امپراتوری آشور کهن
امپراتوری آشور کهن(خط سومری_اکدی: 𒆳𒀭𒊹𒆠 KUR AN-ŠAR2KI, خط میخی آشوری: mat aš-šur KI, "کشور آشور از خدا آشور"; also phonetically
mat da-šur)[persian-alpha 1]دومین دوره از چهار دورهای است که تاریخ آشور به آن تقسیم میشود، سه دوره دیگر دوره آغازین (۲۶۰۰–۲۰۲۵ پیش از میلاد)، امپراتوری آشور میانه (۱۳۹۲–۹۳۴ پیش از میلاد)، و امپراتوری آشوری نو (۹۱۱–۶۰۹ پیش از میلاد) هستند.
امپراتوری آشور کهن حکومتی پادشاهی و امپراتوری بود که از سال ۱۹۰۶ پ. م تا ۱۴۰۰ پ. م توسط آشوریان که اقوامی سامینژاد بودند در شمال میانرودان و در محدوده اکد، با ساخت شهر آشور تأسیس شد و اولین شاه آن اریشوم یکم بود. مردم آشوری چندین بار بر امپراتوریهای قدرتمند حکومت کردند. با تصرف بخش قابل توجهی از «گهواره تمدن»، که شامل سومر، امپراتوری اکدی و بابل بود، آشور در اوج تکنولوژی، علمی و دستاوردهای فرهنگی در اوج خود بود.
امپراتوری آشور کهن ![]() mat aš-šur KI Assyria | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۹۰۶ پ. م–۱۳۷۸ پ. م | |||||||||||||
![]() نقشهای که حدود تقریبی امپراتوری میانرودان شمالی را در هنگام مرگ شمشی-آداد یکم نشان میدهد. (حدود ۱۷۲۱ پ. م) | |||||||||||||
پایتخت | شهر آشور ۲۰۲۵ پ. م شوبات_انلیل ۱۷۵۴ پ. م[1] آشور ۱۶۸۱ پ. م کالح نینوا | ||||||||||||
زبان(های) رایج | اکدی (رسمی) سومری (رسمی) هیتی هوری اموری | ||||||||||||
دین(ها) | آیین میانرودان باستان | ||||||||||||
حکومت | پادشاهی | ||||||||||||
فهرست پادشاهان آشور | |||||||||||||
• ۱۹۰۶ پ. م | اریشوم یکم (نخستین) | ||||||||||||
• حدود ۱۳۷۸ پ. م | آشور-نَدین-آهه دوم (واپسین) | ||||||||||||
دوره تاریخی | عصر برنز | ||||||||||||
• بنیانگذاری | ۱۹۰۶ پ. م | ||||||||||||
• فروپاشی | ۱۳۷۸ پ. م | ||||||||||||
| |||||||||||||
امروز بخشی از | ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
امپراتوری آشور در اوج خود، بر آنچه مذهب باستان میانرودان به عنوان «چهار گوشه جهان» میخواند، حاکم شد: تا شمال: کوههای قفقاز در ارمنستان و آذربایجان کنونی، تا شرق: کوههای زاگرس در قلمرو ایران کنونی، تا جنوب: کویر عربستان از امروز عربستان سعودی کنونی، تا غرب: جزیره قبرس در دریای مدیترانه، و حتی بیشتر از غرب در مصر و شرقی لیبی.[10]
آشور به دلیل پایتخت اصلی خود، شهر باستانی آشور[11][12] نامگذاری شدهاست، که قدمت آن به حدود سالهای ۲۶۰۰ سال پیش از میلاد میرسد، در اصل یکی از ایالتهای قلمروی آکدیان در میانرودان است. قبل از ظهور دولت شهر آشور، آشور گاهی اوقات به عنوان سوبارتو یا شوبارتو (Subartu) و آزوهینوم (Azuhinum) و همچنین در دوران شاهنشاهی ساسانیان به عنوان آسورستان (Asōristān) نیز شناخته میشدهاست.
پیشینه سرزمین آشور
این حکومت در آغاز تابع بابل بود تا اینکه در سال ۱۸۰۰ پ. م شاهان اولیه آشور، که شاه-کاهن فرمانبردار جنوب بودند، چیرگی کاسیها را بر بابل غنیمت دانسته و با متحد کردن شهرهای آشور، نینوا و اربیل، استقلال خود را اعلام کردند، و چندی نگذشت که یکی از آن شاهان برای خود لقب (شاه فرمانروای جهان) اختیار کرد، و پس از وی همهٔ شاهان آشور به چنین لقبی مباهات میکردند. آشوریها چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود باجگیری و دستاندازی به سرزمینهای دیگر را در پیش گرفتند. در نتیجه دولت آشور یک دولت حرفهای جنگجو و متجاوز شد. تاریخنویسان برای شناسایی بهتر تاریخ آشور آن را به چند بخش دوره آغازین، امپراتوری آشور کهن، امپراتوری آشور میانه و امپراتوری آشوری نو تقسیم نمودهاند.
دوره آغازین تاریخ آشور
از دوران آغازین سرزمین آشور اطلاعات چندانی به جز چند نام اساطیری وجود ندارد و این دوره تقریباً دوران تاریک تاریخ این سرزمین میباشد و ایلو-شوما ، نخستین شاه آشور است که دربارهٔ او چیزهایی میدانیم، و واپسین شاه دوره آغازین تاریخ آشور میباشد. او به سرزمینهای سومریان یورش برد و خود او مدعی است که برای اور و نیپور که دستکم در ظاهر فرمانگزار گونگونوم شاه لارسا (۱۹۳۲–۱۹۰۵ پیش از میلاد) بودند آزادی به ارمغان آوردهاست. دستاورد ایلو-شوما هر چه بوده، این اندازه پیداست که نتیجه دیرپایی نداشتهاست. فهرست پادشاهان آشور، فهرستی از پادشاهان را به دست میدهد که «در خیمه زندگی میکردند». اگر آنها را به کلی افسانهای ندانیم، باید گفت که آنها به احتمال زیاد شیوخ اقوام هوریانی یا دیگر نژادهای غیر سامی، و به احتمال زیاد خراجگزار قدرتهای سومری و اکدی بودهاند. هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد که نشان دهد آشور تا پیش از هزاره دوم پ. م (پایان سلسله سوم اور)، مستقل بودهاست.
شاهانی که در خیمه زندگی میکردند
نام | دوران پادشاهی |
---|---|
تودیا | حدود ۲۵۰۰ (پیش از میلاد) |
یَنکی | نامشخص |
شَلَمو | نامشخص |
هَرهَرو | نامشخص |
ایم-سو | نامشخص |
هَرسو | نامشخص |
دیدَنو | نامشخص |
زو-اَبو | نامشخص |
نو-اَبو | نامشخص |
اَبَزو | نامشخص |
بِلو | نامشخص |
اَزَرَه | نامشخص |
اوشپی-یَه | حدود ۲۰۲۰ (پیش از میلاد) |
شاهانی که نیاکان آشوریان بودند
نام | پادشاه پیشین | دوران پادشاهی |
---|---|---|
اَپی-شَل | پسر اوشپی-یَه | نامشخص |
هَله | پسر اَپی-شَل | نامشخص |
سَمَنی | پسر هَله | نامشخص |
هَیَنی | پسر سَمَنی | نامشخص |
ایلو-مِر | پسر هَیَنی | نامشخص |
یَک-مِسی | پسر ایلو-مِر | نامشخص |
یَک-مِنی | پسر یَک-مِسی | نامشخص |
یَز-کور-اِل | پسر یَک-مِنی | نامشخص |
ایلا-کَبکَبَه | پسر یَز-کور-اِل | نامشخص |
اَمینو | پسر ایلا-کَبکَبَه | نامشخص |
سولیلی | پسر اَمینو | نامشخص |
شاهانی که سرخاندان آنان مشخص نیست
نام | دوران پادشاهی |
---|---|
کیک-کیا | ۲۰۰۰–۱۹۸۵ (پیش از میلاد) |
آکیا | ۱۹۸۵–۱۹۷۰ (پیش از میلاد) |
پوزور-آشور یکم | ۱۹۷۰–۱۹۶۰ (پیش از میلاد) |
شَلیم-آهه | ۱۹۶۰–۱۹۴۵ (پیش از میلاد) |
ایلو-شوما | ۱۹۴۵–۱۹۰۶ (پیش از میلاد) |
آغاز دوره پادشاهی کهن
با درگذشت ایلو-شوما، و به سلطنت رسیدن پسرش اریشوم یکم، دوره آغازین تاریخ آشور به سر رسیده، و دوره پادشاهی کهن، آغاز میگردد. معروفترین پادشاه این دوره اریشوم یکم است. اما پس از مدتی بابل دوباره موفق شد آشور را مطیع خود کند.[13] از وقایع مهم این دوره پیدا شدن قومی صحراگرد و تازهنفس از عربستان بود که آشور و بابل را تحت فشار قرار دادند، این مردمان در تاریخ به آرامیها مشهور هستند.[14]
نام | دوران پادشاهی |
---|---|
اریشوم یکم (شروع پادشاهی کهن آشور) | ۱۹۰۶–۱۸۶۷ (پیش از میلاد) |
ایکونوم | ۱۸۶۷–۱۸۶۰ (پیش از میلاد) |
سارگون یکم آشور | ۱۸۶۰–۱۸۵۰ (پیش از میلاد) |
پوزور-آشور دوم | ۱۸۵۰–۱۸۳۰ (پیش از میلاد) |
با آغاز پادشاهی اِریشوم یکم (۱۹۰۶–۱۸۶۷ پ. م)، پسر ایلو-شوما (۱۹۴۵–۱۹۰۶ پ. م)، وارد دوره پادشاهی کهن آشور میشویم. سنگنبشتههای به جامانده از دوره پادشاهیاش، یادآور میشود که او سازنده نیایشگاههایی برای آشور، ایشتار و اَدَد بودهاست. در پی اِریشوم یکم، شاهانی چون ایکونوم (۱۸۶۷–۱۸۶۰ پ. م)، سارگن یکم (۱۸۶۰–۱۸۵۰ پ. م)، و پوزور-آشور دوم (۱۸۵۰–۱۸۳۰ پ. م) به تخت شاهی آشور نشستند.
سپس، نارام-سین شاه اشنونا (۱۸۳۰–۱۸۰۵ پ. م) توانست آشور را تسخیر کند و به مدت ۱۵ سال بر آن ناحیه فرمانروایی کرد (۱۸۳۰–۱۸۱۶ پ. م). نارام-سین همچنین توانست نواحی شمال شهر ماری را نیز، که اموریها بر آنجا حکمفرمایی داشتند، به اشغال خود درآورد. یکی از این نواحی، اکالاتوم بود که ایلا-کَبکَبو بر آن حکم میراند. پس از تصرف شهر اکالاتوم توسط نارام-سین، شمشی-ادد یکم، جانشین ایلا-کَبکَبو به بابل گریخت.
در سال ۱۸۱۵ پ. م، پادشاهی نارام-سین بر آشور پایان مییابد و شخصی با عنوان اریشوم دوم، در آشور به شاهی میرسد (۱۸۱۵–۱۸۰۹ پ. م). در همان سال، شمشی-ادد یکم که در گذشته به بابل گریخته بود بر آن شد تا شهر اِکالاتوم را از جانشینان نارام-سین پس بگیرد.
شکوه آشور در دوره پادشاهی کهن
شمشی-ادد یکم نخست شهر شِخنا را تسخیر کرد و آن را به شوبات-اِنلیل تغییر نام داد. سپس، استحکامات اکالاتوم در کرانه باختری رود دجله را تسخیر کرد. این اقدام، تسخیر شهر آشور را برای او امکانپذیر میساخت. شش سال پس از برگشتن بر تخت شاهی اِکالاتوم، با برکنار کردن اِریشوم دوم، خود را شاه آشور خواند (۱۸۰۹ پ. م) او پسر بزرگتر خود به نام ایشمه-داگان را بر تخت شاهی اِکالاتوم نشاند و کار خود را، به منظور گسترش قلمرو پادشاهی ادامه داد.
هدف بعدی او شهر ماری بود که مسیر کاروانی بین آناتولی و میانرودان بشمار میرفت. یاهدوم لیم حاکم ماری، توسط خدمتکار خودش، و به احتمال زیاد به دستور شمشی-ادد یکم شاه آشور (۱۸۰۹–۱۷۸۱ پ. م)، کشته شد. شمشی-ادد یکم فرصت را دریافت و شهر ماری را اشغال کرد. زیمری لیم وارث تاجوتخت ماری نیز مجبور شد به یمحاض (حلب) بگریزد. در این زمان، شمشی-ادد یکم فرزند دیگر خود را به نام یَسمه-اَدَد، به تخت شاهی ماری نشاند (۱۷۹۶ پ. م) و سپس به شوبات-انلیل بازگشت.
با الحاق شدن شهر ماری به پادشاهی شمشی-ادد یکم، او بر ناحیه بزرگی حکمفرما شد و کنترل میانرودان شمالی را تحت اختیار خود گرفت. پادشاهی شمشی-ادد یکم را نخستین امپراتوری آشور دانستهاند. با این حال، از دیدگاه آشوریان، او یک اموری و غاصب تاج و تخت آشور بهشمار میرفت و حتی روایات بعدی آشور، پادشاهی او را به رسمیت نمیشناسد. او سرانجام در یک نبرد کشته شد.
با مرگ شمشی-ادد یکم (۱۷۸۰ پ. م)، بخت و اقبال از سرزمین آشور برگشت و امپراتوری او یکپارچگی خود را از دست داد و در یک وضعیت جغرافیایی آسیبپذیر قرار گرفت. نامهای که ایشمه-داگان یکم جانشین او (۱۷۸۰–۱۷۴۱ پ. م)، به برادرش یَسمَه-اَدَد شاه ماری نوشته است این اوضاع را نشان میدهد:
«به یَسمَه اَدَد بگو: برادرت ایشمه-داگان میگوید، من بر تخت خانه-ی پدرم نشستهام، و به همین دلیل بسیار گرفتارم و نتوانستهام خبر سلامت خود را برایت بفرستم؛ تو نباید نگران باشی. پادشاهی تو از آن توست و خواهد ماند. خدایان اَدَد و شَمَش با من همراهند. افسار مردم ایلام. مَرد [شاه] اشنونا در دست من است. بیا به یکدیگر سوگند وفاداری یاد کنیم؛ و روابط برادرانه را با یکدیگر برای همیشه حفظ کنیم.»
همزمان با انتشار خبر درگذشت شمشی-ادد یکم، رقبای قدیمی او بر آن شدند تا فرزندان و جانشینانش را از تخت به زیر بکشند. زیمری لیم که در گذشته از ماری گریخته بود، به آن منطقه بازگشت، یَسمَه-اَدَد را شکست داد و پادشاهی را از دست وی ربود (۱۷۷۹ پ. م)؛ سپس، شاه اشنونا، شهر اِکالاتوم را تسخیر کرد (۱۷۷۱ پ. م) و چندان نگذشت که حمورابی شاه بابل، کشورهای آشور و ماری را خراجگزار خود ساخت (۱۷۵۷ پ. م).
بهطور طبیعی بیشتر آشوریان از تسلط سیاسی بیگانه بهطور عمیق آزردهخاطر بودند؛ با این حال، مناسبات بابل و آشور بهطور صرف سیاسی نبود. آشوریان که همواره نسبت به باروهای فرهنگی بیگانه آزاداندیش بودند، اینک خود را دچار سردرگمی و تضاد عاطفی با حریفان بابلی خود میدیدند.
از روزگاران کهن، باورهای فرهنگی از جنوب میانرودان به درون سرزمین آشور جریان مییافت و اینک که بابل وارث و منبع فرهنگ سومری شده بود، برخی جناحهای پرنفوذ جامعهٔ آشوری از تداوم این گرایش احساس خشنودی میکردند. در رویاروی این نگرش، جناح ضد بابلی نیرومندی بود که سنتهای بومی و احساسات میهنپرستانه و ملیگرایانه را زنده نگاه میداشت.
با این حال، حتی مدتها بعد که آشور خود به یک قدرت چیره در منطقه تبدیل شد، به بابل به چشم الگوی فرهنگی بالغتر و فرهیختهتر نگاه میکرد.
پس از درگذشت ایشمَه-داگان یکم (۱۷۴۱ پ. م)، آشور به کلی به تسخیر بابل درآمد و تنها ۱۱ سال بعد بود که موت-آشکور بار دیگر توانست پادشاهی را در آشور زنده کند (۱۷۳۰ پ. م). در پی موت-آشکور (۱۷۳۰–۱۷۲۰ پ. م)، ریموش (۱۷۲۰–۱۷۱۰ پ. م) و آسینوم (۱۷۱۰–۱۷۰۶ پ. م) به پادشاهی رسیدند و پس از آن، هرجومرج و اغتشاش فرارسید.
اولین دوره تاریکی در دوره پادشاهی کهن
هرج و مرج به گونهای بود که در مدت ۶ سال (۱۷۰۶–۱۷۰۰ پ. م)، هفت تن غاصب، برای سلطه بر آشور به نبرد با یکدیگر پرداختند. این افراد، آشور-دوگَل، آشور-اَپلَه-ایدی، اَدَد-سَلولو، نَسیر-سین، سین-نَمیر، ایپکی-ایشتار و اَدَسی بوند. سرانجام، بِلو-بَنی بود که به این هرج و مرج پایان داد و به تخت سلطنت آشور نشست (۱۷۰۰–۱۶۹۱ پ. م). اما از این به بعد، تاریخ آشور وارد دورانی تاریک میگردد، و از این زمان تا پایان دوره پادشاهی کهن آشور، از پادشاهان آشور، مگر نام و درازای سالهای پادشاهیشان را نمیدانیم.
نام | دوران پادشاهی | توضیحات |
---|---|---|
لیابیا | ۱۶۹۱–۱۶۷۴ (پ. م) | پسر بِلو-بَنی |
شَرمَه-اَدَد یکم | ۱۶۷۴–۱۶۶۲ (پ. م) | پسر لیابیا |
ایپتار-سین | ۱۶۶۲–۱۶۵۰ (پ. م) | پسر شَرمَه-اَدَد یکم |
بازایا | ۱۶۵۰–۱۶۲۲ (پ. م) | پسر ایپتار-سین |
لولایا | ۱۶۲۲–۱۶۱۸ (پ. م) | که به احتمال زیاد یک غاصب بود. |
شَرمَه-اَدَد دوم | ۱۶۰۱–۱۵۹۸ (پ. م) | پسر شو-نینوآ |
اریشوم سوم | ۱۵۹۸–۱۵۸۶ (پ. م) | پسر شَرمَه-اَدَد دوم |
شمشی-ادد دوم | ۱۵۸۶–۱۵۸۰ (پ. م) | پسر اریشوم سوم |
ایشمَه-داگان دوم | ۱۵۸۰–۱۵۶۴ (پ. م) | پسر شَمشی-اَدَد دوم |
شمشی-ادد سوم | ۱۵۶۴–۱۵۴۷ (پ. م) | پسر ایشمَه-داگان دوم |
آشور-نیراری یکم | ۱۵۴۷–۱۵۲۲ (پ. م) | برادر شَمشی-اَدَد سوم |
پوزور-آشور سوم | ۱۵۲۲–۱۴۹۸ (پ. م) | پسر آشور-نیناری یکم. او معاهده صلحی را با بورنابوریاش یکم شاه بابل به امضا رساند که بر پایه آن، مرزهای دو کشور در ناحیه سامرا تعیین شد (۱۵۰۳ پ. م) |
آشور، خراجگزار میتانی
- اِنلیل-نَسیر یکم (۱۴۹۸–۱۴۸۵ پ. م) - پسر پوزور-آشور سوم. او خراجگزار پادشاهی میتانی شد.
- نور-ایلی (۱۴۸۵–۱۴۷۳ پ. م) - پسر اِنلیل-نَسیر یکم - او نیز به احتمال زیاد خراجگزار میتانی بود.
- آشور-شَدونی (۱۴۷۳ پ. م) - پسر نور-ایلی بود و تنها پس از یک ماه پادشاهی، توسط عمویش از تخت به زیر کشیده شد.
- آشور-ربی یکم (۱۴۷۲–۱۴۵۰ پ. م) - پسر اِنلیل-نَسیر یکم که تاج و تخت را در پی یک کودتا به دست آورد و به احتمال زیاد بعدها خراجگزار میتانی شد.
- آشور-ندین-آهه یکم (۱۴۵۰–۱۴۳۰ پ. م) - پسر آشور-رَبی. با آغاز پادشاهی او، آشور، دوباره خراجگزار پادشاهی میتانی شد. همچنین معاهده صلحی نیز با بابل به امضا رساند. او توسط برادرش از پادشاهی برکنار شد.
- انلیل-نسیر دوم (۱۴۳۰–۱۴۲۴ پ. م) - برادر آشور-نَدین-آهه یکم و نیز، خراجگزار میتانی بود. او تاج و تخت را بوسیله یک کودتا به دست آورد.
- آشور-نیراری دوّم (۱۴۲۴–۱۴۱۸ پ. م) - پسر اِنلیل-نَسیر دوّم. خراجگزار میتانی بود.
- آشور-بِل-نینِشو (۱۴۱۸–۱۴۰۹ پ. م) - پسر آشور-نیراری دوم. او نیز خراجگزار میتانی بود.
- آشور-رِم-نینِشو (۱۴۰۹–۱۴۰۱ پ. م) - پسر آشور-بِل-نینِشو. خراجگزار میتانی بود.
- آشور-نَدین-آهه دوم (۱۴۰۱–۱۳۹۲ پ. م) - پسر آشور-رِم-نینِشو. خراجگزار میتانی بود.
با درگذشت آشور-نَدین-آهه دوم، و روی کار آمدن آشوراوبالیت یکم، دوران تاریکی که از پیرامون ۱۶۰۰ پ. م آغاز شده بود، پایان مییابد، و آشور، تاریخ تازه خود را که با عنوان پادشاهی آشور میانه است، آغاز میکند.
پانویس
- دوران شمشی_ادد یکم
- Name used in Neo-Babylonian inscriptions, such as the Rassam cylinder of Ashurbanipal
- Rassam cylinder transcription in "CDLI-Archival View". cdli.ucla.edu.
- "The country of Assyria, which in the Assyro-Babylonian literature is known as mat Aššur (ki), “land of Assur,” took its name from the ancient city of Aššur" in Encyclopædia Britannica, Volume II Slice VII - "Assur" entry. 1911.
- "rinap/rinap4". oracc.museum.upenn.edu.
- "The name Anshar, softened into Aushar, and subsequently into Ashshur, was first applied to the town and then to the whole country" in Sayce, A. H. (2005). History of Egypt, Chald_a, Syria, Babylonia, and Assyria, Volume 6 (of 12). Library of Alexandria. p. 223. ISBN 978-1-4655-4330-1.
- Pongratz-Leisten, Beate (2015). Religion and Ideology in Assyria. Walter de Gruyter GmbH & Co KG. p. 110. ISBN 978-1-61451-426-8.
- Quentin, A. (1895). "Inscription Inédite du Roi Assurbanipal: Copiée Au Musée Britannique le 24 Avril 1886". Revue Biblique (1892-1940). 4 (4): 554. ISSN 1240-3032. JSTOR 44100170.
- "Sumerian dictionary entry: Aššur [ASSYRIA] (GN)". oracc.iaas.upenn.edu.
- الگو:استناد به کتاب §716.
- "نام انشار که به اوشار آسان شد و سپس به آشور تبدیل شد، ابتدا به شهر و سپس به کل کشور اطلاق شد" در [https: //books.google.com/books؟ id = -bqTEQ274F4C & pg = PT223 تاریخ مصر، Chald_a، سوریه، بابل و آشور، جلد 6 (از 12)] Check
|url=
value (help). کتابخانه اسکندریه. 2005. p. 223. ISBN 978-1-4655-4330-1. - Pongratz-Leisten, Beate (2015). [https: //books.google.com / books؟ id = LJqnCgAAQBAJ & pg = PA110 دین و ایدئولوژی در آشور] Check
|url=
value (help). Walter de Gruyter GmbH & Co KG. p. 110. ISBN 978-1-61451-426-8. - پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان. تهران: موسسه انتشارات نگاه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۱-۱۹۲-۰.
- پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۱: ۱۱۷.
- Sumero-Akkadian: 𒆳𒀭𒊹𒆠 KUR AN-ŠAR2KI; the same in Assyrian cuneiform in Ashubanipal's Rassam cylinder:
KUR AN-ŠAR2KI,[2][3] pronounced in Assyrian mat Aushar ki, then mat Ashshur ki mat Aššur ki, meaning "The country of the city of god Aššur";[4][5][6][7] also phonetically in another inscrption of Ashurbanipal
mat aš-šur (Sumerian: 𒆳𒀸𒋩)[8] or
aš-šur ki (Sumerian 𒀸𒋩𒆠)[9] Also
mat da-šur in Amarna letter EA 15 dating to circa 1340 BCE