ملا مصطفی بیسارانی
ملا مصطفی بیسارانی (زادهٔ سال ۱۰۵۳ ه-ق در روستای بیساران - درگذشتهٔ ۱۱۱۴ قمری) از شاعران اورامانیزبان منطقه سروآباد در استان کردستان ایران است .[1] ملا مصطفی فرزند ملا قطب الدین در روستای بیساران از روستاهای ژاورود کردستان در جنوب غربی سنندج، دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را ابتدا در بیساران آغاز کرد و سپس در سایر روستاهای ژاورود و اورامان از جمله نودشه و پایگلان ادامه داد و در شهر سنندج به پایان رساند. پس از فراغت از تحصیل به زادگاه خود بازگشت و در همانجا به تدریس و زراعت پرداخت. ماموستا بیسارنی از بنیان گذاران شعر کلاسیک هورامی است و به دلیل استفاه از فولکلور فرهنگی چند هزار ساله زبان هورامی و همچنین استفاده از ساختار زبانی زیست بوم وی را از پیشقراولان سبک رومانتیک حتی بیش از پنجاه سال قبل از ویکتور هوگو دانستهاند . وی شاعر ی شوریده و هجران کشیده ای بود که غزلیاتش دلنشین و ترانههای شور انگیزش شهره عام وخاص است.وی به دلیل علاقه خاصی که به زادگاهش داشته تخلص بیسارانی را برای خود برگزیده است.[2] در اشعار وی درد مشنرک بشریت موج میزند . وی با ادبیات کهن ایران زمین آشنای تام داشته و اشعار حافظ و عمر خیام در اشعار دارای بازتابهای واضح ومبرهن است. هیچ دلیلی دال بر ملا بودن و آخوند بودن وی در دست رس نیست . اما از اشعارش پیداست که دغدغه مناسبات اجتماعی داشته و همچنین منتقد متشرعین و حاکمیت وقت بودهاست . آقای عادل محمد پور منتقد محقق و نویسنده معاصر کرد از دیوان ماموستا بیسارانی به عنوان مانیفیست شعر و ادبیات کردی یاد میکند. آقای محمد رحیم غلامویسی نویسنده و پژوهشگر معاصر و مدیر مسول نشریه علمی و ادبی ژیوار ماموستا بیسارانی را پیشرو و پیشگام شعر نو ایران زمین میداند چرا که پیش از نیما وسایر نوپردازان شعر نو قالب غروض و قافیه را در هم ریخته است .
اشعار شاعر بزرگ و نامی کُرد "ملا مصطفی بیسارانی "
دیوان بیسارانی شامل غزلیات و قصاید و قطعات عرفانی است و او در برخی از اشعارش عشق و الوهیت را در قالب می و باده نشان میدهد و طبیعت را نیز ماهرانه توصیف کردهاست و شعر او به حدی ساده و روان است که همه آن را می فهمند و نیازی به شرح و تفسیر ندارد و این از خصایص شعر رمانتیک است. بدین گونه بیسارانی شاعر طبیعت و شاعر عشق و زندگی هم هست و اشعار او نغمه ای است نا تمام که خواننده در مطالعه آن خود را با کودکی می بیند که از سر عشق این نغمه را می خواند.
پس از آن به زادگاهش بازگشت و بقیه عمر خود را صرف کارهای کشاورزی، دامداری، تدریس، آموزش، وعظ و شعر و ادبیات کرد.[3]
منابع
- شورای اسلامی شهر سروآباد بایگانیشده در ۱۳ فوریه ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: فوریه ۲۰۱۰.
- تاریخ مشاهیر کُرد، بابا مردوخ روحانی، تهران، سروش 1364
- پیامنیر، بازدید: فوریه ۲۰۱۰.