تئوری موسیقی
تئوری موسیقی (به انگلیسی: music theory، به فرانسوی: théorie de la musique) نظریهای دربارهٔ قواعد، اصطلاحات و نحوهٔ اجرای موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و بهتدریج تکامل یافتهاست. تئوری موسیقی شاخهای تخصصی از رشتهٔ موسیقی است که شامل شناخت کلیهٔ قواعد، علامتها و آشنایی با انواع صدای نُتها، فاصله، ترکیب میزانها، ضربآهنگ (ریتم)، گام، و پردههای موسیقی است. اهمیت «تئوری موسیقی» به قدری است که از نظریهدانان این رشته بهعنوان «نظریهپرداز موسیقی» (تئوریسین موسیقی) نام میبرند.
تعریف
صدا و ریتم مهمترین عناصر تئوری موسیقی هستند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است؛ ولی از هر صوتی نمیتوان در موسیقی استفاده کرد. در فیزیکِ صوت، صداها به دو دسته تقسیم میشوند. صداهای موسیقایی را ارتعاشات منظم و صداهای غیرموسیقایی را ارتعاشات نامنظم مینامند. آموزش موسیقی در کشورهای مختلف متفاوت است و در بعضی از کشورهای شرقی و ایران، آموزش «سینه به سینه» هم وجود داشته ولی امروزه آموزش علمی و عملی تئوری و سلفژ از دروس بنیادین مراکز آموزشی است.[1]
الفبای موسیقی
خط حامل
پنج خط حامل،[persian-alpha 1] خطوطی است موازی با فواصل معین که نتها در روی آن یا در بین خطوط نوشته میشود. خطوطِ حامل دارای پنج خط است و از پایین به بالا شمرده میشوند.[2]
نت
برای نوشتن و خواندن یک قطعهٔ موسیقی باید علائمی بکار برد. در موسیقی به حروفِ الفبای موسیقی «نُت»[persian-alpha 2] میگویند.[3] اسامی نتهای موسیقی در دو سیستم ارائه میشوند.
- سیستم هجایی
- سیستم الفبایی
- سیستم هجایی
در سیستم هجایی اسامی نتهای موسیقی به این صورت است: (از چپ به راست بخوانید) Do → Re → Mi → Fa → Sol → La → Si
در ایران از سیستم هجایی استفاده میشود. نام نتها به زبان فارسی: دو، ر، می، فا، سل، لا، سی،
- سیستم الفبایی
در سیستم الفبایی اسامی نتهای موسیقی به این صورت است: (از چپ به راست بخوانید) C → D → E → F → G → A → B
در زبان آلمانی به جای حرف B (نت Si) از حرف H استفاده میکنند.[4]
کلید موسیقی
کلید موسیقی،[persian-alpha 3] نشانهای است که در سمت چپِ خطوط حامل قرار گرفته و اسم و موقعیت نتها را تعیین میکند.[5] کلیدهایی که در موسیقی به کار میروند عبارتند از:
- کلید سل: ، کلید دو: ، کلید فا:
میزان
«میزان» عبارت است از هر جملهٔ موسیقی که از نظر زمانی به قسمتهای مساوی تقسیم میشود و با یک خطِ قائم بهنام «خط میزان»[persian-alpha 4] از هم جدا میشوند.[6] میزانها میتوانند از چند قسمت مساوی تشکیل شوند و به این قسمتها ضرب میگویند.[7]
- ضربِ اولِ هر میزان قویتر از سایر ضربها اجرا میگردد. میزانها را به وسیلهٔ عددِ کسری به نام کسر میزان تعیین میکنند و به سه دسته تقسیم میشوند:
۱. میزان ساده
- اگر ضربهای میزان قابل تقسیم به عدد زوج باشند، میزان ساده مینامند. مانند: (2
4)، (3
4)، (4
4)، هر ضرب میزان ساده، نت سیاه (♩) و میزان ترکیبی، نت سیاه نقطه دار (.♩) است.[8]
۲. میزان ترکیبی
- اگر ضربهای میزان قابل تقسیم به عدد فرد باشند به آن میزان ترکیبی میگویند مانند: (6
8)، (9
8)، (12
8)[9]
۳. میزان لنگ
- میزان لنگ [persian-alpha 5] یا مختلط، از ترکیب دو یا چند میزان نا مساوی که از نظر تعداد ضرب با هم متفاوتند تشکیل میشود. میزانهای لنگ اغلب بوسیله یک خط قائم نقطه چین، از هم تفکیک میشوند.[10] مثال از برخی میزانهای لنگ:[11]
- ضرب قوی و ضعیف میزان
- در موسیقی، تأکید در ضربهها، باعث درک و مفهوم آن میشود. اجرای موسیقی دارای دورهای منظم است که با ضربهای قوی و ضعیف قابل فهم میشوند. بهعنوان مثال تیک تاک ساعت، تیک، دارای ضرب قوی، و تاک، ضرب ضعیف آن است، یا در رژهٔ سربازان، کلمهٔ چپ، ضربهٔ قوی و کلمهٔ راست، ضربهٔ ضعیف در حرکتِ آنان است.[12]
مثال ویدئویی از میزانهای ساده و ترکیبی با ضربهای قوی و ضعیف میزان | ||
ریتم
«ریتم»، نظم و تناسبی است بین کششِ نتها، سکوتها و ضربههای قوی و ضعیف در میزانها، که با ایجاد وحدت با دیگر صداها مفهوم پیدا میکند.[13]
زیر و بم صدا
صداهای موسیقایی میتوانند در سطحهای مختلف «زیروبمی» حاصل شوند. مثلاً گونه صدای آقایان از صدای خانمها و کودکان بمتر است و صدای خانمها و کودکان نسبت به صدای مردان زیرتر است. از نظر فیزیکِ صوت، زیروبمی صداها با تعداد ارتعاش آنها در ثانیه سنجیده میشود که به آن فرکانس (بسامد، تواتر) گفته میشود و با واحد هرتز (Hz) اندازهگیری میشود؛ بنابراین هرچه فرکانسِ یک صدا بیشتر شود (یعنی تعداد ارتعاش آن در واحد ثانیه بیشتر شود) صدا زیرتر میشود و بالعکس. به این زیروبمی صدا، نواک میگویند.[14]
کشش صدا
بهمدت زمانِ شنیده شدنِ یک صوت موسیقایی (ارزش زمانی)، «دیرند» یا «کشش» صدا میگویند و با واحد ثانیه (s) اندازهگیری میشود. مثلاً اگر آرشه ویولن را مدت طولانی روی سیم ویولون بکشیم صدای حاصله البته کشیدهتر از صدایی است که با کشیدن آرشه بهمدت کمتر پدید میآید.[15]
- نقطه
- هنگامی که نقطهای در سمت راست نت یا سکوت قرار میگیرد، نیمی دیگر بر کشش آن نت یا سکوت افزوده میگردد.[16]
- دو نقطه
- اگر دو نقطه در سمت راست یک نت یا سکوت قرار گیرد، نقطه اول (نیمی از نت نوشته شده)، و نقطه دوم (یک چهارم) از نت نوشته شده را به کشش آن میافزاید.[17]
- نتهای مقطع
- نتهای مقطع یا «اِستاکاتو» به معنای ناپیوسته، اصطلاحی است که شیوهای از نواختن نت را بیان میکند.[18] اگر نقطهای در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، ارزش زمانی آن به نصف، کاهش مییابد. در شیوهای دیگر، اگر یک خط افقیِ کوتاه در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، «سه چهارم» از ارزش نت اجرا میشود و اگر علامتی کوتاه و عمودی در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، فقط «یک چهارم» ارزش نت اجرا و بقیه سکوت میشود.[19]
- خط اتحاد
- خط اتحاد، خطی است منحنی که کششِ دو نت همصدا و همنام را به یکدیگر وصل میکند.[20]
- خط اتصال
- خط اتصال، خطِ منحنی دیگری شبیه خط اتحاد است که در بالا یا پایین دو یا چند نتِ غیرِ همنام قرار میگیرد و صدای آنها را به یکدیگر وصل میکند. خط اتصال بخشی از جملهبندی (آرتیکولاسیون) در موسیقی است که در سازهای زهی، آن را با یک آرشه اجرا میکنند و در سازهای بادی، با یکنفس اجرا میشود.[21]
فاصله
«فاصله»، نسبتِ صدای دو نت از نظر زیروبمی است. فاصله بین دو نت همسایه را متصل، و غیر آن را منفصل میگویند. نسبتِ فاصلههای بین نتها را از پایین به بالا محاسبه میکنند و بالارونده است. در تغییر فاصلهها از علامتهایی مانند:[22]
- (دیز ♯) صدای نت بدون علامت را نیمپردۀ کروماتیک به بالا میبرد.
- (بمل ♭) این علامت صدای نت را نیمپردۀ کروماتیک پایین میآورد.
- (بکار ♮) صدای نتهای تغییریافتۀ کروماتیک را به حالت اصلی برمیگرداند.
نمودار بَصَری از فواصلِ نامگذاری شده در یک اکتاو (دو ماژور):[23]
دیسونانس و کنسونانس
در حرکت نتها، اگر پیدرپی شنیده شوند ملودیک و اگر همزمان اجرا شوند هارمونیک میگویند. در اجرای همزمان، نتها دارای تأثیر مطبوع (کُنسونانس) [persian-alpha 6] و نامطبوع (دیسونانس)[persian-alpha 7] هستند.[24]
شدت
«شدت» صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیفتر یا قویتر باشند مثلاً اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت، و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دوم شدیدتر از صدای اولی خواهد بود. شدت یک صوت موسیقایی را با واحد دسیبل (db) اندازهگیری میکنند.[25]
علامت اختصاری | ppp | pp | p | mp | mf | f | ff | fff | sfz | Sub.p |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
به فارسی | خیلی خیلی ضعیف | خیلی ضعیف | ضعیف | نیمه ضعیف | نیمه قوی | قوی | خیلی قوی | خیلی خیلی قوی | شدت ناگهانی | ناگهان ضعیف |
به ایتالیایی | Piano Pianissimo | Pianissimo | Piano | Mezzo Piano | Mezzo Forte | Forte | Fortissimo | Forte Fortissimo | Sforzando | Subito Piano |
یکی دیگر از علائم، افزایش و کاهش تدریجی صدا به بالا کرشندو یا به پایین دکرشندو است و به وسیله یک دو لا خطِ افقی که به موازات آن از هم باز یا بسته میشوند نشان داده میشود.[26]
تندا
«سرعت» یا «تمپو»، تندی و کندی اجرای موسیقی است. کششِ نتها در میزان، خود دارای ارزشِ زمانی است و طول زمانی آن در قطعات مختلف با هم متفاوت است و این تفاوت با تعیین سرعت یا (تمپو) مشخص میشود. برای تعیین سرعت بهطور عام از اصطلاحاتی به زبان ایتالیایی و به صورت خاص، با یکی از اَشکال نت در بالای میزان و تعیین طول زمانی به نسبتِ دقیقه نشان داده میشود. مثلاً (نت سیاه ۶۰=♩) به معنی هر ضرب برابر با یک ثانیه یا (1/60) دقیقه میباشد. برای کنترل سرعت از ابزاری بنام مترونوم استفاده میشود و در ارکستر به عهدهٔ رهبر است که با حرکتِ دست، سرعت را کنترل میکند.[27]
مترونوم | ۴۰=♩ | 48=♩ | 52=♩ | 60=♩ | 72=♩ | 80=♩ | 120=♩ | 140=♩ | 160=♩ |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
به ایتالیایی | Grave | Largo | Lento | Adagio | Andante | Moderato | Allegro | Vivace | Presto |
تلفظ | گراو | لارگو | لنتو | آداجیو | آندانته | مودراتو | آلگرو | ویواچه | پرستو |
به فارسی | خیلی سنگین | سنگین | آهسته | آرام | میانه | معتدل | تند | سریع | خیلی سریع |
برای افزایش و کاهشِ تدریجی سرعت، از اصطلاحاتی چون آچلراندو با مخفف (......accel) به معنی افزایش تدریجی و اصطلاح ریتارداندو با مخفف (......rit) به معنی کاهش تدریجی سرعت استفاده میشود و از اصطلاح «آتمپو»[persian-alpha 8] به معنی برگشت به سرعت اولیه نام برده میشود.[28]
طنین
«طنین» یا «رنگ صدا»، عاملی است که صدای سازهای مختلف را از یکدیگر تفکیک میکند. به عنوان مثال میتوانیم صدای ساز تار را از صدای ساز سه تار یا صدای ساز ویولن را از صدای ساز کمانچه تشخیص دهیم. طنینِ یک ساز به شکلِ جعبهٔ تشدیدِ صدایِ ساز بستگی دارد. دقیقاً همین تفاوت (جنس صدا) را طنین و رنگ میگویند.
ملودی
«ملودی» بر گرفته از واژهای یونانی و به معنی آهنگ و نوا (آواز) است. ملودی از تسلسلِ منظمِ اصوات و نواها شکل میگیرد و دارای خصوصیاتی چون ریتم، فرم، زیبایی و بافت است تا یک جملهٔ کامل موسیقایی شکل بگیرد. ملودی در کشورهای مختلف و دورههای زمانی، متفاوت بوده و ارتباط مستقیم با گام، مد و مقام همان منطقه دارد. قاعدهٔ مشخصی برای ملودینویسی وجود ندارد و در ملودیهای کلاسیک، پاپ و محلی از جملاتی چهار میزانی، کمتر یا بیشتر استفاده میشود ولی بهطور کلی ملودیهای چهار میزانی از محبوبیت بیشتری برخوردار است.[29]
گام
«گام»، به توالی منظمِ نتها در محدودهٔ یک اکتاو گفته میشود.[30] مثلاً در گام دو ماژور حرکت از نت دو شروع شده و پس از پیمودن منظم درجات به نت هشتم (اکتاو) میرسد. تعداد درجات گام در بعضی از کشورها ممکن است با هم تفاوت داشته باشند. مثلاً گام «پنجدرجهای» یا پنتاتونیک در چین و ژاپن دارای درجاتِ ویژهٔ خود است. گام بر اساس نت اول نامگذاری میشود.[31] گام بر دو نوع است: گام دیاتونیک و گام کروماتیک.[32]
گام دیاتونیک
گام ماژور
«گام دیاتونیک» در ماژورها دارای پنج پرده و دو نیم پرده است و دانگهای آن مساوی هستند.
- مثال از گام دیاتونیک در دو ماژور (خطوط منحنی فواصل «یکپردهای» و خطوط زاویهدار فواصل «نیمپردهای» را نشان میدهد:[33]
- گامهای دیزدار
اگر نت پنجمِ (نمایان) گام دو ماژور را مبدأ قرار داده و گام جدیدی بسازیم، باید دانگِ دومی برای آن بسازیم و نت هفتم آن را نیم پردهٔ کروماتیک بالا برده تا فواصل گام ماژور شکل بگیرد. بدین ترتیب اولین علامت تغییر دهنده (فادیز) در سرکلید به دست خواهد آمد. به همین ترتیب گامهای بعدی را میتوان ساخت و در ادامه، حرکت بالا رونده که به دایره پنجمها معروف است به گام مترادف آن (سی دیز ماژور) میرسد.[34]
- گامهای بملدار
در گامهای بملدار و پایین رونده نت چهارم (زیر نمایان) گامِ دو ماژور را مبدأ قرار داده و برای اینکه فاصلهٔ دانگها رعایت شود میبایست نت چهارمی که از فا شروع شده، نیم پردۀ کروماتیک پایین آورده و اولین نتِ بملدار (سی بمل) شکل میگیرد و بدین ترتیب برای ساخت گامهای بعدی که تا هفت «بمل» ادامه دارد، گامهای بملدار ساخته میشود.[35]
گام مینور
در مینورها سه نوع گام وجود دارد که عبارتند از:
- مینور تئوریک
- گام دیاتونیک در مینور تئوریک، دارای پنج «پرده» و دو «نیمپرده» است و فواصلِ درجاتِ دانگهای آن مساوی نیستند. دانگ اولِ مینورهای سهگانه با هم مشابه هستند و فاصلهٔ بین دو دانگ در هر سه گام، یک پرده است؛ ولی دانگ دوم هر سه مینور، با هم متفاوت است.[36]
- مینور هارمونیک
- اگر درجهٔ هفتم گام مینور تئوریک «نیمپرده» کروماتیک (برای ایجاد محسوس) به بالا تغییر کند به گام مینور هارمونیک تبدیل خواهد شد. مینور هارمونیک دارای سه (پرده)، سه (نیم پرده) و یک (یک و نیم پرده) است.[37]
- مینور ملودیک
- اگر درجاتِ ششم و هفتمِ «مینور تئوریک» در حالت بالا رونده نیم پردهٔ کروماتیک به بالا تغییر کند و در حالت پایین رونده به حالت اصلی خود برگردد، «مینور ملودیک» شکل میگیرد.[38]
- مینور نسبی
- هر گام ماژور، یک مینور نسبی دارد. اگر درجه ششم گام ماژور را مبدأ قرار داده و یگ گام مینور ساخته شود، مینور نسبیِ گام ماژور بدست میآید. فاصله بین پایهٔ گام ماژور تا پایهٔ گام مینور نسبی، یک ششم بزرگ است. بدین ترتیب علامتهای دیز و بمل که بعد از کلید قرار میگیرند ممکن است متعلق به یک گام ماژور یا مینور نسبی آن باشد.[39]
گام کروماتیک
«گام کروماتیک»، گامی است که از دوازده نیمپرده تشکیل شدهاست. اجرای گام کروماتیک، پیدرپی و به فاصلهٔ نیمپرده است و از نقطهٔ آغاز تا پایان، نتها شخصیتِ مستقل نداشته و نت آغاز آن فاقد «مرکزیت تنال» مانند «گام دیاتونیک» است.[40]
- مثال از گام کروماتیک شامل تمام درجات صدا در اکتاو با سیر صعودی و نزولی:
گام آنارمونیک (مترادف)
دو گام (یا دو نت) که دارای اسامی مختلف و صدای واحد باشند مترادف گویند. مانند: دودیز ماژور و ربمل ماژور.[41]
گامهای مدال
مد در موسیقی غرب، به قرون وسطی بر میگردد و در آوازهای مذهبی اجرا میشد و به مدهای کلیسایی معروف است و از مدهای یونان باستان اخذ شدهاست ولی در نحوهٔ استفاده از آن تغییراتی انجام گرفت. در این مدها از تغییر ات کروماتیک استفاده نمیشد و قابل انتقال و مدگردی نبودهاست و فقط در هفت مد موجودِ موسیقی ساخته میشد. مد در موسیقی دیگر ملتهای شرق و غرب هم دارای تنوع زیاد و فراوانی است.[42]
- کلیسایی
- مدهای کلیسایی،[persian-alpha 10] در طی تحول مد، گام ماژور به تدریج از مد «لیدین»[persian-alpha 11] که در آن نت سی گاهی به صورت سی بمل اجرا میشده و در مد «میکسو لیدین»[persian-alpha 12] نیز گاهی نت فا به شکل فادیز آورده میشد.[43]
- بلوز
- «مد بلوز»، مد رایج در موسیقی سیاه پوستان آمریکا است. دارای یک نت متغیر است که به نت آبی معروف است.[44]
- جیپسی
- «مد جیپسی»[persian-alpha 13] یا مد کولی، مد رایج در موسیقی مردم اسپانیا است.[45]
- آهاووح رابوح
- «مد آهاووح رابوح»[persian-alpha 14]، یکی از مدهای خاورمیانه و در موسیقی اعراب رایج است.[46]
- مدهای ایرانی
- مدهای موسیقی ایران که امروزه متداول است و آن را دستگاه مینامند شامل هفت دستگاه است که عبارتند از: ماهور، همایون، سه گاه، چهارگاه، شور، نوا و راست پنجگاه. این طبقهبندی دستگاهها بر اساس ردیفهایی است که از موسیقیدانان دورههای اخیر مانند: آقا حسینقلی، میرزا عبداله و درویش خان بودهاست. در ردیفهای این موسیقیدانان اختلافهای جزئی وجود دارد اما در تعداد دستگاهها تفاوتی دیده نمیشود.[47]
آکوردشناسی
در دانشِ هارمونی، آکوردها از روی هم قرار گرفتن فاصلههای سوم تشکیل میشود. آکوردهای سهصدایی اساس و پایهٔ هارمونی هستند. شرطِ ورود برای آموزش هارمونی، آهنگسازی و نوازندگی، تسلطِ کامل بر تئوری موسیقی است که آخرین بخش آن آکوردشناسی است.[48] «آکوردهای سهصدایی» سادهترین نوع آکورد هستند و از پایین به بالا شمرده میشوند. نت اول آکورد را «پایه آکورد»، نت دوم را سوم آکورد و نت سوم را پنجم آکورد مینامند و روی همهٔ درجاتِ یک گام قرار میگیرند.[49] مثال از آکوردهای سهصدایی روی درجاتِ گامِ دو ماژور:
علائم اختصاری در موسیقی
برای بیان «حالات موسیقی» و انتقالِ احساس و روح یک قطعهٔ موسیقی از علائمی برای اجرای آن استفاده میشود. در این شیوه دو حالت وجود دارد که عبارتند ار «حالات بیرونی»[persian-alpha 15] که شامل: تکرارها، تمپو، شدت و ضعف صدا، نتهای زینت و در «حالات درونی»[persian-alpha 16] از واژههایی ایتالیایی با معانی مختلف از جمله شاد، غمگین، عاشقانه، مذهبی، خشمگین، مهربان و … استفاده میشود.[50]
۱. «تکرار»[persian-alpha 17] یا «برگشت»، علامتی است که شامل میزانهایی در ابتدا و انتهای یک جملهٔ موسیقی است که با «دو لا خط» و «دو نقطه» نشان داده میشود و معنی آن این است که قطعه باید تکرار شود. اگر تکرار در ابتدای قطعهٔ موسیقی باشد «دو لا خط» اول حذف میشود.[51]
۲. اکتاو، بوسیلهٔ خطوطِ نقطهچین افقی و عدد (8) در بالا یا پایین «نت» یا «میزان» قرار میگیرد و معنی آن این است که صدای حاصله، باید یک اکتاو بالاتر یا پایینتر از نت نوشته شده اجرا شود. این کار به منظور سهولت در اجرا، جلوگیری از خطوط اضافه و زیبایی صفحهٔ نت انجام میگیرد.[52]
۳.آرپژ، اجرای پیدرپی نتهای آکورد به جای اجرای همزمان است. اجرای آرپژ میتواند از «پایین به بالا» یا از «بالا به پایین» باشد. نحوهٔ اجرای آرپژ در سازهای مختلف متفاوت است و بستگی به سرعت، گستردگی و صدادهندگی سازهای مختلف دارد.[53]
۴. تریل، اجرای سریع و پیوستهٔ نتِ نوشته شده به یک نتِ بالاتر از خود و به اندازهٔ طول زمانی نت اصلی است.[54]
۵. گلیساندو، حرکتی در اجرا است که اصوات با سرعت و پیدرپی به بالا یا پایین سُر میخورند.[55]
۶. نتهای ترئینی، نتهایی کوچکتر از نتهای اصلی هستند که قبل یا بعد از نت اصلی قرار گرفته و برای تزیین و زیبایی ملودی بکار میروند. کششِ نتهای تزئینی کوتاهتر از نت اصلی یا نصف آن است و بیشتر مواقع اجرای آن سریع است.[56] نتهای تزئینی عبارتند از:
- آپاژیاتور، نت کوچکی است که در بالا یا پایین نت اصلی قرار گرفته و نصف کشش نت اصلی را دارد.[57]
- آچیاکاتورا، نتی است به شکل (نت چنگ) با یک خط مورب روی پرچمِ نت و یک خط اتصال که باید سریع اجرا و به نت اصلی وصل شود.[58]
- علامت «گروپتو»[persian-alpha 18] یا «قلاب»، در بالا یا بین نت قرار میگیرد و شامل نتهای بالایی و پایینی نت اصلی هستند که با اجرای سریع، آن را تزیین میکنند.[59]
- علامت موردنت یا «گَزِش»، در بالای نت قرار میگیرد و معنی آن این است که بلافاصله و سریع بعد از اجرای نت اصلی، به نت بالایی یا پایینی رفته و مجدداً به نت اصلی برگردد.[60]
- «نتهای زیور»[persian-alpha 19] گروهی از نتهای کوچک هستند که به صورت (سه لا چنگ) یا (چهار لا چنگ) و برای ایجاد تنوع و تزیین در موسیقی بکار میروند و معمولاً به صورت تمپوی آزاد استفاده میشود.[61]
جستارهای وابسته
یادداشت
- The Stave
- Note
- Clef
- Bar Line
- Irregular Times
- Consonance
- Dissonance
- A tempo
- Für Elise
- Church Modes
- Lydian Mode
- Mixolydian Mode
- Gipsy Mode
- Ahavoh Rabboh
- Impression
- Expression
- Repeat
- Gruppetto
- Fioritura
پانویس
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، الف.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۳۵.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۳۱.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۳۲.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۲.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۴.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۶۱.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۶.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۸.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۰۸–۲۰۹.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۲۲.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۵۹–۶۰.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۷.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۷.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۷.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۲.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۲.
- بخش موسیقی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، استاکاتو.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۳.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۱۱.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۴۲.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۷۹.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۵.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۳۸الف.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۷.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۶۵.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۶۷.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۷۱.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۸۱–۸۳.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۴.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۴۰.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۴۱–۵۴.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۵.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۵–۴۶.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۷–۴۸.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۵۰.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۵۰.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۵۲.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۵۱.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۱۰۰.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۵۵.
- Encyclopedia Britannica, Music theory.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۱.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۲.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۲–۴۳.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۴۳.
- خالقی، نظری به موسیقی، ۱۲۵.
- روشنروان، هارمونی جامع کاربردی، ۱۵–۵۷.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۶۴.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۶۴–۶۶.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۷۳.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۷۵.
- وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، ۴۲.
- وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، ۶۵۰.
- وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، ۲۵۵.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۷۷–۸۱.
- وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، ۳۷.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۲۸.
- منصوری، تئوری بنیادی موسیقی، ۲۳۰.
- وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، ۳۸۳.
- کمال پورتراب، تئوری موسیقی، ۸۰.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Music theory». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۳ ژانویه ۲۰۱۹.
- کمال پورتراب، مصطقی (۱۳۵۹). تئوری موسیقی. تهران: انتشارات چنگ.
- روشنروان، کامبیز (۱۳۹۲). هارمونی جامع کاربردی: از ابتدا تا ورود به موسیقی آتونال. تهران: انتشارات معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۶۵-۱۰۴-۸.
- خالقی، روح اله (۱۳۶۲). نظری به موسیقی. تهران: انتشارات صفی علیشاه.
- وجدانی، بهروز (۱۳۷۱). فرهنگ تفسیری موسیقی. تهران: انتشارات مترجم.
- بخش موسیقی. «استاکاتو». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۳ ژانویه ۲۰۱۹.
- منصوری، پرویز (۱۳۷۶). تئوری بنیادی موسیقی. تهران: نشرکارنامه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۳۱-۰۰۷-۲.
- Encyclopedia Britannica (۲۰۱۹). «Music theory».