سید یمانی
به عقیدهٔ شیعیان سید یمانی شخصیتی در آخرالزمان است که به همراه سید خراسانی و سفیانی هر سه در یک سال و یک ماه و یک روز پشت سرهم خروج خواهند کرد و زمان خروج این سه تن شش ماه پیش از ظهور مهدی خواهد بود. همزمان با شورش و خروج سفیانی در شام، او هم خروج کرده و مردم را به عقیده شیعه به حق و حقیقت دعوت میکند.
یمانی فردی از فرزندان پیامبر مسلمانان است.
شهبازیان کارشناس مباحث مهدویت در مورد سید یمانی معتقد است: «نظر شخصی بنده این است که خیلی به روایات یمانی به عنوان نشانههای ظهور اطمینان ندارم، چون خلاف نظر مشهور است. مجموعه گزارش و روایاتی که در شیعه و سنی نسبت به یمانی داریم ۱۸ روایت است. همه این ۱۸ روایت ضعف سند دارند؛ یعنی نمیتوانیم واقعاً آنها را روایت معتبر بنامیم و بگوییم این روایت جزء روایتهای معتبر ماست.»[1]
گرچه در مقابل، اشخاصی مانند علی کورانی، از پژوهشگران موضوع مهدویت، عقیدهای کاملاً متفاوت دارند. وی معتقد است: «ده دوازده حدیث دربارهٔ یمانی داریم که بعضی از آنها صحیح السند است. یمانی چند ماه قبل از ظهور میآید و حکومت وهابیون را ساقط میکند. اینها هنوز شروع نکردهاند. ان شاء الله به زودی تا قبل از ماه رمضان خواهید دید که بهطور زمینی حمله خواهند کرد.»[2]
کورانی معتقد است که یمانی، از یاران خاصّ امام و اطاعتش واجب است. او شش ماه قبل از ظهور، قیام میکند: «إذا ظهر الیمانی وجب علی کلّ مؤمنٍ طاعته، فمن آلتوی علیه فهو إلی النار لأنّه یدعوا الی الحقّ و یدعوا إلی صاحبکم؛ هنگامی که یمانی آشکار شود، اطاعت از او بر هر فرد مؤمنی واجب است، پس هر که از او سر باز زند، به سوی آتش (دوزخ) است، زیرا او (یمانی) به جانب حق و به جانب صاحبتان [امام زمان] فرا میخواند». این روایت تأکید خیلی شدیدی در تبعیت از یمانی دارد. حاکم علنی و نماینده رسمی و سخنگوی امام در این مقطع، یمانی است که با سپاهش برای فتح مکه اقدام میکند و پیروز میشود.[3]
روایات شیعه در مورد یمانی
جعفر صادق: (صیحه) نداء حتمی است، و سفیانی حتمی است، و یمانی حتمی است، و قتل نفس زکیه حتمی است، و کف دستی که در آسمان ظاهر میشود حتمی است.[4][5][6][7]
جعفر صادق: قبل از قیام قائم، وقوع پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرورفتن در بیابان.[8]
محمد باقر: خروج سه نفر خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است … و در پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست و آن پرچم هدایت است چون که شما را به صاحبتان دعوت میکند و اگر یمانی خروج کرد فروختن اسلحه حرام میشود و اگر یمانی خروج کرد بپاخیز به سوی او که همانا پرچمش پرچم هدایت است و جایز نیست مسلمانان از او سرپیچی کنند و اگر کسی اینکار را انجام دهد از اهل جهنم میباشد زیرا که او دعوت به حق و هدایت به راه راست میکند.[9][10]
جعفر صادق: «در میان بیرقها، هدایت گرتر از بیرق یمانی وجود ندارد، چون بیرق حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت میکند».[11]
جعفر صادق: «وقتی یمانی قیام میکند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید که بیرق او بیرق هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند، اهل آتش است، زیرا او مردم را به حق دعوت میکند».[12]
دلیل نامگذاری یمانی
پیامبر اسلام محمد: ایمان یمانی و حکمت یمانی است.[13]
پیامبر اسلام محمد: همانا ایمان در مکّه ظهور کرد و مکّه در تهامه و تهامه در سرزمین یمن است و به همین سبب کعبه را «کعبهٔ یمانیه» میگویند.[14]
به همین ترتیب عبدالمطلب کعبه را کعبه یمانی نامید.[15]
پیامبر اسلام محمد: بهترین مردان از یمن هستند و ایمان یمانی است و من یمانی هستم.[16][17]
در حدیث مهدی (حجت بن الحسن) وارد شدهاست: قریشی و یمانی است، نه از این است و نه از آن.[18]
و در حدیثی دیگر: مهدی نیست مگر از قریش و خلافت نیست مگر در آنها و اصل و نسبی از یمن دارد (یمانی است).[19]
امیر عصب (غضب) نه از این است و نه از آن … ولیکن او خلیفهای یمانی است.[20]
جستارهای وابسته
منابع
- «خبرگزاری ابنا: گفتگو با شهبازیان». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ آوریل ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۵ آوریل ۲۰۱۵.
- "خطر جریان مدعی یمانی در بیان اساتید حوزه علمیه". مباحثات. May 1, 2015. Retrieved May 11, 2015.
- http://www.rajanews.com/news/213401
- نعمانی. غیبت نعمانی. صص. ۲۶۲.
- اثبات الهداة، ج3. صص. ۷۳۵.
- بحارالانوار، ج52. صص. ۲۳۳.
- بشارة الاسلام. صص. ۱۱۵.
- بحارالانوار، ج52. صص. ۲۰۴.
- غیبت نعمانی. صص. ۲۵۵.
- بحارلاانوار، ج52. صص. ۲۳۲.
- بشارة الاسلام. صص. ۹۳.
- غیبت نعمانی. صص. ۲۵۶.
- کافی ج8. صص. ۷۰.
- بحار الأنوار ج22. صص. ۱۳۷.
- بحارلانوار ج 22. صص. ۷۵.
- بحار الانوار ج57. صص. ۲۳۲.
- الاصول الستة العشر. صص. ۸۱.
- بحار الانوار ج32. صص. ۳۸۴.
- معجم الاحادیث الامام المهدی ع ج1. صص. ۲۹۹.
- الملاحم و الفتن. صص. ۷۷.
محمد مهدی کشاورز