گویش شوشتری
شوشتری یکی از گویش های زبان فارسی است که در استان خوزستان و بویژه شهر شوشتر رواج دارد. [2] [3] گویش دزفولی نزدیکترین گویش به گویش شوشتری است و با زبان لری نیز ارتباط نزدیکی دارد.[3] و گلاتولوگ آن را زیر مجموعه خانواده زبانهای ایرانی غربی و خانواده فارسی امروزی-میانه قرار داده است.[4]
گویش شوشتری | |
---|---|
گویش شوشتری | |
زبان بومی در | ایران |
منطقه | استان خوزستان |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | - |
گلاتولوگ | shus1253 [1] |
ویژگیهای دستوری
این گویش از نظر تقریب نزدیکی بیشتری با پارسی دری دارد تا فارسی معیار نوین. در این گویش مانند فارسی پیش از عهد مغول پیشوندهایی مانند "بـ " یا "می" به صورت غیر ضروری می توانند جلوی افعال بایستند. در برخی حالات التزامی و امر نیز برعکس فارسی نو و بر راه فارسی ادبی دورههای پیشین پیشوندی جلوی فعل ظاهر نمی شود. صرف امر منفی نیز بجای "ن" از "م" استفاده میشود که حالت قدیمیتر آن است. برخی از افعال قدیمی که در گذشته استفاده می شده و امروز در زبان عوام متروک شده در این گویش رایج است.
صرف فعل امر:در فعل امر همان بن مضارع به عنوان امر بکار می رود.در حالت منفی "م" میگیرد.
- برو--> " رو " / نرو --> مـَرو
- بگو--> " گو " / نگو --> مـَگو
صرف فعل مضارع:
- غذا میخورد : --> غذا بخورَه
- میگیرد --> گیرَه
- بروی--> رَوی / نروی --> نَـرَوی
- میخواهم بروم --> مـُخـُم رَوُم[5]
فعل ماضی: نمونهای از صرف افعال ماضی در گویش شوشتری در وجههای مختلف
- رفتم --> رفتـُم
- نشسته بود --> نِشسـه بید
- رفته باشد--> رفته بوَ
- میگفت --> بـِگُفت
- کشتهاند --> کُشتِنَه
در افعال متعدی در گویش شوشتری مفعول یا متمم ممکن است بصورت ضمیر متصل پس از فعل بیاید. این حالت در فارسی امروز چندان متداول نیست اما در ادبیات کهن فارسی وجود دارد. مثلا در این مصرع مولانا:
- "نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم"
میبینیم که "ت" که نشانه مفعولی، در اینجا مفهول له، است بصورت چسبان پس از فعل میآید. در پارسی بیشتر مفعول به خاصیت اتصال به پایان فعل را دارد و اتصال مفعول له کمتر به کار میرود اگرچه در ادبیات هست. این حالت در گویش شوشتری هنوز وجود دارد. مثلا برای همین مفهوم "به تو نگفتم" میگویند " نگفتـُمـِت ".
ادبیات شوشتری
شوشتر در دورههای دور ادبیات داشته است. مثلا در ترجمان البلاغه می خوانیم می خوانیم که ابولعلاءشوشتری از نخستین کسانی است که در جنوب غرب ایران به پارسینویسی پرداخته است.[6] در دورههای متاخر هم شاعران و نویسندگانی از این دیار بوده اند اما نشان کسی که به محلی بنویسد را احتمالاً در نیمههای قرن سیزدهم هجری قمری باید در آثار ملاحسن شوشتری ملقب به " حسنا" بیابیم. شاعران دیگری مانند محب شوشتری و عیدی شوشتری را نیز می توان به این جمع افزود. به عبارتی دوران زندیه و دورههای آغازین قاجار را می توان آغاز ادبیات شوشتری دانست. [7] نمونهای از اشعار ملاحسن شوشتری به لهجهٔ محلی شوشتر در دوران قاجار :
- بدخلقی و ری چرکنی او کس که ازم کرد
- جز دختر دنیا دیگه یارون کی ازم کرد
- دونی چه سرم برد به عالم چه ازم کرد؟
- ظلم و ستم و جور و جفا ازچه ازم کرد؟
- حقم بید اگر روزی هزار همچه ازم کرد
- ایدل مپسندش که وفا هیچ ندارَه
- خونه ش مَنشین، لطف و صفا هیچ ندارَه
- غیر ستم و جور و جفا هیچ ندارَه
- جز غصه و معبوس و قنا هیچ ندارَه
- معلومَه کهای دلّه حیا هیچ ندارَه
- هر خواهشی وَش کردمه او همچه ازم کرد
کلمات و اصطلاحات بومی گویش شوشتری از نظر اصطلاحات بومی غنای فراوانی دارد. بسیاری واژههای ناشناخته یا واژههای مهجور و متروک در این گویش متداول است. برای نمونه:
- لف=شبیه
- مرگوی=مر گویی، انگارکه
- گشیدن=گشودن
- برازیدن=برازنده بودن
- نمبرازد=برازنده نیست
- دونا=دانا، فهمیده
- پـِی=همراه
- ریمیز = موریانه
- گـُلـُپ = لپ
- رَه = راه
- لیله = گردباد
- منجی=میانجی، میانه
- گرده=گردن
- مفتلا=مبتلا
- قصه=سخن
- گـُرُختن = گریختن، فرار کردن
- اشکم=شکم
- اِزمودن=امتحان کردن، آزمودن
- مغمین = پشیمان
- بهـَز = به از، بهتر از
- پار= سال گذشته، پارسال
- بختر = بهتر[8]
ادبیات شفاهی و ترانههای محلی
شوشتر حائز ادبیات شفاهی غنی از جمله ضرب المثلها و اصطلاحات و لطایف و ترانههای محلی با سبک آواز خاص خود می باشد. که بسیاری از آنها بوسیلهٔ بنیاد نیشابور یا علامه دهخدا گردآوری شدهاست. نمونهای از ضرب المثلهای محلی شوشتر:
- موندَه به ز درموندَه
- munda bah za darmunda
- مانده به ز درمانده است.در هنگام مهمانی و تعارف بکار می رود.
- مرگوی سر پرز خاری نشسه س
- mar guwi sar parz'e xâri nešassa
- مرگویی (گویی که) بر سر خاری نشسته است. به انسانهای بیتاب و بیطاقت می گویند.
- بو روغن داغش َ کس نمـفهمَه
- bu rowqan daqš'a kasi namfahma
- بوی روغن داغش را کسی نمی فهمد. کنایه از کسی که بسیار خسیس است.
ترانهٔ محلی شوشتری معروف به سوزه واری :
دشت و صحرا اَ گل چی گلسّونه | سوزه واری گرفت کل بیابونه | |
ماشالله بهای بهار | هر کُیا سیل کنی گل فراوونه | |
گل اومد، گل اومد | یارم خوش اومد | |
باغبون جار مَزَن گل به گلزاره | نازنینُم اومه وخت دیداره | |
انقذه به گلت مناز | کی گلش چی گلم رنگ وریداره | |
گل اومد، گل اومد | یارم خوش اومد | |
عاشق چشم مستونَشُم مو | همچه مجنونی دیوونشم مو | |
قربون بالوی دلنشینش | چی غلومی در خونشم مو | |
گل اومد، گل اومد | یارم خوش اومد | |
قربون رنگ سرخ و سفیدش | قربون او کس که آفریدش | |
مو قربون کار خدا بام | آفریدم تا گردم مریدش | |
گل اومد، گل اومد | یارم خوش اومد |
راهنمای آوانویسی
در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شدهاست
â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان
a = تلفظ حرف ا در واژه احمد
ٍe = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم
C = چ
i = تلفظ حروف ای در واژه ایران
š = ش
Q = غ یا ق
O = تلفظ حرف ا در واژهٔ امید
U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
X = خ
Ž = ژ
منابع
- Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "گویش شوشتری". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
- «Shushtari-Dezfuli Dialects». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۱۸ آگوست ۲۰۲۰.
- «KHUZESTAN viii. Dialects». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۴.
- «Dialect: Shushtari». گلاتولوگ. دریافتشده در ۲۷ اوت ۲۰۲۰.
- مثلهای شوشتری-جلال الدین امام جمعه-بنیادنیشابور-تهران-1984 صفحهٔ 13
- گنجینهٔ سخن-دکتر ذبیح الله صفا-جلد دوم-صفحه 92
- دیوان اشعار ملاحسن شوشتری-به کوشش سعید شیرین بیان-نشر خوزستان1375- صفحه 15
- دیبای شوشتر، نوشته محمد مهدی آبادی، نشر سیب سبز، بخشهای مربوط به معانی ترکیباتو واژههای محلی شوشتری
جستارهای وابسته
- تفاوت گویشهای شوشتری و دزفولی
- شوشتر
- استان خوزستان