ببر مازندران
ببرِ مازندران (نام علمی: Panthera tigris virgata)، (به مازندرانی: سِرخِ شیر یا مازرونِ ببر) که با نامهای ببر خزر، ببرِ ایرانی، ببرِ هیرکانی و ببر تورانی[3] نیز شناخته. میشود، یکی از زیرگونههای ببر بود که در ناحیه گستردهای از غرب چین تا سواحل دریای سیاه شامل آسیای میانه، قفقاز و شمال ایران زندگی میکرد و حدود نیم قرن پیش در ایران منقرض شد.[4] در مازندرانی به این جانور سِرخِ شیر و مازرونِ ببر گفته میشود. ببر هیرکانی از بزرگترین زیرگونههای معاصر ببر محسوب میشد و برخی اعضای این زیرگونه دارای جثهای میان ببرهای سیبری و ببرهای بنگال بودند. (هرچند که طبق برخی ادعاها چندین قلاده ببر مازندران در باغ وحشهای اکسبورگ و کالیفرنیا زندگی میکنند)[5][6][7][8]
ببر مازندران | |
---|---|
وضعیت بقا | |
آرایهشناسی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پستانداران |
راسته: | گوشتخوارسانان |
زیرراسته: | گربهسانان |
تیره: | گربهایان |
زیرخانواده: | پلنگیان |
سرده: | پلنگمانندها |
گونه: | Panthera tigris |
زیرگونه: | P. tigris virgata† |
نام سهجملهای | |
Panthera tigris virgata (ایلیگر، ۱۸۱۵) | |
محدوده پراکندگی | |
مترادف[2] | |
Panthera tigris lecoqi |
ردپای ببر مازندران در اروپا
در حالی که ساکنان مازندران حتی دقیق نمیدانند آخرین بار چه زمانی ببر مازندران در این خطه دیده شده و تنها اطلاعاتشان از آن در حد چند عکس است اما چندین قلاده از این گربه زیبا در اروپا و آمریکا زندگی میکنند. این ببرها در باغ وحشهای اکسبورگ آلمان و کالیفرنیای آمریکا با قید زیستبوم این جانور زندگی میکنند به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش کالیفرنیا در قسمت ببرهای تانگای هند و مازندران بهطور جداگانه نگهداری میشوند، این مضمون به چشم میخورد: «پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهایی است که در زمان قاجار به آمریکا آورده شدهاست.» و احتمالاً این ببرها در زمان ناصرالدین شاه به اروپا و آمریکا فرستاده شدند، چون ناصرالدین شاه برای تفنن باغ وحشی در بخشی از قصر دوشان تپه ساخت که در آن مجموعهای از حیوانات و از جمله تعدادی ببر مازندران نگهداری میشد.[9]
مشخصات
ببرهای هیرکانی بهطور کلی کوچکتر و سبکتر از ببرهای سیبری و بزرگتر از سایر زیرگونههای ببر بودند. در ترکستان ببرهای نر به طول بیش از دو متر میرسیدند و یک مورد با طول ۲۷۰ سانتیمتر هم گزارش شدهاست. مادهها کوچکتر بوده و معمولاً بین ۱۶۰ تا ۱۸۰ سانتیمتر طول داشتند. حداکثر وزن این زیرگونه ببر به ۲۴۰ کیلوگرم میرسید.
رنگ پشت زرد متمایل به نارنجی و زیر بدن سفید بود و نوارهای قهوهای باریکی در تمام سطح بدن دیده میشد. پشت گوشها سیاه با لکه سفیدی در وسط آن بود. ببر مازندران شباهت زیادی به ببر بنگال داشت ولی نوارهای بدنش به پهنی آن نبود و رنگ پهلوها نیز قهوهایتر بود. موهای بدنش در فصل زمستان رشد زیادی داشت و موهای صورت آن مانند ببر سوماترایی بلند بود. ببرها برخلاف اغلب گربهایان به آبتنی علاقه زیادی دارند و ساعات گرم روز را در آب میگذراند.
شباهت ژنتیکی به ببر سیبری
ببر سیبری نزدیکترین زیرگونه ببر به ببر مازندران است. گروهی از محققان در مطالعهای که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافت با مشاهده تفاوت ژنتیکی اندک میان این دو زیرگونه پیشنهاد دادند که این دو را بایستی یک زیرگونه محسوب کرد. بر اساس این مطالعه جدِ مشترک این دو ببر در زمانی کمتر از ده هزار سال پیش از شرق چین از طریق مسیر گانسو-جاده ابریشم وارد آسیای میانه شده و سپس گروهی که به ببر سیبری تبدیل شدند، به سوی شرق دور روسیه حرکت کردهاند. در حالی که در گذشته آنها در سرزمینی که از آناتولی تا شرق سیبری ادامه یافت زندگی میکردند و محل زندگی آنها متصل به یکدیگر بود اما فعالیتهای انسانی به مرور باعث جدایی محل زندگی ببرهای هیرکانی و سیبری از یکدیگر شدهاست.[10]
انقراض
انقراض در ایران
واپسین ببرهای ایران در استان گلستان امروزی دیده شدند. آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقهای که اکنون پارک ملی گلستان نامیده میشود شکار شد و یک گزارش قابل اعتماد از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه نیز وجود دارد. در اوایل دهه ۱۳۵۰ سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستجوی ببر در جنگلهای شمال ایران انجام داد. اما محققان در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی در مورد وجود ببر پیدا کنند و انقراض آن را قطعی اعلام کردند.[11]
در سال ۱۳۳۷ ببر تحت حفاظت قانونی قرار گرفت و جریمه سنگینی برای شکار آن وضع شد. اما دلیل انقراض ببر (و همینطور شیر ایرانی) شکار و کشتار نبود بلکه زیستگاههای مناسب برای زندگی ببر از بین رفته بودند. ببر در جنگلهای کمارتفاع و نیزارهای وسیع نزدیک به سواحل دریای خزر زندگی میکرد اما در آن زمان تقریباً تمام جنگلهای کمارتفاع برای کشاورزی ریشهکن شده بود و بخشهای بزرگی از تالابها نیز خشک شده یا به مزارع برنج و پنبه تبدیل شده بودند. باید توجه داشت که ببر نمیتواند گرما را تحمل کند و نیاز به زیستگاههای پرآب دارد تا در تابستان خنک شود.[11]
در دهه ۱۳۳۰ هنوز جنگلهای کوهستانی وسیعی در مازندران وجود داشت اما زیستگاه ببر در این نوع جنگلها نبود. ببرها فرزندان خود را در نیزارهای حاشیه رودخانهها و تالابها مخفی میکردند تا از دید انسانها و درندگان دیگر پنهان بمانند که با تبدیل به شالیزار و توسعه شهرها از دسترسی ببرها خارج میشدند و زیستگاه ایدئال آنها جنگلهای انبوه ساحلی بود که با توسعه روستاها و شهرها از بین رفته بودند. ببرها همچنین قلمروهای بسیار وسیع برای خود تعیین کرده و مثل همه گربهایان قلمروطلب هستند و برای حفظ آن با ببرهای دیگر میجنگند. محدود شدن این مناطق نبردهای ببرها برای حفظ قلمرو را تشدید کرده و ببرهای ضعیفتر را وادار میکرد تا به مناطق نزدیک به سکونتگاههای انسانی بروند که این باعث حمله آنها به دام (و احیاناً انسان) و تعارض آنها با انسانها میشد. ببرها نمیتوانستند در جنگلهای کوهستانی ادامه حیات دهند. شکار کردن در این مناطق برای آنها دشوار بود و برای محافظت از تولههایشان به مشکل برخورده و بچههایشان خوراک خرس و پلنگ میشد. پیدا کردن آب هم در این مناطق دشوار بود چون چشمههای کوهستانی عموماً در نزدیکی روستاها قرار گرفته و محل رجوع دامها هستند. جدا شدن جمعیتهای ببرها از یکدیگر و کاهش جمعیت آنها جفتیابی را نیز برای آنها دشوار میکرد. آنها مجبور میشدند برای یافتن جفت مسافتهای طولانی را طی کنند و از محل حضور انسانها بگذرند. پیدا نکردن جفت باعث میشد برخی ببرها از چرخه باروری خارج شوند و جفتگیری خواهر و برادرها در چند نسل پیاپی باعث شیوع بیماریهای ژنتیکی در آنها میشد.[12]
پی جاسلین در مقاله «ببر» در ایرانیکا مینویسد: «اینکه چرا ببر نتوانست در جنگلهای کوهستانی خزری باقی بماند را فقط میتوان با حدس و گمان توضیح داد. شاید در گذشته جمعیت اضافی آنها از جنگلهای ساحلی مجاور خزر به کوهستانها میرفتند چون طعمه اصلی آنها یعنی گراز در کوهها فراوان است. اما در آنجا پلنگ هم فراوان بود که در آن نقاط شکارچی موثرتری از ببر بود. ترکیب این موضوع با از بین رفتن جمعیتهای ببر در مناطق ساحلی و تا حدی شکار مستقیم و سمگذاری جمعیتهای ببر را در مناطق کوهستانی تا حدی کاهش داد که دیگر توان بقا نداشته باشند.»[13]
در قفقاز آخرین شکار ببر در سال ۱۹۲۲ در نزدیکی تفلیس اتفاق افتاد. در ترکمنستان آخرین ببر در سال ۱۹۵۴ دره رود سومبار در کوههای کپه داغ شکار شد. در قزاقستان هم آخرین شکار ببر در سال ۱۹۴۸ در سواحل دریاچه بالخاش اتفاق افتاد. در ازبکستان هم دلتای آمودریا در ساحل دریاچه آرال آخرین پناهگاه این جانور بود. بهطور کلی نسل ببر هیرکانی تا دهه ۱۹۷۰ در تمامی مناطق به کلی منقرض شده بود هرچند پس از آن گزارشهای مکرری از مشاهده این جانور و حتی شکار آن در کشورهای مختلف منطقه اعلام شده اما هیچ مدرکی در این مورد به دست نیامده است.
از ببر هیرکانی تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست به جا ماندهاست. عکسها و پوستها نشان میدهند که رنگ ببر هیرکانی از ببر بنگال روشنتر، و تااندازهای نارنجی مایل به قرمز و نوارهای عرضی آن باریکتر و منظمتر و به تعداد بیشتر بودهاست. موهای بدن ببر کاسپین بلندتر و پُرپُشت تر از ببر بنگال و کوتاهتر از ببر سیبری و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بودهاست.
گراز و انواع گوزن (در ایران مرال و در حد کمتری شوکا) شکارهای اصلی ببر هیرکانی بودهاند. ضمن اینکه به عنوان شکارچی رأس هرم غذایی توانایی شکار بسیاری از حیوانات را داشته و حتی از شکارچیان کوچکتری مثل شغال و گربه جنگلی و حشراتی چون ملخ هم تغذیه میکرد. در فصل زمستان سگها و دامهایی که از گله دور میشدند نیز گاهی شکار ببر میشدند.
ببر هیرکانی بسیار نزدیک به ببر سیبری بوده و این دو زیرگونه، تنها حدود ده هزار سال است که از هم جدا شدهاند. بررسی دیانای بقایای یافته شده از ببر هیرکانی و مقایسه آن با ببر سیبری، نشان میدهد این دو تنها در یک نوکلئوتید تفاوت دارند و هر دو از یک زیرگونه بودهاند.[14]
طرحهای پیشنهادی احیا
مطالعات جدید که از خویشاوندی نزدیک ببرهای سیبری و هیرکانی حکایت دارند موجب شده که بحثهایی در مورد احیای نسل این جانور در آسیای میانه مطرح شود. مطالعهای در مورد امکان احیای این جانور در دلتای آمودریا در ازبکستان که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده نشان میدهد که برای ایجاد یک جمعیت پایدار ببر به حدود ۱۰۰ ببر نیاز است که منطقهای یکپارچه به وسعت حداقل ۵ هزار کیلومتر مربع با جمعیت غنی از شکار را میطلبد. اما چنین زیستگاهی در حال حاضر وجود ندارد و فراهمآیی آن هم دستکم در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. همچنین در این تحقیق منطقه اطراف دریاچه بالخاش در قزاقستان به عنوان گزینه دیگری برای بررسی اجرای این طرح پیشنهاد شدهاست.[15]
سازمان حفاظت محیط زیست در ۳۰ فروردین ۱۳۸۹ اعلام کرد که ایران و روسیه، دو قلاده ببر سیبری را با دو قلاده پلنگ ایرانی مبادله میکنند و قرار است طرح احیای ببر کاسپین به مدت پنج سال بر عهدهٔ روسها باشد. در واکنش به این ادعا، جانورشناسان بسیاری احیای نسل ببر هیرکانی را غیرممکن اعلام کردند و معتقد بودند که زیستگاه مناسب ببر سیبری نه در مازندران و نه در گلستان وجود ندارد.[16]
آنها همچنین مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری را مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی ندانسته و تنها یک عمل تبلیغاتی و دیپلماتیک دانستند. ایران هیچوقت ببر سیبری نداشته و ببر هیرکانی، بومی ایران است که منقرض شدهاست.[17]
نگهداری در پارک ارم
این ببرها که قرار بود در زیستگاه طبیعی شان رها شوند، به دلیل آماده نبودن شرایط تحویل در باغوحش تهران، به پارک ارم منتقل و نگهداری شدند. ۹ ماه بعد در ۱۰ دی یکی از ببرها در باغوحش پارک ارم تلف شد. علتِ آن بهدرستی تشخیص داده نشد[18] و عواملی همچون بیماری تنفسی یا خوردن گوشت خر یا مشمشه اعلام شد.[19] جفت ماده نیز به احتمال داشتن مشمشه پنج سال قرنطینه شد و سپس یکی از دامپزشکان با گرفتن نمونه خون در سال ۱۳۹۵ اعلام کرد که مشمشه ندارد و او را به پارک ارم منتقل کردند و منتظر ورود جفت نر او هستند.
ببر مازندران در فرهنگ
ببر مازندران جزئی از فرهنگ این استان میباشد. ببر مازندران لقب امام علی حبیبی کشتیگیر مازندرانی و اولین طلایی ایران در المپیک است. همچنین لقب باشگاه نساجی مازندران نیز میباشد. در دوران پهلوی دوم نیز فیلمی با نام ببر مازندران ساخته شد.
در نمایشهای معروف روم باستان، از ببر هیرکانی برای جنگ با پهلوانان استفاده میشد. تا حدود قرن هفدهم، آشنایی بیشتر دنیای غرب با همین ببر هیرکانی بودهاست و چندان اطلاعاتی دربارهٔ ببرهای هندوستان نداشتهاند و شاید به همین علت است که شکسپیر در داستان مکبث از ببر مازندران سخن میگوید.
ببر در فرهنگ کشورهای هند و چین نقش بسیار پر رنگی دارد. ببر به نوبه خود در فرهنگ و تاریخ ایران نقش داشتهاست. در ادبیات هم همیشه از ببر به عنوان نماد شجاعت و نیرومندی یاد میشود.
نمونههایی از یادکرد ببر در ادبیات فارسی:
پیمبر تویی هم تو ببر دلیر | بهر کینه گه چون سرافراز شیر (فردوسی) | |
به پیشم چه ببر و پلنگ و هُژَبر | به پیکان فروبارم آتش ز ابر (فردوسی) | |
بکوهم درانداز تا ببر و شیر | ببینند چنگال مرد دلیر (فردوسی) | |
بیشهها یکسره پر ساخته از شیر و ز ببر | قلعهها از درم بسته و صندوق گهر (فرخی) | |
اندران بیشه که یکبار گذر کرد ملک | نکند شیر مقام و ندهد ببر آواز (فرخی) | |
چنین داستان آمد از گفت شیر | که شاه ددان است ببر دلیر (اسدی توسی) | |
غو پیشرو خاست اندر زمان | که آمد به ره چار ببر دمان (اسدی توسی) | |
به پیش اندر آمد یکی تند ببر | جهان چون درخش و خروشان چو ابر (اسدی توسی) | |
قدر تو کی دل نهد بر فلک و چون بود | در وطن عنکبوت کردن ببر آشیان (خاقانی) |
منابع
- لیست قرمز آییوسیان: Caspian tiger. /خرداد ۱۳۹۹. بازدید: ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ویلسون و ریدرز، گونههای پستانداران جهان.
- Endangered list: Caspian Tiger.
- 10 Most Amazing Extinct Animals - Oddee.com
- «ببر مازندران» مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). روزنامه دنیای اقتصاد. دریافتشده در ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۰. - Heptner, V. G.; Sludskij, A. A. (1992) [1972]. "Tiger". Mlekopitajuščie Sovetskogo Soiuza. Moskva: Vysšaia Škola [Mammals of the Soviet Union. Volume II, Part 2. Carnivora (Hyaenas and Cats)]. Washington DC: Smithsonian Institution and the National Science Foundation. pp. 95–202.
- Mazák, V. (1981). "Panthera tigris" (PDF). Mammalian Species. 152 (152): 1–8. doi:10.2307/3504004. JSTOR 3504004. Archived from the original (PDF) on 2012-03-09.
- Firouz, E. (2005). "Tiger". The complete fauna of Iran. London, New York: I. B. Tauris. pp. 66–67. ISBN 978-1-85043-946-2.
- «ببر مازندران» مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). روزنامه دنیای اقتصاد. دریافتشده در ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۰. - Mitochondrial Phylogeography Illuminates the Origin of the Extinct Caspian Tiger and Its Relationship to the Amur Tiger Carlos A. Driscoll, Nobuyuki Yamaguchi, Gila Kahila Bar-Gal, Alfred L. Roca, Shujin Luo, David W. Macdonald, Stephen J. O'Brien
- Firouz, E. (2005). The complete fauna of Iran. I.B.Tauri, p66
- چرا ببر مازندران منقرض شد؟ علمنا
- P Joslin, Encyclopædia Iranica, online edition, available online at http://www.iranicaonline.org/articles/babr-tiger
- «انجیاو یوزپلنگ ایرانی». بایگانیشده از اصلی در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۵ خرداد ۱۳۸۸.
- «Jungius, H. , Chikin, Y. , Tsaruk, O. , Pereladova, O. (2009). Pre-Feasibility Study on the Possible Restoration of the Caspian Tiger in the Amu Darya Delta. WWF Russia» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳.
- روزنامهٔ پول (۳ اسفند ۱۳۸۸). «احیای نسل ببر هیرکانی غیرممکن است». pooldaily.com. روزنامهٔ پول. بایگانیشده از اصلی در ۷ آوریل ۲۰۱۰. دریافتشده در ۳ اسفند ۱۳۸۸.
به اعتقاد من کاری که صورت گرفته یک کار باغ وحشی است و اصلاً در حد وظایف سازمان محیط زیست نبوده و بهتر این بود که یک باغ وحش این ببرها را میخرید و آنها را به مردم نمایش میداد که البته با توجه به اینکه ببر یک گونه در معرض خطر جهانی است خرید و فروش آن هم ممنوع است اما میتوان آنها را همین حالا به باغ وحش داد.
- روزنامهٔ پول (۳ اسفند ۱۳۸۸). «احیای نسل ببر مازندران غیرممکن است». pooldaily.com. روزنامهٔ پول. بایگانیشده از اصلی در ۷ آوریل ۲۰۱۰. دریافتشده در ۳ اسفند ۱۳۸۸.
مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری ارتباطی با فعالیتهای زیستمحیطی نداشته و یک عمل تبلیغاتی و دیپلماتیکی است. ایران هیچوقت ببر سیبری نداشته و ببر هیرکانی بومی ایران است که منقرض شده و امضای چنین توافقنامههایی اقداماتی نمایشی است که ریشه در تبلیغ روابط دیپلماتیک دوطرفه دارد و هیچ سودی برای محیط زیست منطقه ندارد.
- بیبیسی
- «علت مرگ ببر سیبری «مشمشه» اعلام شد، ایسنا، 1389/10/15». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۵ ژانویه ۲۰۱۱.
پیوند به بیرون
اطلاعات مرتبط در ویکیگونه: Panthera tigris virgata |