موعودگرایی

موعودگرایی اعتقاد به ظهور مسیحایی است که به عنوان ناجی یا آزادی‌دهنده گروهی از مردم عمل می‌کند.[1] شماری از ادیان برآنند که سرانجام مردی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی انسان‌ها را از تاریکی و ظلم و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر می‌آورد.

ادیان ابراهیمی و آیین‌های زرتشتی و هندو و بودایی[2][3] از وجود منجی با صراحت یا کنایه یاد کرده‌اند.

وجود او در معارف و تعالیم ادیان نویدی است از اینکه سرانجام جهان روی به خوشبختی و آسایش می‌دهد، که این منجی در آیین اسلام به مهدی موعود معروف و در آیین یهود به ماشیح و در مسیحیت به عنوان عیسی مسیح از او یاد شده‌است. با این وجود ادبیات اناجیل در ارتباط با هویت منجی اسرارآمیز است. ۸۸ بار در این کتب از شخصی با عنوان پسر انسان (مردی که در بالاترین درجه انسانیت قرار دارد یا زاده بشر است) یاد شده که سرانجام خودش را به جهانیان نشان می‌دهد، اشارت به پسر انسان به خوبی نقش عظیم او در اخرالزمان را توصیف کرده‌است به طوری که اکنون از او به عنوان همان منجی بشریت یاد می‌شود. اکثر مسیحیان پسر انسان را لقب عیسی مسیح به عنوان زاده بشر با وجود ذات الهی او می‌دانند و تلاش‌های زیادی برای انطباق او با پسر انسان شده‌است اما اشارات سوم شخص خود مسیح در مورد پسر انسان و همچنین تناقضات شکل گرفته در این دیدگاه غیرقابل انکار و بسیار رمزآلود است. جیمز هاکس در قاموس کتاب مقدس بر این نکته تأکید کرده که از حدود ۸۰ اشاره صورت گرفته به پسر انسان تنها ۳۰ مورد را می‌توان با عیسی مسیح تطبیق داد و بنظر می‌رسد او فرستاده الهی دیگری است. شیعیان دوازده امامی مسلمان بر این باور هستند که پسر انسان همان مهدی موعود و امام زمان ان‌ها است و همراه با عیسی مسیح ظهور می‌کند. در متون گوناگونی همچون انجیل لوقا داستانی از پرسش ۲ نفر از یاران عیسی مسیح از وی روایت شده که خواهان دانستن زمان بازگشت او هستند و عیسی مسیح شروع به توصیف و تأکید بر ظهور پسر انسان می‌کند و ذکر می‌کند که به پسر انسان جلال و شکوهی خواهد داد و در ختم سخن خود می‌گوید که شما باید مستعد باشید زیرا پسر انسان زمانی می‌آید که کسی گمان نمی‌برد. بر طبق همین روایت افرادی بر این عقیده هستند که منظور عیسی مسیح از این سخنان این بوده‌است که در زمان ظهور ناگهانی پسر انسان او به زمین بازمی‌گردد که این ادعا نیز با دیدگاه شیعیان دوازده امامی هماهنگ است. با این وجود در منابع اصلی مسیحیان هویت دقیق پسر انسان با دلایل و اسناد محکمی گفته نشده و نظرات گوناگونی در این باره وجود دارد.

موعود در ادیان مختلف

موعود مسلمانان

در اسلام (شیعه و سنی) مهدی(عج) را موعود می‌دانند[4] اما در اینکه مهدی کیست اختلاف وجود دارد، شیعیان دوازده امامی معتقدند مهدی پسر حسن عسکری، امام دوازدهم و امام زمان آنها است که از قبل به دنیا آمده و اکنون بیش از هزار سال است که در غیبت به سر می‌برد و در زمان مقرر ظهور می‌کند. اما از نظر بعضی از اهل سنت مهدی کسی است از نسل پیامبر (احتمالً سلسلهٔ سادات) که هنوز به دنیا نیامده. او در آینده متولد می‌شود و منجی بشریت می‌شود. همچنین اکثر اهل سنت مهدی را یک انسان معمولی و بسیار پاک می‌دانند اما نزد شیعیان مهدی یک برگزیده الهی، حجت خدا و معصوم است. همچنین آنان علامت‌های زیادی را دربارهٔ ظهور مهدی ذکر کرده‌اند. شیعیان مهدی را یک امام می‌دانند و بر خلاف اهل سنت، آن‌ها با تکیه بر احادیث و روایات و آیات قران، به ویژه ابتلای ابراهیم در سوره بقره، امامت را یک مقام الهی دانسته و آن را بالاترین مقام در نظام خلقت قبل از مقام محمد به عنوان اشرف مخلوقات می‌دانند. شیعیان بر ولایت تکوینی امامان تأکید می‌کنند و آنان را جلوه خدا می‌دانند و بارها در آثار خود به قدرت‌های فوق بشری که از طرف خدا به امامان داده شده‌است اشاره کرده‌اند. شیعیان درواقع نخستین کسانی نیستن که منجی آخرالزمان را به عنوان جلوه خدا مطرح کرده‌اند. در آیین هندو نیز به منجی آخرالزمان آواتار گفته می‌شود که به معنای تجلی است، آواتار از واژه آواتارای می‌آید که به معنای جلوه یک موجود الهی است. گروه‌هایی از مسلمانان به ویژه وهابی‌ها این ادعای شیعیان را کاملاً شرک دانسته و خرافه می‌دانند. در تورات، سفر پیدایش از ۱۲ پادشاه از نسل اسماعیل سخن به میان آمده که شیعیان این ۱۲ پادشاه را همان ۱۲ امام خود می‌دانند. در کتب حدیثی اهل سنت نیز از ۱۲ خلیفه بعد از محمد یاد شده که آخرین آن‌ها همان مهدی موعود است اما هویت هیچ‌کدام مشخص نیست.

لقب موعود از آیات قرآن هم استنباط شده و همچنان درباره‌اش آمده که:

  • «وَالْیَوْمِ الْمَوْعُودِ». «وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ». (بروج/ ۲ و ۳)

دولت کریمه

به باور شیعیان دولتی که امام دوازدهم شیعیان پس از ظهور تشکیل خواهد داد کریمه خواهد بود. وعدهٔ ظهور فرد منجی و تشکیل چنین حکومتی در سایر ادیان مخصوصاً ادیان ابراهیمی آمده‌است.

دولت کریمه در اصطلاح کلی ایده‌آل‌ترین و بهترین دولت قابل تشکیل روی زمین است و دلیل آن کامل بودن مسئولان و مردم در همه ابعاد است.[5]

معنی کریم

باید توجه داشت کریم در عربی واژه ای بسیار پُرمعنا است که معادل تک کلمه ای آن را در فارسی نداریم هر چند آن را به عنوان بزرگوار تعریف می‌کنیم اما کرامت و کریم بودن، تمام ابعاد وجودی و حیات انسان را شامل می‌شود، به عبارت بهتر وقتی می‌گویند شخصی کریم است یعنی دارای تمام صفات کمالی و از هر لحاظ کامل است؛ این یعنی دولت کریمه در تمامی ابعاد و زمینه‌ها ایدئال و آرمانی است.[6]

اشارات اسرارآمیز حافظ

حافظ شاعر فارسی‌زبان قرن هشتم که از وی به عنوان بزرگترین غزل سرای ایرانی یاد می‌شود در اشعار خود نوید روزهای روشنی را داده‌است. حافظ در اشعار خود از مهدی و حتی دجال سخن به زبان آورده اما نکته اسرارآمیز اشارات او به هویت مهدی است. او بارها نوید آمدن کسی را می‌دهد و خود را مشتاق دیدار او می‌داند. حافظ با وجود پوشیده سخن گفتن خود مرزهایش را می‌شکند و به‌طور واضح تری از مهدی حرف می‌زند که نشان از شباهات بسیار زیاد دیدگاه او با شیعیان دارد. به‌طور مثال در غزل شماره ۵۷ حافظ چنین می‌گوید:

گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولیاو سلیمان زمان است که خاتم با اوست

یا وی در جای دیگری می‌گوید:

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانیچون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

یوسف دوم از جمله لقب‌های مهدی نزد شیعیان است.

شافعی بودن حافظ می‌تواند تا حدودی دیدگاه نزدیک او با شیعیان را توجیه کند. همچنین بعضی از محققان با توجه اشارات پوشیده حافظ به مهدی در اشعارش این احتمال را مطرح کردند که او در حال اشاره به یک راز بزرگ است، رازی که گویا دیدار او با مهدی موعود است.

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.