهٔ رمانتیک شناخته می‌شود، در یک دورهٔ ۶۱ ساله با برگزاری کنسرت‌های بسیار و رپرتوارهایی در قالب رسیتال‌های پیانو، موقعیت خود را با کارهای جدی به‌عنوان یک نوازندهٔ چیره‌دست تثبیت کرد. وی همچنین در طول فعالیت‌هایش آثاری برای پیانو سولو، کنسرتو پیانو، موسیقی مجلسی، قطعات کرال و ترانه آهنگسازی کرد.

کلارا شومان
کلارا شومان
زادهٔ۱۳ سپتامبر ۱۸۱۹
لایپزیگ، کنفدراسیون آلمان
درگذشت۲۰ مهٔ ۱۸۹۶ (۷۶ سال)
فرانکفورت، امپراتوری آلمان
علت درگذشتسکتهٔ مغزی
آرامگاهبن
محل زندگیلایپزیک، فرانکفورت
ملیتآلمانی
دیگر نام‌هاکلارا یوزفینه ویک
پیشهنوازنده پیانو
آهنگساز
معلم پیانو
ویرایشگر آثار روبرت شومان، دومنیکو اسکارلاتی و دیگران
سال‌های فعالیت۱۸۹۶–۱۸۳۰
سازمانکنسرواتوار دکتر هوخ
شناخته‌شده برایبرگزاری بیش از ۱۳۰۰ کنسرت در سراسر اروپا
آثارکنسرتو پیانو شماره ۱، سونات، اسکرتسو، واریاسیون، رمانس، والس، ترانه، پرلود و فوگ برای پیانو
... فهرست آثار
شهر زادگاهلایپزیک
دورهرمانتیک
مکتبموسیقی رومانتیک
همسر(ها)روبرت شومان (ا. ۱۸۴۰–۱۸۵۶)
فرزندانهشت فرزند
والدین
امضاء

کلارا در لایپزیگ رشد کرد، جایی که پدرش فریدریش ویک، یک پیانیست و معلم حرفه‌ای و مادرش یک خوانندهٔ برجسته بود. او در آن زمان به‌عنوان کودکی اعجوبه شناخته می‌شد که توسط پدرش آموزش دیده‌است و از یازده سالگی تورهای موفقیت‌آمیز خود را در پاریس، وین و دیگر شهرهای اروپا، آغاز کرد. وی با آهنگساز روبرت شومان ازدواج کرد و این زوج هشت فرزند داشتند. آنها با هم، یوهانس برامس را مورد تشویق قرار داده و رابطه نزدیکی با او برقرار کردند. کلارا آثار زیادی از شوهرش و برامس را برای اولین بار در کنسرت‌های عمومی به اجرا گذاشت.

کلارا پس از مرگ زودهنگام شوهرش، به تورهای کنسرت خود در اروپا برای دهه‌ها ادامه داد و اغلب با یوزف یواخیم (نوازندهٔ ویولن) و دیگر نوازندگان ارکستر مجلسی همکاری داشت. وی از سال ۱۸۷۸، یک معلم و مربی تأثیرگذار در «کنسرواتوار دکتر هوخ»، در شهر فرانکفورت، جایی که دانشجویان بین‌المللی را جذب می‌کرد، شناخته می‌شد. وی همچنین ویرایش آثار همسرش را برای انتشار انجام می‌داد. کلارا بیستم مه ۱۸۹۶ در فرانکفورت درگذشت، اما او را در کنار همسرش در بن به خاک سپردند.

در سینما نیز چندین فیلم به موضوع کلارا پرداخته‌اند، از جمله فیلم رویاپردازی (۱۹۴۴) و کلارای معشوق (۲۰۰۸) به کارگردانی هلما زاندرز-برامس ساخته شده‌است. همچنین اسکناسی ۱۰۰ مارکی به همراه تصویری از کلارا با چاپ سنگی اثر آندریاس استاب، از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۲، به چاپ رسید. علاقه به آثار او در اواخر قرن بیستم دوباره احیا گردید و به‌مناسبت دویستمین سال تولدش، کتاب‌ها و نمایشگاه‌های جدیدی برپا شد.

زندگی‌نامه

سال‌های آغازین

ساختمانی که کلارا ویک در آن زاده شد. (عکاسی ۱۹۲۰)

خانواده

کلارا یوزفینه ویک[persian-alpha 1]، ۱۳ سپتامبر ۱۸۱۹، در شهر لایپزیک، از پدری با نام فریدریش ویک و مادری با نام ماریان بارگیل[persian-alpha 2]، زاده شد. مادرش خوانندهٔ مشهوری بود و به‌صورت هفتگی با صدای سوپرانو و تکنوازی پیانو، در سالن گواندهاوس اجرای برنامه داشت.[1][2] والدین کلارا اختلافات آشتی‌ناپذیری داشتند که بخشی از آن به‌دلیل ماهیت تسلیم‌ناپذیرِ پدر، به‌خاطر رابطهٔ مادرش با دوستِ پدرش (آدولف بارگیل[persian-alpha 3]) بود.[3][4] سرانجام پدر و مادر کلارا در سال ۱۸۲۵، از هم طلاق گرفتند و بعداً ماریان با آدولف ازدواج کرد. کلارا در حالی که پنج ساله بود، مادرش با آدولف به برلین نقل مکان کردند، ولی او نزد پدرش ماند و ارتباطش با مادر فقط در حدِ نوشتن نامه و ملاقات‌های گاه و بی‌گاه محدود شد.[5]

کودک نابغه

پدر کلارا از کودکی برای آیندهٔ شغلی او برنامه‌ریزی دقیقی با در نظر گرفتن کوچک‌ترین جزئیات انجام داده بود. وی از چهارسالگی نواختن پیانو در سطح مبتدی را نزد مادرش آموخت.[6] پس از اینکه مادرش خانه را ترک کرد، روزانه به‌مدت یک ساعت از پدرش یاد می‌گرفت. آموزش‌های او شامل: پیانو، ویولن، آواز، تئوری موسیقی، هارمونی و کنترپوان می‌شدند. فشردگی دروس باعث شد که مجبور شود دو ساعت در روز آموزش ببیند. پدرش از روش‌های آموزشی که خودش در قالب یک کتاب برای یادگیری پیانو منتشر کرده بود، استفاده می‌کرد.[6][7] او اگرچه درس‌هایی مانند دین و زبان را هم تحت نظر پدرش می‌خواند، اما تحصیلات موسیقی باعث آسیب به تحصیلات عمومی‌ او شده بود.[8]

فریدریش ویک، پدر و معلم کلارا

او ۹ ساله بود که اولین اجرای رسمی خود را روز ۲۸ اکتبر ۱۸۲۸، در سالن گواندهاوس شهر لایپزیک به نمایش گذاشت.[6][9] وی در همان سال در خانهٔ ارنست کاروس[persian-alpha 4]، رئیس بیمارستان روانی در قلعه کلدیتز، کنسرت دیگری برگزار کرد. او در آنجا با پیانیست جوانی که ۹ سال از وی بزرگتر بود و به شبِ موسیقی دعوت شده بود، آشنا شد. او روبرت شومان نام داشت. روبرت از اجرای کلارا به قدری هیجان‌زده شد که از مادرش تقاضا کرد تا موافقت کند تحصیل در رشتهٔ حقوق را رها کرده و برای فراگیری موسیقی نزد پدرِ کلارا برود. او بدین‌ترتیب اتاقی در خانهٔ ویک اجاره کرد و به‌مدت یک سال در آنجا اقامت گزید و موسیقی آموخت.[10]

از سپتامبر ۱۸۳۱ تا آوریل ۱۸۳۲، کلارا با همراهی پدرش به پاریس و دیگر شهرهای اروپا سفر کرد.[6] در وایمار، او قطعه‌ای از هنری هرتس[persian-alpha 5] (آهنگساز اتریشی، ۱۸۸۸–۱۸۰۳) را شجاعانه برای یوهان ولفگانگ فون گوته اجرا کرد که باعث شد گوته مدالی همراه با یک پرتره و یادداشت با عنوان «برای هنرمند با استعداد کلارا ویک»، به وی اهدا کند. در طی آن تور، نیکولو پاگانینی، که او هم در پاریس حضور داشت، پیشنهاد داد تا در کنار کلارا، کنسرت برگزار کند.[11] مراسم سخنرانی او در پاریس با حضور اندکی از حاضرین برگزار شد، زیرا بسیاری از مردم به دلیل شیوع وبا، از شهر گریخته بودند.[11] این تور، کلارا را از یک کودک نابغه، به یک نوازندهٔ زنِ جوان تبدیل نمود.[6]

موفقیت در وین

کلارا ویک (۱۸۳۲)، پرتره از ادوارد فکنر[persian-alpha 6]

کلارا در هجده سالگی، از دسامبر ۱۸۳۷ تا آوریل ۱۸۳۸، مجموعه‌ای از برنامه‌های خود را در وین به اجرا گذاشت.[12] در اجرای یکی از این کنسرت‌ها، فرانز گریلپارزر (درام‌نویس اتریشی)، پس از اجرای سونات پیانوی شماره ۲۳، اثر بتهوون، شعری با عنوان «کلارا ویک و بتهوون» برای او نوشت.[12] اجراهای کلارا برای جذب تماشاگران بود و با تحسین منتقدان روبرو می‌شد. فرانتس شوبرت که در یکی از این کنسرت‌ها حضور داشت، به‌وسیلهٔ یکی از دوستانش (بندیکت راندهارتینگر[persian-alpha 7])، یک نسخهٔ رونویسی‌شده از قطعهٔ «جن شاه»[persian-alpha 8] را به کلارا تقدیم کرد و در آن نوشت: «برای هنرمند مشهور، کلارا ویک».[12] فردریک شوپن نیز که برای شنیدن یکی از اجراهای کلارا در کنسرت او حضور داشت، طی یادداشتی در نشریهٔ پاریسی «مرور و روزنامه موسیقی»[persian-alpha 9] و سپس ترجمه به آلمانی در «مجله موسیقی جدید»[persian-alpha 10] لایپزیک، از کلارا «فوق‌العاده ستایش» کرد.[13] در ۱۵ مارس، او لقب «چیره‌دستِ مجلس سلطنتی و پادشاهی»[persian-alpha 11] (بالاترین لقب افتخاری موسیقی در اتریش) را دریافت کرد.[13][14]

یک منتقد موسیقی گمنام طی یک سخنرانی در وین، کلارا را اینگونه توصیف کرد: «ظهور این هنرمند را می‌توان دوران‌ساز دانست … در دستان خلاق او، عادی‌ترین پاساژ و معمولی‌ترین موتیف، معنای قابل‌توجهی پیدا می‌کند. یک رنگ، فقط افرادی خاصی هستند که می‌توانند اینگونه هنر را کامل و با مهارت ارایه دهند».[15]

روبرت شومان

یک تصویر به شیوهٔ چاپ سنگی از کلارا ویک، ۱۸۳۵

روبرت شومان کمی بیشتر از ۹ سال، بزرگتر از کلارا بود. در سال ۱۸۳۷، هنگامی که کلارا فقط ۱۸ سال داشت، از او خواستگاری کرد و او این درخواست را پذیرفت. سپس روبرت تصمیم گرفت از پدرش نیز این تقاضا را مطرح کند،[16] اما با مخالفت شدید فریدریش ویک مواجه شد و اجازه نداد با دخترش ازدواج کند. او ملاقات آنها را ممنوع کرد و سفرهای خودش را با کلارا افزایش داد. فردریش ویک در این مدت مطالبی برای رسوایی روبرت منتشر کرد و بهانه‌اش این بود که در صورتی به روبرت اجازهٔ ازدواج می‌دهد که پیشنهاد و تعهد مالی خود را برای این پیوند انجام دهد. این جدایی و درگیری‌ها چند سال به طول انجامید.[17] سرانجام روبرت و کلارا تصمیم گرفتند که در دادگاه از وی شکایت کنند. قاضی دادگاه حکم به ازدواج آنها داد و اجازه‌نامه صادر کرد که در ۱۲ سپتامبر ۱۸۴۰، یک روز قبل از بیست و یکمین سالگرد تولد کلارا (روزی که کلارا به سن قانونی می‌رسید)،[18][19] این پیوند برقرار شد. از آن به بعد این زوج یک دفتر خاطرات مشترک، برای ثبت کارهای موسیقی و روابط شخصی در زندگی مشترک، برای خود مهیا کردند.[20]

در فوریه ۱۸۵۴، روبرت شومان دچار فروپاشی ذهنی شد، اقدام به خودکشی کرد و پس از آن در آسایشگاهی در روستای اندنایش، نزدیک بن، بستری شد و دو سالِ آخر زندگی خود را در آنجا گذراند. از مارس ۱۸۵۴، دوستانشان مانند برامس، یواخیم، آلبرت دیتریش و جولیوس اتو گریم[persian-alpha 12] در کنار کلارا بودند، او را دلداری می‌دادند و برایش موسیقی اجرا می‌کردند. چراکه آنها قصد داشتند با اجرای موسیقی، کلارا را به نوعی از این فاجعه دور کنند.[21] برامس چهار قطعه برای پیانو و مجموعه‌ای از «‌واریاسیون‌ها روی یک تم از روبرت شومان» ساخت (یک سال قبل از آن هم قطعه‌ای با عنوان اپوس ۲۰، آهنگسازی کرده بود). برامس قصد انتشار و ثبت این آثار را نداشت و فقط به‌صورت خصوصی و برای دلجویی از کلارا این کارها را انجام می‌داد. بعداً برامس تصمیم گرفت آنها را با نام مستعار منتشر کند. اما سرانجام چهار قطعهٔ پیانویی را با نام بالاد‌ها اپوس ۱۰، و واریاسیون‌ها را با شمارهٔ اپوس ۹، به کلارا و روبرت تقدیم کرد و امیدوار بود که او هر‌چه سریعتر بهبود یافته و به آغوش خانواده برگردد.[22]

کلارا و روبرت شومان (۱۸۴۷)

در طول دو سال اقامت روبرت شومان در این آسایشگاه، همسرش اجازه ملاقات با وی را نداشت، در حالی که برامس به‌طور منظم با وی ملاقات می‌کرد. هنگامی که مشخص شد روبرت به مرگ نزدیک شده است، سرانجام به کلارا اجازۀ ملاقات دادند. هنگامی که روبرت با کلارا روبرو شد، به‌نظر می‌رسید او را شناخته‌است و توانسته فقط چند کلمه با وی صحبت کند. روبرت دو روز بعد از دیدار با کلارا، در ۲۹ ژوئیه ۱۸۵۶ درگذشت.[23] پس از مرگ روبرت، کلارا طی چهل سال و تا لحظۀ مرگ، در قامتِ یک زن وفادار، با برگزاری کنسرت از آثار شوهرش، او را که تا آن زمان آهنگساز سرشناسی نبود، به دنیا معرفی کرد و شومان را در جایگاه یکی از بزرگترین آهنگسازان آلمان قرار داد.[24]

یوزف یواخیم

اولین ملاقات کلارا با یوزف یواخیم، در نوامبر ۱۸۴۴، به زمانی برمی‌گردد که کلارا ۱۴ سال داشت.[25] یک سال بعد، کلارا دربارهٔ یواخیم که در کنسرت ۱۱ نوامبر ۱۸۵۴ او حضور داشت، در دفتر خاطراتش نوشت: «یواخیم کوچک خیلی دوست‌داشتنی بود، او کنسرتو ویولون جدیدی از فلیکس مندلسون نواخت، که می‌گفتند فوق‌العاده است».[26] در ماه مه ۱۸۵۳، روبرت و کلارا با خبر شدند که یواخیم تکنوازی کنسرتو ویولن اثر بتهوون را اجرا خواهد کرد. کلارا پس از کنسرت نوشت: «با یک پایان، یک احساسِ عمیق شاعرانه، تمام روح او در هر نت، بسیار ایدئال، که من هیچ اجرایی مانند این نوازندهٔ ویولن تاکنون نشنیده‌ام، و به‌راستی می‌توانم بگویم که من هرگز از چنین نوازندهٔ چیره‌دستی، درکی غیر از ماندگاری ندارم». دوستیِ پایداری بین کلارا و یوزف برقرار شد و او در زمانی بیش از چهل سال فعالیت هنری، هرگز در کارهای بزرگ و کوچک وی را تنها نگذاشت و وفاداری خود را متزلزل نکرد.[27]

کلارا در طول زندگی حرفه‌ای خود بیش از ۲۳۸ کنسرت با یواخیم در آلمان و انگلیس برگزار کرد.[28] این دو به‌ویژه به‌خاطر اجرای سونات ویولن از بتهوون، مورد توجه قرار داشتند.[29]

یوهانس برامس

یوهانس برامس، دوست و عاشق کلارا، (۱۸۵۳)

در اوایل سال ۱۸۵۳، یوهانس برامس که جوانی ۲۰ ساله بود، با یواخیم دیدار کرد که تأثیر بسیار مطلوبی برای این دو موسیقی‌دان گذاشت. در این ملاقات، یواخیم حاملِ نامه‌ای بود که روبرت شومان برای برامس فرستاده بود. دریافت این نامه باعث شد تا برامس به دیدار شومان در دوسلدورف برود. برامس در این ملاقات برخی از آثارش را که برای پیانوی سولو نوشته بود، برای شومان اجرا کرد. شومان که تحت تأثیر هنرِ برامس قرار گرفته بود،[30] مقاله‌ای منتشر کرد و از برامس با «ستایش بسیار» یاد کرد. کلارا نیز در دفتر خاطرات خود نوشت: «به‌نظر می‌رسید مستقیماً از طرف خدا فرستاده شده‌است».[31]

در طی سال‌های آخرِ زندگی شومان، که در آسایشگاه بستری بود، برامس حضور پر‌رنگی در خانوادهٔ او داشت.[32] نامه‌های برامس به کلارا، بیانگر احساساتِ شدید او نسبت به وی است.[33] روابط آنها در جایی بین دوستی و عشق تعبیر شده‌است.[34] او همیشه برای کلارا به‌عنوان یک زن و یک نوازندهٔ با استعداد، احترام زیادی قایل بود.[33]

برامس سمفونی شماره یک خود را قبل از اجرای عمومی برای کلارا با پیانو نواخت، کلارا ضمن قدردانی از کلِ سمفونی، عدم رضایت خود را از پایانِ موومان‌‌‌های سوم و چهارم ابراز داشت و توصیه‌هایی نیز برای بهبود موومان آداجیو به برامس کرد که او از صمیمِ قلب این پیشنهادها را پذیرفت.[35] کلارا اولین کسی بود که بسیاری از آثار برامس را در کنسرت‌های عمومی اجرا کرد، از جمله قطعاتِ «واریاسیون روی یک تم از هندل» و یک قطعه برای پیانو سولو که در سال ۱۸۶۱، نوشته شده بود.[36] برامس قصد ازدواج با کلارا داشت و از او خواستگاری کرد، اما کلارا که دارای هشت فرزند از شوهر درگذشتهٔ خود بود و ۱۴ سال بیشتر از برامس سن داشت، این پیشنهاد را نپذیرفت، ولی رابطهٔ شدیدِ احساسی و عشق افلاطونی آن‌ها تا زمان مرگ کلارا ادامه داشت.[37][38]

«... او به‌عنوان یک دوست واقعی آمد تا تمام غم و اندوهم را با من شریک شود. او قلبم را که در حال شکستن بود، تقویت کرد ... هنگامی که او این امکان را داشت تا روحیه‌ام را تقویت کند، افکارم را ارتقا بخشید و روشن کرد ... به‌طور خلاصه، او دوست من به معنای واقعیِ کلمه بود ... واقعاً باید بگویم که من، هرگز کسی را نداشته‌ام که این طور دوستش داشته باشم. این زیباترین درکِ متقابلِ دو روح است ... این روحیۀ انعطاف‌پذیر، قلبِ نجیب، ذوقِ خوب و استعدادِ اوست که من دوستش دارم ...»

 کلارا شومان[39]

زندگی خصوصی

کلارا شومان، (۱۸۳۸)

کلارا در اولین روز ازدواج با روبرت، دفترچه خاطراتی از او دریافت کرد که قرار بود نشانگر زندگی خصوصی خانواده (به‌ویژه رابطهٔ زن و شوهری)، خواسته‌ها، موفقیت‌ها در هنر و تلاش آنها برای رشد در زمینهٔ موسیقی باشد. وی این دفترچه را پذیرفت و نوشته‌هایش در این دفتر نشان می‌دهد عشق او به شوهرش در ترکیب با دو نوع زندگی در یک زندگی هنری، چقدر وفادارانه است. گرچه این هدفِ مادام‌العمر، خطراتی به‌همراه داشت.[36]

این زوج در زندگی خصوصی و شغل با هم شریک بودند. کلارا بسیاری از کارهای شومان را از آثار پیانویی سولو تا ارکسترال، تا کارهای پیانویی از خودش را پس از ازدواج، برای اولین بار اجرا کرد.[8]

او اغلب مسئولیت امور مالی و خانه‌داری را به‌عهده داشت. بخشی از مسئولیت او کسب درآمد از طریق برگزاری کنسرت بود، اگرچه او در طول زندگی خود به نوازندگی ادامه داد، اما این کار فقط برای کسب درآمد نبود، بلکه به‌دلیل آموزش و طبیعتِ هنرمندیِ وی بود. با گذشت زمان، بارِ مسئولیت و فشار انجام وظایف در خانواده افزایش یافت و به‌عنوان همسرِ یک آهنگساز در راه شکوفایی، زمان محدودی برای کاوش‌های خود داشت.[40]

کلارا شومان، (۱۸۴۰)

کلارا پس از بستری‌شدن و درگذشت شوهرش، نان‌آور اصلی خانواده شد. او کنسرت برگزار می‌کرد و تدریس می‌کرد و بیشترِ کارها، تنظیم و برنامه‌ریزی برای تورهای کنسرت را خودش انجام می‌داد.[32] وی به‌دلیل دوری از خانواده به‌مدت طولانی و هنگامی که به تورهای کنسرت می‌رفت، یک خدمتکار و یک آشپز برای نگهداری از خانواده استخدام کرد.[41]

کلارا و روبرت شومان هشت فرزند داشتند که عبارتند از:[37]

  1. ماری[persian-alpha 13] (۱۹۲۹–۱۸۲۹)
  2. الیزه[persian-alpha 14] (۱۹۲۸–۱۸۴۳)
  3. جولی[persian-alpha 15] (۱۸۷۲–۱۸۴۵)
  4. امیل[persian-alpha 16] (۱۸۴۷–۱۸۴۶)
  5. لودویگ[persian-alpha 17] (۱۸۹۹–۱۸۴۸)
  6. فردیناند[persian-alpha 18] (۱۸۹۱–۱۸۴۹)
  7. اوژنی[persian-alpha 19] (۱۹۳۸–۱۸۵۱)
  8. فلیکس[persian-alpha 20] (۱۸۷۹–۱۸۵۴)
فرزندان کلارا و روبرت شومان، به ترتیب از چپ به راست: لودویگ، ماری، فلیکس، الیزه، فردیناند و اوژنی.

زندگی او با تراژدی، نقطه‌گذاری شد. شوهرش پس از یک فروپاشی ذهنی، برای همیشه در بیمارستان روانی بستری شد. او نه تنها شوهرش را خیلی زود از دست داد، بلکه چهار فرزند دیگر وی نیز عمری کوتاه داشتند.[32] پسر اول که امیل نام داشت در یک سالگی،[42] و دخترش جولی در ۲۷ سالگی، درگذشتند. دو کودکش در ۲ و ۷ سالگی خانواده را ترک کردند و نزد مادربزرگشان پرورش یافتند.[43] پسر دوم لودویگ، مانند پدرش از بیماری روحی رنج می‌برد و باعث شد سرانجام در یک آسایشگاه، به ‌گفتهٔ کلارا، «زنده به گور شود». چرا که لودویگ بعداً ناشنوا شد و اغلب به صندلی چرخدار احتیاج داشت.[11] در سال ۱۸۷۹، پسر آنها فلیکس در سن ۲۴ سالگی درگذشت.[44] در سال ۱۸۹۱، پسر دیگرشان فردیناند، در سن ۴۱ سالگی درگذشت و ناگزیر، نگهداری از فرزندانش به عهدهٔ کلارا افتاد.[45]

بزرگترین فرزندشان ماری، با پذیرش جایگاه آشپز خانگی در منزل، از مادرش بسیار حمایت و کمک‌ کرد. ماری همچنین مادرش را از ادامۀ سوزاندن نامه‌هایی که از برامس دریافت کرده بود و از او خواسته بود آنها را نابود کند، منصرف کرد. اوژنی دختر دیگر کلارا که هنگام فوت پدرش برای یادآوری او خیلی کوچک بود، کتابی با عنوان «خاطرات»[persian-alpha 21] نوشت که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، او در این کتاب، زندگی‌نامۀ والدین خود و برامس را پوشش ‌داده است.[46][47]

کلارا در سال ۱۸۴۹، هنگام قیام ماه مه در درسدن، موفق شد تا فرزندان خود را از یک حادثۀ خشونت‌بار نجات دهد. ماجرا بدین‌صورت بود که در عصرِ سوم ماه مه، روبرت و کلارا خبردار شدند که انقلابیون علیه پادشاه فردریک آگوستوس دوم به‌دلیل نپذیرفتن «قانون اساسی برای یک کنفدراسیون آلمان» وارد درسدن شده‌اند. بیشتر اعضای خانواده به محل «تیپ امنیتی محله» رفتند و پنهان شدند، در هفتم ماه مه، او با شجاعت به درسدن بازگشت تا سه فرزند خود را که با یک خدمتکار تنها مانده بودند، نجات دهد.[48] وی هنگام بازگشت توانست از حملهٔ یک گروه مسلح، جان به‌در برده و سرانجام موفق شد با عبور از مناطق خطرناک، از شهر خارج شود.

تورهای کنسرت

کلارا شومان، (۱۸۵۳)

کلارا شومان برای اولین بار در آوریل ۱۸۵۶، به انگلیس سفر کرد. در این زمان شوهر او زنده بود ولی قادر به سفر و همراهی با وی نبود. این دعوت از طرف ویلیام استرندیل بنت[persian-alpha 22]، رهبر ارکستر «انجمن فیلارمونیک لندن»[persian-alpha 23] و دوست صمیمی روبرت شومان، برای اجرای کنسرت انجام گرفته بود.[49] کلارا از وقت کمی که برای تمرین با ارکستر برای او در نظر گرفته بودند، ناراضی بود. وی اشاره می‌کند: «اینجا فقط یک بار قطعه را اجرا می‌کنند (قبل از کنسرت اصلی) و اسم آن را تمرین می‌گذارند». او می‌گوید: «قبلاً هم شنیده بودم که در انگلیس، با هنرمندان مانند افراد فرومایه رفتار می‌شود». او سپس در ماه مه ۱۸۵۶، «کنسرتو پیانو در لا مینور» ساختهٔ شوهرش را با انجمن فیلارمونیک جدیدِ لندن به رهبری «دکتر ویلد»[persian-alpha 24] نواخت. او از عملکرد ویلد، در این کنسرت ناراضی بود و گفت: «در هنگام تمرین، وحشتناک رهبری می‌کرد» و «ریتم در موومان آخر را درک نمی‌کرد». با این حال کلارا پس از آن، باز هم به لندن برگشت و طی پانزده سال بعدی، به اجرای برنامه در انگلیس ادامه داد.[50]

کلارا شومان و یوزف یواخیم، نقاشی از آدولف منتسل[persian-alpha 25]

از اکتبر تا نوامبر ۱۸۵۷، کلارا و یواخیم برای یک تور کنسرت ویژه، به شهرهای درسدن و لایپزیک رفتند.[51] در سال ۱۸۵۸، تالار «خیابان جیمز»[persian-alpha 26] در لندن افتتاح شد و به‌همین منظور، میزبان مجموعه‌ای از «کنسرت‌های مردمی» با موسیقی مجلسی بود. برای همکاری با این پروژه، یوزف یواخیم که از سال ۱۸۶۶، سالانه به لندن می‌رفت،[52] و کلارا نیز در لندن بود، به‌همین دلیل آنها در اجرای «کنسرت‌های مردمی»، به‌همراه کارلو آلفردو پیاتی (نوازنده ویلنسل)، شرکت کردند. از دیگر نوازندگان این ارکستر مجلسی، جوزف ریس[persian-alpha 27] (نوازندۀ ویولن دوم و برادر فردیناند ریس) و جی بی زربینی[persian-alpha 28] (نوازندۀ ویولا) بودند. جرج برنارد شاو، نمایشنامه‌نویس و منتقد موسیقی نوشت: «کنسرت‌های مردمی، به گسترش موسیقی، روشنگری و ذائقۀ مردم انگلیس کمک زیادی کرد».[53]

در ژانویهٔ ۱۸۶۷، شهرهای ادینبرا و گلاسگو (اسکاتلند)، میزبان تورهای کنسرتِ کلارا بودند. در این تور یواخیم، پیاتی، ریس و زربینی، کلارا را همراهی می‌کردند. دو خواهر با ‌نام‌های لوئیزا[persian-alpha 29] و سوزانا پین[persian-alpha 30] که خواننده و از مدیران یک شرکت اپرا در انگلیس بودند، با کمک شخصی به‌نام ساندرز، سازماندهی و هماهنگی برای برگزاری این تور را انجام داده بودند. دختر بزرگ کلارا (ماری) که او را در این سفر همراهی می‌کرد، در نامه‌ای از منچستر به دوستش روزالی لِسِر[persian-alpha 31]، در بارهٔ کنسرت ادینبرا نوشت: «پیانیست (کلارا) با چنان تشویق‌های طوفانی روبرو شد که مجبور شد دوباره بنوازد، همین کار را برای یواخیم نیز انجام دادند، پیاتی هم خیلی دوست‌داشتنی است».[54] ماری همچنین می‌نویسد: «برای سفرهای طولانی‌تر، ما یک سالن (ماشین) داشتیم که با نیمکت و صندلیِ راحتی مجهز شده بود … سفر … خیلی راحت بود». وی می‌افزاید این بار با موسیقی‌دانان «به‌عنوان فرومایه، برخورد نشد».[55]

کنسرت‌ها

کلارا شومان (۱۸۵۷)

کلارا در دهه‌های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰، همچنان فعال بود و به کنسرت‌های خود ادامه ‌داد. او در این سال‌ها به‌طور گسترده و منظم در سراسر آلمان برنامه اجرا ‌کرد، اتریش، مجارستان، بلژیک، هلند و سوئیس نیز از دیگر گزینه‌های او برای برگزاری کنسرت بود (وی در سوئیس، اغلب نزد خانوادهٔ اشرافی و نجیب‌زادهٔ «فان در موهل»[persian-alpha 32] اقامت می‌کرد).[56] او همچنین کنسرت‌های خود را در انگلستان گسترش ‌داد که ۱۶ مورد از آنها را بین سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۸۸ برگزار کرد و اغلب با همکاری یوزف یواخیم بود.[57]

وی از ژانویهٔ ۱۸۷۴، تورهای کنسرت خود را که به‌طور معمول برگزار می‌کرد، به‌دلیل آسیب دیدگی بازویش، لغو کرد. کلارا در ماه ژوئیه با یک پزشک مشورت کرد و توصیه این بود که به ماساژدرمانی بپردازد و در روز فقط یک ساعت می‌تواند با پیانو تمرین کند.[58] او تا مرحلهٔ بعدی کنسرت‌هایش که در مارس ۱۸۷۵ شروع می‌شد، بقیهٔ سال را به استراحت پرداخت.[35] وی هنوز کاملاً بهبود نیافته بود که مجدداً در ماه مه خبر داد درد عصب در ناحیهٔ بازویش احساس می‌کند و قادر به نوشتن نیست.[35] اما سرانجام در اکتبر ۱۸۷۵، بهبود یافت و تور کنسرت دیگری را در آلمان آغاز کرد.

کلارا علاوه بر رسیتال‌های پیانو، شرکت در ارکستر مجلسی و همراهی با خوانندگان، به اجراهای متعدد با ارکسترهای مختلف نیز ادامه ‌داد. او در سال ۱۸۷۷، کنسرتو پیانو شماره ۵، اثر بتهوون را به رهبری ولدمار بارگیل[persian-alpha 33] (برادر ناتنیِ شوهرِ دوم مادرش)، در برلین اجرا کرد و موفقیت فوق‌العاده‌ای کسب کرد.[31] در سال ۱۸۸۳، فانتزی کرال، اثر بتهوون را با ارکستر تازه تأسیسِ فیلارمونیک برلین اجرا کرد که با شور و ستایش فراوان روبرو شد، گرچه در این برنامه به‌خاطر افتادن از پله‌ها، اجرایش با درد ناشی از این حادثه همراه بود. وی سپس در همان سال دوباره به برلین بازگشت و با همین ارکستر، کنسرتو پیانو شماره ۴، اثر بتهوون (با کادانزاهای شخصیِ خودش)، به رهبری یوزف یواخیم را اجرا کرد.[59]

او در سال ۱۸۸۵، دوباره به یواخیم پیوست و با رهبری وی، «کنسرتو پیانو در ر مینور»، اثر موتسارت را به اجرا گذاشت و کادانزاهای شخصیِ خودش را نواخت. روز بعد نیز کنسرتو پیانوی همسرش را به رهبری ولدمار بارگیل، اجرا کرد و گفت: «من فکر می‌کنم اجرای با نشاط‌تری از همیشه داشتم» او برای برامس نوشت: «آنچه که در این کنسرت مرا بیشتر خوشحال کرد، این بود که توانستم رهبری ارکستر را به ولدمار بدهم، او سال‌ها آرزوی چنین فرصتی را داشت».[59]

وی آخرین کنسرت عمومی خود را در ۱۲ مارس ۱۸۹۱، در فرانکفورت اجرا کرد. آخرین کار او اجرای «واریاسیون روی یک تم از هایدن» ساختهٔ برامس، از روی نسخهٔ «برای دو پیانو» بود که با همکاری جیمز کوست[persian-alpha 34]، نواخته شد.[60]

تدریس

نمای بیرونی اولین ساختمان کنسرواتوار دکتر هوخ، محل کار کلارا شومان.

در سال ۱۸۷۸، کلارا به‌عنوان اولین معلم پیانو در «کنسرواتوار جدیدِ دکتر هوخ»، در فرانکفورت منصوب شد.[61][62] او فرانکفورت را از میان پیشنهادهای دیگری مانند اشتوتگارت، هانوفر و برلین انتخاب کرده بود، زیرا مدیر این کنسرواتوار، یواخیم راف، تمام شرایط او را برای تدریس در این مجتمع پذیرفته بود. کلارا نمی‌توانست بیش از یک تا دو ساعت در روز تدریس کند و می‌خواست آزاد باشد تا در خانه هم بتواند درس بدهد، همچنین وی خواهان چهار ماه مرخصی در سال، برای برگزاری تورهای کوتاه‌مدتِ زمستانی و داشتن دو دستیار، ترجیحاً دخترانش (ماری و اوژنی) بود.[6][61][63]

او تنها زنِ مدرس در دانشکده بود.[61] شهرت وی باعث شد تا دانشجویانِ خارج از کشور، از جمله انگلیس و ایالات متحده را به خود جلب کند.[32] او فقط هنرجویان در سطح پیشرفته (عمدتاً زنان جوان) را آموزش می‌داد و آموزش افراد مبتدی را به دخترانش واگذار کرده بود. از میان ۶۸ شاگرد شناخته شدهٔ وی که فعالیت حرفه‌ای داشتند، می‌توان از افرادی مانند: ناتالیا جانوتا[persian-alpha 35]، فانی دیویس[persian-alpha 36]، نانت فالک[persian-alpha 37]، آمینا گودوین[persian-alpha 38]، کارل فریدبرگ[persian-alpha 39]، لئونارد بورویک[persian-alpha 40]، ایلونا ایبنشوتس[persian-alpha 41]، آدلینا دو لارا[persian-alpha 42]، ماری اولسون[persian-alpha 43] و ماری ورم[persian-alpha 44]، نام برد.[6][61][63] در سال ۱۸۷۸، «کنسرواتوار دکتر هوخ» بزرگداشتی برای کلارا به‌خاطر «۵۰ سال حضور در صحنه» برگزار کرد و ۱۰ سال بعد نیز به‌مناسبت «۶۰ سال فعالیت حرفه‌ای»، از وی تقدیر کردند و برنامه‌هایی نیز به‌همین مناسبت برگزار شد.[6][63] کلارا تا سال ۱۸۹۲، پُستِ تدریس را به‌عهده داشت و به پیشرفت در تکنیک نوازندگیِ پیانو، کمک زیادی به هنرجویان کرد.[6][61]

مرگ

کلارا روز ۲۶ مارس ۱۸۹۶، دچار سکته مغزی شد و در ۲۰ مه، در سن ۷۶ سالگی درگذشت.[64] پیکر وی بنا بر خواستۀ خودش در گورستان تاریخی «آلتر فریدهوف»[persian-alpha 45]، در بن و در کنار همسرش به خاک سپرده شد.[63]

موسیقی

نوازندگی

کلارا شومان در طولِ زندگی خود، مشهورترین پیانیست بین‌المللی در کنسرت‌ها بود.[65] بین سال‌های ۱۸۳۱ تا ۱۸۸۹، بیش از ۱۳۰۰ برنامهٔ کنسرت از اجراهای وی در سراسر اروپا به ثبت رسیده‌است.[66] او همچنین حامی و پشتیبانِ آثار آهنگسازانی نظیر یوهان برامس، فردریک شوپن و فلیکس مندلسون بود.[66]

کلارا و روبرت شومان

همچنین کلارا و شوهرش از ستایشگران شوپن بودند؛ به‌خصوص وقتی که واریاسیون‌های شوپن را اجرا می‌کردند، کلارا ۱۴ ساله و روبرت ۲۳ ساله بود که برای او نوشت:[67]

من فردا ساعت یازده، قطعهٔ آداجیو از واریاسیون‌های شوپن را خواهم نواخت و در این اجرا بسیار مشتاقانه فقط به شما فکر می‌کنم. اکنون تقاضای من این است که شما نیز همین کار را انجام دهید تا بتوانیم با روح، یکدیگر را ببینیم و ملاقات کنیم.

رپرتوارهای کلارا در سال‌های ابتدایی کنسرت‌هایش را پدرش انتخاب می‌کرد. این اجراها به سبک معمول آن زمان بود و با آثاری از فریدریش کالکبرنر، آدولف فان هنسلت[persian-alpha 46]، زیگیسموند تالبرگ، هنری هرتس[persian-alpha 47]، یوهان پیتر پیکسیس[persian-alpha 48]، کارل چرنی و ساخته‌های خودش همراه بود. او سپس به اجرای کارهای آهنگسازان باروک مانند دومنیکو اسکارلاتی و یوهان سباستیان باخ روی آورد، اما نگاه ویژهٔ کلارا به آهنگسازان موسیقی معاصرِ آن زمان مانند: شوپن، مندلسون و همسرش بود تا آثارشان را اجرا کند، چرا که موسیقی آنها تا دههٔ ۱۸۵۰، هنوز به محبوبیت قابل قبولی نرسیده بودند.[6]

در سال ۱۸۳۵، وی کنسرتوی پیانو خود را در لا مینور با ارکستر گواندهاوس به رهبری مندلسون اجرا کرد. در ۴ دسامبر ۱۸۴۵، کنسرتو پیانو اثر شومان را در درسدن به نمایش گذاشت.[68] وی به دنبال توصیهٔ برامس، «کنسرتوی پیانو موتسارت در دو مینور» را در دربار هانوفر[14] و لایپزیگ اجرا کرد.[69] شلوغ‌ترین سال‌های کلارا به‌عنوان اجراکننده، بین سالهای ۱۸۵۶ تا ۱۸۷۳، پس از مرگ شوهرش بود. در این دوره او در مقام یک پیانیستِ کنسرت، موفقیت‌هایی را در کشور انگلیس کسب کرد. اجرای کنسرتوی پیانو بتهوون در سال ۱۸۶۵، با تشویق بسیار زیادی روبرو شد. او به‌عنوان نوازندۀ ارکستر مجلسی، اغلب با یوزف یواخیم (نوازندهٔ ویولون و رهبر ارکستر)، کنسرت برگزار می‌کرد و در فعالیت‌های دیگرش نیز اغلب آوازِ خوانندگان را با پیانو همراهی می‌کرد.[66]

آهنگسازی

کلارا شومان (۱۸۵۹)

آموزش‌های گسترده‌ای که کلارا نزد پدرش آموخته بود، رشتۀ آهنگسازی را نیز در بر می‌گرفت. او از کودکی تا میانسالی آثار خوبی خلق کرد. کلارا در جایی می‌نویسد: «آهنگسازی لذت زیادی به من می‌بخشد … هیچ چیز فراتر از لذتِ خلقت نیست، فقط به این دلیل که وقتی انسان در دنیایی از صدا زندگی می‌کند ساعت‌ها خودفراموشی بدست می‌آورد». اولین اثر او «چهار پولونز برای پیانو، اپوس ۱»، بود که در سال ۱۸۳۱ ساخته شد و «۴ قطعهٔ خاص، اپوس ۵»[persian-alpha 49] (۱۸۳۶)، این آثار همهٔ قطعات وی برای رسیتال‌‌هایش بودند. او کنسرتوی پیانو خود را در سن ۱۴ سالگی با کمک همسر آیندۀ خود، روبرت شومان نوشت و برای دومین کنسرتوی پیانو برنامه‌ریزی کرد که ناتمام ماند،[32] و از سال ۱۸۴۷، فقط یک کنسرتو (در فا مینور) از وی به‌جا مانده‌است.[32]

کلارا پس از ازدواج به ساخت کارهای آوازی و ترانه روی آورد. این زوج در سال ۱۸۴۱، اثری به‌نام بهار عشق اپوس ۱۲ و ۳۷، با شعری ترجیع‌بند از فریدریش روکرت، ساختند که حاصل همکاری مشترک بین آنها بود. از آثار موسیقی مجلسی کلارا می‌توان به «تریو پیانو در سل مینور، اپوس ۱۷»، (۱۸۴۶) اشاره کرد.[6] وی همچنین قطعهٔ «۳ رمانس برای ویولون و پیانو»، اپوس ۲۲، که از روز تولد شوهرش الهام گرفته بود، آهنگسازی کرد و به یوزف یواخیم اهدا کرد. وی این قطعات را در حضور پادشاه گئورگ پنجم اجرا کرد که وی پس از شنیدن این آثار، آنها را «یک لذت شگفت‌انگیز و آسمانی»، توصیف کرد.[70][71]

صفحۀاول قطعات بهار عشق، اثر مشترک کلارا و روبرت شومان.

وی هر چه به رشد و بالندگی بیشتری می‌رسید، مشغولیت‌های زیادتری نیز به زندگی‌اش اضافه می‌شد و آهنگسازی منظم برای او دشوار می‌شد؛ چنان که در جایی ‌نوشت: «من یک بار اعتقاد داشتم که از استعداد و خلاقیت برخوردار هستم، اما این ایده را کنار گذاشته‌ام، یک زن نباید تمایلی به آهنگسازی داشته باشد، هنوز هیچ‌کس قادر به انجام آن نبوده‌است. آیا باید انتظار داشته باشم که یکی (زن یا آهنگساز) باشم؟».[72] شوهر او ضمن ابراز نگرانی از تأثیر زندگی خصوصی وی بر کار هنری، می‌نویسد:[73]

کلارا مجموعه‌ای از قطعات کوچک را ساخته‌است، که زیرکی و لطافت آهنگسازی او را نشان می‌دهد، چیزی که قبلاً هرگز به آن نرسیده بود. اما بچه‌دار شدن زنی که همیشه در قلمرو تخیل زندگی می‌کند، با آهنگسازی همراه نیست. او نمی‌تواند به‌طور منظم در این زمینه کار کند و من اغلب آشفته می‌شوم و فکر می‌کنم چه ایده‌های عمیق و ژرفی از بین رفته‌است، زیرا او نمی‌تواند آنها را عملی کند.

او از ۱۱ سالگی، هر سال بین یک تا هشت آهنگ می‌ساخت، تا اینکه فعالیت آهنگسازی وی در سال ۱۸۴۸ متوقف شد و فقط در آن سال برای تولد همسرش، یک قطعهٔ کرال ساخت و دومین کنسرتو پیانوی خود را ناتمام گذاشت. این دو اثر گرچه با شماره اپوس‌های ۱۸ و ۱۹ ثبت شد، اما هرگز منتشر نشد.[74] با این حال، پنج سال بعد (۱۸۵۳)، هنگامی که در ۳۴ سالگی با برامس ملاقات کرد، دوباره مشغول ساخت موسیقی شد و در آن سال، ۱۶ قطعه آهنگسازی کرد که عبارتند از: ساخت یکی از قسمت‌های آلبوم برگ (یک مجموعه از واریاسیون‌ها برای پیانو)، اثر شومان که قطعهٔ کلارا در این مجموعه اپوس ۹۹، شماره ۴، نام دارد. سپس هشت رمانس برای پیانوی تنها، همچنین پیانو و ویولن ساخت. در ادامه، او هفت ترانه تصنیف کرد که این کارها یک سال بعد و پس از بستری‌شدن شوهرش در بیمارستان روانی، تحت اپوس‌های ۲۰ تا ۲۳، منتشر شد.[75]

کلارا در ادامهٔ ۴۳ سال زندگیِ آیندهٔ خود، فقط به بازنویسی کارهای پیانویی همسرش و برامس پرداخت، از جمله بازنویسی ۴۱ اثر از ترانه‌های رابرت شومان (به سفارش یک ناشر در سال ۱۸۷۲) و یک دوئت کوتاه پیانو که به‌مناسبت «سالگرد ازدواج یک دوست»، در سال ۱۸۷۹ ساخته شده بود. او در سال آخر زندگی خود چندین طرح با نام «پرلود برای پیانو» که برای دانشجویان پیانو طراحی شده بود و همچنین برخی کادانزاهای منتشر شده برای اجرای کنسرتو پیانوهای بتهوون و موتسارت، از خود برجای گذاشت.[6][76]

بسیاری از آثار کلارا شومان هرگز توسط شخص یا ناشر دیگری پخش نشده است و بیشتر فراموش شده بود، تا اینکه از دهه ۱۹۷۰، علاقه به آثار او مجدداً احیا شد و امروزه ساخته‌های او به‌طور فزاینده‌ای اجرا و ضبط می‌شوند.[72]

آثار

فهرست آثاری که تاکنون از کلارا شومان شناسایی و ثبت شده‌است:[6]

اپوس نام قطعه تاریخ
۱ ۴ پولونز برای پیانو
۱۸۲۸-۳۰
۲ ۹ کاپریس در فرم والس برای پیانو ۱۸۳۱-۳۳
۳ واریاسیون عاشقانه برای پیانو
۴ والس‌های رمانتیک برای پیانو
۱۸۳۳-۳۵
۵ ۴ قطعۀ خاص برای پیانو ۱۸۳۵-۳۶
۶ مهمانی‌های شبانه برای پیانو (۶ قطعه)
۷ کنسرتو پیانو شماره ۱، در لا مینور (سه موومان)
۸ واریاسیون‌های کنسرت برای پیانو
۱۸۳۴-۳۷
۹ سوغاتی از وین برای پیانو، در سل مینور
۱۸۳۷-۳۸
۱۰ اسکرتسو شماره ۱ برای پیانو، در ر مینور ۱۸۳۸-۳۹
۱۱ ۳ رمانس برای پیانو (در می بمل مینور، سل مینور و لا بمل ماژور)
۱۸۳۹
۱۲ ۳ ترانه‌
۱۸۴۱
۱۳ ۶ ترانه
  1. در رویاهای تاریک ایستاده‌ام[persian-alpha 53]
  2. هر دو همدیگر را دوست داشتند[persian-alpha 54]
  3. طلسم عشق[persian-alpha 55]
  4. ماه بی سر و صدا می‌رود[persian-alpha 56]
  5. من درون چشم شما هستم[persian-alpha 57]
  6. گل نیلوفر آبی[persian-alpha 58]
۱۸۴۲-۴۳
۱۴ اسکرتسو شماره ۲، در دو مینور
۱۸۴۵
اپوس نام قطعه تاریخ
۱۵ ۴ قطعۀ فوگ برای پیانو (در فا مینور، لا مینور، ر ماژور و سل ماژور) ۱۸۴۵
۱۶ ۳ پرلود و فوگ برای پیانو (در سل مینور، سی بمل ماژور و ر مینور)
۱۷ تریو پیانو در سل مینور
۱۸۴۶
۱۸ کنسرتو پیانو شماره ۲، در فا مینور (ناتمام)
۱۸۴۷
۱۹ ترکیب سه گروه کر (بخش ترانه‌ها)
  1. مهمانی شبانه در ونیز[persian-alpha 59]
  2. به پیش[persian-alpha 60]
  3. گوندولیرا[persian-alpha 61]
۱۸۴۸
۲۰ واریاسیون روی یک تم از شومان
۱۸۵۳-۵۴
۲۱ ۳ رمانس برای پیانو (در لا مینور، فا ماژور و سل مینور) ۱۸۵۳-۵۵
۲۲ ۳ رمانس برای ویولن و پیانو (در لا مینور، فا ماژور و سل مینور)
۲۳ ۶ ترانه روی اشعار فریدریش روکرت
  1. چرا گریه می‌کنی گلِ کوچک[persian-alpha 62]
  2. در یک صبح روشن[persian-alpha 63]
  3. زمزمه‌های پنهان، اینجا و آنجا[persian-alpha 64]
  4. روی تپه‌ای سرسبز[persian-alpha 65]
  5. این یک روزی است که ممکن است صدایی برسد[persian-alpha 66]
  6. ای هوس، ای هوس[persian-alpha 67]
کادنزا
۵۸ کنسرتو پیانو شماره ۴، در سل ماژور، اثر بتهوون
۱۸۴۶
۳۷ کنسرتو پیانو شماره ۳، در دو مینور، اثر بتهوون
۱۸۶۸
- کنسرتو پیانو شماره ۲۰، در ر مینور، (K.466)، اثر موتسارت
۱۸۹۱

ویرایشگر

کلارا ویرایشگر معتبری بود و با کمک برامس و دیگران، آثار شوهرش را بازنویسی و توسط انتشارات برایتکپف و هرتل، به چاپ رساند.[63][77] وی همچنین ۲۰ سونات از ساخته‌های دومنیکو اسکارلاتی، نامه‌های جوانان، اثر شوهرش (۱۸۸۵) و یک کتاب از خودش با نام «انگشت‌گذاری در پیانو و دستورالعمل‌ها» (۱۸۸۶)، ویرایش و منتشر کرد.[6]

جنگ رمانتیک‌ها

کلارا شومان، (نقاشی ۱۸۷۸)

قرن نوردهم، زمانی بود که آزادی و بیانِ فردی اهمیت بیشتری پیدا کرد و گسترش یافت، از این رو مانند هر دورۀ گذار، سبک کلاسیک نیز دچار استحاله شد و به جای آن موسیقی رومانتیک رشد کرد و این دگرگونی منجر به ایجاد تناقض و شیوه‌های متضادی از فرم‌های آهنگسازی گردید. با آنکه در این دوره آهنگسازان برجسته‌ای فعالیت داشتند، اما سبکی که همهٔ آنها را تحت تأثیر یک شیوه و فرم مانند دورهٔ کلاسیک قرار دهد، به‌وجود نیامد. بنابر این، گروهی از آهنگسازان این دوره به سلیقهٔ شخصی خود به آهنگسازی پرداختند و فرم‌های مرسوم دورهٔ کلاسیک را نادیده گرفتند و گروهی دیگر همچنان بر رعایت اصول و قواعد دورهٔ کلاسیک اصرار داشتند و بدین ترتیب به دو گروه «محافظه‌کاران سنتی» و «رادیکال‌های ترقی‌خواه» تقسیم شدند.[78]

در اوایل دهه ۱۸۴۰، کلارا و شوهرش روبرت شومان، به کارهای فرانتس لیست و دوستان آهنگساز جوانِ وی علاقه‌مند بودند که در نهایت به‌عنوان «مکتب جدید آلمانی»[persian-alpha 68] شناخته شد،[79] اما در نیمهٔ دوم این دهه، هر دو آشکارا با افکار جدیدِ لیست، به‌دلیل دیدگاه و عقاید محافظه‌کارانه‌ای که در موسیقی داشتند، مخالفت کردند.[80][81] در این میان، کلارا بیشتر از روبرت مخالفت می‌کرد، زیرا او مدتی پس از ازدواج با شومان، محافظه‌کارتر نیز شده بود.[82] در اواسط دهه ۱۸۵۰، و پس از مرگ شومان، کلارا با کمک برامسِ جوان که به او پیوسته بود[83] و همراهیِ یوزف یواخیم،[84][85] برای ترویج آرمان‌های خود و آنچه حمله به عقاید همسرش می‌دید، محافظت کرد. سپس وی گروهی از نوازندگان همفکر با خود را تشکیل داد،[86] تا از اهدافِ روبرت شومان در حفظِ میراث گذشته و احترام به موسیقی که قلهٔ آن بتهوون بود، دفاع کنند.[87]

در طرف مخالفِ «جنگ رمانتیک‌ها»، گروهی از ترقی‌خواهان رادیکالِ موسیقی (بیشتر آنها از شهر وایمار) به رهبری لیست و ریشارد واگنر، مایل بودند که دیگر در زیر سایهٔ سبک موسیقی بتهوون زندگی نکنند، بلکه از فرم‌ها و اندیشه‌های قدیمی موسیقی عبور کرده و به‌جای آن، موسیقی برای آینده بسازند و به‌وسیلهٔ «مکتب وایمار»، موسیقی برنامه‌ای را ترویج ‌می‌کردند.[88] این در حالی بود که کلارا، روبرت شومان و برامس متعلق به «مکتب لایپزیک/برلین»، موضع‌گیری سخت‌گیرانه‌ای در مقابل آنها داشتند و فقط از موسیقی مطلق، به‌شدت دفاع می‌کردند،[89] اصطلاحی که مورد تمسخر ریشارد واگنر قرار گرفت.[90]

یکی دیگر از مشکلات کلارا با لیست، ناشی از اختلاف فلسفی در عملکرد و اجراهای وی بود. کلارا معتقد بود که این هنرمند هنگام اجرا از طریق حرکات فیزیکی و احساسی، موسیقی را برای مخاطب تفسیر می‌کند. لیست با حرکاتی مانند بازکردن دست‌ها، تکان دادن سر به پایین و جمع‌کردن لب‌ها مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌داد.[91] این حرکات که «تبِ لیست»[persian-alpha 69] نام گرفته بود، الهام‌بخش موسیقی‌دانان در سراسر اروپا شد که بیش از یک قرن بعد، با زنان طرفدار بیتلز مقایسه شده‌است.[92] در مقابل، کلارا بر این باور بود که شخصیتِ نوازنده و موسیقی‌دان هنگام اجرا باید پنهان شود تا دیدگاه آهنگساز برای شنوندگان کاملاً مشهود باشد.[93][94]

شور و احساس در کنسرت فرانتس لیست، نقاشی از تئودور هوسمان[persian-alpha 70]، ۱۸۴۲

طرفداران این دو دیدگاه با گردهمایی در کنسرت‌ها، نوشتن در مطبوعات و سایر رشته‌های موسیقی، مبارزات خود را رهبری کرده و به تحقیر و شرمساری یکدیگر می‌پرداختند. برامس در ۴ مه ۱۸۶۱، یک مانیفست در حمایت از طرفداران «موسیقی جدی» منتشر کرد،[95] که با امضای کلارا شومان، یوزف یواخیم، آلبرت دیتریش[persian-alpha 71]، ولدمار بارجیل[persian-alpha 72] و بیست نفر دیگر همراه بود. در این مانیفست، ترویج‌کنندگان «موسیقی آینده»، به‌عنوان «برخلاف درونی‌ترین روح موسیقی و به‌شدت تاسف‌بار، مورد محکومیت قرار می‌گیرند».[96] آن سوی دیگر، «باشگاه وایمار نو»[persian-alpha 73] که در مرکزیت آن لیست حضور داشت، جشن سالگرد «مجله موسیقی جدید»[persian-alpha 74] را در شهر زادگاه روبرت شومان (تسویکاو) و به یاد وی برگزار کرد و به‌صورت آشکار از دعوتِ اعضای جناح مخالف از جمله کلارا (بیوۀ شومان)، چشم‌پوشی کردند. در مقابل، کلارا اجرای هرگونه اثر از فرانتس لیست را متوقف کرد و هنگام انتشار کامل آثار شوهرش، تحسین شومان از یک اثرِ لیست به‌نام «فانتزی در دو ماژور» را پنهان و منتشر نکرد. همچنین کلارا وقتی شنید که قرار است فرانتس لیست و ریشارد واگنر در جشنواره‌ای به‌مناسبت صدمین سال تولد بتهوون در وین حضور داشته باشند، از شرکت در این جشن خودداری کرد.[11]

کلارا در توصیف آثار در سبک مکتبِ مخالف، به‌ویژه ریشارد واگنر، انتقادات تند و تیزی را مطرح ‌کرد. وی در مورد آثار واگنر مانند اپرای تنهوزر نوشت که «او قساوت و بی‌رحمی خود را در این اثر پوشانده ‌است»، اپرای لوهنگرین را «وحشتناک» و اپرای تریستان و ایزولده را «نفرت‌انگیزترین چیزی است که من در طول زندگی‌ام دیده‌ام یا شنیده‌ام»، وصف کرده‌است. وی همچنین گلایه می‌کند که واگنر از شوهرش، برامس و مندلسون به شکلی «تحقیرآمیز» نام برده و سخن گفته ‌است.[97] واگنر نیز در مقاله‌ای، محافظه کارانِ موسیقی را مورد بازیچه قرار داده و از آنان به عنوان «جامعه اعتدال‌گرایان موسیقی» و «در انتظار مسیح» یاد کرده‌است. واگنر همچنین در نامه‌ای به برامس که چندان هم احترام‌آمیز نبود، در دفاع از آهنگسازان موسیقی جدید، سمفونی شماره ۷، اثر آنتون بروکنر را «قطعه‌ای سهمگین» توصیف کرد. در آن زمان سمفونی‌های بروکنر به‌دلیل هارمونی پیشرفته، ارکستراسیون گسترده با مدت زمان طولانی، به‌عنوان نمونه‌ای از «مکتب موسیقی آلمانی» که این آهنگساز آن را نمایندگی می‌کرد، دیده می‌شد.[98] کلارا نیز پیشتر تحت تأثیر «سمفونی شماره ۱ در فا مینور» اثر ریشارد اشتراوس (یکی دیگر از آهنگسازان موسیقی جدید) قرار گرفته و آن را ستوده بود،[11] ولی این اظهارنظر قبل از گرایش اشتراوس به «موسیقی برنامه‌ای» بود که بعداً به‌همین خاطر معروف شد.

گرچه برامس به‌طور پنهانی از موسیقی واگنر بسیار با احترام یاد کرد[99] و کارهای لیست را نیز به‌طور علنی ستود، همچنین چندین نفر از طرفداران و امضاکنندگان مانیفست، از جمله یواخیم، کوتاه آمدند و به «طرف دیگر» پیوستند و سرانجام جنجال‌ها فروکش کرد، اما کلارا شومان همچنان در مخالفت با «مکتب موسیقی آلمانی» در طول زندگی خود، ثابت قدم ماند.

میراث

کلارا شومان، (۱۸۸۲)
کلارا شومان (۹۰-۱۸۸۷)

تأثیر در طول زندگی

کلارا اگرچه تا سالها پس از مرگش به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان آهنگساز شناخته نمی‌شد، اما به‌عنوان یک پیانیست، تأثیر ماندگاری از خود بر جای گذاشت. وی از سن سیزده سالگی که توسط پدرش برای اصول گوش‌دادن و حفظ‌کردنِ موسیقی، آموزش دیده بود، اجراهای عمومی خود را از حفظ و بدون استفاده از صفحهٔ نت برگزار می‌کرد، واقعیتی که توسط منتقدان، یک امر استثنایی تلقی ‌شد.[100] او یکی از اولین پیانیست‌هایی بود که از حافظهٔ خود برای اجرا کمک می‌گرفت و آن را به استانداردی برای برگزاری کنسرت‌ها تبدیل کرد. او همچنین در انتخاب نوع برنامه‌ها برای تغییر و تنوع، همان‌طور که از پیانیست‌های کنسرت انتظار می‌رود، نقش مهمی داشت. وی در اوایل کار خود و قبل از اینکه ازدواج کند، در کنسرت‌هایش قطعاتی که برای تمرین و تکنیک نوازندگی طراحی شده بود، اجرا می‌کرد، یا اپراهای محبوب و مردمی را با تغییر و تنظیم جدید توسط خودش یا تنظیم‌های نوازندگان چیره‌دست دیگری که وجود داشت، با پیانو می‌نواخت. در آن زمان رسم بر این بود که نوازندگان سولیست، آثار ارکسترال یا اپراهای معروف را بر اساس سلیقهٔ شخصی تنظیم می‌کردند و در کنسرت‌ها به اجرا می‌گذاشتند. کلارا در کنسرت‌های خود، حداقل یکی از آثارش را نیز (مانند «واریاسیون روی یک تم از بلینی، اپوس ۸»، یا «اسکرتسو، اپوس ۱۰»)، در برنامه می‌گنجاند. با این حال همان‌طور که او در راه پیشرفت، به یک هنرمند مستقل‌تر تبدیل می‌شد، در رپرتوارهایش نیز آثار آهنگسازان برجسته‌تر را قرار می‌داد.[101][102]

کلارا در سبک تدریس خود برای آموزش پیانو، بر بیان و لحن آوازی همراه با رعایت تکنیک و اهداف آهنگساز، تأکید می‌ورزید، و این امر بر شاگردان پیانیست او تأثیر زیادی داشت. ماتیلد ورن[persian-alpha 75]، یکی از این دانش‌آموزان، این نوع تدریس را با خود به انگلستان برد و در آنجا شیوهٔ کلارا را آموزش می‌داد. کارل فریدبرگ[persian-alpha 76]، یکی دیگر از شاگردان وی، این نوع از آموزش را به مدرسه جولیارد در آمریکا منتقل کرد، جایی که دانش آموزان وی مانند مالکوم فرگر[persian-alpha 77] و بروس هانگفورد[persian-alpha 78] حضور داشتند.[103]

وی همچنین در طول زندگی‌اش به صورت خستگی‌ناپذیری آثار شوهرش را ترویج می‌داد و در شناخت، درک و افزودن آثار روبرت شومان به رپرتوار کنسرت، نقش بسزایی داشت.[32]

یادبود

آرامگاه مشترک کلارا و روبرت شومان در گورستان قدیمی بن

از اول ژانویه ۱۹۸۹، به یاد کلارا، اسکناسی ۱۰۰ مارکی رونمایی و تا دوم ژانویه ۲۰۰۲ (زمانی که یورو به تصویب رسید)، چاپ ‌شد. این اسکناس به‌همراه تصویری از کلارا با چاپ سنگی اثر آندریاس استاب[persian-alpha 79] بر روی آن است.[104][105][106] پشت اسکناس نیز شامل دو تصویر است، یک تصویر از پیانویی است که کلارا با آن می‌نواخته و و دیگری، نمای بیرونی از «کنسرواتوار دکتر هوخ»[persian-alpha 80] را نشان می‌دهد که کلارا در آنجا تدریس می‌کرد، علاوه بر آن ساختمان جدیدِ کنسرواتوار نیز به‌نام کلارا شومان نامگذاری شده‌است.[62]

فیلم

نقش برجسته از کلارا و روبرت شومان، اثر: فریتز کلیمش[persian-alpha 81]

کلارا شومان بارها در پردهٔ نمایش به تصویر کشیده شده‌است. قدیمی‌ترین فیلم، رویاپردازی[persian-alpha 82] نام دارد که برای اولین بار در سوم مه سال ۱۹۴۴، در شهر تسویکا به نمایش عمومی درآمد.[107] فیلم بعدی (۱۹۴۷)، آهنگ عشق[persian-alpha 83] نام دارد که احتمالاً شناخته‌شده‌ترین فیلم است. در این فیلم کاترین هپبورن (در نقش کلارا شومان)، پل هنرید (در نقش روبرت شومان) و رابرت واکر (در نقش یوهانس برامس)، بازی کرده‌اند.[108]

در سال ۱۹۵۴، لرتا یانگ، او را در «نمایش لرتا یانگ»، فصل اول، قسمت ۲۶، با عنوان داستان کلارا شومان (اولین بار در ۲۱ مارس ۱۹۵۴ پخش شد) به تصویر کشید که در آن به موضوع پشتیبانی کلارا از همسرش در حرفهٔ آهنگسازی می‌پردازد، در این نمایش جورج نادر، شلی فابارس و کارلتون یانگ[persian-alpha 84]، ایفای نقش کرده‌اند.[109]

دو فیلم اخیر دیگر که در آلمان ساخته شده است عبارتند از: سمفونی بهار (۱۹۸۳) با بازی ناستاسیا کینسکی و کارگردانی پیتر شامونی، و فیلم کلارای معشوق[persian-alpha 85] (۲۰۰۸) به کارگردانی هلما زاندرز-برامس که نقش کلارا توسط مارتینا گدک به تصویر کشیده شده‌است.[110]

تکریم

گوگل در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ۱۹۳ سالگی تولد او را با یک گوگل دودل جشن گرفت.[111]

پاورقی

  1. ^  در یکی از روزهای سال ۱۸۵۴، روبرت شومان ناگهان خانه و کارش را ترک می‌کند و به قصد خودکشی، خود را به رودخانه راین می‌اندازد که توسط ماهیگیران نجات پیدا می‌کند.[112]
  2. ^  در این دیدار روبرت، کلارا را در آغوش می‌گیرد و با کلماتی که چندان قابل درک نبود، جمله‌ای با این مضمون بیان می‌کند: «من این آغوش را با تمام طلاهای دنیا عوض نمی‌کنم».[113]
  3. ^  وقتی گروهی از نوازندگان به کلارا پیشنهاد دادند تا برای کمک مالی به نفع او، کنسرت برگزار کنند، وی این امرِ خیرخواهانه را نمی‌پذیرد.[41]
  4. ^  بیماری روبرت شومان موروثی بود، به نحوی که پدرش نیز از بیماری روحی رنج می‌برد، مادرش به صورت غیرطبیعی حساس بود و یکی از خواهرانش معلولیت جسمی و روحی داشت که در سال ۱۸۲۶، خودکشی کرد.[114]

واژه‌نامه

  1. Clara Josephine Wieck
  2. Mariane Bargiel
  3. Adolph Bargiel
  4. Ernst Carus
  5. Henri Herz
  6. Eduard Clemens Fechner
  7. Benedict Randhartinger
  8. Erlkönig
  9. Revue et Gazette Musicale
  10. Neue Zeitschrift für Musik
  11. Königliche und Kaiserliche Österreichische Kammer
  12. Julius Otto Grimm
  13. Marie
  14. Elise
  15. Julie
  16. Emil
  17. Ludwig
  18. Ferdinand
  19. Eugenie
  20. Felix
  21. Erinnerungen
  22. William Sterndale Bennett
  23. London Philharmonic Society
  24. Dr Wylde
  25. Adolph Menzel
  26. St. James's Hall
  27. Joseph Ries
  28. J. B. Zerbini
  29. Louisa Pyne
  30. Susanna Pyne
  31. Rosalie Leser
  32. Woldemar Bargiel
  33. Woldemar Bargiel
  34. James Kwast
  35. Natalia Janotha
  36. Fanny Davies
  37. Nanette Falk
  38. Amina Goodwin
  39. Carl Friedberg
  40. Leonard Borwick
  41. Ilona Eibenschütz
  42. Adelina de Lara
  43. Marie Olson
  44. Mary Wurm
  45. Alter Friedhof
  46. Adolf von Henselt
  47. Henri Herz
  48. Johann Peter Pixis
  49. 4 Pièces caractéristiques
  50. Er ist gekommen in Sturm und Regen
  51. Liebst du um Schönheit
  52. Warum willst du and're fragen
  53. Ich stand in dunklen Träumen
  54. Sie liebten sich beide
  55. Liebeszauber
  56. Der Mond kommt still gegangen
  57. Ich hab' in deinem Auge
  58. Die stille Lotosblume
  59. Abendfeyer in Venedig
  60. Vorwärts
  61. Gondoliera
  62. Was weinst du, Blümlein
  63. An einem lichten Morgen
  64. Geheimes Flüstern hier und dort
  65. Auf einem grünen Hügel
  66. Das ist ein Tag, der klingen mag
  67. O Lust, o Lust
  68. New German School
  69. Lisztomania
  70. Theodor Hosemann
  71. Albert Dietrich
  72. Woldemar Bargiel
  73. New Weimar Club
  74. Neue Zeitschrift für Musik
  75. Mathilde Verne
  76. Carl Friedberg
  77. Malcolm Frager
  78. Bruce Hungerford
  79. Andreas Staub
  80. Dr. Hoch's Konservatorium
  81. Fritz Klimsch
  82. Träumerei
  83. Song of Love
  84. Carleton G. Young
  85. Geliebte Clara

پانویس

  1. دوکانده، فرهنگ بزرگ موسیقی، ۲۰۸.
  2. Hall 2002, p. 1124.
  3. Reich Book 2001, pp. 5, 13.
  4. Borchard 1991, p. 27.
  5. Nauhaus Bargiel 2019.
  6. Klassen 2011.
  7. Litzmann Bio 1913, v. 1 pp. 3–4.
  8. Reich Grove 2001.
  9. Borchard 1991, p. 33.
  10. Reich, Susanna 1999.
  11. Braunstein 1971.
  12. Reich Article 1986, p. 249.
  13. Reich Article 1986, p. 250.
  14. Nauhaus Images 2019.
  15. Burton-Hill 2017.
  16. Litzmann Bio 1913, v. 1 p. xi.
  17. دوکانده، فرهنگ بزرگ موسیقی، ۲۰۶.
  18. Litzmann Bio 1913, v. 1 pp. xii, xvi.
  19. Worl 1997.
  20. Litzmann Bio 1913, v. 1 pp. 301–03.
  21. Litzmann Bio 1913, v. 2 pp. 61–62, 69, 71.
  22. Horne 1997, pp. 98–115.
  23. Abraham 1998.
  24. حسنی، تاریخ موسیقی، ۱۹.
  25. Litzmann Bio 1913, v. 1 p. 366.
  26. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 388.
  27. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 41.
  28. Reich Book 2001, p. 206.
  29. Reich Book 2001, p. 207.
  30. Litzmann Letters 1927.
  31. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 42.
  32. Reich Book 2001.
  33. Swafford Article 2003.
  34. Popova 2017.
  35. Litzmann Bio 1913, v. 1 pp. 322–23.
  36. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 201.
  37. Reich Book 2001, pp. 162–77.
  38. حسنی، تاریخ موسیقی، ۷۰.
  39. Swafford 1997, p. ۱۶۴.
  40. Litzmann Bio 1913, v. 1 p. 306.
  41. Galloway 2002.
  42. Reich Book 2001, p. 170.
  43. Reich Book 2001, p. 169.
  44. Reich Book 2001, p. 158.
  45. Reich Book 2001, p. 152.
  46. Nauhaus Eugenie 2019.
  47. Schumann, Eugenie 1925.
  48. Daverio Article 1997.
  49. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 131.
  50. Reich Book 2001, p. 267.
  51. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 152.
  52. Avins Article 2002, p. 637.
  53. Shaw 1937, p. 297.
  54. Litzmann Bio 1913, v. 2 pp. 249–50.
  55. Litzmann Bio 1913, v. 2 p. 250.
  56. "Basel 1857 - 1887 - Schumann-Portal". www.schumann-portal.de. Retrieved 2020-08-28.
  57. Schumann Portal 2019.
  58. Altenmüller & Kopiez 2010, pp. 101–18.
  59. Berliner Philharmoniker 2019.
  60. Clive 2006, p. 403.
  61. Riebsamen 2019.
  62. Negwer 2002.
  63. Allihn 2019.
  64. Reich Book 2001, p. 23.
  65. Weingarten 1972, p. 96.
  66. Kopiez 2008, pp. 50–73.
  67. Jensen 2012, p. 79.
  68. Schwarm 2013.
  69. Avins Book 1997, p. 231.
  70. Dunsmore 2013.
  71. Clara Schumann Score 2001.
  72. Savage 2017.
  73. Murray 2018, p. 129.
  74. Koch 1991, p. 24.
  75. Reich Book 2001, pp. 289–337 (Catalogue of Works).
  76. Reich Book 2001, pp. 327–28.
  77. Robert Schumann Score 1879.
  78. ل-وینک، چگونه خوب بشنویم، ۴۲۵.
  79. Walker 1993, p. 340.
  80. Walker 1993, p. 342.
  81. Walker 1993, p. 343.
  82. Walker 1993, p. 344.
  83. Swafford Book 1997, p. ۶۸.
  84. Walker 1993, p. 346.
  85. Swafford Book 1997, p. 206.
  86. Swafford Book 1997, p. 195.
  87. Bonds 2001, pp. 835,837.
  88. Bonds 2001, p. 838.
  89. Walker 1993, pp. 361,365–66.
  90. Dahlhaus 1991.
  91. Pedroza 2010, p. 309.
  92. Walker 1993, pp. 340–41.
  93. Walker 1993, p. 341.
  94. Pedroza 2010, p. 311.
  95. Walker 1993, p. 350.
  96. Walker 1993, pp. 348–49.
  97. Reich Book 2001, pp. 202–03.
  98. Bonds 2001, p. 839.
  99. Swafford Book 1997, pp. 195,267–68.
  100. Reich Book 2001, pp. 271–72.
  101. Litzmann Bio 1913, v. 1 p. 316.
  102. Litzmann Bio (German) 1908.
  103. Reich Book 2001, p. 254.
  104. Schumann 1990.
  105. Buja 2015.
  106. Paper Money Guaranty 2018.
  107. Träumerei 1944.
  108. Song of Love 1947.
  109. Loretta Young Show 1954.
  110. Geliebte Clara 2008.
  111. "Clara Schumann's 193rd Birthday". Google. 13 September 2012.
  112. دوکانده، فرهنگ بزرگ موسیقی، ۲۰۶.
  113. دوکانده، فرهنگ بزرگ موسیقی، ۲۰۷.
  114. دوکانده، فرهنگ بزرگ موسیقی، ۲۰۷.

منابع

فارسی

  • حسنی، سعدی (۱۳۶۳). تاریخ موسیقی. دوم. تهران: صفی‌علیشاه.
  • دوکانده، رولان (۱۳۶۴). فرهنگ بزرگ موسیقی. چاپ اول. ترجمهٔ شهره شعشعانی. تهران: فاریاب.
  • ل-وینک، ریچارد (۱۳۶۶). چگونه خوب بشنویم. چاپ اول. ترجمهٔ پرویز منصوری. تهران: کتاب زمان.

انگلیسی

کتاب‌ها

  • Burton-Hill, Clemency (2017). Year of wonder : classical music for every day. London: Headline Home. ISBN 978-1472251824. OCLC 1011353452.
  • Dahlhaus, Carl (1991). The Idea of Absolute Music. Translated by Lustig, Roger. University of Chicago Press. Originally published Kassel (1978) [in German], Chicago/London (1989) [English translation].
  • Haisler, J. L. (2003). The Compositional Art of Clara Schumann (a Master of Music thesis). Houston, TX: Rice University.
  • Jensen, Eric Frederick (2012). Schumann. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-983195-1. Retrieved 4 August 2019.
  • Koch, Paul-August (1991). Clara Wieck-Schumann: (1819–1896): Kompositionen: eine Zusammenstellung der Werke, Literatur und Schallplatten. Frankfurt am Main: Zimmermann.
  • Litzmann, Berthold (1913) [reprint 2013]. Clara Schumann: An Artist's Life, Based on Material Found in Diaries and Letters. Vol. 1: 1819–1850 ISBN 978-1-108-06415-6, Vol. 2: 1850–1896 ISBN 978-1-108-06416-3. Alternate reprint edition: Read Books Ltd (2011), Vol. 1 ISBN 978-1-446-54706-9, Vol. 2 ISBN 978-1-446-54512-6. Translated by Hadow, Grace E. Preface to vol. 1 by W. H. Hadow. (Translated and abridged from the fourth German ed.). Cambridge University Press. Original publishers (English ed.): London: Macmillan & Co. & Leipzig: Breitkopf & Härtel (1913).
  • Litzmann, Berthold, ed. (1927) [reprint 1973]. Clara Schumann, Johannes Brahms: Briefe aus den Jahren 1853–1896 [Letters of Clara Schumann and Johannes Brahms, 1853–1896]. Vol. 1: 1853–1871, Vol. 2: 1872–1896. Preface by Marie Schumann. New York: Vienna House. ISBN 0844300543. OCLC 792836. Original publisher (English ed.): New York: Longmans, Green & Co. (1927). Original publisher (German ed.): Leipzig: Breitkopf & Härtel (1927) .
  • Reich, Susanna (1999). Clara Schumann: Piano Virtuoso. New York: Houghton Mifflin Harcourt. ISBN 0-618-55160-3.
  • Walker, Alan (1993). Franz Liszt: The Weimar Years. New York: Cornell University Press. pp. 338–367. ISBN 0-8014-9721-3.
  • Shaw, George Bernard (1937). London Music in 1888–1889 as heard by Corno di Bassetto. London: Constable.
  • Schumann, Eugenie (1925) [English translation 1927, reprinted 1991]. Erinnerungen [The Schumanns and Johannes Brahms: The Memoirs of Eugenie Schumann]. Translated by Busch, Marie. Lawrence, MA: Music Book Society. ISBN 1-878156-01-2.

دانشنامه‌ها

  • Avins, Styra (2002). "Joseph Joachim". Oxford Companion to Music. Oxford University Press.
  • Bonds, Mark (2001). "Symphony: II. 19th century". The New Grove Dictionary of Music and Musicians (2nd ed.). London: Macmillan. ISBN 0-333-60800-3.
  • Hall, George (2002). "Schumann, Clara (Josephine)". The Oxford Companion to Music. New York: Oxford University Press.

مطبوعات

  • Daverio, John (1997). "Sounds Without the Gate: Schumann and the Dresden Revolution". Il Saggiatore Musicale.
  • Horne, William (1997). "Brahms's Op. 10 Ballades and His Blätter Aus Dem Tagebuch Eines Musikers". The Journal of Musicology. 15 (1). JSTOR 763905.
  • Pedroza, Ludim R. (October–December 2010). "Music as Communitas: Franz Liszt, Clara Schumann, and the Musical Work". Journal of Musicological Research. Taylor & Francis. 29 (4): 295–321. doi:10.1080/01411890903475981. ISSN 0141-1896. S2CID 145104181.   via EBSCO Host (نیازمند آبونمان)
  • Reich, Nancy B. (1986). "Clara Schumann". Women Making Music: The Western Art Tradition, 1150–1950. Urbana and Chicago: University of Illinois Press. ISBN 0252012046.

منابع آنلاین

  • Braunstein, Joseph (1971). "Clara Schumann; Michael Ponti, piano" (LP, liner notes). Candide. CE 31038.
  • "Frühlingssinfonie" [Spring Symphony] (1983) (Motion picture) (به آلمانی). Nastassja Kinski (actor). Retrieved 16 October 2019.
  • "Geliebte Clara" [Beloved Clara] (2008) (Motion picture) (به آلمانی). Helma Sanders-Brahms (director). Retrieved 16 October 2019.
  • Klassen, Janina (2011). "Schumann, Clara (Josephine)". sophie-drinker-institut.de (به آلمانی). Bremen: Sophie Drinker Institute. Retrieved 12 September 2019.
  • Schumann, Clara (2001). Piano Music. Selected and with an Introduction by Nancy B. Reich. Mineola, NY: Dover Publications. ISBN 978-0486413815. Originally published 1836, 1840, 1845, 1854, 1855.
  • "Träumerei" [Dreaming] (1944) (Motion picture) (به آلمانی). Harald Braun (director).

پیوند به بیرون

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ کلارا شومان موجود است.
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به کلارا شومان در ویکی‌گفتاورد موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.