مردم کرد
مردم کُرد، قومی ایرانی تبار[29][30][31][32][33][34][35] هستند که در کردستان در منطقهای به وسعت تقریبی ۵۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع یعنی بخشهایی از خاورمیانه (به ویژه در ترکیه، عراق، سوریه، قفقاز و اسرائیل) و آسیای مرکزی (به ویژه در قزاقستان و ترکمنستان) و در ایران (به ویژه در شمال شرق و غرب ایران) زندگی میکنند. علاوه بر این در سالهای اخیر به علت جنگهای داخلی و خارجی جمعیت زیادی از کردها به اروپا مهاجرت کردند که پرتعدادترین آنها در کشورهای آلمان، فرانسه، سوئد و انگلستان هستند.[36]
کل جمعیت | |
---|---|
۳۰–۵۰ میلیون[1] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
ترکیه | ۲۰–۳۰ میلیون ۲۵٪–۳۸٪[2][3][4][5] |
ایران | ۸–۱۱ میلیون ۷–۱۰٪[2][4] |
عراق | ۶–۹ میلیون ۲۳٪یا ۳۰٪[2][4] |
سوریه | ۳_۴ میلیون ۹–۱۵٪[2][6][7][8] |
جمهوری آذربایجان | ۱۵۰٬۰۰۰–۱۸۰٬۰۰۰[9][10] |
روسیه | ۶۳٬۸۱۸[11] |
ارمنستان | ۳۷٬۴۰۳[12] |
گرجستان | ۲۰٬۸۴۳[13] |
آلمان | ١٬۲ - ١٬۵ میلیون[14][15] |
اسرائیل | ۱۵۰٬۰۰۰[16] |
فرانسه | ۱۳۵٬۰۰۰[9] |
سوئد | ۹۰٬۰۰۰[9] |
هلند | ۷۵٬۰۰۰[9] |
سوئیس | ۶۵٬۰۰۰[9] |
بلژیک | ۶۰٬۰۰۰[9] |
اتریش | ۵۵٬۰۰۰[9] |
ترکمنستان | ۵۰٬۰۰۰[10] |
بریتانیا | ۴۹٬۹۲۱[17][18][19] |
قزاقستان | ۳۸٬۳۲۵[20] |
اردن | ۳۰٬۰۰۰[21] |
یونان | ۲۶٬۰۰۰[22] |
دانمارک | ۲۵٬۰۰۰[23] |
ایالات متحده آمریکا | ۱۵٬۳۶۱[24] |
قرقیزستان | ۱۳٬۱۷۱[25][26] |
کانادا | ۱۱٬۶۸۵[27] |
فنلاند | ۹٬۲۸۰[28] |
زبانها | |
کردی | |
دین | |
• اکثریت: سنی، شیعه، علوی، یارسان • اقلیت: ایزدی، شبک، یهودی، مسیحیت، تصوف، دادارباوری، ندانمگرایی، مزدیسنا | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر اقوام ایرانیتبار (تالش • لر • فارس • بلوچ • تات • گیلک • مازندرانی) | |
جمعیت کردهای ایران، ترکیه و سوریه تخمینی است، زیرا آمار دقیقی توسط این کشورها ارائه نمیشود. |
بهطور کلی مناطق کردستان از چهار بخش کردستان ایران به صورت غیررسمی، کردستان ترکیه به صورت غیر رسمی، کردستان عراق یا اقلیم کردستان عراق به صورت رسمی و کردستان سوریه به صورت غیر رسمی تشکیل شدهاست. تمامی این سرزمین بغیر از بخش های از آن که در سوریه است در اصل بخشی از ایران صفوی بود که طی جنگ چالدران طی سالهای ۱۵۱۲–۱۵۲۰ میلادی، بخش بزرگی از آن (در حدود ۸۰ درصد کل کردستان) به دولت عثمانی واگذار شد. امپراتوری عثمانی در اوایل قرن بیستم فروپاشید و در نتیجه در حال حاضر بخشهایی از این سرزمین علاوه بر ایران، در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه نیز وجود دارد. واژه کردستان فعلا به یک استان در کشور ایران و یک اقلیم فدرالی در کشور عراق گفته می شود هیج یک از کشورهای های ایران و ترکیه و سوریه وجود منطقه ای تحت عنوان کردستان را به رسمیت نمی شناسند در سوریه اعراب و کردها و در ترکیه ترکمنها و اعراب و کردها و در ایران در آذریها و کردها نیز در این نواحی زندگی می کنند.
کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و ایران دارای جمعیتی از کردها هستند. تصرفات نظامی عثمانی علیه ایران موجب پخش شدن کردها در چهار کشور خارج از فرهنگ ایرانی (ترکیه، سوریه، عراق، و شوروی سابق) و سیاسی شدن کردها شد.[38]
کردها در بسیاری از نقاط ایران[39] زندگی میکنند.[40] بخش کردنشینِ جداشده از ایران (بهویژه در جنگ چالدران)، امروزه سه ناحیهٔ کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه را تشکیل میدهند. سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، در سال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان نیز کردها زندگی میکنند.[41][42][43]
انستیتو کرد پاریس در سال ۲۰۱۶ جمعیت کردهای سراسر جهان را ۳۶ تا ۴۵ میلیون تن برآورد کرده است که ۱۲ میلیون تن از آنها را ساکن ایران دانسته.[44] گرچه برآورد سیا از شمار کردهای ایران ۸/۱ میلیون تن است.[45]
زبانهای کردی پیوستاری از زبانها و گویشها را تشکیل میدهند که در بسیاری مواقع درک متقابل آنها برای گویشوران میسر نیست. زبانهای کردیتبار شامل چهار گروه است: کُرمانجی یا بادینانی، سورانی، کردی جنوبی.[46][47][48] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یارسان (اهل حق)،مسیحی و یهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشنهای مولودی را گرامی میدارند. نوروز در میان کردها جشن قومی است. در افسانههای کردی منشأ این جشن را به کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی، منسوب میدارند. کیومرث به کردی «کیموروس» در کوهستانهای رواندوز در شرق شهر «دیانا» با اهریمن میجنگد و بر او پیروز میشود. به این مناسبت، دستور میدهد در کوهها و بلندیها آتش بیفروزند و خبر پیروزی را به همه جا برسانند. او فرمان داد مردم روز پیروزی را جشن بگیرند و به مدت نُه روز ادامه دهند. به این مناسبت، آن را جهژنی نهورۆز(جشن نوروز) نامیدند و بعدها نوروز نامگذاری شد.[49] درودگری، قالی و جاجیم و گلیمبافی (بهویژه قالی بیجار) و کلاش(گیوه) از صنایع دستی عمدهٔ کردها است.
کُردها در اسطورههای ایرانی
فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک ماردوش در شاهنامه به کُردها چنین اشاره میکند:
هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغز سرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نامهای ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند.
این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها میکردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی میآمیختند و طعمهٔ مارها میکردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یافته به کوهها پناه میبرد و در آنجا چوپانی پیشه میکرد و پنهانی روزگار میگذرانید.
فردوسی سپس میگوید:
خورشگر بدیشان بزی چند و میش | سپردی و صحرا نهادند پیش |
کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد | که ز آباد ناید به دل برش یاد |
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.[50][51][52]
فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش ضد ضحاک میگوید:
بپویید کاین مهتر آهرمنست | جهان آفرین را به دل دشمن است |
همی رفت پیش اندرون مرد گُرد (زبانشناسان به کُرد تعبیر کردهاند و البته پهلوان) | جهانی برو انجمن شد نه خرد |
که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است که در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر میداند که عمده این نژاد ساکن کوهستانهای غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.
دلیل این موضوع بر یقین است. در گذشته اهورایی ایرانزمین حوادثی چون حملهٔ بربرها و اقوام مهاجم همچنین گرمای بیش از اندازه سبب میشد گروهی از آریاییها به کوهستانها پناه ببرند؛ و معمولاً برای تأمین مایحتاج روزانه دست به شکار و دامداری میزدند. بعد از گذشت چندی لقب کورتی (کُردی) یعنی مردمان کوهستان برآنها گذارده شد و این اولین شکلگیری نژادی در ایران است که مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و حکومت بزرگ کوتیها در ایران میشود که سرزمین آنها کوتیوم یا در زبان آشوری گوتیوم نامیده شد. واژه کُرد یا گُرد شکل گرفت. بعدها همین گوتیوم تبدیل به کشور ماد شد که اولین حکومت بزرگ کُردان شکل گرفت.[52][53][54]
پیشینهٔ واژه کرد
گزنفون (فیلسوف و مورخ یونانی قرن چهارم قبل از میلاد)، حدود ۲۴۰۰ سال پیش، تمام منطقهٔ غرب را کُردو نامیدهاست.[55][56][57][58][59]
شرفخان بدلیسی مورخ قرن دهم در کتاب شرفنامه (یا تاریخ مفصل کُردستان) در مورد لفظ کُرد میگوید:
«لفظ کُرد تعبیر از شجاعت است، چرا که اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاستهاند؛ مانند رستم زال که در ایام حکومت پادشاهی کیقباد میزیسته و از طایفهٔ اکراد بوده و چون تولد او در سیستان بوده، به رستم زابلی اشتهار یافتهاست»...
و سپس در مورد معنای واژهٔ کُرد نتیجهگیری میکند:
واژه کُرد به معنی مرد جنگی دلیر؛ مرد شمشیرزن و مرد دلاور است.[56][57][58][60][61]
پیش از مهاجرت آریاها
ریشه واژهٔ کرد به درستی مشخص نیست.[62] در اسناد کهن تمدن ماری مربوط به چهار هزار سال پیش بارها به دولت شهری در شمال موصل به اسم کُردا اشاره شده است که پادشاه آن را شَرکُردا مینامیدند که در زبان هوری شَر به معنای سرکرده و رهبر است.[63] رینولدز بر این باور است نام کرد از واژه کردو که برای نخستینبار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزارهٔ سوم پیش از میلاد با عنوان «زمین کار-دا» آمدهاست در ارتباط است. کردو از نظر ریشهشناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارات میباشد است.[64] به باور آستریان، منطقیترین توضیح این است که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد.[65] امانالله قرشی قدیمیترین سند را در رابطه با واژه کرد، واژه «بیت قردو» میداند که در عهد پادشاهی گیمیلسین از سلسله سوم سلاطین اور در قرن ۲۲ پیش از میلاد به کردستان فعلی عراق و ایران و ترکیه اطلاق میشده و حکومت آن در آن زمان به امیری به نام وردننر (Vard-nannar) سپرده شدهاست. وی این واژه را واژه آرامی دانستهاست. در همان زمان به منطقه موسوم به جزیره ابنعمر در آرامی گُزرتای قردو گفته میشدهاست.[66] از نظر قرشی کرد یک واژه گیتایی است (واژهای که در یک زبان منسوخ معنا داشته و اکنون معنای خود را از دست دادهاست) و معتقد است که این واژه سومری یا آشوری نیست و با واژه بابلیای که بدان شبیه است و معنای پهلوان دارد تنها در لفظ شبیه است، چرا که بسیار قدیمتر از به قدرت رسیدن بابلیهاست و دیگر اینکه کرد (قردو) در ابتدا نام مکان بوده و پهلوان نمیتواند نام مکان باشد.[66]
همان ناحیه بیت قردو در جغرافیای آشور، بعدها توسط یونانیان کردوئن، کردوئنه یا کردوئنا نامیدهشد و این عقیده نیز وجود دارد که نام کرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا باشد که در جنوب دریاچهٔ وان|، جایی میان موش و دیاربکر امروزی بودهاست.[67][68][69][70][71][72]
امانالله قرشی نام کردوئن را نیز واژهای گیتایی و هندواروپایی غربی میداند که در دوران هیتیها به ناحیه مزبور دادهشدهاست. نام این محل در اسناد ارمنی به صورت کُردُخوی آمده که بخش آخر آن علامت جمع زبان ارمنی است.[66] برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[73][74]
برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[73][74]
پس از مهاجرت آریاها
واژهٔ کرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کرد» انتقال یافتهاست.[75] به باور امانالله قرشی واژه کردو که پیشتر نام مکان بود در دوران مادها به ساکنان محل گفته شد و ساکنان سرزمین کردوئن را کردو یا کاردو نامیدند. گزنفون در بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خواندهاست.[66] به باور او در دوران اشکانی علاوه بر کردوئن (جنوب شرقی ارمنستان قدیم و همسایه جنوبی آذربایجان) که از قدیم کردنشین بودهاست، منطقه موسوم به ادیابن (هدیپ) در قلب آشور باستان به مرکزیت اربیل در کنار رود زاب نیز کردنشین بودهاست.[76]
در سال ۱۹۶۱، یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی.ان. مک کنزی که جزو سرشناسترین متخصصین فارسی میانه (پهلوی) و زبان کردی شمرده میشود، مقالهای با عنوان «ریشههای زبان کردی» نوشت. او با رد این دیدگاه، آن را سیاسی و تحریف تاریخ دانسته و نوشت: «موضع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه میگیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمیکنند که میخواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند»[77] او در ادامه مینویسد: «امروزه با رشد ناسیونالیسم کردی این نام (یعنی «کُرد») چنان بکار برده میشود که گویا شامل همه ملل و قومهای ساکن بین ترکها و عربها در غرب و ایرانیان خود ایران در شرق میشود. این تعبیر در میان مردم ایرانی (به غیر از کردها) شامل لرها و قبایل گورانی هم گردانیده میشود»[78] پیش از او مینورسکی نیز تبارشناسی کردها به عنوان تیپی جداگانه در خاورمیانه را ناممکن دانسته و آنها تلفیقی از تیپ عربی، نسطوری، بابلی میدانست.[79]
علی جوادی تاریخدان و متخصص اقوام باستانی نیز این ادعا را علاوه بر منظر نژادی، از دید زبانی نیز بررسی کرده و آن را سیاسی دانسته و معتقد است که مادها که در اواخر هزاره دوم و نخستهای هزاره یکم پ.م. به فلات ایران کنونی و از جمله آتروپاتن بعدی آمدند، از نظر قومی با دهها قبیله بومی این مناطق درآمیختند و زبانشان در مناطق مادنشین مجموعاً مادی (یعنی گونه غربی و شمال غربی زبانهای ایرانی) شد. به همیت جهت گونههای زبان مادی در دوره پس از هخامنشیان تبدیل به گونههای مختلف فارسی میانه در آتروپاتن میشود و امروزه زبانهای گیلکی، تاتی (از جمله تاتی جنوبی، آذری باستان)، تالشی، کردی، زازاکی و گورانی مشتقات معاصر آن زبان مادی باستان هستند که با دیگر زبانها و گویشهای ایرانی و بویژه فارسی آمیزش یافتهاند. برهمین اساس از دید او: «برخلاف برخی ادعاها، کردی به تنهائی باقیمانده زبان باستان مادی نیست. تصور چنین چیزی دور از جدیت علمی است.»[80] او ادامه میدهد: «بیشک بخشی از «ترکیب تباری» و ژنتیک اکثر کردها به دوران ماد برمی گردد، لیکن تنها ریشه کردهای معاصر نیست که قسماً به مادها میرسد. آنها به همان درجه نوادگان مادهای گذشته و آمیزه با اقوام و تبارهای دیگر فلات ایران و شرق آناتولی-شمال عراق هستند که آذربایجانیان و مردم همدان، گیلان، استان مرکزی، اصفهان و حتی فارس و عیلام حاملین این ترکیب قومی و تباری بشمار میروند.»[81] به عبارت دیگر تمامی مردمان ساکن نواحی ماد کوچک و بزرگ که بخش بزرگی از ایران را دربرمی گیرد، حتی آذربایجانیها نیز، هرچند به زبانهایی متفاوت سخن میگویند، چنانکه دیاکونوف اشاره میکند باقی ماندگان مادهای باستان هستند و کردها هیچ جایگاه متفاوتی برای مدعی میراثبری آنها ندارند.[82]
تغییر معنایی واژه کرد در دوره پس از ورود اعراب به ایران
واژهٔ کرد در دوره پس از ورود اعراب به ایران و در متون عربی واژه کرد به معنای مردمان کوچنشین و عشایر و رمهگردان انتقال یافت و از بار معنایی قدیمی و باستانی خود خارج گردید.[83] پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند (از جمله بابک خرمدین). مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت….[43][84]
بسیاری بر این باورند که کردوئنه همان مکانی است که امروزه کردستان نامیده میشود.[68][69][71][85][86][87] و دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کردهاست.[88]
برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است.[89][90][91] برخی منابع آکادمیک تازه معتقدند باید پروتو-کرد دانسته شود.[92] نمونههای زیادی از اینگونه نامها وجود دارد که به دلیل سختی بیان حرف «خ» در لاتین است.[93] با اینحال باور بر این است که مردم کردوئنا به زبانی ایرانی سخن میگفتهاند.[94] بعد از تمدن کردوئنه یا کردوئنا که در اطراف دریاچه وان بود، اولین مکانی که کرد خطاب شد جاییست که تقریباً مطابق با استان ایلام کنونی تا حدود خانقین کنونی در عراق بود.[95]شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرفنامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حکام کرد را برمیشمارد.[96] لسترنج میگوید آنچه دربارهٔ اصل ایالت کردستان میگویند این است که در دوره امپراتوری سلجوقیان، سلطان سنجر سلجوقی قسمت غربی ایالت جبال یعنی آنچه که از توابع کرماشان بود جدا کرد و آن را کردستان نامید و برادرزاده خود سلیمان شاه معروف به ابوه یا ایوه را فرمانفرمای آنجا قرار داد.[49][97] غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار بردهاند.[96][98]
در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار به کار رفتهاست و طوایف دیگر ایرانی را نیز «کرد» نامیدهاند.[99] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرفخان بدلیسی کردها را بر پایهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف میکند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج که با قوم گیل از یک تبارند.[100] ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیلهای نبودند را کرد حساب نمیکند.[101] مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که کرمانجی (کرمانجی شمالی، کرمانجی میانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست.[102]
حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا مینویسد: «پارسیان، دیلمیان (یکی از گروههای مهم ایرانیتبار) را کردهای طبرستان میدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.»[103]
یاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنه» میخواند.[104]
ولادمیر الکسیویچ ایوانف میگوید نام کرد در سدههای میانه (کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمهگران و کوچگران ایرانی اطلاق میشد.[105]
مکنزی میگوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[106]
مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کردشناس میگوید :
نام قومی «کرد» که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمهگرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی «کردهای عرب» در منابع نام برده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروههای متعدد رمهداران و کوچگران ایرانیزبان به کار میرفتهاست که از دریاچهٔ وان تا دریاچهٔ ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبانهای کردی امروز تکلم میکردند، هنوز نام «کرد» در آن زمان شامل آنها نمیشد.[107]
ولادمیر مینورسکی ایرانشناس و مورخ و کردشناس نیز میگوید: در زمان پس از حمله اعراب، لغت قومیکرد برای تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار میرفت.[108]
ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز میگوید:
قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه «کرد» که در بسیاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده همه کوچگران و چادرنشینان بود حتی اگر با مردمانی که امروز نام «کرد» دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.[109]
در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی عشایر[110] و شبان آمدهاست، نه نام و نژاد یا قبیله. در زبان طبری امروز نیز کلمهٔ کرد به معنی چوپان و شبان است.[111] آنچه که روشن است، تحول واژهٔ کرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروههای مختلف ایرانیتبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید.[112]
رد نظریهٔ کوچنشین بودن اسم کرد
اسم کرد بارها در کتیبههای سومر، آشور و بابل آورده شدهاست. فردیناند هنر بیشلر ریشهٔ اسم کرد را سومری میداند[113][114]
نام کُرد مشتق شده از گوتی نه تنها گوتیوم در کردستان معاصر واقع شدهاست خود نام «کُرد ” توسط محققان به عنوان تنها شکل تغییر یافته از واژه کهن ایرانی «گوتی» مشاهده شدهاست. پروفسور هوورت موافق با اشتقاق کُردستان از گوتیوم بوده، و لغت باستانی برای کُردها، ” کاردوخی» یا «کاردو ” بابلیها برای کُردها، با ‘گوتی» یکسان میداند هونیگمن به همین ترتیب نام «کرد» از کلمه “گوتی ” مشتق میکند: “کردها بومی، افراد غیر عرب که برای هزاران سال در خاورمیانه زندگی میکردهاند. نامشان از گوتی باستان (گوتی-گورتی-کوردی)، فاتحان بابل مشتق شدهاست. ته لک بر این عقیده است که: ” دست کم دو خط از تبار قابل مشاهده است، که در برگیرنده تمام شاخههای خود را در منطقه اصلی در حال حاضر از کُردها هستند. اکثریت قریب به اتفاق محققان از زمینههای مختلف تاریخ، مردمشناسی، مردم نگاری و زبانشناسی کُردها ی معاصر را به عنوان بازماندگان گوتینهای باستانی سومر بازشناختهاند. نامهای محلی شواهد فراوان در حمایت از ارتباط بین کُردها وگوتیَنها بیشتر به وسیله نامهای مکانی کُردستان فراهم شدهاست. در واقع، نام محلی کوه جودی و قبیله کُردزبان جودیخانلو بقایای فسیلی نام پر هیبت پشت سر گذاشته توسط «گوتیها» هستند.[115][116][117]
استرابون تاریخنگار و جغرافیدان یونانی در کتاب جغرافیای مناطق تحت کنترل هخامنشیان از سرزمین کوردستان به عنوان گوردیان نام بردهاست که شباهت زیادی به اسمه کرد کنونی و گرد ایرانی دارد[118]
ای.ام. ارانسکی زبانشناس روسی در کتاب فقهاللغه ایرانی مینویسد ارمنیها به کردها کردوک و سریانیها نیز قردو میگفتند. در کتیبههای توکولتی نینورا پادشاه آشور بارها از مردمانی به اسم گوتی و گاهی کورتی نام برده شدهاست در متون پارسی میانه نیز بارها به اسم کورت خطاب به مردمان کرد برمیخوریم که این اسم بعد از حملهٔ مسلمانان و تسلط زبان عربی بر ایران به (کورد) تغییر یافت[119]
جرارد رایور در کتاب الکرد فی المصادر القدیمیه نوشتهاست در طول تاریخ از کردها به اسمهای مختلفی از جمله کاردو، کوردوئینی، کوردیایوس، کوردیایا و کورتی نام برده شدهاست[120]
دکتر ادریسیان در کتاب کرد و کردستان از وجود اسم سرزمین کارداکا در کتیبههای سومری نام میبرد و اسمهای گوتی، کورتی و کاردو را یکی میداند که توسط زبانهای مختلف دیگر ملل هربار به یک نحو از آنها نام برده شدهاست[121]
گزنفون و آریستوبولوس از سرداران یونانی مردمان کرد را کاردو و کاردوخی نامیدهاند که تمدن کوردوئنه را در شمال میانرودان تشکیل دادند. دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کردهاست. برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است[122]
. «حشمت الله طبیبی» در خصوص واژه کرد مینویسد:
«آنچه اکثر محققین و نویسندگان قدیم و جدید بر آن اتفاق نظر دارند این است که قبل از آمدن قبایل کرد ایرانی به ناحیهٔ کردستان، قوم کرد نژاد دیگری به نام (کاردو) در این سرزمین ساکن و دارای تمدن بالنسبه مهمی بودهاند که با مهاجرین هم نژاد خود در هم آمیخته و در هم مستحیل شدند و در نتیجه مهاجرین نیز به همان نام نامیده شدند.»
ابن خلدون از کردها به عنوان قومی مستقل نام بردهاست که با عمر ابن خطاب خلیفهٔ دوم مسلمانان جنگیدهاند. همچنین میتوان به اشارهٔ ابن وحشی به الفبای زبان کردی در کتاب شوق المستهام فی معرفه الاقلام اشاره کرد که سخن از مستقل بودن قومی به اسمه کرد میزند که الفبای زبانی داشتهاند.
تمامی طوایفی که در طول تاریخ از آنها به عنوان طوایف کرد نام برده شده نه تنها غیر کرد نبودهاند بلکه از ایلات مهاجر کرد بودند همچون کردان فارس، کردان سیستان، کردان ساسون و غیره که اشاره به کردتباری آنها دارد که اکنون نیز در این نواحی سکونت دارند و با یکی از گویشهای زبان کردی تکلم میکنند.
. در کارنامهٔ اردشیر بابکان چنین آمدهاست: «و ساسان شپان پاپک بود و همواره با گوسپندان بود و از تخمهٔ دارای دارایان و اندرش خدایی الاسکندر بگریز و نهان روشی بود و با کرد شپانان بسر میبرد …» بنابراین منظور از این عبارت «کرد شپانان»، یعنی شپانانی که از تبار کرد بودهاند میباشد اگر کرد به معنی شبان و رمه گردان است چرا این دو کلمه به صورت مضاف و مضافٌالیه و همچنین صفت و موصوف بیان شدهاست استقلال این دو کلمه به راستی چه انگاره ایی را در ذهن متبلور میکند بجز اینکه این کلمات از هم مستقلاً و کرد میتواند به چیزهای دیگر هم اطلاق شود مثلاً جنگجویان کرد و کشاورزان کرد؛ و مسلماً منظور از واژهٔ «کرد» در متنهای سدهٔ سوم هجری به بعد نیز چیزی غیر از نژاد کردی نیست.
در همین رابطه «لمبرت» به نقل از ابن بلخی میگوید: «کردهای پارس بزرگترین پشتیبان قدرت نظامی و جنگی ساسانیان بودند.
در خصوص اسم کرد میتوان به شاهنامهٔ فردوسی و اشعار مولوی و رودکی اشاره کرد که از کرد به عنوان قومی مستقل نام بردهاست.
بدون شک معنای واژهٔ کرد نمیتواند شبان یا کوچنشین باشد و معنای آن سادهتر و روانتر از آن چیزی است که ما ذهن خود را با آن درگیر ساختهایم و با جستجو کردن و کنکاش در چندین منبع تاریخی قبل و بعد از اسلام، میتوان به راحتی به معنای حقیقی آن دست یافت.
میتوان واژهٔ کرد را به عنوان قومی مستقل معنا و تفسیر کرد. هرچند در این زمینه پژوهشهایی قبلاً به عمل آمده و در آن پژوهشها واژهٔ کرد را به دلیر و پهلوان تعبیر کردهاند، اما متأسفانه در این پژوهشها نه تنها هیچگونه نقدی بر واژهٔ شبان و کوچنشین که برای واژهٔ کرد توسط تاریخنویسان قدیم و جدید در نظر گرفته شدهاست به عمل نیامده، بلکه حتی به آن نیز اشارهای نشدهاست.
محدوده قومی
مردم کرد از اقوام اصیلی هستند[123] که در بسیاری از نقاط ایران[52][96][124] و نیز در بخشهای دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی میکنند. روشن است که محدوده تاریخی و سیاسی کردستان با محدوده قومی واقعی آن منطبق نیست؛ بنابراین محدوده هر یک از سرزمینهای مورد نظر باید کم و بیش، حدودی تعریف شوند.
در حالی که بسیاری از کردها در خارج از کردستان قومی زندگی میکنند، بسیاری از غیر کردها هم در کردستان زندگی میکنند. در ترکیه، ترکها همهجا هستند؛ ولی در شمال برخی اوستها و چرکسها و در جنوب برخی مسیحیان سیریاک و یاکوبی هم زندگی میکنند. ارامنه کاملاً محو شدهاند. در ایران، در غرب دریاچه ارومیه و در عراق در منطقه دهوک-زاخو و کرکوک برخی کلدانیها و آشوریان و در شهرهای اندکی ارامنه زندگی میکنند. یهودیان که زمانی حضور زیادی داشتند از ۱۹۴۸ میلادی همگی مهاجرت کردهاند. در کرکوک برخی ترکمنها زندگی میکنند.[125]
کردستان ترکیه
در ترکیه، کردها در سرتاسر ناحیه شرقی کشور زندگی میکنند. بنا بر تروتر، حد محدودهشان به شمال خط دیویغی-ارزروم-قارص بود. در ناحیه ارزروم خصوصاً در شرق و جنوب شرق یافت میشوند. کردها همچنین شیبهای غربی کوه آرارات، باشندگان اصلی بخشهای کاقیزمان و توزلوجااند. در غرب، آنها در کمربند پهنی ماورای فرات و در ناحیه سیواس، بخشهای کانغالی و دیوریغی حضور دارند. کل منطقه شامل نواحی شرق و جنوب شرقی این حدود میشود. برخی گروههای مهم کرد در هیمنه و در شهرهای بزرگ استانبول، آنکارا و ازمیر هستند. به اختصار از ۸۱ ایل یا استان ترکیه کردها در ۲۱ ایل زندگی میکنند؛ که در شمال شرقی، استانهای ارزنجان، ارزروم و قارص، در مرکز، از غرب به شرق و شمال به جنوب استانهای ملطیه، تونجایلی، الازیغ، موش، کاراکوزه (اغری)، سپس آدیامان، دیاربکر، سعرد، بیتلیس، و وان، نهایتاً استانهای جنوبی شانلیاورفه، ماردین و چلامریک (حکاری) هستند.[125]
همچنین جمعیت شایان توجهی از کردها در سراسر فلات آناتولی تا کرانههای دریای مدیترانه پراکندهاند. این جمعیت که بیشتر کردهای آناتولی مرکزی خوانده میشوند بیشتر باشندگان برخی استانهای مرکزی آناتولی چون استان قونیه را شکل میدهند. بیشتر جمعیت کردهای ترکیه سنیمذهب هستند، اما جمعیت قابل توجهی از آنان را نیز علویها تشکیل میدهند.[95][126][127]
کردستان ایران
در ایران، کردها در بخشهایی از شمال غربی و غرب کشور زندگی میکنند. کردها در استان آذربایجان غربی در بیشتر شهرها و شهرستانهای این استان مانند بوکان، مهاباد، پیرانشهر، سردشت، اشنویه، ارومیه، نقده، ماکو، شوط، پلدشت، چایپاره، خوی، چالدران، شاهیندژ و تکاب زندگی میکنند. در استان کردستان به مرکزیت سنندج در سقز، بانه، مریوان، قروه، بیجار، دیواندره، کامیاران، دهگلان، سروآباد و اورامان؛ در استان همدان در شهرهای اسدآباد، ایل چهاردولی؛ در استان کرمانشاه به مرکزیت کرمانشاه در اسلامآباد غرب، گیلانغرب، سرپل ذهاب، پاوه، سنقر، جوانرود، روانسر، دالاهو، ثلاث باباجانی و قصر شیرین و در استان ایلام به مرکزیت ایلام در شهرستانهای ایلام، آبدانان، بدره، ایوان، ملکشاهی، مهران، سیروان و چرداول و دهلران کردنشین هستند. همچنین در گروههای جداگانه دیگری از کردها در خراسان نظیر بجنورد، قوچان، درگز، کلات، شیروان، فاروج، اسفراین و در استان فارس مانند آباده و کرمان نیز زندگی میکنند. کردهای زیادی در شهرهای بزرگی چون حومه تهران و مشهد زندگی میکنند. در شرق و خارج از ایران، ایل مهم کردی در بلوچستان یافت میشود.[125][128][129][130][131][132] شهر کرمانشاه پرجمعیتترین شهر کردنشین ایران است.[133]
کردستان عراق
در عراق کردها در شمال و شمالشرقی کشور در استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و قسمتهایی از استانهای نینوا و دیاله، کرکوک و صلاحالدین حضور دارند. سمچر و شیخان مردمی یزیدی دارند. لواهای کرکوک اربیل و سلیمانی (تماماً کرد) و لوای دیاله، ناحیههای خانقین و مندلی که در آن کردهای ایران از غرب زاگرس همسایهاند. کردهای در بغداد و موصل پرشمارند.[125]
جدا از اشتراکات دیرینه تاریخی و فرهنگی کهن میان ایرانیان و کردهای عراق، مانند اسطورهها و آئینهایی چون نوروز)، حکومتهای معاصر ایران نیز ارتباط خوبی با کردهای عراق داشتهاند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران جمهوری اسلامی ارتباط خود با دو حزب مهم کردی عراق حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان حفظ کردهاست. بسیاری از زخمیهای خیزش شعبانیه در سال ۱۹۹۱ میلادی در بیمارستانهای ایران درمان شدند. بسیاری مردم عادی (برای کار) و رهبران کرد (به خاطر مسائل سیاسی) در ایران زندگی کردهاند. برای نمونه، مسعود بارزانی متولد مهاباد است. در جنگ ایران و عراق نیز کردهای مبارز علیه صدام، همکاریهای وسیعی با ایران داشتند. در دهه ۱۹۹۰ میلادی در جریان درگیری میان دو حزب عمده کرد، ایران (و آمریکا) میانجیگر صلح بین آنها بودند.[134]
کردستان سوریه
در سوریه آنها در سه بخش شمال کشور و در جنوب اتوبانی که سرحدی را شکل میدهد حضور داشته و با همتایانشان در ترکیه در تماس مستقیم هستند. کمربندی ۴۰ کیلومتری در داغ کرد؛ گروهی در محدوه ۶۰x۴۰ کیلومتری در شرق فرات در نزدیکی جرابلس و نهایتاً کمربندی ۲۵۰ کیلومتری در ۳۰ کیلومتری در جزیره بین خابور حضور دارند. دمشق، حمات و حلب هزاران کرد دارند.[125]
قفقاز
در ماوراء قفقاز، هنوز کردهایی زندگی میکنند. در ارمنستان در رایونهای اپران، بسرگچر، هوکتمبریا تالین و اچمیادزین، در جمهوری آذربایجان ۲۵ روستا در رایونهای کلباجان، لاچین و کوباتلی هستند. کردهایی در باکو، ایروان و تفلیس زندگی میکنند.[125]
حدود کردستان
حدود نادقیق سرحدات کردستان از تخمین دقیق مساحت آن جلوگیری میکند. دانشنامه بریتانیکا، طول کردستان را ۶۰۰ مایل (۹۶۰ کیلومتر) و پهنایش را ۱۵۰ مایل (۲۴۰ کیلومتر) تخمین میزند. قاموس العالم، استانبول ۱۸۹۶ که دربارهٔ ولایات کرد عثمانیست طول آن را ۹۰۰ کیلومتر و پهنایش را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر مینویسد. در حال حاضر، استانهای مختلف کردستان ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع را در ترکیه، ۱۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در ایران، ۶۵۰۰۰ کیلومتر مربع را در عراق، و ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع را در سوریه در بر میگیرند. کل مساحت کردستان حدوداً ۳۹۲۰۰۰ کیلومتر تخمین زده میشود.[125]
تاریخ
تحقیقات نشان داده که قدیمیترین ساکنین غرب ایران که تا جنوب ترکیه و شرق سوریه امتداد داشتهاست، مردمی به نام کورته؛ کردوک و کرتو در حدود ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد بودند که ریشههایشان به دامنههای کوه جودی در آرارت میرسد و بعدها اقوامی از آریاییها که به آنها ماد گفته میشد از جنوب سیبری حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد کوچ کرده که عمدتاً ساکن غرب ایران شدند و این اقوام با اقوام قبلی که کُرد نام داشتند و در این سرزمین ساکن بوده در هم آمیختند که دیگر این اقوام جدید با اقوام قبلی تمیز داده نمیشدند و همگی کُرد نام گرفتند و به مرور زمان موفق به تأسیس اولین حکومت آریایی در غرب ایران با نام حکومت مادها گردیدند و نخستین شهرهای ایران را به وجود آوردند؛ مثلاً همدان را «دیاکو» نخستین شاه ماد بنیان نهاده یا شهر باستانی ملایر (ملایر از دو واژه کُردی «مال» و «آگر» تشکیل شده به معنای خانه آتش).[55][135][136][137][138]
نظر دیاکونف در مورد کردها
دیاکونف که عضو انجمن سلطنتی آسیایی و انجمن شرقشناسی آمریکا و فرهنگستان هنر و علوم آمریکا و عضو کمیته مشورتی دانشنامه ایرانیکا و عضو مجموعه کتیبههای ایرانی است، در خصوص کُردها چنین نظری دارد: «اجداد کُردها و بخصوص مادها توانستند با استفاده از شگرد خود گندم وحشی را که بسیار ریز و باریک بود به گندم امروزی تغییر دهند و با تغییر ژنتیکی در این گیاه پر مصرف که امروزه جزء اصلیترین غذای مردم جهان است، توانستهاند به انسانهای روی کرهٔ زمین خدمت بزرگی انجام دهند؛ همچنین برای اولین بار کُردها حق همسایگان و استقلال آنان را به رسمیت شناختهاند و همچنین کُردها اولین ملت قانون گذار جهان هستند و این را در سنگ نوشتههای دوران باستان به وضوح میتوان دید.»[56][57][58][139][140]
بهطور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. طبق نظریه حمداله مستوفی در نزهت القلوب در قرن ۷۴۰ ه.ق که اسامی ۱۶ ولایت کردستان را نام برده بجز شهرزور که اکنون جز کشور عراق است همگی جز ایران و نواحی شمالی عراق از جمله موصل، کرکوک و اربیل جز ولایات عرب و ولایات دیاربکر ذکر شدهاند و کردهای حال حاضر عراق همگی مهاجر از شهرهای کردنشین ایران هستند. بدلیسی خاستگاه کردها گوران که در کرمانشاه است معرفی میکند مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی (سورانی/کُرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشهٔ واحد هستند.[141][142].
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند.[143]
در دورههای تاریخ، منطقهٔ کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: «کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.»
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بودهاست. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. حضور کُردها در حیطه نفوذ و اقتدار دو امپراتوری موجود، خواه ناخواه پای کُردها را به مناقشات باز میکرد. بر اساس قراین تاریخی کُردها به واسطه ساختار قبیلهای و رقابتهای درون قبیلهای برای حفظ اقتدار و قدرت خود بدون توجه به ایدئولوژی و مذهب قدرتهای موجود به یکی از آن قدرتها گرایش پیدا میکردند. در این بین هر کدام از دو امپراتوری دارای دیدگاههای واقع بینانهتر و منطقیتر بودهاند، میتوانستند از این قوم و قبایل در راستای منافع خود بهره بگیرند. با بهرهگیری شاهان صفویه و بعدها قاجاریه از اهرم قدرت ایلهای کرد در مرزهای غربی پس از جنگ چالدران، ایران در چندین نوبت بر امپراتوری عثمانی غلبه نمود. هر چند در این میان برخی از ایلهای کرد جدا شده از ایران به امپراتوری عثمانی یاری میرساندند که هیچگاه موفقیتی کسب نکردند و تجاوزات آنها با شکست همراه میشد. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم یا مستقل گردیدند. بخش جداشدهٔ سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
استفاده از نامهای مادی که مستقیماً به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نامهای کردی به وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است میتوان به: آباکو، آترین، آتوی، آرباکو، آرتیکا و دیاکو اشاره کرد. همهٔ این نامهای از مدخل ۱ تا ۴۰ یکی از کتب مربوط به نامهای کردی و بخش حرف آ برداشت شده که خود ناشی از وسعت این نامها است البته چون نام جدید هستند و هدفی جز ملت سازی ندارند و مردود میباشد.
جمعیت و سرزمین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفتهاست، تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه بهطور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[144] تا ۳۰ میلیون[145] تن در منطقهای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنههای شرقی کوههای زاگرس منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و تا جنوب استان ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگانداغ و هارالداغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مییابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی میکنند.
کوههای این منطقه در زمستان پوشیده از برف است و در تابستان با آب شدن برفها، به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورشدهندهٔ اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای رمهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.
زبان کردی
کردی از ریشه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این زبان از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل ماندهاست. زبان کردی دارای ادبی پهناور است. قدیمترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قبالهای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[146] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی و از زبانهای مهم دسته شمال غربی بهشمار میرود اما نزدیکی زیادی با زبان پارسی باستان و پارسیگ ساسانی دارد و صاحب همتون و تصنیفها و قصهها و سنتهای ادبی است.[147][148][149][150][151][152][153]
زبان کردی به پنج دستهٔ عمده تقسیم میشود.
۱. شمالی یا کرمانجی (شامل سنجاری، جدیکانی، ارفی، بوتانی، بایزیدی، هکاری، سورچی، کرمانجی خراسانی، شکاکی، وانی، شمدینانی، جزیری و بادینانی)[154] ۲. میانی یا سورانی (شامل مکریانی، پژدری، خوشناوی، اربیلی، اردلانی، سلیمانیهای، ورماوهای، گرمیانی، کرکوکی، بنگردی، رواندزی و جافی)[155] ۳.جنوبی یا کلهری (شامل:
کردی ایلامی، کلهری، لکی کردی بغدادی)[156] ۴. زازاکی یا زازایی درمحدودهٔ گویشهای شمالی است (شامل:کردکی. کرمانجکی. دملکی)۵. هورامی یا گورانی درمحدودهٔ گویش میانی است (شامل: حلبچه ای. پاوهای. مریوانی) تقسیم میشود. در کل زبان کردی میانجی دو زبان بزرگ قبل از اسلام هستند یعنی پارتی اشکانی و پهلوی ساسانی که هرچه به شمال برویم زبان کردها به پهلوی اشکانی نزدیک میشود و هرچه به سمت جنوب بیاییم به زبان پهلوی ساسانی نزدیک میشود در کل زبان کردی به پارسی نزدیکتر است تا اشکانی، زبانهای گورانی و زازکی هم به پارتی اشکانی_مادی نزدیکترند. مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونههای زبانهای ایرانی درمقاله معروفش بنام «ریشههای زبان کردی» مینویسد: «وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجههای ایرانی متمایز میکند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیدهام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کُردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجهٔ دیگر ایرانی وجود دارد» آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسهٔ خصوصیات دستوری و صرفی (مورفولوژیک) کُردی با دیگر زبانهای ایرانی میپردازد، تا با نمونههای مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخههای خانواده زبانهای ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیکترین زبانهای ایرانی به پارسی باستان (هخامنشی) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بودهاست که میدانیم ریشهاش در شرق دریای خزر بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونههای زبانهای ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار دادهاست.[157]
زبان کردی در عراق در کنار زبان عربی رسمی است. در ارمنستان نیز به عنوان زبان اقلیت شناخته میشود.[158] زبان کردی در ایران به عنوان یک زبان محلی پذیرفته شده اگرچه رسانهها برای عدم استفاده از آن و جایگزینی آن با فارسی تلاش میکنند. در ترکیه هم کردها با وجود اینکه بزرگترین اقلیت کشور هستند اما زبانشان به رسمیت شناخته نمیشود بهطوریکه حتی لیلا زانا نمایندهٔ پارلمان ترکیه به جرم صحبت کردن به زبان کردی در سال ۱۹۹۴ در حین ادای سوگند در پارلمان ترکیه به ۱۵ سال حبس محکوم شد.[159] در سوریه فدراسیون شمال سوریه در کنار زبان عربی کردی هم در مدارس تدریس میشود.
در کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، آلمان و سوئد نیز اقلیت کرد زبان زندگی میکنند.
دو گویش گورانی و زازاکی توسط بسیاری از زبان شناسان به علت تفاوت با سایر گویشهای کردی، در زمرهٔ زبان کردی شناخته نمیشوند. البته گویشوران این دو زبان از نظر قومیت جز مردمان کردتبار هستند و خودشان را کرد میدانند.
دین
دین اکثریت مردم کرد اسلام است. بیشتر کردها مسلمان سنی و پیرو فقه شافعی هستند.[160] اکثریت کردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند. در استان کردستان نیز اکثریت سنی هستند، اما در شرق استان در شهرستانهای بیجار و قروه کردهای شیعه و اقلیتی از کردهای یارسان نیز زندگی میکنند. در استان کرمانشاه بخشی سنی و بخشی پیرو آئین یارسان (اهل حق) و بخشی هم شیعه هستند؛ و در ایلام تقریباً همهٔ مردم شیعه هستند. اکثریت کردهای کرمانج شمال شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند و کردهای ساکن در استانهای مازندران و قزوین برخی شیعه و برخی یارسان هستند. در کردستان عراق اکثریت با مسلمانان اهل سنت است ولی اقلیتی از دیگر ادیان و مذاهب مانند ایزدی و یارسان (کاکه ای) هم در آنجا زندگی میکنند[161] در کردستان ترکیه اقلیتی ار کردهای علوی مذهب در استانهای تونجلی و حکاری زنگی میکنند.[162] لازم است ذکر شود دو طریقت قادریه و نقشبندیه مریدان زیادی در کردستان دارند و هنوز هم در خانقاهها مشغول به ذکر هستند.[163] سایر کردها نیز از بجورانها ،زرتشتی، مسیحی یا یهودی هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی سکوت دارند.[164][165]
فرهنگ و آداب و رسوم
بوکه باران، از آداب و رسوم بارانخواهی در کردستان است که در ایام خشکسالی یا سالهایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار میشود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچههای رنگی بر تن آن عروسک میپوشانند و برای آن سربندی درست میکنند. سپس آن عروسک را در دست میگیرند و در حالی که شعر میخوانند در کوچهها میگردند. هنگام عبور «بوکه باران» از کوچهها اهالی بر آن عروسک آب میپاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول یا گردو به دختران میدهند. دختران پس از گذراندن بوک (عروسک) از همه کوچهها آن را به قبرستان یا زیارتگاه موجود در روستا میبرند، سپس آن را میسوزانند یا به آب میاندازند و هدایای جمعآوری شده را بین خود تقسیم میکنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقهای سرد و خشک در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک «بووکه چووینه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهوارهای گذاشته و میچرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچهها اشعاری را آوازوار و آهنگین و به صورت دستهجمعی میخوانند.[166]
از جمله اعیادی که در تمامی کشورهای اسلامی و نیز در ایران برگزار میشود، اعیاد اسلامی است. کردها برای رسوم و اعیاد مذهبی مانند عید قربان، عید فطر و به خصوص میلاد پیامبر اسلام ارزش بسیاری قائلند. در دو عید فطر و قربان مردم با اقامه نماز مخصوص عید در حالی که لباس نو به تن دارند به دید و بازدید یکدیگر میروند. علاوه بر این، جشن عید مبعث پیامبر اسلام از شکوه ویژهای برخوردار است. این جشن در ماه رجب که سراسر سرور و شادی است برگزار میشود. در این مراسم غذاهای نذری از جمله نوعی آش مخصوص طبخ میشود و در میان مردم تقسیم میگردد و همراه با آن مراسم ذکر دراویش و نواختن دف و خواندن اذکار مخصوص شامل مولودی خوانی، حمد و ستایش پیامبر اسلام و نیایش به درگاه خداوند نیز اجرا میشود. البته مولودیخوانی در ماههای دیگر سال، نیز جز ماههای محرم و صفر برگزار میشود.[167]
مناطق کردنشین ایران
زبانها | |
---|---|
سورانی، کردی جنوبی، کرمانجی، لکی، هورامی | |
دین | |
اسلام سنی، اسلام شیعه، یارسان، یهودیت، بهاییت | |
قومیتهای وابسته | |
فارس، گیلک، لر، مازندرانی، تات، ارمنی |
نواحی کُردنشین ایران شامل: قسمتهایی از استان آذربایجان غربی که از نواحی غربی شهرستان ماکو شروع میشود و با دربرگرفتن بخشهای غربی استان و برخی از شهرستانهای جنوب آذربایجان غربی مانند شهرستان مهاباد و شهرستان بوکان، شامل دیگر استانهای غرب ایران یعنی بیشتر مناطق استان کردستان (اردلان)، کرمانشاه و ایلام و بخشهایی از استان همدان میشود، همچنین تقریباً نیمی از جمعیت استان خراسان شمالی نیز کرد هستند.[168][169] در سایر استانها نیز به خصوص خراسان رضوی، گیلان، البرز، تهران، مازندران و اردبیل نیز اقلیت کرد وجود دارد. در استان یزد شهر ابرکوه روستای مهرآباد یک اقلیت ۵۰۰۰ نفری کرد وجود دارد. شهر کرمانشاه پرجمعیتترین شهر کردنشین ایران است[133] این شهر در قرن یازده میلادی که تمام بخشهای کردستان قسمتی از حکومت سلجوقی بود به عنوان مرکز کردستان شناخته میشد. درآمیختگی و همزیستی کردهای ارومیه و مناطق شمالی تر با همسایگان ترک سبب شده که بسیاری از عناصر فرهنگ کردی گروههای قومی کُرد، از جمله زبان، جایش را به زبان و فرهنگ ترک بدهد؛ از اینرو ایوانف شناسایی هویت کردهای کرمانج ایران را مشکل دانستهاست و آنها را ترکزبانانی میداند که رفته رفته هویت کردی را از دست میدهند.[43]
ژنتیک و تبار
کردها از قومهای مورد توجه آریاییگران بودهاند. باور عمومی نزد آریاییگران این بودهاست که چون کردها مردمانی کوهزی بودهاند، نسبت به خویشاوندان دشتی/شهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بودهاند. در دهههای پیش از جنگ جهانی دوم که نظریههای نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریاییها در زمرهٔ آریاییهای بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقهبندی کردند. فون لوشن به همانندی زیستبوم کردها و فرمانروایان هندو-ایرانی میتانی در ۳۵۰۰ سال پیش از این اشاره کردهاست.[170]
قائل شدن ریشهٔ ایرانی و به تبع آن هندواروپایی برای کردان، از لحاظ تاریخی بدین سبب بودهاست که کردی از زبانهای ایرانی است. پس فرضیهٔ ایرانیتبار بودن کردان با توجه به قراین زبانشناختی بودهاست و نه ژنشناختی.[171]
پژوهشهای میانرشتهای، بهویژه با نظر در دیانآی این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه هلال خصیب در عصر نوسنگی بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبان شدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از آسیای میانه به سرزمینهای ایشان بودهاست.[171]
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند در بررسی ژنتیکی بخشی از مردم خاورمیانه است. برای نمونه اظهار شدهاست که یهودیان به کردان، ترکها و ارمنیها نزدیکترند تا به همسایگان عرب خود.[172]
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.[173]
پانویس
- The World Factbook (Online ed.). Langley, Virginia: US Central Intelligence Agency. 2015. ISSN 1553-8133. Retrieved 2 August 2015. A rough estimate in this edition gives populations of 14.3 million in Turkey, 8.2 million in Iran, about 5.6 to 7.4 million in Iraq, and less than 2 million in Syria, which adds up to approximately 28–30 million Kurds in Kurdistan or in adjacent regions. The CIA estimates are تا تاریخ اوت ۲۰۱۵ – Turkey: Kurdish 18%, of 81.6 million; Iran: Kurd 10%, of 81.82 million; Iraq: Kurdish 15–20%, of 37.01 million, Syria: Kurds, Armenians, and other 9.7%, of 17.01 million.
- Kürtlerin nüfusu 11 milyonda İstanbul"da 2 milyon Kürt yaşıyor - Radikal Dizi. Radikal.com.tr. Retrieved on 2013-07-12.
- Studying the Kurds in Syria: Challenges and Opportunities | Lowe | Syrian Studies Association Bulletin. Ojcs.siue.edu. Retrieved on 2013-07-12.
- Henriques, John L. "Syria: issues and historical background". Nova Science Publishers,.
- Gul, Zana Khasraw (22 July 2013). "Where are the Syrian Kurds heading amidst the civil war in Syria?". Open Democracy. Retrieved 4 November 2013.
- The cultural situation of the Kurds, A report by Lord Russell-Johnston, Council of Europe, July 2006.
- Ismet Chériff Vanly, “The Kurds in the Soviet Union”, in: Philip G. Kreyenbroek & S. Sperl (eds.), The Kurds: A Contemporary Overview (London: Routledge, 1992). pg 164: Table based on 1990 estimates: Azerbaijan (180,000), Armenia (50,000), Georgia (40,000), Kazakhistan (30,000), Kyrghizistan (20,000), Uzbekistan (10,000), Tajikistan (3,000), Turkmenistan (50,000), Siberia (35,000), Krasnodar (20,000), Other (12,000), Total 450,000
- "Всероссийская перепись населения 2010 г. Национальный состав населения Российской Федерации". Demoscope. Demoscope. Retrieved 4 July 2012.
- "Information from the 2011 Armenian National Census" (PDF). Republic of Armenia. Retrieved 7 August 2013.
- "The Human Rights situation of the Yezidi minority in the Transcaucasus" (PDF). United Nations High Commissioner for Refugees. United Nations High Commissioner for Refugees. p. 18.
- .
- .
- "Kurdish Jewish Community in Israel". Jcjcr.org. Retrieved 2013-04-11.
- "QS211EW - Ethnic group (detailed)". nomis. Office for National Statistics. Retrieved 3 August 2013.
- "Ethnic Group - Full Detail_QS201NI". Retrieved 4 September 2013.
- "Scotland's Census 2011 - National Records of Scotland, Language used at home other than English (detailed)" (PDF). Scotland Census. Scotland Census. Archived from the original (PDF) on 15 February 2020. Retrieved 29 September 2013.
- "Table 4.1.1 Population by individual ethnic groups" (PDF). Government of Kazakhstan. stat.kz. Archived from the original (PDF) on 28 February 2013. Retrieved 28 July 2012.
- Mahmoud A. Al-Khatib and Mohammed N. Al-Ali. "Language and Cultural Shift Among the Kurds of Jordan" (PDF). p. 12. Retrieved 10 November 2012.
- "The Kurdish Diaspora". Institut Kurde De Paris. Retrieved 23 October 2011.
- Andersen, Ole Stig (11 July 2004). "Kurdisk". olestig.dk. Archived from the original on 12 May 2013. Retrieved 6 March 2013.
- "2006-2010 American Community Survey Selected Population Tables". Government of the United States of America. Government of the United States of America. Retrieved 5 August 2013.
- "4.1. Number of resident population by selected nationality" (PDF). Government of Kyrgyzstan. United Nations. Archived from the original (PDF) on 10 July 2012. Retrieved 9 July 2012.
- "Население Кыргызстана" (به Russian). Missing or empty
|url=
(help) - "2011 National Household Survey: Data tables". Statistics of Canada. Statistics of Canada. Retrieved 19 January 2013.
- "Language according to age and sex by region 1990 - 2011". Statistics Finland. Statistics Finland. Archived from the original on 17 February 2013. Retrieved 19 January 2013.
- Bois, Th. ; Minorsky, V. ; Bois, Th. ; Bois, Th. ; MacKenzie, D.N. ; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0544 بایگانیشده در [Date missing] توسط Archive-It> Excerpt 1:"The Kurds, an Iranian people of the Near East, live at the junction of more or less laicised Turkey"
- Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were the only smaller ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurds at that time."
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009: "The ancient history of the Kurds, as in case of many other Iranian ethnic groups (Baluchis, etc.), can be reconstructed but in a very tentative and abstract form"
- Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were only small ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurd at that time.
- E. J. van Donzel, "Islamic desk reference ", BRILL, 1994. ISBN 90-04-09738-4. pg 222: "Kurds/Kurdistan: the Kurds are an Iranian people who live mainly at the junction of more or less laicised Turkey, Shi'i Iran Arab Sunni Iraq and North Syria and the former Soviet Transcaucasia. Several dynasties, such as the Marwanids of Diyarbakir, the Ayyubids, the Shaddadis and possibly the Safawids, as well as prominent personalities, were of Kurdish origin.
- John Limbert, The Origins and Appearance of the Kurds in Pre-Islamic Iran, Iranian Studies, Vol.1, No.2, Spring 1968, pp.41-51. p.41: "In these last areas, the historic road from Baghdad to Hamadan and beyond divides the Kurds from their Iranian cousins, the Lurs."
- RUSSELL, JR 1990 «Pre-Christian Armenian Religion*, dans Aufstieg und Nieder- gang der Romischen Welt, II, 18.4, p. 2679-2692, Berlin-New York, 1990. , pg 2691: "A study of the pre-Islamic religion of the Kurds, an Iranian people who inhabited southern parts of Armenia from ancient times to present, has yet to be written"
- Discoveries from Kurdish Looms by Robert D. Biggs, Mary and Leigh Block Gallery, Northwestern University, 1983, p.9 "Ethnically the Kurds are an Iranian people"
- کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین، ح. بهتویی، تهران، ۱۳۷۷.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸.
- آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. قم: پرسمان، ۱۳۸۲
- کردها نوادگان مادها. و. مینورسکی. نشر ژیار، ۱۳۸۲
- سیسیل جی ادموندز. کردها، ترکها، عربها، ترجمهٔ ابراهیم یونسی، ص ۱۳.
- بنیانهای تاریخی کردان بایگانیشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
- واسیلی نیکیتین. کرد و کردستان، ترجمهٔ محمد قاضی. نشر درایت، ۱۳۶۳، صص ۴۲–۵۱،
- http://akharinkhabar.ir/book/3740725
- ساجدی، امیر، امجدیان، فرامرز: تأثیر فدرالیسم کردستان عراق بر هنجارهای سیاسی و قومیتیِ کردهای ایران. نشریهٔ دانشنامه، بهار ۱۳۹۰، دورهی…؟ شمارهٔ ۸۰ (علوم سیاسی). صص ۵۷–۸۰.
-
- کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین. ح. بهتویی. تهران، ۱۳۷۷.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران، علی میرنیا، تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸ از مناطق زیر نام میبرد: در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، ایلام، همدان، خوزستان، گیلان، مازندران، قزوین، تهران، اصفهان، فارس، خراسان شمالی، خراسان رضوی، کرمان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، یزد
- «KURDISH TRIBES». دانشنامهٔ ایرانیکا. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵.
- ایران، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۰، تهران، ۱۳۸۰
- آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. قم: پرسمان، ۱۳۸۲
- واسیلی نیکیتین. کرد و کردستان، ترجمهٔ محمد قاضی. نشر درایت، ۱۳۶۳، صص ۴۲–۵۱.
- "The Kurdish population". Institutkurde.org (به فرانسوی). Retrieved 2020-06-14.
- "The Time of the Kurds". on.cfr.org. Retrieved 2020-06-14.
- "Kurdish". Ethnologue.
- محمد معین. فرهنگ فارسی (متوسط) (ششجلدی). تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲
- احسان یارشاطر: «زبانها و لهجههای ایرانی». مقدمهٔ لغتنامهی دهخدا. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۷
- جامعهشناسی و مردمشناسی. دکتر حشمت الله طبیبی. تهران: دانشگاه تهران، آذر ۱۳۷۱
- هادی محمودی (۷ مرداد ۱۳۹۶). «هورامان سرزمین اهورا». پایگاه خبری تحلیلی پاوه پرس.
- «هورامان سرزمین اهورا». هورامان سرزمین اهورا. ۸ مرداد ۱۳۹۶.
- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۹۶). شاهنامه فردوسی. تهران: گویا.
- هادی محمودی (۸ مرداد ۱۳۹۶). «هورامان سرزمین اهورا». پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس.
- «هورامان سرزمین اهورا». پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه. ۸ مرداد ۱۳۹۶.
- هادی محمودی (۱۹ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس.
- هادی محمودی (۱۸ بهمن ۱۳۹۶). «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه.
- «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری هزار ماسوله. ۱۹ بهمن ۱۳۹۶.
- «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری نوریاو. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶.
- مشایخی (فرهاد)، رضا (۱۳۹۲). کوروش نامه؛ گزنفون. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- هادی محمودی (۱۹ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی پاوه پرس.
- بدلیسی، شرف الدین (۱۳۴۳). شرفنامه یا تاریخ مفصّل کُردستان؛. تهران: محمد عباسی افست.
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity"
- Ferdinand Hennerbichler (2010). Die Herkunft der Kurden: interdisziplinäre Studie. p. 106.
- G. S. Reynolds, A Reflection on Two Qurʾānic Words (Iblīs and Jūdī), with Attention to the Theories of A. Mingana, Journal of the American Oriental Society, Vol. 124, No. 4 (October –December , 2004), pp. 675–689. (see p.683, 684 & 687)
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Evidently, the most reasonable explanation of this ethnonym must be sought for in its possible connections with the Cyrtii (Cyrtaei) of the Classical authors."
- قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۲۵۴.
- N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952 , pp. 156–163.
- A.D. Lee, The Role of Hostages in Roman Diplomacy with Sasanian Persia, Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, Vol. 40, No. 3 (1991), pp. 366–374 (see p.371)
- J. den Boeft, Philological and historical commentary on Ammianus Marcellinus XXIII, 299 pp. , Bouma Publishers, 1998. (see p.44)
- J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. , 1985
- George Henry Townsend, A manual of dates: a dictionary of reference to the most important events in the history of mankind to be found in authentic records, 1116 pp. , Warne, 1867. (see p.556)
- F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. , 1966. (see p.342)
- http://books.google.com.tr/books?id=kzrFOhXDp5wC&pg=PA123&dq=kurds+guti&hl=tr&sa=X&ei=OhWyUaaOKZKyhAfh44CgDw&ved=0CFgQ6AEwBQ#v=onepage&q=kurds%20guti&f=false. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - «Encyclopedia of the peaple in africa and the middle east».
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. Excerpt 1: ""Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" " Excerpt 2: "It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise." pg 24: "The Pahlavi materials clearly show that kurd in pre-Islamic Iran was a social label, still a long way off from becoming an ethnonym or a term denoting a distinct group of people."
- قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۹–۲۳۸.
- (2) MacKenzie, D. N. : The Origins of Kurdish, in: Transactions of the Philological Society, 1961, 69
- MacKenize, ibid
- Minorsky, V. : Kurds, Anthropology, Sociology and Ethnography; in: The Encyclopaedia of Islam, vol. V, Leiden 1927,1150
- https://cheshmandaz.org/2016/11/29/ریشه-یابی-کُردها-و-زبان-آنها/
- َJavadi, Abbas, Ibid
- Javadi, Abbas, Ibid
- پاوهپرس: هورامیها و ریشههای مردماناش، نوشتۀ هادی محمودی، نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۶؛ بازدید در ۱۰ شهریور ۱۳۹۷.
- محمد بن جریر طبری، ابوالقاسم حالت تاریخ طبری، ابوالقاسم حالت، ج۱۱، ص۴۹۷۷
- N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952، pp. 156–163.
- J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. ، 1985
- F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. ، 1966. (see p.342)
- http://www.encyclopedia.com/topic/Kurds.aspx#4
- Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)
- Orbis Latinus, University of Columbia.
- «Kurds. The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2001-07». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶. دریافتشده در ۲۴ آوریل ۲۰۱۷.
- Revue des études arméniennes, vol.21, 1988-1989, p.281, By Société des études armeniennes, Fundação Calouste Gulbenkian, Published by Imprimerie nationale, P. Geuthner, 1989.
- M.Th. Houtsma, E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, ISBN 90-04-08265-4, see p.1133
- M. Chahin, Before the Greeks, p. 109, James Clarke & Co., 1996, ISBN 0-7188-2950-6
- ایرج افشار سیستانی، تاریخ تمدن اقوام آریایی،انتشارات نگارستان، چاپ اول، زمستان1387
- ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
- لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ص208
- سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمهٔ ابراهیم یونسی
- Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent
- Martin van Bruinessen. "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. The ruler of the autonomous Kurdish emirate of Bitlis, Sharaf al-Din Khan, composed a history of the Kurds, Sharafnama (1005/1596), in which he compiled detailed information on Kurdish dynasties of the past and all tribes of his day. He included Sunnis and Yezidis as well as Alevi Kurds, and the speakers of Zaza as well as of Kurmanji dialects, and even such groups that would not be considered as Kurds today, such as the Lor and Bahtiyari in Iran. Both authors paid little attention to the lower strata of society; where they spoke of Kurds they seemed to mean the ruling families and their tribal followers only. Not all tribesmen, it should be stressed, were pastoral nomads or transhumants. There were also sedentary tribesmen, who were free cultivators or had become townsmen.
- V. Minorsky, "The Guran" , BSOAS, University of London, Vol. 11, No. 1 (1943 pp 75-103 This enumeration gives a clear idea of the main groups of the Iranian mountaineers, but only the Kurmanj, and possibly the Kalhur, come under the heading Kurd, whereas the Lur and the Guran stand apart, both for linguistic and ethnological reasons.
- تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاه و السلام نویسنده:حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن. ناشر: منشورات دار مکتبه الحیاه. متن: «کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان»
- عنوان کتاب: ترجمه کتاب معجم البلدان. نویسنده: یاقوت حموی بغدادی. ناشر: سازمان میراث فرهنگی کشور. تعداد جلد: 2 جلد. زبان: فارسی
- Wladimir Iwanov:"The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin".(Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42(
- David Mackenzie: "If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative" D.N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
- Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them."
- V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: "We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. , "Kurds" in Encyclopaedia of Islam". Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
- Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- C. G. CERETI, "KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN" in Encycloapedia Iranica Kurds (a term that in pre-Islamic times designated the various nomadic lineages, rather than a specific ethnicity).
- واژهنامهٔ طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶
- G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent
- منشأ کرد_نوشته فردیناند هنر بیشلر
- چایلد، ویر گوردون (۱۳۸۷). آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳
- Omran Yahya Feili; Arlene R. Fromchuck (1986). Michael Curtis (ed.). The Middle East Reader. Transaction Books. p. 123. ISBN 978-1-4128-3779-8. تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۶
- Jamie Stokes, ed. (2009). "Kurds". Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East. Facts on File. p. 380. کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی
- illiam Linn Westermann (1944). Peoples of the Near East Without a National Future. Council on Foreign Relations. p. 8.
- جغرافیای استرابون. سرزمینهای تحت کنترل هخامنشیان
- فقه اللغه ایرانی_ای. ام. ارانسکی
- الکُرد فی المصادر القدیمیه_جرار درایور
- ادریسیان، غلامعلی (۱۳۸۰)، کردستان در هزارههای ماقبل تاریخ، تهران: انتشارات امیرکبیر
- Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)
- Bois, Th. ; Minorsky, V. ; Bois, Th. ; Bois, Th. ; MacKenzie, D.N. ; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online
- آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- سعیدیان، عبدالحسین، سرزمین ومردم ایران،انتشارات علم وزندگی، تهران1377، شابک:7_7_90052_964
- دانشنامه دانش گستر، تهران مؤسسه علمی فرهنگی دانش گستر
- طرح بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور (شاخصهای غیرثبتی){گزارش}:استان ایلام/به سفارش شورای فرهنگ عمومی کشور؛ مدیر طرح و مسئول سیاست گذاریی:منصور واعظی؛ اجرا:شرکت پژوهشگران خبره پارس -شابک:۳–۴۰–۶۶۲۷–۶۰۰–۹۷۸ *وضعیت نشر:تهران-موسسه انتشارات کتاب نشر ۱۳۹۱ *وضعیت ظاهری:۲۹۶ ص:جدول (بخش رنگی)، نمودار (بخش رنگی)
- علیرضایی، کرم، بونگهای مادرانه، تهران: پازینه، ۱۳۸۶.
- «شهر الکترونیک ایلام». شهرداری ایلام. بایگانیشده از اصلی در ۹ اکتبر ۲۰۱۱. دریافتشده در ۲۸ مارس ۲۰۱۰.
- فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام. علیرضا اسدی. ایلام: انتشارات جوهر حیات، ۱۳۹۱. ص۱۰۶.
- طرح بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور (شاخصهای غیرثبتی){گزارش}:استان ایلام/به سفارش شورای فرهنگ عمومی کشور؛ مدیر طرح و مسئول سیاست گذاری:منصور واعظی؛ اجرا:شرکت پژوهشگران خبره پارس -شابک:۳–۴۰–۶۶۲۷–۶۰۰–۹۷۸ *وضعیت نشر:تهران-موسسه انتشارات کتاب نشر ۱۳۹۱ *وضعیت ظاهری:۲۹۶ ص:جدول (بخش رنگی)، نمودار (بخش رنگی)
- "کرمانشاه؛ پرجمعیتترین شهر کردنشین ایران". خبرگزاری مهر. 23 March 2012.
- رضا علیجانی-تحلیلگر سیاسی (۲۵ مهر ۱۳۹۶). «ایران و کردهای عراق». بیبیسی فارسی.
- هادی محمودی (۱۸ بهمن ۱۳۹۶). «هُورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه.
- «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری هزار ماسوله. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶.
- «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه خبری نوریاو. ۱۸ بهمن ۱۳۹۶.
- مردوخ کردستانی، آیت الله محمد (۱۳۵۳). تاریخ کرد و کردستان جلد اول. تهران: کتابخانه ملی تحت شماره 1593. صص. ۱۲۳.
- هادی محمودی (۱۹ بهمن ۱۳۹۶). «هورامیها و ریشههای مردمانش». پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس.
- کشاورز، کریم (۱۳۴۵). تاریخ ماد دیاکونوف. تهران: انتشارات بنگاه.
- "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i
- "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE
- Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457-471
- Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
- دا نشنامه کوچک <
- دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
- وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
- دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد.
- (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط)، ششجلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا. تهران، ۱۳۳۷
- "Kurdish, Northern". Ethnologue.
- "Kurdish, Central". Ethnologue.
- "Kurdish, Southern", Ethnologue
- «http://parsianjoman.org/?p=5586». پیوند خارجی در
|title=
وجود دارد (کمک) - Pavlenko, Aneta (2008). Multilingualism in post-Soviet countries. Bristol, UK: Multilingual Matters. pp. 18–22. ISBN 978-1-84769-087-6.
- Kurdish politiican Zana sentenced to prison in Turkey : Middle East World
- «Learn About Kurdish Religion | The Kurdish Project» (به انگلیسی). The Kurdish Project. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۰۵.
- آیت محمدی، سیری در تاریخ سیاسی کرد،انتشارات پرسمان،1382
- J.، Barkey, Henri (۱۹۹۸). Turkey's Kurdish question. Lanham, Md.: Rowman & Littlefield Publishers. شابک ۹۷۸۰۵۸۵۱۷۷۷۳۱.
- "Sufi Mystic Orders | KURDISTANICA.com". www.kurdistanica.com. Retrieved 2018-01-05.
- مقالهٔ مسیحیت در کردستان در دانشنامهٔ کردستانیکا
- «مقالهٔ یهودیت در کردستان، نوشتهٔ دکتر م. ایزدی». بایگانیشده از اصلی در ۵ فوریه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۲ فوریه ۲۰۱۳.
- «انسانشناسی و فرهنگ». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۱.
- مهناز ظهیری نژاد. «فرهنگ و هویت ایرانیان کرد». پایگاه مجلات تخصصی نور. دریافتشده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۵.
- A. Manafy. The Kurdish Political Struggles in Iran, Iraq, and Turkey: A Critical Analysis (illustrated ed.). University Press of America, 2005. p. 6. ISBN 0-7618-3003-0.
- فرهنگستان زبان کردی
- چایلد (۱۳۸۷). آریاییها. ص. ۲۲۷.
- Hennerbichler, "The Origin of Kurds", Advances in Anthropology, Vol. 2, 2012, 64--79
- Nebel et al, "The Y Chromosome Pool of Jews as Part of the Generic Landscape of the Middle East," AJHG, Vol. 69, 2001, 1095--1112
- ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷
منابع
- اشمیت، رودیگر (۱۳۸۷). راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغ بیدی و نگین صالحی نیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
- چایلد، ویر گوردون (۱۳۸۷). آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳.
- اسدی، علیرضا (۱۳۹۰)، فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام، ایلام: انتشارات جوهر حیات، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۵۵-۲۳-۸
- گبانچی، ایوب (۱۳۹۲)، جشنها و آیینهای ایران باستان، تهران: انتشارات عطایی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۳-۷۰۹-۰
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸ مجلد)، انتشارات فردوس.
- قرشی، امانالله (۱۳۸۹). ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران. تهران: انتشارات هرمس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۶۴۱-۸۱-۵.
- Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)Omran Yahya Feili; Arlene R. Fromchuck (1986). Michael Curtis (ed.). The Middle East Reader. Transaction Books. p. 123. ISBN 978-1-4128-3779-8. تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۵.
- Jamie Stokes, ed. (2009). "Kurds". Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East. Facts on File. p. 380. کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی
- William Linn Westermann (1944). Peoples of the Near East Without a National Future. Council on Foreign Relations. p. 8.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم کرد موجود است. |
- هنربیشلر، فردیناند (۱۳۹۰)، منشأ کُرد، تهران: انتشارات امیرکبیر
- منبع_جغرافیای استرابون. سرزمینهای تحت کنترل هخامنشیان
- فقه اللغه ایرانی_ای. ام. ارانسکی
- الکورد فی المصادر القدیمیه_جرار درایور
- ادریسیان، غلامعلی (۱۳۸۰)، کردستان در هزارههای ماقبل تاریخ، تهران: انتشارات امیرکبیر