توریز هورامی
تَوریز هورامی یا تبریز هورامی (به کردی: تهورێز هۆرامی) یکی از بزرگان یارسان در دورۀ بابا سرهنگ بوده که در سدۀ چهارم هجری میزیستهاست. از مکان و زمان تولد وی آگاهی دقیقی در دست نیست.
زندگی
نام توریز هورامی در کتاب سرانجام ذکر شده و ابیاتی از وی نقل گردیده است. به گفتۀ فاروق صفیزاده توریز در آغاز سدۀ چهارم هجری قمری به دنیا آمده و در نیمۀ همان سده نیز درگذشته است، و چنانکه پیداست محل زندگی وی هورامان بوده و در همانجا نیز به خاک سپرده شده است. با این حال تاریخ و مکان دقیق تولد وی مشخص نیست.[1] توریز اورامی یکی از ذوات مقدس در دورۀ باباسرهنگ، و تجلی ذات خاتون رزبار به شمار میآید.[2]
فاروق صفیزاده دربارۀ وی نوشتهاست که منزل توریز هورامی در هورامان، برای پیروان دین یاری عبادتگاه و مدرسه به شمار میآمده و مردان و زنان یارسان از دانش این بانوی کُرد بهره میبردهاند، و کلام او را همراه با تنبور حفظ کرده و میخواندهاند.[3] [4]
شعر
ابیات به جای مانده از دایه توریز هورامی به صورت دوبیتی و به زبان کُردی گورانی (هورامی) است. این ابیات در وزن ده هجایی بوده و به سبک اشعار کردی گورانی سروده شدهاست.[5]
نمونه اشعار
از توریز اورامی تنها ۱۹ بیت (٧ دوبیتی و ۵ تکبیت) به جای مانده است. از این میان دو دوبیتی به زبان فارسی دری و بقیه به کردی گورانی (هورامی) هستند. ابیات زیر نمونههایی از اشعار توریز هورامی هستند.
رازهن پیاڵهم، رازهن پیاڵهم | سهرسامم نه بهزم، رازهن پیاڵهم | |
بادهی پیاڵهم یاوا وه ناڵهم | چهکمهی ناڵهکهم بهرز بی نه عاڵهم |
ترجمه: پیالهام تحفهای از اسرار است و از غیب اهدا شده؛ و من از بزم و جم جمخانه در شگفتم. بادۀ اندرون پیالهام به داد نالهام رسید، چرا که نالۀ اندرونم سراسر جهان را در بر گرفت.[5]
جهم پهی ڕاسانهن، جهم پهی ڕاسانهن | یاران، یاوهران، جهم پهی ڕاسانهن | |
ههرکهس نێکی کهرۆ ئاسانهن | جهم پهی روَشنی زێڵ خاسانهن |
ترجمه: جمع گشتن در جمخانه، کار راستان و پارسایان است. یاران، یاوران! گرد آمدن در جمخانه کار پارسایان است. هر آن کس نیکی کرد کارش آسان است؛ و این گردآمدن برای روشنی دل پارسایان نیکسرشت است.[5]
زێڵ کهران رۆشهن، زێڵ کهران رۆشهن | یاران وه خهوهر زێڵ کهران رۆشهن | |
سهر سپهرده بان، وه یاری وهشهن | بسازن پهرێ وێتان یهی جهوشهن |
ترجمه: دلهایتانرا روشن سازید، دلهایتان را منور کنید. یاران! با پرتوی خدایی دلهایتان را منور کنید؛ و به این آیین مقدس سر بسپارید، و برای آیندۀ خود پیراهنی از زره بسازید.[5]
منابع
- صفیزاده، فاروق. دایه تبریز اورامی: نخستین شاعرۀ شناختهشدۀ کُرد، در مجلۀ شعر، ش ۲۱، صص ۹۳-۹۲.
- دهورهی باباسهرههنگ، در سرانجام: مجموعه کلامهای یارسان، پژوهش و نوشته: طیب طاهری، ویراستار کلامها: استاد سروش، جمعی از سادات یارسان، اربیل: چاپخانه آراس، چاپ اول: ۲۰۰۷؛ صص ۶۳-۵۴.
- صفیزاده، صدیق، بزرگان یارسان، تهران: عطایی، ۱۳۶۱.
- صفیزاده، صدیق، تاریخ ادبیات کُردی، ۲ جلد، بانه: ناجی، ۱۳۷۰.
- پناهی، محمد احمد (پناهی سمنانی). ۱۳۷۹. دوبیتیهای بومیسرایان ایران: زندگی و نمونۀ آثار، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ اول: ۱۳۷۹؛ ص ۴۲-۴۱.