امپراتوری آشور میانه
امپراتوری آشور میانه حکومتی پادشاهی بود که بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۹۱۲ پیش از میلاد در قسمتهای زیادی از خاورمیانه کنونی حکومت میکرد. این دوران پس از دوران فترت امپراتوری آشور کهن و توسط اِریبا-اَدَد یکم آغاز میشود. مشهورترین پادشاه این دوران، تیگلت پیلسر یکم بود.
آشوریان امپراتوری آشور میانه آشور | |
---|---|
۱۴۰۰ پیش از میلاد–۹۱۲ پیش از میلاد | |
![]() نقشه خاور نزدیک باستان که وسعت "" امپراتوری آشور میانه "" (نارنجی) "" حدود " ۱۳۹۲ قبل از میلاد را نشان میدهد. | |
![]() نقشه خاور نزدیک باستان در طی دوره آمارنا (قرن ۱۴ پیش از میلاد)، نشان دادن قدرتهای بزرگ آن روزگار: مصر (نارنجی)، امپراتوری هیتی (آبی)، کاسیها پادشاهی بابل (سیاه)، آشور (زرد) و میتانی (قهوهای). وسعت تمدن یونان مسینی با رنگ بنفش نشان داده شدهاست. | |
پایتخت | شهر آشور کالح نینوا |
زبان(های) رایج | زبان آرامی |
دین(ها) | آشوری-بابلی |
حکومت | پادشاهی |
پادشاه | |
• ۱۴۰۰ پیش از میلاد | اِریبا-اَدَد یکم (نخستین) |
• ۹۱۲–۹۳۶ پیش از میلاد | آشور-دان دوم (واپسین) |
دوره تاریخی | عصر برنز |
• بنیانگذاری | ۱۴۰۰ پیش از میلاد |
• فروپاشی | ۹۱۲ پیش از میلاد |
تاریخ عراق |
---|
![]() |
![]() |

پیشینه سرزمین آشور
آشور (به فارسی باستان: آثورا 𐎠𐎰𐎢𐎼𐎠 (Aϑurā)[1]) نام سرزمینی قدیمی است که در بخش میانی رود دجله و کوهستانهای مجاور آن قرار داشتهاست. اسم آشور از نام یک ربالنوع[2] گرفته شده و پایتخت آن نخست شهر آشور بود که در ساحل رود دجله در جنوب موصل امروزی قرار داشت و سپس کالح و پس از آن نینوا (موصل امروزی) بودهاست.
امپراتوری آشور میانه؛ از آغاز تا انحطاط
در پایان دوره پادشاهی کهن، آشور، خراجگزار میتانی بود. تا اینکه سرانجام، اِریبا-اَدَد یکم پسر آشور-بِل-نینِشو به کمک هیتیها استقلال خود را از میتانی بازپس میگیرد و دوره پادشاهی میانه، بهطور رسمی آغاز میگردد. با روی کار آمدن پسرش آشوراوبالیت یکم ، تاریکی که از حدود ۱۶۰۰ پ. م بر تاریخ آشور سایه افکنده بود، ناگهان کنار رفت. آمیزهای از فشار فزاینده هیتیها در شمال و جنگ داخلی در میان شاهان میتانی، سبب افول قدرت میتانی شد و آشور یک بار دیگر فرصت یافت تا در بازی قدرت میان دولتهای نیرومند آن زمان - بابل، عیلام، هیتی، میتانی، و مصر، وارد شود و حتی توانست میتانی را، که خود آشور به مدت بیش از یک سده خراجگزار آن بود، مطیع خود سازد.
آغاز پادشاهی آشوراوبالیت یکم آغازی شد برای پیدایش آشور به عنوان یک امپراتوری قدرتمند
آشوراوبالیت یکم عنوان «شاه بزرگ» و «شاه گیتی» را برای خود برگزید و خود را «برادر فرعون» خواند؛ که از روابط نزدیک او با مصر خبر میدهد. او همچنین، بمنظور تحکیم روابط با بابل، دختر خود را به عقد ازدواج بورنابوریاش دوّم، شاه بابل درآورد. نتیجه این ازدواج، کاراهارداش بود که پس از درگذشت پدرش، از آنجا که از سوی مادر، نوه آشوراوبالیت یکم بهشمار میرفت، در پی توطئهای از سوی نیرویهای مخالف آشور کشته شد. آشوراوبالیت یکم که این رخداد بر او گران آمده بود، در پی اقدامی تلافی جویانه، در جنگ داخلی در بابل مداخله کرد، نازی-بوگاش را که بر تخت نشسته بود به زیر کشید، و دیگر پسر بورنابوریاش دوّم را با عنوان کوریگالزو-ی دوم(۱۳۳۲–۱۳۰۸ پ. م)، بر تخت پادشاهی بابل نشاند.
با روی کار آمدن اِنلیل-نیراری در آشور (۱۳۲۸–۱۳۱۸ پ. م)، کوریگالزو-ی دوم به آشور تاخت ولی این اقدام سرانجام به صلح انجامید.
آریک-دَن-ایلی(۱۳۱۸–۱۳۰۸ پ. م) - پسر اِنلیل-نیراری علیه اقوام ساکن کوههای زاگرس لشکرکشی کرد. شاه آشور به پادشاهی کوچکی به نام نیگیمتی در رشته کوههای خاور آربِلا (اِربیل کنونی) حمله برد و سپس، به ناحیهای که ایاشوباگالاها - قبیلهای که بعدها با بقایای کاسیها در کوهها متحد گردید - لشکر کشید. اددنراری یکم که پسر آریک-دَن-ایلی بود، در توسعه پادشاهی آشور نقش مهمی داشت. در دوره پادشاهی او، آشور شروع به بازی کردن نقش بزرگی در تاریخ میانرودان کرد.
او شمال میانرودان را اشغال کرد. سپس به زاگرس مرکزی حمله برد و بقایای گوتیان و لولوبیان را فرومالید. اسناد بدست آمده از دوران او نشان میدهد که نازی-ماروتاش شاه کاسی بابل را در نبرد کار-ایشتار شکست دادهاست و در پی آن، مرز میان آشور و بابل، ناحیه آرمَن، در سرزمین آکارسالو(حلوان امروزی)، و در کوهها تا سرزمین لولوبیوم تعیین گردید. او همچنین به کارکمیش در ۱۴۵ کیلومتری دریای مدیترانه حمله برد و آن سرزمین را تسخیر کرد.
شاتوآرا(۱۳۲۰–۱۳۰۰ پ. م) شاه میتانی که خراجگزار آشور بود، شورش کرد اما آشوریان پایتخت میتانی را تسخیر کردند و پیمان وفاداری میتانی با آشور تجدید گشت. در ۱۲۸۰ پ. م، واساشاتا شاه بعدی میتانی (۱۳۰۰–۱۲۸۰ پ. م) نیز علیه آشور شورش کرد و در برابر آشور از هیتی کمک خواست. آشوریان این شورش را درهم شکستند و هَنیگالبات پایتخت میتانی را ویران ساخته، خانواده سلطنتی میتانی را به آشور بردند.
این پیروزی، اددنراری یکم را بر آن داشت تا همه میانرودان را زیر پادشاهیاش متحد سازد. گرچه در جنگ علیه هیتیها بخشهای بزرگی از میانرودان را از دست داد، اما در مقابل اقوام کوهنشین، از پادشاهیاش دفاع کرد.
شلمنسر یکم پسر اددنراری یکم نیز به نام خدا آشور، لشکرکشیهای بسیاری علیه آرامیان که در شمال میانرودان بودند انجام داد؛ نواحی شمالی آشور (ارمنستان) و کوهپایههای زاگرس را مطیع خود ساخت، و بخشی از کیلیکیه را به امپراتوری آشور ضمیمه کرد و مستعمراتی را در مرزهای کیلیکیه برقرار ساخت.
همچنین، او به یک لشکرکشی گسترده دست زد که نتیجه آن، شکست قطعی نیروهای دشمن بود که شامل نیروهای مزدور هیتی نیز میشد، و شاید این بزرگترین دستاورد او برای آشور بوده باشد؛ چرا که در آن توانست شاتوآرای دوّم شاه میتانی و متحد او هیتی را شکست دهد. با شکست شاتوآرای دوّم، پادشاهی میتانی برای همیشه سقوط کرد و یکی از ایالات آشور شد (۱۲۷۰ پ. م).
همچنین او در کتیبهای ادعا دارد که ۱۴٬۴۰۰ تن از اسیران دشمن را از یک چشم کور کردهاست :
«شاتوآرا، پادشاه هانی، [و] سپاه هیتی و آهلامو همراه او را محاصره کردم. او گذرگاهها و راه تأمین آب مرا قطع کرد. سپاه من بر اثر تشنگی و خستگی دلیرانه به درون صفوف سربازان آنها پیشروی کرد و من با جدّیت جنگیدم و آنها را شکست دادم. تعداد بیشماری را کشتم. از انبوهشان کاستم، و ۱۴٬۴۰۰ تن از آنها را برانداختم و زنده به اسارت گرفتم. ۹ قلعهٔ نظامی و پایتختش را تسخیر کردم. سپاه هیتی و آهلامی، متحدینش را، مثل گوسفند سلاخی کردم».
او کاخهای بسیاری در نینوا و آشور ساخت و «نیایشگاه جهانی» را در آشور بازسازی نمود و شهر نَمرود را بنا کرد. او همچنین همچون پدرش، به کارکمیش واقع در سوریه حمله برد.
این فتوحات و فتوحات بعدی آشور، تهدیدی تقریباً دائمی، نه تنها برای قدرتهای بزرگی چون مصر و هیتی، بلکه برای پایداری و ثبات بسیاری از پادشاهیهای کوچک منطقه، از جمله اسرائیل و یهودیه نیز بود. توکولتینینورتای یکم پسر شلمنسر یکم نیز شاه توانایی بود. او جنگهای بیرحمانهٔ زیادی برپا ساخت و مردم سرزمینهای شکست خورده را به منظور از میان بردن حس بیداری ملّی در آنها، از سرزمینهایشان اخراج میکرد. او سوریه و ماری را تصرف کرد و در جنگی میان آشور و بابل، کاشتیلیاش سوّم را شکست داد و آشوریان شهر بابل را تسخیر کردند (۱۲۲۵ پ. م). کاشتیلیاش سوّم اسیر و به آشور تبعید شد.
خود توکولتینینورتای یکم در کتیبهای در این باره میگوید:
" با توکل به خدایان بزرگ، آشور، اِنلیل، و شَمَش، که پیشاپیش سپاه من در حرکت بودند، کاشتیلیاش، پادشاه بابل را، مجبور کردم نبرد را واگذار کند؛ سپاهیانش را درهم شکستم، و کاشتیلیاش، شاه کاسی را، اسیر کردم. مثل یک زیرپایی، بر گردنش پا گذاشتم. او را عریان کردم و کَت بسته به پیشگاه خدایم آشور بردم. سومر و اکّد را تا دورترین مرزهایش به زیر سلطهٔ خود درآوردم "
در زمان توکولتینینورتای یکم در پی شورشی در بابل که علیه اشغالگران به انجام رسیده بود، آشوریان نیایشگاههای آن شهر، از جمله نیایشگاه مردوک را مورد چپاول قرار دادند و شاه آشور، در بابل شهر جدید به نام کار-توکولتی-نینورتا ساخت. سپس یک حاکم دست نشانده را در بابل نشاند و خود به آشور بازگشت.
در سال ۱۲۰۷ پ. م، در حالی که میتوان گفت امپراتوری آشور در بالاترین درجه شکوه خود بود، توکولتینینورتای یکم، گرفتار شورشی شد که در رأس آن دو پسرش قرار داشتند. آنان او را در شهر جدیدش، کار-توکولتی-نینورتا محاصره کردند و در حین محاصره، او به قتل رسید؛ بنابراین، او در شهری که خود فرمان ساخت آن را داده بود، کشته شد.
توکولتینینورتای یکم، نفوذ آشور را تا آنسوی جنوب خاوری (آنچه که اکنون خلیج فارس نامیده میشود) و تا ارمنستان در شمال خاوری گسترش داد، اما پس از مرگش، امپراتوری آشور رو به زوال گام نهاد. آنگاه هرج و مرجی رخ داد، که تا پایان دوره پادشاهی میانه، ادامه یافت.
هرج و مرج در آشور
آشور در دوران پادشاهی آشور-نَدین-پال، بسیاری از قدرت خود را از دست داد. پس از او، آشور-نیناری سوّم، نوه توکولتینینورتای یکم و برادرزاده آشور-نَدین-پال به شاهی رسید. پدرش آشورنصیرپال و عمویش آشور-نَدین-پال در قتل توکولتینینورتای یکم دست داشتند. به نظر میرسد که خودش نیز با استفاده از فرصت بدست آمده از هرج و مرج پس از قتل توکولتینینورتای یکم، به تاج و تخت رسیده باشد و بنابراین غاصب تاج و تخت شناخته میشد.
سپس، اِنلیل-کودوری-اوسور، پسر دیگر توکولتینینورتای یکم، توانست تاج و تخت را از دست آشور-نیراری غاصب بازپس گیرد (۱۱۹۷ ق. م). اما طولی نکشید که تاج و تخت به دست غاصب دیگری افتاد. او، نینورتا-پال-اِکور، پسر ایلیا-ای-هَددَه، و از نوادگان اِریبا-اَدَد یکم بود. او تاج و تخت پادشاهی را با یک کودتا به دست آورد و ۱۲ سال پادشاهی کرد (۱۱۹۲–۱۱۸۰ ق. م).
سپس، پسرش، آشور-دان یکم شاه آشور شد (۱۱۷۹ ق. م). او از ناتوانی پادشاهی بابل سود جست و نواحی زابان بر کران زاب پایین، ایریاو و آکارسالو را از چنگ شاه بابل بیرون آورد (۱۱۵۸ ق. م).
پس از او، پسرش نینورتا-توکولتی-آشور شاه شد؛ اما چندان نگذشت که تاج و تخت شاهی توسط برادرش موتاکّیل-نوسکو غصب شد، و خود نینورتا-توکولتی-آشور مجبور شد که برای جلای وطن، به بابل که در آن زمان روابط خوبی با آن داشت، برود.
موتاکّیل-نوسکو نیز پس از مدت کوتاهی که تاج و تخت را از برادرش غصب کرد مرد، و تاج و تخت شاهی آشور به پسرش، آشور-رش-ایشی یکم رسید (۱۳۳۲–۱۳۱۶ ق. م) و پس از او، پسرش تیگلت پیلسر یکم شاه شد (۱۳۱۵–۱۱۷۷ ق. م).
تیگلت پیلسر یکم؛ یکی از بزرگترین فاتحان آشور بود. او قلمرو خود را در هر سه جبهه (شمال، باختر، جنوب) گسترش داد.
او در جبهه شمال علیه هیتیها دست به تهاجماتی زد و در کیلیکیه متصرفاتی دایر نمود.
تیگلت پیلسر یکم در جبهه باختر، علیه آرامیان به پا خاست، آنها را از فرات دور ساخت و برخی از پایگاههای آنها را تسخیر کرد. او در این عملیات جنگی موفق شد تا به رؤیای دیرینه-ی آشوریان در مورد دستیابی به سواحل مدیترانه تحقق ببخشد، و از بیبلوس، سیدو ن و دیگر شهرهای فنیقی خراج بگیرد.
شاه آشور در جبهه جنوب نیز با حمله به بابل وجهه زیادی به دست آورد اما در ظاهر از این حمله چیز زیادی به دست نیاورد.
تیگلت پیلسر یکم، با موفقیت، مرزهای آشور را تا بزرگترین حد آن تا آنزمان، گسترش داد. او در کتیبهای اعلام میدارد که:
«آشور و خدایان بزرگ، که پادشاهی مرا بزرگ ساختهاند و به من قدرت و توانایی اعطا کردهاند، فرمان دادند که محدودهٔ سرزمین آنها را گسترش دهم، و جنگافزار نیرومندشان را در اختیارم گذاشتند، نبرد غافلگیرانه؛ و من سرزمینها، کوهستانها، شهرها، و شاهزادگان، دشمنان آشور را، به زیر سلطهٔ خود آوردم؛ و بر قلمرویشان دست یافتم. به سرزمین آشور زمین و به مردمانش، جمعیت افزودم. محدودهٔ سرزمینم را وسعت بخشیدم، و تمام سرزمینهای آنها را به زیر سلطهٔ خود درآوردم».
دومین دوره تاریکی
با مرگ تیگلت پیلسر یکم (۱۰۷۷ ق. م)، دومین دوران تاریک میانرودان آغاز میگردد. جانشینان او، که بسیار کمتر از او نیرو و شایستگی داشتند، نتوانستند یکپارچگی قلمرو گستردهٔ آشور را، که اقوام گوناگونی در آن سکونت داشتند، نگاه دارند. این بود که این سرزمین به سرعت کاهش یافت و سرزمینهای تسخیر شدهٔ خود را یکی پس از دیگری از دست داد؛ تا این که، در حدود شانزده دهه پس از مرگ تیگلت پیلسر یکم، تمام آنچه از هسته مرکزی و همیشگی آشور به جا مانده بود، در حول و حوش شهرهای آشور و نینوا قرار داشت.
در هنگامه این سالها، خاور نزدیک گرفتار نابسامانیهای داخلی، سیل، قحطی، و فقر و مشقت گسترده بود. در جبههٔ سیاسی، با آرام گرفتن امپراتوریهای آشور و بابل، آرامیان و دیگر اقوام نیمه کوچگر، توانستند دستاوردهای موقتی به دست آوردند. بیشک، گمان آنها بر این بود که روزگار آشور به عنوان قدرت بزرگ، به سر آمده و آنها بزودی آخرین بقایای آن را نیز کَنده و از آنِ خود خواهند ساخت. آنها از کجا میدانستند که آشور، برخلاف سومر، میتانی، هیتی، و بسیاری دیگر از پادشاهیهای روزگار بزرگِ میانرودان، برای همیشه در خاموشی و فراموشی فرونرفته است و برعکس، زمامداران آشور، در آستانهٔ برخورداری از نوزایی ملیگرایی و توسعه طلبیای بودند، که خاور نزدیک را بهطور عمیق دگرگون ساخت و در دل تمام اقوام آن، وحشت افکند.
در پی تیگلت پیلسر یکم، دو پسرش اَشَرید-پال-اِکور (۱۰۷۶–۱۰۷۴ پ. م) و آشور-بعل-کالا به تخت نشستند و آنگاه پسر آشور-بعل-کالا، با عنوان اِریبا-اَدَد دوّم برای مدتی شاه شد (۱۰۵۶–۱۰۵۴ پ. م). او سرانجام توسط عمویش شَمشی-اَدَد چهارم از پادشاهی برکنار گردید.
دوران پادشاهی آشور-نصیرپال یکم (۱۰۴۰–۱۰۳۲ پ. م)، دوران خشکسالی و جنگ با صحرانشینانی بود که از باختر آشور به آن سرزمین حمله میبردند.
پادشاهان بعدی آشور را که تا پایان دوره تاریکی در این سرزمین به پادشاهی پرداختند، تنها به نام میشناسیم:
شلمنسر دوّم (شولَنو-اَشَرِدو: ۱۰۳۱–۱۰۱۹ پ. م) - پسر آشورنصیرپال یکم.
آشور-نیراری چهارم (۱۰۱۹–۱۰۱۳ پ. م) - پسر شلمنسر دوم.
آشور-رَبی دوّم (۱۰۱۳–۹۷۲ پ. م) - به ظاهر فرزند آشورنصیرپال یکم بود. او یکی از پادشاهان آشور است که سلطنت طولانی ای داشت؛ ۴۱ سال
آشور-رِش-ایشی دوّم (۹۷۲–۹۶۷ پ. م) - دوران پادشاهی او دوره خاموشی سیاسی در آشور بود.
تیگلت پیلسر دوّم (۹۶۷–۹۳۵ پ. م). پسر آشور-رِش-ایشی بود. دوران پادشاهی او دوره خاموشی سیاسی در آشور بود.
آشور-دان دوم (۹۳۵–۹۱۲ پ. م). پسر تیگلت پیلسر دوم بود. دوران پادشاهی او دوره خاموشی سیاسی در آشور بود. }}
فهرست پادشاهان آشور میانه
نام | نام پدر | دوران پادشاهی |
---|---|---|
اِریبا-اَدَد یکم | آشور-بِل-نینِشو | ؟ - ۱۳۶۵ یا ۱۳۵۳ پیش از میلاد |
آشوراوبالیت یکم | اِریبا-اَدَد یکم | ۱۳۶۵-۱۳۳۰ (پیش از میلاد) یا ۱۳۵۳-۱۳۱۸ (پیش از میلاد) |
اِنلیل-نیراری | آشوراوبالیت یکم | ۱۳۲۸–۱۳۱۸ پیش از میلاد |
آریک-دَن-ایلی | اِنلیل-نیراری | ۱۳۱۸–۱۳۰۸ پیش از میلاد |
اددنراری یکم | آریک-دَن-ایلی | ۱۳۰۸–۱۲۶۳ پیش از میلاد |
شلمنسر یکم | اددنراری یکم | ۱۲۶۳–۱۲۳۳ پیش از میلاد |
توکولتینینورتای یکم | شلمنسر یکم | ۱۲۳۳–۱۲۰۷ پیش از میلاد |
آشور-نَدین-پال | توکولتینینورتای یکم | ۱۲۰۷ -؟ پیش از میلاد |
آشور-نیناری سوّم | نوه توکولتینینورتای یکم | ؟ - ۱۱۹۷ پیش از میلاد |
اِنلیل-کودوری-اوسور | توکولتینینورتای یکم | ۱۱۹۷–۱۱۹۲ پیش از میلاد |
نینورتا-پال-اِکور | پسر ایلیا-ای-هَددَه و از نوادگان اِریبا-اَدَد یکم | ۱۱۹۲–۱۱۸۰ پیش از میلاد |
آشوردان یکم | نینورتا-پال-اِکور | ۱۱۷۹–۱۱۳۴ پیش از میلاد |
نینورتا-توکولتی-آشور | آشوردان یکم | ۱۱۳۴–۱۱۳۳ پیش از میلاد |
موتاکّیل-نوسکو | آشوردان یکم | ؟ - ۱۱۳۳ پیش از میلاد |
آشور-رش-ایشی یکم | موتاکّیل-نوسکو | ۱۱۳۲–۱۱۱۶ پیش از میلاد |
تیگلت پیلسر یکم | آشور-رش-ایشی یکم | ۱۱۱۵–۱۰۷۷ پیش از میلاد |
دوره تاریکی
نام | نام پدر | دوران پادشاهی |
---|---|---|
اَشَرید-پال-اِکور | تیگلت پیلسر یکم | ۱۰۷۶–۱۰۷۴ پیش از میلاد |
آشور-بعل-کالا | تیگلت پیلسر یکم | ۱۰۷۴–۱۰۵۶ پیش از میلاد |
اِریبا-اَدَد دوّم | آشور-بعل-کالا | ۱۰۵۶–۱۰۵۴ پیش از میلاد |
شَمشی-اَدَد چهارم | تیگلت پیلسر یکم | ۱۰۵۴–۱۰۴۰ پیش از میلاد |
آشور-ناصیر-پال یکم | شَمشی-اَدَد چهارم | ۱۰۴۰–۱۰۳۲ پیش از میلاد |
شلمنسر دوم (شولَنو-اَشَرِدو) | آشور-ناصیر-پال یکم | ۱۰۳۱–۱۰۱۹ پیش از میلاد |
آشور-نیراری چهارم | شلمنسر دوم | ۱۰۱۹–۱۰۱۳ پیش از میلاد |
آشور-رَبی دوّم | به ظاهر فرزند آشور-ناصیر-پال یکم بود. او یکی از پادشاهان آشور است که سلطنت طولانی داشت؛ (۴۱ سال) | ۱۰۱۳–۹۷۲ پیش از میلاد |
آشور-رِش-ایشی دوم | ؟ | ۹۷۲–۹۶۷ پیش از میلاد |
تیگلت پیلسر دوم | آشور-رِش-ایشی | ۹۶۷–۹۳۵ پیش از میلاد |
آشوردان دوم | تیگلت پیلسر دوم | ۹۳۵–۹۱۲ پیش از میلاد |
پانویس
- دانشگاه فرانکفورت آلمان. "Old Persian Corpus, Part No. 8, Text: DB1". http://titus.uni-frankfurt.de. External link in
|وبگاه=
(help) - آشور
منابع
- ناردو، دان. کتاب امپراتوری آشور. تهران: نشر، ۱۳۷۰.