داراب افسربختیاری

داراب افستیاری از [[شاعر|شاعرانی است که به گویش بختیاری شعر سروده‌است. از جمله معروفترین سروده‌های وی «خدائیه»، «عمرو

داراب افسر بختیاری
زادهٔ۱۲۷۹
در نزدیکی تالاب چغاخور
چهارمحال و بختیاری
درگذشت۱۳۵۰
اصفهان
مدفنتخت فولاد اصفهان
ملیتایرانی اصیل
نژادلر بختیاری
پیشهخان

زندگی

وی در تاریخ ۱۲۷۹ در نزدیکی تالاب چغاخور واقع در استان چهارمحال و بختیاری متولد شد.اجداد داراب افسر بختیاری به واسطه شخصی به نام حیدر خان معروف به حیدر کور از نسل طایفه صادپاپی هستند. پدر وی آ اصلان احمد خسروی از بزرگان تیره احمد خسروی از طایفه زراسوند، هفت لنگ بختیاری و مادرش بی بی گوهر فرزند حسینقلی خان ایلخانی می‌باشد.[1]

داراب افسر از سن سی سالگی شاعری را آغاز کرد.[2]او آنچنان در سرودن اشعار بختیاری به شیوائی و استواری اهتمام نمود که اینک فرهیختگان دیار بختیاری او را پدر شعر بختیاری می‌نامند چنان‌که در مورد وی ملک‌الشعرای بهار نیز گفته بود: «کاری که فردوسی در زبان فارسی کرد، افسر در زبان بختیاری انجام داده‌است.»

شعر داراب با توجه به شرایط خانوادگی و اصالت ایلی و شرایط اقلیمی و اجتماعی دیار بختیاری سروده شده‌است و در حقیقت آیینه تمام نمای احساسات، عواطف و ذوق سرشار یک بختیاری تبار می‌باشد که سادگی و صفای انسان را بیان می‌کند و صمیمیت زندگی روستایی و عشایری را نشان می‌دهد که در کنار رنگ و بوی زندگی شهری و مشکلات اجتماعی تلاش می‌کند تا هویت عاطفی و انسانی خود را حفظ کند و آن شور و شادمانی صادقانه و بی ریای خود را نسبت به انسان‌ها آشکار می‌نماید تا افراد بتوانند در مسیر رشد تکامل انسانی قدم بردارند.[3]

وی در سال ۱۳۲۰ در اصفهان ساکن شد. در سال ۱۳۳۷ دچار سکته شدیدی شد و در نتیجه نیمی از بدنش فلج گردید. در سال ۱۳۵۰ در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد، تکیه میر بخاک سپرده شد.[4]

آثار

اشعار داراب افسر در زمینه‌های گوناگونی از جمله عرفانی، عاشقانه، سیاسی و در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، و… سروده شده‌است.

دو کتاب از او برجای مانده‌است:

  • ترانه‌های محلی بختیاری
  • دیوان داراب افسر بختیاری

این دو تاکنون بارها به چاپ رسیده و مورد استقبال فراوانی از سوی بختیاریان قرار گرفته‌است.

اشعار

  • کلاریه
  • همیلا: مناظره پسر روستایی با دختر شهری[5]
  • عمرویه
  • رستاخیز مسجد سلیمان

شعر وفا و جفا از کتاب دیوان داراب افسر بختیاری: به من این عتاب منما که گذشته ام ز هستی / من و فکر جان سپردن تو و فکر خود پرستی/ بشکستی آن دلی را که شکسته بد زعشقت/ ز چه رو به خویش بالی، که شکسته ای شکستی/ به فتادگان راهت به تکبری گذشتی/ تو نخورده باده،دائم ز غرور حسن مستی / ز وفا بگیر دستم که ز غم ز پا فتادم/ بنواز از ترحم دل خسته ای که خستی/ به درون سینه من که جز از تو راه دارد؟/ به جز از تو در دل من که کند دراز دستی؟/ به که گویم این حکایت که مرا ز خود براندی/ ز چه رو به آشنایان تو در سرای بستی/ چه امید داری افسر به جهان که زنده ماندی/ به چه کارت آید این جان چو ز یار خود گسستی/

ابیاتی از شعر خداییه

ای که روزی همه خَلق ز انبارِ تُنِهآسمون‌ها و زمین کردهٔ کردارِ تُنِه
ای همه نقش و نگاری که مِنِه دنیا هِدهمه از پرتوِ یک جلوهٔ دیدارِ تُنِه
حق تو داری بکنی هر چه به دنیا اِخوهیچون همه بید و نبیدِ زنده ز پندارِ تُنِه
افسر! ئی فخر بسه سی تو که بعد از مرگتاسمِ لُر تا به ابد زنده ز اشعارِ تُنِه

منابع

  1. بایگانی‌شده در ۱۴ فوریه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine پایگاه فرهنگی خبری مسجدسلیمان، دیباچه‌ای بر شاعر فقید داراب افسر بختیاری و اشعار وی
  2. رضوی، سیدمسعود (۱۳۹۰). «آهنگ کوهساران / دربارهٔ داراب افسر بختیاری و شعرهایش». اطلاعات حکمت و معرفت (۷۱): ۶۴–۶۶. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۴-۲۶.
  3. صداوسیمای استان جهارمحال بختیاری، داراب افسر بختیاری، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
  4. رضوی، سید مسعود (۱۳۹۰). «آهنگ کوهساران: دربارهٔ داراب افسربختیاری و شعرهایش». اطلاعات حکمت و معرفت. ششم. ۷۱ (۱۱). از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک)
  5. ساکنیان، اسفندیار (۱۳۷۳). «بومی سرود: دلم آیینه است 14 - داراب افسر بختیاری». شعر (۱۶): ۷۲–۷۵. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۴-۲۶.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.