دودمان صفویان
صفویان دودمانی ایرانی[1] و شیعه بودند که در سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۱۴ خورشیدی (برابر ۱۱۴۸–۹۰۷ قمری و ۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی)[2] به مدت ۲۳۵ سال بر ایران فرمانروایی کردند. شاهنشاهی صفوی را شاه اسماعیل یکم که در سال ۸۸۰ خورشیدی در تبریز تاجگذاری کرد، بنیان گذاشت و آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین بود که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از غلزاییها شکست خورد و بعداً نادرشاه افشار در سال ۱۱۱۴ خورشیدی سلسلهٔ صفویان را برانداخت.[3]
کشور | مملکت ایران |
---|---|
عنوانها | شاه ایران |
موسس | شاه اسماعیل یکم (۱۵۲۴–۱۵۰۱) |
آخرین پادشاه | شاه عباس سوم (۱۷۳۶–۱۷۳۲) |
سال تأسیس | ۱۵۰۱ |
گواهی | ۱۷۳۶ |
دوره صفوی از مهمترین دوران تاریخی ایران بهشمار میآید، چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند، طاهریان، صفاریان، سامانیان، زیاریان، بوییان و مظفریان روی کار آمدند، اما هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدیدآورند.[4]
تبار
از جنبههای ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به صوفیان است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از ردهٔ موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. همچنین این نکته باید گفته شود که نیاکان صوفی خاندان صفویه اصالتاً شیعه نبودند بلکه آنها پیرو مذهب شافعی[5] اهل سنت[6][7][8] بودند. تغییر آیین گروه صوفیان خاندان صفوی به گروهی نظامی–سیاسی شیعه گرا در زمان نوهٔ شیخ صفیالدین اردبیلی، یعنی خواجه علی آغاز شد.[5]
شاهان دودمان صفویه در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن میگفت و شعر میسرود)[9] اما نیاکان آنها در اصل ترکیبی از نژادهای کرد،[10] ترک،[11] گرجی[12] و یونانی[13] بودند. همچنین این شاهان ادعای سیادت نیز میکردند[14] و اینکه از تبار پیامبر اسلام هستند ولی با این وجود بسیاری از پژوهشگران در مورد درست بودن این گفته شک دارند.[15]
احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان مینویسند: «خاندان صفوی در اصل ایرانی زبان بودند - چنانچه از دوبیتیهای شیخ صفیالدین، نیای بزرگ آنها برمیآید - ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند»[16]
اصالت کردی
بر اساس گفتهٔ راجر سیوری یکی از پژوهشگران جریانهای دورهٔ صفویه:
براساس نوشتارهای موجود در زمان اکنون، شکی در این نیست که خاندان صفویه بهطور قطع دارای ریشهٔ ایرانی است نه ریشهٔ ترکی که گاهی بدان خوانده میشود. این احتمال وجود دارد که اصلیت این خاندان از کردستان ایران آمده باشد که بعدها به آذربایجان کوچ کردهاند. جایی که آنها زبان ترکی آذربایجانی را از ترکزبانان آنجا فراگرفته و سرانجام در سدهٔ یازدهم میلادی در شهر اردبیل جای گزیدهاند.[17]
همچنین بر اساس سخنان ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس روسی:
از ۹۷۰ تا ۱۵۱۰ میلادی، آذربایجان به پناهگاه اصلی و مرکزی برای یکپارچگی صفویان تبدیل گشت، کسانی که از بومیان اردبیل بودند و اصالتاً به یکی از گویشهای محلی زبانهای ایرانی سخن میگفتند.[18]
کهنترین اثر نوشته دربارهٔ تبارنامه خاندان صفوی و نیز تنها نوشتهای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمیگردد کتابی با نام صفوه الصفا است[10] و ابن بزاز اردبیلی آن را نوشتهاست، که خود ایشان از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر شیخ صفیالدین اردبیلی بودهاست. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز «شیخ صفیالدین از نوادگان یک نجیبزاده کرد به نام فیروزشاه زرینکلاه است.»[19] نیاکان پدری خاندان صفوی بر اساس کهنترین ویرایش خطی کتاب صفوه الصفا به شرح زیر است:
شیخ صفیالدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبراییل بن قطبالدین بن صالح بن محمد حافظ بن عوض بن فیروزشاه زرینکلاه.[19]
شاهان صفوی برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به پادشاهیشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد برمیشمردند[10] و برای همین نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده[20] و نشانههای اصالت کردی در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند.[10]
به نظر میرسد امروزه میان پژوهشگران و تاریخدانان دودمان صفویه این همرایی وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمیگردد[21] که در سدهٔ یازدهم میلادی به آذربایجان کوچ کرده و در اردبیل جای گزیدهاند.[19] از این رو امروزه بیشتر پژوهشگران بر اساس اصالت شیخ صفیالدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار کردها میدانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان ایرانیزبان بهشمار میرود.[10][19][22][23][24][25][26][27][28][29][30][31][32][33][34] از سویی دیگر شیخ صفیالدین خود یک سنی شافعی بود، آیینی که امروزه بیشتر مردم کرد از آن پیروی میکنند.[35]
اصالت آذری
زبان آذری با شیوه اردبیلی (که زبانی ایرانی است) زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفیالدین اردبیلی بودهاست[36][37] و اشعاری بدین زبان در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سرودهاست.[38][39] شیخ صفیالدین اردبیلی همچنین به «پیر آذری»[40] شهرت داشتهاست. پدر شیخ صفیالدین اردبیلی، شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه.ق) و اجداد وی در حدود سه سده[41] در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بودهاند.[42] نوه شیخ صفیالدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد.[43]
عالمشاه بیگم مادر شاه اسماعیل، که نام مسیحی او «مارتا» بوده، دختر اوزون حسن آققویونلو و تئودورا کومنن بود.
همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذری بودن صفویان پای فشردهاند.[44][45]
پانویس
- "SAFAVID DYNASTY". Encyclopædia Iranica.
- Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire
- رستم التواریخ، نویسنده محمد هاشم آصف
- تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه (صص ۲۱ تا ۳۶)
- "Iran: Safavid Period", Encyclopædia Iranica by Hamid Algar. Excerpt: "The Safavids originated as a hereditary lineage of Sufi shaikhs centered on Ardabil, Shafeʿite in school and probably Kurdish in origin."
- Hamdullah Mustaufi, a contemporary of Shaykh Safi al-Din remarks under Ardabil: They were also a mostly Scholar society and did not try to wage war. بیشتر (مردم) بر آیین شافعیاند، مرید شیخ صفیالدین علیه الرحمه اند. The majority of the people are followers of Shafii sect and students of Shaykh Safi al-Din Ardabili (May God Bless him).
- Ira Marvin Lapidus, A History of Islamic Societies, Cambridge University Press, 2002. pg 233: "The Safavid movement, founded by Shaykh Safi al-Din (1252–1334), a Sunni Sufi religious teacher descendant from a Kurdish family in north-western Iran..
- R.M. Savory, "Safavid Persia" in: Ann Katherine Swynford Lambton, Peter Malcolm Holt, Bernard Lewis, "The Cambridge History of Islam", Cambridge University Press, 1977. pg 394: "Such evidences we have seems to suggest that the family hailed from Kurdistan. What does seem certain is that the Safavids were of native Iranian stock, and spoke Azari, the form of Turkish used in Azerbaijan. Shaykh Safi al-Din the founder of the Safavid Tariqa was not a Shi'i (he was probably a Sunni of the Shafi'i Madhhab)
- V. Minorsky, The Poetry of Shah Ismail, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 10, No. 4. (1942), pp. 1053)
- R.M. Savory. Ebn Bazzaz. Encyclopædia Iranica
- Frye، R N. «IRAN v. PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey – Encyclopaedia Iranica». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۸-۰۱.
- RUDI MATTHEE, "GEORGIANS IN THE SAFAVID ADMINISTRATION" in Encyclopædia Iranica
- Anthony Bryer. "Greeks and Türkmens: The Pontic Exception", Dumbarton Oaks Papers, Vol. 29. , (1975), Appendix II - Genealogy of the Muslim Marriages of the Princesses of Trebizond
- In the Silsilat an-nasab-i Safawiya (composed during the reign of Shah Suleiman)(1667–1694), written by Shah Hussab ibn Abdal Zahidi, the ancestory of the Safavid is traced back to Hijaz and the first Shi'i Imam as follows: Shaykh Safi al-din Abul Fatah Eshaq ibn (son of) Shaykh Amin al-Din Jabrail ibn Qutb al-din ibn Salih ibn Muhammad al-Hafez ibn Awad ibn Firuz Shah Zarin Kulah ibn Majd ibn Sharafshah ibn Muhammad ibn Hasan ibn Seyyed Muhammad ibn Ibrahim ibn Seyyed Ja'afar ibn Seyyed Muhammad ibn Seyyed Isma'il ibn Seyyed Muhammad ibn Seyyed Ahmad 'Arabi ibn Seyyed Qasim ibn Seyyed Abul Qasim Hamzah ibn Musa al-Kazim ibn Ja'far As-Sadiq ibn Muhammad al-Baqir ibn Imam Zayn ul-'Abedin ibn Hussein ibn Ali ibn Abi Taleb Alayha as-Salam. There are differences between this and the oldest manuscript of Safwat as-Safa. Seyyeds have been added from Piruz Shah Zarin Kulah up to the first Shi'i Imam and the nisba "Al-Kurdi" has been excised. The title/name "Abu Bakr" (also the name of the first Caliph and highly regarded by Sunnis) is deleted from Qutb ad-Din's name. ُSource: Husayn ibn Abdāl Zāhidī, 17th cent. Silsilat al-nasab-i Safavīyah, nasabnāmah-'i pādishāhān bā ʻuzmat-i Safavī, ta'līf-i Shaykh Husayn pisar-i Shaykh Abdāl Pīrzādah Zāhidī dar 'ahd-i Shāh-i Sulaymnān-i Safavī. Berlīn, Chāpkhānah-'i Īrānshahr, 1343 (1924). 116 pages. Original Persian language source of the lineage: شیخ صفیالدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبراییل بن قطبالدین بن صالح بن محمد حافظ بن عوض بن فیروزشاه زرینکلاه بن محمد بن شرفشاه بن محمد بن حسن بن سید محمد بن ابراهیم بن سید جعفر بن سید محمد بن سید اسمعیل بن سید محمد بن سید احمد اعرابی بن سید قاسم بن سید ابوالقاسم حمزه بن موسیالکاظم بن جعفر صادق بن محمد باقر بن زینالعابدین بن حسین بن علی بن ابیطالب
- R.M. Savory, "Safavid Persia" in: Ann Katherine Swynford Lambton, Peter Malcolm Holt, Bernard Lewis, "The Cambridge History of Islam", Cambridge University Press, 1977. pg 394: "They (Safavids after the establishment of the Safavid state) fabricated evidence to prove that the Safavids were Sayyids."
- E. Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245
- Roger M. Savory. "Safavids" in Peter Burke, Irfan Habib, Halil İnalcık:"History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century", Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century."
- (Minorsky, V. ; "Adgharbaydjan (Azarbaydjan), Encyclopedia of Islam. 2nd edition. Edited by P. Berman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Henrichs. Brill 2009. Accessed through Brill online: www.encislam.brill.nl (2009)
- Z. V. Togan, "Sur l’Origine des Safavides," in Melanges Louis Massignon, Damascus, 1957, III, pp. 345–57
- EBN BAZZAÚZ R.M. Savory. Ebn Bazzaz, Encyclopædia Iranica
- Roger M. Savory. "Safavids" in Peter Burke, Irfan Habib, خلیل اینالجیک:"History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century", Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century."
- John R. Perry, "Turkic-Iranian contacts", Encyclopaedia Iranica, January 24, 2006. Excerpt: the Turcophone Safavid family of Ardabil in Azerbaijan, probably of Turkicized Iranian (perhaps Kurdish), origin
- Heinz Halm, Shia Islam, translated by Janet Watson. New Material translated by Marian Hill, 2nd edition, Columbia University Press, pp 75
- Ira Marvin Lapidus. A History of Islamic Societies, Cambridge University Press, 2002, p. 233
- Tapper, Richard, FRONTIER NOMADS OF IRAN. A political and social history of the Shahsevan. Cambridge, Cambridge Univ. Press, 1997. pp 39.
- Izady, Mehrdad, The Kurds: A Concise Handbook. Taylor and Francis, Inc. , Washington. 1992. pp 50
- E. Yarshater, Encyclopaedia Iranica, "The Iranian Language of Azerbaijan"
- Kathryn Babayan, Mystics, Monarchs and Messiahs: Cultural Landscapes of Early Modern Iran , Cambridge , Mass. ; London: Harvard University Press, 2002. pg ۱۴۳: “It is true that during their revolutionary phase (1447–1501), Safavi guides had played on their descent from the family of the Prophet. The hagiography of the founder of the Safavi order, Shaykh Safi al-Din Safvat al-Safa written by Ibn Bazzaz in 1350-was tampered with during this very phase. An initial stage of revisions saw the transformation of Safavi identity as Sunni Kurds into Arab blood descendants of Muhammad. ”
- Emeri van Donzel, Islamic Desk Reference compiled from the Encyclopedia of Islam, E.J. Brill, 1994, pp 381
- Farhad Daftary, Intellectual Traditions in Islam, I.B.Tauris, 2000. pp 147:But the origins of the family of Shaykh Safi al-Din go back not to the Hijaz but to Kurdistan, from where, seven generations before him, Firuz Shah Zarin-kulah had migrated to Adharbayjan.
- Gene Ralph Garthwaite, “The Persians”, Blackwell Publishing, 2004. pg 159: Chapter on Safavids. "The Safavid family’s base of power sprang from a Sufi order, and the name of the order came from its founder Shaykh Safi al-Din. The Shaykh’s family had been resident in Azerbaijan since Saljuk times and then in Ardabil, and was probably Kurdish in origin.
- Elton L. Daniel, The history of Iran, Greenwood Press, 2000. pg 83:The Safavid order had been founded by Shaykh Safi al-Din (1252–1334), a man of uncertain but probably Kurdish origin
- Muhammad Kamal, Mulla Sadra's Transcendent Philosophy, Ashgate Publishing, Ltd. , 2006. pg 24:"The Safawid was originally a Sufi order whose founder, Shaykh Safi al-Din (1252–1334) was a Sunni Sufi master from a Kurdish family in north-west Iran"
- Roger M. Savory. "Safavids" in Peter Burke, Irfan Habib, Halil Inalci: History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century, Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century.
- Federal Research Division, Federal Research Div Staff, Turkey: A Country Study, Kessinger Publishers, 2004. pg 141:"Unlike, the Sunni Turks, who follow the Hanafi school of Islamic law, the Sunni Kurds follow the Shafi'i school.
- «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۹ آوریل ۲۰۰۹. دریافتشده در ۴ اوت ۲۰۱۳.
- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- احمدی، حسین، تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.
- کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایجان، ۱۳۰۴، ص. ۳۳–۲۶.
- سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی بایگانیشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine ابن بزار اردبیلی که کتابی در ترجمهٔ احوال و اقوال و کرامات او نوشته و پژوهشگران آن را مأخذی معتبر میشمارند، مینویسد صفی الدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را " یوسف ثانی " لقب داده بودند و"… به سن بلوغ نا رسیده زنان در عشق او دستها میبریدند " ولی " دل مبارک او از ایشان میرمید " و این حسن صورت در دوران بلوغ به مرتبهای که اولیاءالله " وی را پیر آذری خواندندی " و " جماعت طالبان او را زرین محاسن میگفتند "
- "Safavid order was founded by Safi al-Din (1252/53-1334) whose ancestors had during three centuries acquired a reputation for piety in Azerbaijani mountain town of Ardabil." See MacEachern, Sally, The New Cultural Atlas of the Islamic World, Marshall Cavendish, 2010, p. 48.
- سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی بایگانیشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی(۶۵۰–۷۳۵ه.ق) عارف و صوفی مشهور ایرانی، که سلاطین به سبب انتساب به نام او به صفویه یا صفویان موسوم شدهاند. صفی الدین پسر سلطان جبرائیل بود و در اردبیل به دنیا آمد (۷۱۳–۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵–۶۵۰ قمری) پدر و اجداد وی در قریه کلخوران اردبیل زراعت داشتند و پیشینیان آنها از قریه رنگین گیلان به اسفرنجان در حدود اردبیل آمده بودند.
- ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالمآرای عباسی، نشر امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲. ص. ۱۵. (تیمور لنگ) یک مرتبه وقتی که از جیحون به عزم یورش خراسان عبور مینمود تازیانهاش بر آب افتاد. درویشی زنده پوش (خواجه علی) بنظرش آمد که تازیانهاش را از آب برآورده بدستش داد. امیر تیمور بدین معنی تفأل نموده از احوال شریفش پرسید. آن درویش گفت موطنم اردبیل، محل ظهورم دزفول و مدفنم قدس خلیل خواهد بود. (...)
- Tamara Sonn. A Brief History of Islam, Blackwell Publishing, 2004, p. 83, ISBN 1-4051-0900-9
- É. Á. Csató, B. Isaksson, C. Jahani. Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case Studies from Iranian, Semitic and Turkic, Routledge, 2004, p. 228, ISBN 0-415-30804-6
جستارهای وابسته
منابع
- غفاریفرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱.
- دانشنامه رشد.
- نوروزی، جمشید (۱۳۹۱). تمدن ایران در دورهٔ صفویه. انتشارات مدرسه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۸-۰۰۶۱-۴.
- جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: ۱۳۷۸
- جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم:انصاریان، ۱۳۷۰
- نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم:۱۳۷۸
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر
- کمپفر؛ سفرنامه
- اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی.
- احمد کسروی. آذری، یا زبان باستانِ آذربایجان.
- احمد کسروی. شیخ صفی و تبارش.
- صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات ایران (۵جلد)، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
- لاکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه و ایام سلطه افغانها در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳.
- کتابهای تاریخ سال سوم راهنمایی و تاریخ ایران ۲ (رشته علوم انسانی)، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۱۳۸۵ و ۱۳۸۲.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به دودمان صفویان در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ دودمان صفویان موجود است. |
کتابشناسی
- الگود، سیریل. تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی. باهرفرقانی. تهران:امیرکبیر، ۱۳۷۱.
- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. سیاست و اقتصاد عصر صفوی. تهران:صفی علیشاه، ۱۳۶۷.
— دودمان سلطنتی — صفویان تاریخ تأسیس: ۹۰۷ (قمری) تاریخ عزل: ۱۱۴۸ (قمری) تاریخ انحلال: ۱۲۰۰ (قمری) | ||
بدون متصدی آخرین تصدی توسط: دودمان تیمور |
دودمان حاکم بر ایران بزرگ ۹۰۷ – ۱۱۴۸ متصدی همزمان: هوتکیان (۱۱۳۵–۱۱۴۲) |
پسین: افشاریان |