ایل قاجار
ایل قاجار، قاجارها، کاجارها از ایلات ترک اغوز در شمال شرقی، همینطور شمال غربی ایران زندگی میکردند. قاجارها به عنوان شاخهای از مردمان ترک در نظر گرفته میشوند.[1] در سال ۱۷۹۴، شخصی از میان این ایل با نام، آغا محمد خان قاجار توانست پس از سلسله زندیان، حکومتی جدید در تاریخ پادشاهی ایران، با نام قاجاریان را بنیانگذاری کند. جمعیت کنونی ایل قاجار، در حدود ۱۵٬۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۰ برآورد شده بود که عمدتاً در ایران سکونت دارند.


تاریخ
طایفه قاجار منسوب به قاجارنویان ، از سرداران مغول است که در عهد غازان خان می زیست. دسته های مختلف این طایفه پس از انقراض دولت ایلخانان ، در ممالک ارمنستان و شام مسکن گزیدند ، و مانند سایر قبایل ترک به تاخت و تاز و غارتگری پرداختند . امیر تیمور گورکانی پس از لشکر کشی به آسیای صغیر و شام در سال ۸۰۳ (قمری) هنگامی که به ایران باز می گشت، جمعی از طوایف ترکمان را که در شام و ارمنستان و آسیای صغیر به سر می بردند ، با خود به ایران آورد، که طوایف روملو و شاملو و قاجار از آن جمله بودند. از طایفه قاجار جمعی به ترکستان باز گشتند و گروهی در اطراف شهر های گنجه و ایروان و حدود قرهباغ مسکن گرفتند .
هنگامی که شاه اسماعیل یکم ، در آغاز کار خویش ، از لاهیجان به آذربایجان آمد و به جمع آوری مرید پرداخت، گروهی از سران طایفه قاجار نیز به او پیوستند و در زمره صوفیان قزلباش داخل شدند ، و در دوران پادشاهی صفویه به مقامات و منصب های عالی رسیدند.
شاه عباس یکم این طایفه را به سه قسمت تقسیم کرد . گروهی را به نواحی مرو و شمال خراسان فرستاد ، تا در برابر حمله ازبکان و ترکمانان سدی باشد . گروه دیگر را در حدود قره باغ و شمال رود ارس ، در مقابل طوایف لزگی گذاشت ، و دسته سوم را گرگان(استرآباد) مسکن داد. [2]
قاجارها حداقل از قرن نهم ه.ق و بعد از آن در قراباغ، بوزوق، آیدین آناتولی و حلب شام و از اوایل قرن یازدهم ه.ق در استرآباد و مرو ساکن بودند. مردم داغستان حداقل تا قرن سیزدهم، اهالی گنجه و قراباغ و ایروان را قاجار عنوان میکردند.[3]
در محرم ۱۱۹۵ در بارفروش، آقا محمدخان به اسارت لاریجانی ها در آمد و با وساطت حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی به همراه همسر و فرزندان برادر در بندپی تحتالحفظ نگهداری می شد. مدتی نگذشته بود جماعت حلال خوریه با نیروی نظامی، او و حرمش را در بازگشت به بار فروش و رهایی کمک کردند. پس از فتح تهران در ۱۱۹۸، آقا محمد خان دستور داد آسیه خانم و دو فرزندش از مازندران به تهران بیایند و از آن پس محل استقرار آنان تهران بود. آقا محمدخان در ۱۲۰۰ رسماً بر تخت سلطنت تکیه زد و سلسله قاجار، حکومت بر ایران را آغاز کرد.[4] در کتاب خواجه تاجدار نوشته ژان گور که ذبیحالله منصوری آن را به پارسی برگرداندهاست آمده است:
محمد قلی خان سیاه و سفید دو سردار لاریجان از هالی گزنک حاضر به سرسپردن به حکومت آقا محمد قاجار نمیشوند و این امر نبرد سختی را میان خوانین لاریجان و آقا محمد خان قاجار به میان آورد در اولین نبرد که در حوالی پارک میرزا کوچک خان هراز امروزه آمل به وقوع پیوست لاریجانیها به رهبری محمد قلی سیاه و سفید به پیروزی میرسند و آقامحمدخان قاجار را به اسارت میبرند.
ایل قاجار توسط شاه عباس در شرق طبرستان و در استرآباد یا همان گرگان کنونی سکونت داده شدند تا سدی در برابر حملات قبایل ترکمن شمالی باشند. آقامحمد خان در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار با شورش برادرش حسین قلی خان تا پای مرگ پیش رفت. ولی سرانجام در بندپی توسط حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی و چند برادرش نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شده بود بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و به دستور وی جشن نوروز را با تشریفات زیاد برگزار نمودند. در زمانی که افغانهای غلجهزایی قندهار به رهبری محمود افغان به اصفهان تاخته، این شهر و شاه سلطان حسین را محاصره کردند فتحعلیخان قاجار رئیس شاخه اشاغیباش ایل قاجار به کمک پادشاه صفوی آمد ولی شاه سلطان حسین به خاطر محاصره اصفهان و به خطر افتادن جان خانواده صفوی که اسیر محمود بودند به او پیغام داد که با افغانها درگیر نشود به همین سبب او دوباره به مازندران برگشت.
پس از مرگ کریم خان زند آقا محمد خان از شیراز مرکز دولت زند گریخت و به استرآباد، مرکز ایل قاجار، رفت. وی پس از تحکیم موقعیت خود در میان قاجارها به گسترش قلمرو خود در کشور دست زد. وی سرانجام با شکستن دادن رقیب خود لطفعلی خان زند در سال ۱۱۷۳شمسی موفق شد حکومت زند را براندازد و در سال ۱۱۷۵شمسی، خراسان را تصرف کرد و به حکومت بازماندگان افشاریان در خراسان پایان داد. پس از تثبیت قدرت تهران را پایتخت خود قرار داد و به حاکمیت سلسله قاجار در ایران رسمیت داد.
تاریخ نویسانی که تاریخ قاجارها را نوشتهاند ایشان را مغول دانستهاند، اما چون هیچگونه سند کتبی بکار نبردهاند این خود میرساند که تنها به گفته و مدل سر کردگان این طایفه بسنده کردهاند. زیرا بسیاری از طوایف ترک، از اعقاب چنگیز و پادشاهان مغول بودن را افتخاری پنداشته و خود را به ایشان نسبت دادهاند و نسب خود را نخست به تیموریان و از آن راه به ایلخانان مغول رسانده و حتی قراقویونلوها و آق قویونلوها راهم که با ایشان نزدیک بودهاند با خود درین نسبت نادرست شریک کردهاند.
این مورخان گفتهاند که قاجارها با هلاکوخان مغول در ۶۵۶ هجری وارد ایران شدهاند و تا ۷۳۹ که سلسله ایلخانان مغول منقرض شده به حال چادرنشینی و بیابانگردی از کنار جیحون گرفته تا دشت مغان زندگی کردهاند و چون درسال ۷۳۹ دست ایلخانان از پادشاهی ایران کوتاه شد ایشان زندگی خود را در خطر دیدند و از ایران بشام یعنی سوریه کنونی هجرت کردند تا اینکه تیمور گورکانی در ۸۰۳ بدان سرزمین رسید، قاجارها را در آنجا دید و ایشان را جز و لشکر یان خود پذیرفت و با خود به ایران بازگردانید.
گویا این نکته که قاجارها زمانی به شام رفته و از آنجا به ایران آمده باشند درست باشد زیرا که در میان طوایف ترکان غربی طایفه معروف بیات هست و در میان طوایف قاجار طایفه ای هست بنام شامبیاتی، یعنی بیاتهای شام و این میرساند که قاجارها به بیاتها نزدیک بودهاند و لااقل این طایفه شامبیاتی مدتی در شام ماندهاست.
دلیل بسیار قوی براینکه قاجارها از نژاد مغول و حتی از ترکان شرقی نبودهاند اینست که در همه اسناد نسب خود را به طایفه «سالور» رساندهاند و سالور قطعاً از همان ترکان ماورای قفقاز بوده و در میان طوایف ماورای قفقاز همه جا نام آنها را با خزرها و قبچاتها و بلغارها و بجناکها و دیگران با هم بردهاند؛ و بازدلیل دیگر اینست که قاجارها از نخست خود را خویشاوند نزدیک آق قویونلو دانستهاند و حتی به پادشاهی این سلسله فخر کردهاند و نام دیگر این طایفه «بایندر» است و بایندر نیز از طوایف ترکان ماوراء قفقاز بوده و نامشان را با طوایف دیگر آن سر زمین توأم کردهاند. وانگهی قاجارها تنها در دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شدهاند.[6]
پس احتمالاً، قاجارها مغول، تر کمان و سلجوقی نبودهاند بلکه از ترکان غربی و خویشاوند نزدیک خزرهاو قبچانها و بلغارها و بجنا کها بودهاند و در حدود قرن هشتم با سایر طوایف ترک ماورای قفقاز از آن سرزمین هجرت کردهاند. اینان نخست در حدود قرن هشتم با سایر طوایف ترک ماورای قفقاز از آن سرزمین هجرت کردهاند و سپس ۲۰۰ سال بعد از حمله مغول به ایران مجدداً به ایران برگشته اند. صفویه آنها را از آذر بایجان به مازندران و گرگان و مر کز ایران بردهاند و با افشارها و بیاتها و بایندرها بسیار نزدیک بوده و حتی شریک سرنوشت و شاید همسفر ایشان بودهاند.[7]
پانویس
- James Stuart Olson,Lee Brigance Pappas,Nicholas Charles Pappas. An Ethnohistorical dictionary of the Russian and Soviet empires
KAJAR. The Kajars are considered a subgroup of the Azerbaijanis*. Historically, they have been a Turkic* Tribe who lived in Armenia. In the seventeenth and eighteenth centuries, when the Safavids tried to conquer the region, the Kajars settled in the Karabakh Khanate of western Azerbaijan. Agha Mohammed, a Kajar leader, overturned the Zend dynasty in Iran and established Kajar control in the area. This arrangement lasted u^il Reza Shah came to power in Iran in 1925. The Kajar population today exceeds 35,000 people, the vast majority of whom live in Iran.
- زندگانی شاه عباس اول، نصرالله فلسفی، موسسه انتشارات نگاه ، چاپ اول 1391، جلد دوم صفحه 1174 ، قسمت توضیحات.
- «قاجار». دانشنامهٔ جهان اسلام.
- زنی که سنگ قبر آقا محمدخان قاجار را به نجف برد
- Knowledge Graph / تاریخچه لاریجان و گزنک
- «قاجارها از چه نژادی بودند / فاطمه قاضیها». www.cgie.org.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۱.
- سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران:انتشارات بنیاد، ۱۳۶۸.
منابع
- Akiner, Shiran (1983) Islamic Peoples of the Soviet Union Kegan Paul International, London, ISBN 0-7103-0025-5
- Wixman, Ronald (1984) The Peoples of the USSR: An Ethnographic Handbook
- قاجارها از چه نژادی بودند / فاطمه قاضیها
پیوند به بیرون
- International Qajar Studies Association. Origins of the Qajars (Kadjars)