شاه سلیمان یکم
شاه سلیمان یکم، (زاده اسفند ۱۰۲۶ – درگذشته ۸ مرداد ۱۰۷۳ ش/ فوریه ۱۶۴۸ – ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴) با نام قبلی شاه صفی دوم تاجگذاری کرد، هشتمین پادشاه صفویان بود. او فرزند ارشد عباس دوم بود که به مدت ۲۸ سال سلطنت کرد. شاه سلیمان با آن که در اداره مملکت چندان موفق نبود اما به ساخت و ساز علاقه بسیاری داشت و در دوران حکومتش روابط با کشورهای دیگر گسترش بیشتری یافت.
شاه سلیمان یکم صفوی | |||||
---|---|---|---|---|---|
شاه ایران | |||||
سلطنت | ۱۰۴۵–۱۰۷۳ خورشیدی ۱۰۷۷–۱۱۰۵ قمری ۱۶۶۶–۱۶۹۴ میلادی | ||||
تاجگذاری | ۹ مهر ۱۰۴۵ خورشیدی ۱ ربیعالثانی ۱۰۷۷ ۱ اکتبر ۱۶۶۶ میلادی | ||||
پیشین | عباس دوم | ||||
جانشین | سلطان حسین | ||||
زاده | اسفند ۱۰۲۶ خورشیدی محرم ۱۰۵۸ قمری فوریه ۱۶۴۸ میلادی اصفهان، امپراتوری صفوی | ||||
درگذشته | ۸ مرداد ۱۰۷۳خورشیدی ۶ ذیحجه ۱۱۰۵ قمری ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴ میلادی اصفهان، امپراتوری صفوی | ||||
آرامگاه | حرم معصومه، قم | ||||
همسر(ان) | هلن خانم | ||||
فرزند(ان) | (فهرست را ببینید) | ||||
| |||||
دودمان | صفویان | ||||
پدر | عباس دوم | ||||
مادر | نکهت خانم | ||||
دین و مذهب | اسلام، شیعه دوازدهامامی |
سالهای اولیه
سلیمان یکم در اسفند سال ۱۰۳۷ شمسی (فوریه ۱۶۴۸) در اصفهان به دنیا آمد و در ابتدای تولد او را سام میرزا نام نهادند. او پسر عباس دوم از همسر چرکس تبارش نکهت خانم بود. او دو برادر به نامهای حمزه میرزا و اسماعیل میرزا و دو خواهر بی نام داشت. سام میرزا در حرمسرا تحت نظارت نظیر آغا یکی از خواجههای حرمسرا بزرگ شد. وی به جز ترکی آذربایجانی به زبان دیگری مسلط نبود و هنگامی که به سلطنت رسید به سختی فارسی حرف میزد. با توجه به شیوه تربیتش، وی تجربه و علاقه بسیار کمتری نسبت به پدرش برخوردار بود که عواقب قابل توجهی برای سلطنت او داشت.[2][3]
شاه عباس دوم در ۲۵ سپتامبر سال ۱۶۶۶ بدون انکه جانشینی برای خود انتخاب کند از دنیا رفت و پنج روز بعد خبر مرگش به اصفهان رسید. خواجههای دربار برای جانشینی تصمیمگیری کردند و بیشتر آنها حمزه میرزای هفت ساله را به سام میرزا ترجیح دادند چرا که میتوانستند به واسطه او حکومت را اداره کنند اما خواجه مسئول حمزه میرزا از سام میرزا حمایت کرد و او به سلطنت رسید.[4]
آغاز پادشاهی
سلطنت (دوره اول)
در روز شنبه ۱۰ مهر ۱۰۴۵ ش (۱ اکتبر ۱۶۶۶) سام میرزا به عنوان شاه صفی دوم تاجگذاری کرد و این مراسم در هنگام عصر برگزار شد و شیخالاسلام اصفهان محمد باقر سبزواری مسئولیت اجرای آن را بر عهده داشت. به شاه جوان ۳۰۰ سرباز ازبک هدیه داده شد و شاه به آنها پاداش میداد. وی همچنین به ۳۰۰ نفر از کسانی که در شرکت در ارتش عثمانی خودداری کرده بودند پاداش داد. در همان روز همه مسئولیتهای اداری تایید شدند و نام شاه عباس دوم از سکهها پاک شد و سکههای جدید به نام صفی دوم ضرب شدند. شهر اصفهان به حالت عادی خود بازگشت. ماتیو مورخ میگوید: مغازهها باز شدند و به کار خود ادامه دادند گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است و کسانی که از ترس جنگ و غارت مغازههای خود را بسته بودند به حالت عادی بازگشتند.[4]
در سالهای نخست سلطنت صفی دوم اوضاع کشور به شدت رو به آشفتگی گذاشت. نان نایاب و ارزاق عمومی گران شدند. قبایل شرق دریای خزر سر به شورش نهادند از جمله قزاقها که از طریق دریا به ایران حمله کردند و ضمن کشتار مردم و اشغال بخشی از کشور، کاخ فرحآباد را به آتش کشیدند. زمینلرزهای بسیار مهیب در آذربایجان و ارمنستان رخ داد و ۸۰ هزار نفر کشته و خسارات و ویرانیهای بسیار برجای گذاشت. پس از این نابسامانیها، شاه نیز بر اثر بیماری نقرس و مصرف زیاد مشروبات الکلی روز به روز بیمارتر میشد و پزشکان شاه و وزیران برای آن که از خود سلب مسئولیت کنند مدعی شدند که منجم باشی در محاسبه ساعت سعد برای تاجگذاری اشتباه کرده است. درنهایت بنا بر آن شد که مراسم تاجگذاری تکرار شود و شاه با نام جدید دوباره تاجگذاری کند انگار که شاه جدیدی بر تخت نشسته است و دوباره سکه ضرب کنند و دوباره مهرهای سلطنتی را بسازند.
سلطنت (دوره دوم)
شاه با نام جدید سلیمان در تاریخ شنبه ۱ فروردین ۱۰۴۷ (۲۰ مارس ۱۶۶۸) مجدداً تاجگذاری کرد. اتفاقاً پس از آن وی با اراده بیشتری به اداره مملکت پرداخت و توانست غذا و مشروب خود را نیز کنترل کند در نتیجه پس از تاجگذاری مجدد بیماری شاه رو به بهبود نهاد و اوضاع کشور نیز کمکم به سامان شد. اما شاه اداره مملکت را به ویزر اعظم شیخعلی خان زنگنه و گروهی از خواجههای حرمسرا واگذار کرد. و این افراد قدرتمند شدند. رشوه در امپراتوری امری عادی شد و نظم و انضباط در ارتش بهم خورد. هر ماه برای تامین مخارج دربار مالیاتهای مردم افزایش یافت و این به چالشی بزرگ برای توسعه کشاورزی و افزایش فقر منجر شد. به همین دلیل مردم اصفهان چندین بار شورش کردند. در سال ۱۶۷۲ شاه محمد بیگ که قبلا وزیر بود به سمت وزارت رساند و او را از تبریز به اصفهان فرا خواند. محمد بیگ این سمت را پذیرفت اما در راه اصفهان فوت شد که به گفته ژان شاردن شیخعلی خان زنگنه برای حفظ موقعیت خویش او را مسموم کرده بود.[5]
در سال ۱۶۷۶ شاه گرگینخان گرجی را فرماندار کارتلی قرار داد. در سال ۱۶۸۸ گرگین خان بر علیه شاه سلیمان قیام کرد و از امپراتوری عثمانی برای حمایت از خود در خواست کمک کرد اما در خواستش بی ثمر بود و در نهایت شاه سلیمان هراکلیوس اول را به حکومت کارتلی منصوب کرد و گرگین خان مجبور به فرار شد. شاه همچنین برای تامین کنترل کارتلی در دست ایران به عنوان دستیار در منطقه منصوب کرد. تا سال ۱۶۷۰ گرجیها قسمت بزرگی از ارتش صفوی را شامل میشدند (تا ۴۰ هزار نفر) با این حال قزلباش همواره نقش مهمی در دستگاه حکومت صفوی داشتند با اینکه اکثر ارتش صفوی را گرجیها تشکیل میدادند اما قزلباش سمتهای مهمتری نسبت به آنها در ارتش داشتند.[6]
فعالیتهای سیاسی
روابط با عثمانیها
پس از آن که ارتش عثمانی در نبرد وین در سال ۱۶۸۳ شکست خورد از لحاظ سیاسی و نظامی ضعیف شد. شاه سلیمان هیچ تلاشی برای سو استفاده از این وضعیت و حمله به عثمانی انجام نداد. او حتی پیشنهاد کشورهای اروپایی را برای ایجاد ائتلاف علیه امپراتوری عثمانی رد کرد. در سال ۱۶۸۸ سلیمان دوم دستور حمله به سلیمانیه را برای پس گیری صادر کرد اما رستم خان آنها را شکست داد و زمانی که احمد دوم به سلطنت رسید دولت صفوی هیاتی را برای تبریک به عثمانی فرستاد.
روابط با اروپاییها
در زمان سلطنت شاه سلیمان برخی کشورهای اروپایی سفیرهایی را به دربار صفویان رساندند و سفارتخانه ایجاد کردند. هدف از ایجاد این سفارتخانهها ایجاد روابط تجاری و امضای توافق نامهها بود که در این میان هلندیها و انگلیسیها برای به دست آوردن امتیازات تجاری تلاش زیادی کردند، در دورههای بعدی آلمانیها و فرانسویها فعال شدند و در بسیاری از موارد رقابت بین سفارتها ایجاد شد و برای به دست آوردن امتیازان در کاخ صفوی باهم سخت رقابت کردند. همچنین شاه سلیمان از ویلیام سوم پادشاه انگلستان در خواست فرستادن صنعتگران ماهر به ایران را کرده بود.
روابط با دانمارکیها
در سال ۱۶۸۷ شرکت کمپانی هند شرقی دانمارک یک کشتی تجاری بنگال گرفت و آن را به بندر تهرنگامبدی مستعمره دانمارک در هند فرستاد. این کشتی در حال حمل کالاهای ارمنیهای ایران از ناحیه جلفا نو اصفهان بود که توسط دانمارکیها گرفته شد و آن را به پایتخت خود در کپنهاگ فرستادند. در سال ۱۶۹۱ دولت صفوی هیاتی را برای پس گرفتن کشتی به دانمارک فرستاد و سفیر ایران نامه شاه سلیمان را به کریستین پنجم پادشاه دانمارک داد که شامل کالاها و نام تجار ارمنی بود اما به دلیل اینکه اتفاق در زمان کریستیان سوم رخ داده بود دیپلمات صفوی کاری از پیش نبرد و بدون نتیجه بازگشت.[7][8]
ظاهر و شخصیت
ژان شاردن، در توصیف چهره شاه سلیمان میگوید: شاه دارای قدی بلند و بدنی ظریف بود. موهای بور و ریشهای سیاه رنگی داشت و چشمانش آبی رنگ بود. شاه داری پوستی سفید مایل به زرد و رنگ پریده بوده که در تصاویر باقی مانده از او آشکار است. نیکلاس سانسون درباره او میگوید: بدنی قوی و قدی بلند دارد چشمانش درشت و آبی رنگ است و بینیاش عقابی است. او فردی مهربان است.
کمپفر درباره شاه میگوید: او به زنان بسیار علاقهمند است و بسیار شراب مینوشد. او با کسانی که مرتکب اشتباه میشوند با مهربانی برخورد میکند همچنین میگوید که شاه فردی فداکار است و هرگز نماز خود را ترک نمیکند. او به مجالس و اعیاد مذهبی اهمیت میدهد. او صبح زود قبل از طلوع آفتاب به مسجد میرود زیرا او یک مسلمان واقعی است.
مرگ و جانشینی
شاه سلیمان سرانجام در پنجشنبه ۸ مرداد ۱۰۷۳ (۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴) به علت بیماری نقرس یا نوشیدن زیاد در اصفهان درگذشت و در قم به خاک سپرده شد. او پیش از مرگ به خواجگان حرمسرا گفت میان دو پسرش حسین میرزا و عباس میرزا یکی را انتخاب کنند. شاه گفته بود اگر شاهی مهربان میخواهید که در صلح و آرامش باشید حسین میرزا و اگر شاهی قدرتمند و جنگجو میخواهید عباس میرزا را به سلطنت برسانید. بعد از مرگش خواجگان حسین میرزا را به سلطنت رساندند.[9]
ساخت و سازها
یکی از بناهایی که در زمان شاه سلیمان ساخته شد کاخ هشتبهشت که در سال ۱۶۷۹ در باغ بلبل بنا شد. شاردن کاخ و باغ اطرافش را با ویژگیهای بسیار خوب توصیف کرده است. او معتقد است که این کاخ یکی از شاهکارهای زمان خود است. کاخ دارای دو طبقه است و به گفته برخی تاریخدانان این کاخ نشیمن هشت سوگلی حرم شاه سلیمان بوده است، که چهار نفر در طبقه همکف و چهار نفر دیگر در طبقه دوم سکنی گزیده بودند. کاخ داری تزئینات بسیار زیبا و مجلل است و بسیاری از سیاحان این کاخ را زیباتر از کاخهای اروپایی توصیف کردهاند.
شاه همچنین در سال ۱۶۸۰ دستور ساخت مسجد لنبان را صادر کرد. این مسجد روی خرابههای مسجد قدیمی که در محله لنبان اصفهان بود ساخته شد. همچنین بعد از مرگ میرزا رفیعا نائینی در سال ۱۶۸۱ برای وی به فرمان شاه مقبرهای ساخته شد و بعد از مرگ آقا حسین خوانساری نیز به فرمان شاه برایش آرامگاه زیبایی ساخته شد جایی که بعدا فرزندان و نوادگان وی نیز در آن دفن شدند
مدرسه میرزا حسین از جمله دیگر سازههایی بود که به فرمان شاه سلیمان ساخته شد. کاروانسرای شیخ علی خان زنگنه از دیگر بناهای دوران سلطنت شاه سلیمان است که به فرمان وزیر اعظم او ساخته شد. حرم امام رضا که بر اثر زلزله تخریب شده بود در سال ۱۶۷۶ به فرمان شاه سالیمان بازسازی شد همچنین در ضلع غربی تخت فولاد مقبرههایی برای اشخاص مهم همچون صائب تبریزی ساخته شد.
خانواده
شاه سلیمان بارها ازدواج کرد از جمله ازدواجهای وی با هلن خانم دختر والی مسختی از گرجستان بود.
پسران
- سلطان حسین میرزا (زاده ۱۶۶۸ – درگذشته ۱۷۲۶)
- سلطان عباس میرزا (زاده ۱۶۷۱ – درگذشته ۱۷۲۵)
- سلطان مرتضی میرزا (درگذشته ۱۷۲۵)
- سلطان مصطفی میرزا (درگذشته ۱۷۲۵)
- سلطان حمزه میرزا (درگذشته ۱۷۲۵)
- سلطان ابراهیم میرزا (درگذشته ۱۷۲۵)
- سلطان احمد میرزا (درگذشته ۱۷۲۵)
دختران
- شهربانو بیگم، (درگذشته ۱۳ دسامبر ۱۷۳۸) در سال ۱۷۱۳ با محمد داوود میرزا پسر عزشرف بیگم از نواده شاه عباس یکم ازدواج کرد. او یک پسر داشت؛
- زبیده بیگم، او با سید حسن میرزا پسر خلیفه سلطان و آغا بیگم دختر شاه عباس یکم ازدواج کرد. او دو پسر داشت؛
جستارهای وابسته
پادشاه پیشین: شاه عباس دوم |
شاه سلیمان یکم ابوالمظفر شاه سلیمان سام میرزا بن سلطان محمد میرزا صفوی الحسینی الموسوی شاهنشاه ایران ۱۶۶۶ – ۱۶۹۴ م |
جانشین: شاه سلطان حسین |
پانویس
- Buyers، The Safavid Genealogy.
- Roemer 1986, p. 305.
- Roemer 1986, p. 306.
- Matthee 2015.
- Matthee 2011, p. 52.
- Matthee 2012, p. 114.
- Matthee 2015
- Roemer 1986
- Roemer 1986, p. 310.
منابع
- Newman, Andrew J. (2008). Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire. I.B.Tauris. pp. 1–281. ISBN 9780857716613.
- Babaie, Sussan (2004). Slaves of the Shah: New Elites of Safavid Iran. I.B.Tauris. pp. 1–218. ISBN 9781860647215.
- Roemer, H.R. (1986). "The Safavid period". The Cambridge History of Iran, Volume 5: The Timurid and Safavid periods. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 189–351. ISBN 9780521200943.
- Matthee, Rudi (2012). Persia in Crisis: Safavid Decline and the Fall of Isfahan. I.B.Tauris. pp. 1–371. ISBN 0857731815.
- Matthee, Rudi (2015). "SOLAYMĀN I". Encyclopaedia Iranica.
- Buyers، Christopher (۲۰۰۹). The Safavid Dynasty, Genealogy.
- سفر نامه ژانشاردن، سیاح فرانسوی در دوران سلطنت شاه سلیمان