طرماح بن عدی
طِرِمّاح بن عَدِیّ بن جَبَلَة بن عَدِیّ (زنده در ۶۰ ق) از یاران علی بن ابی طالب و حسین بن علی و از شاعران شیعه.
طرِمَّاح بن عدی بن جبلة بن عدی طرماح بن عدی | |
---|---|
زادهٔ | ؟ |
درگذشت | (زنده در ۶۰ ق) |
محل زندگی | کوفه |
آثار | دیوان |
خویشاوندان | حجر بن عدی |
سوگواری محرم |
رویدادها |
---|
نبرد کربلا • شام غریبان اسارت در شام |
کَسان |
حسین بن علی |
جایها |
حرم امام حسین حرم عباس بن علی • حسینیه موزه محرم |
روزهای ویژه |
تاسوعا • عاشورا • اربعین |
آیینها |
مرثیه • نوحه • تعزیه • روضه •
تکیه |
او نامه علی بن ابی طالب را به معاویه رساند، میان او و معاویه گفتگویی صورت گرفت. طرماح از کوفیانی بود که در عذیب الهجانات با حسین بن علی دیدار کرد، وی ضمن رساندن خبر کشتهشدن قیس بن مسهر، و آگاه کردن امام از احوال کوفیان، پیشنهادهایی نیز به آن حضرت داد که مورد پذیرش او قرار نگرفت. طرماح سپس با اجازه امام به سوی عیال و قبیله خود رفت، اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر کشتهشدن امام را شنید.
قبیله
طرماح از قبیله طی و برادر حجر بن عدی است. از او چندین بیت شعر نیز نقل شدهاست. ابن کثیر دمشقی از او با «الطرماح بن عدی الشاعر» یاد میکند.[1][2]
شیخ طوسی از او در شمار یاران علی بن ابی طالب و حسین بن علی یاد میکند.[3]
دوران علی بن ابی طالب
پس از جنگ جمل علی بن ابی طالب، در پاسخ به نامه معاویه، نامهای به او نگاشت، طرماح آن نامه را به شام و نزد معاویه برد.[4] او وقتی که بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر تو ای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمؤمنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت مؤمنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟[5]
او در مناظره با معاویه با فصاحت و بلاغت سخن گفت.[6] آقا بزرگ از مناظره او با معاویه یاد کردهاست.[7]
ظاهراً یک محقق آلمانی دیوان ابوطفیل را همراه با دیوان طرماح به طبع رسانیده و کرنکو هر دو را به انگلیسی ترجمه کردهاست.[8]
دوران حسین بن علی
در میانه راهِ کربلا، در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به حسین بن علی پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود، چون حرّ خواست آنان را بازداشت، امام اینان را یاران خود خواند و از آنها محافظت کرد. در مسیر آمدن سوی امام، طرماح این اشعار را خواند.[9]
|یا ناقتی لا تذعری من زجری |و شمری قبل طلوع الفجر
بخیر رکبان و خیر سفری
حتی تجلی بکریم النجر
أتی به الله بخیر أمری
ثمت أبقاه بقاء الدهر[10]
ای شتر من! از زجر ضربههایم ناراحت مباش
مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان
با بهترین سواران و در بهترین سفرها |تا مرا به مردی برسانی که کرامت، در سرشتش است
خدا او را برای انجام بهترین امور بدین جا آورده
خدایا تا آخر دنیا نگاهدارش باش.
طرماح، خبر کشتهشدن قیس بن مسهر را به امام رساند.[11]
طرماح راهنمای کاروان حسین بن علی، از بیراهه به سمت کوفه بود او ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت بنیامیه و دشمنان حسین بن علی زمزمه میکرد.[12]
پیشنهاد به امام
طرماح به امام گفت: با شما یارانِ اندکی میبینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما میشدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! تا میتوانی به آنان نزدیک مشو.[13]
- اگر میخواهی به سوی قبیله من بیا، چرا که در آنجا کسانی هستند که تو را یاری کنند، امام در جواب فرمود: که گریختن و زن و فرزند را رها کردن برای من عار است.
- بیا به کوه بنی طی برویم، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد.[13] امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد. ما و این گروه (اصحاب حرّ) پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن بازگردم.[14]
سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانوادهاش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به عذیب هجانات رسید، خبر کشتهشدن حسین بن علی را شنید.[15]
جستارهای وابسته
پانویس
- البدایه و النهایه، ج۹، ص۲۶۵
- استیعاب، ج۳، ص۲۸۴
- طوسی، رجال، ص۷۰، ۱۰۲
- اختصاص، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۸۹
- اختصاص، ص۱۳۸
- نمازی، ج۴، ص۲۹۴
- الذریعة، ج۲۲، ص۱۵۴
- الذریعه، ج۹ قسم۱، ص۴۴
- الکامل، ج۴، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۲؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۳
- بلاذری، ج۳، ص۱۷۲
- وقعة الطف، أبومخنف، ص۱۷۴
- الفتوح، ج۵، ص۷۹–۸۰
- الکامل، ج۴، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳
- البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴
- الکامل، ج۴، ص۵۰
منابع
- بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- شیخ طوسی، رجال الطوسی، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۵ق.
- کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، دارالأضواء، ط الأولی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
- ابن اثیر جزری، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- شیخ مفید، الاختصاص، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق.
- نمازی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ابن المؤلف، طهران، ۱۴۱۴ق.
- آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، دارالأضواء، بیروت.
- ابومخنف کوفی، وقعة الطف، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۷ق.