یهودیان بوکان
تاریخ دقیق آغاز سکونت یهودیان در بوکان نامعلوم است ولی در برخی منابع انگلیسی و عبری دست کم از زمان شروع دوره قاجار یعنی از سال ۱۷۹۶ میلادی / ۱۱۷۴ خورشیدی این اقلیت مذهبی به صورت پراکنده در بوکان و حومه آن سکونت داشتهاند. وضعیت و نقش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یهودیان این منطقه، بخش تفکیکناپذیر و مهمی در تدوین تاریخ این شهر بهشمار میآید.
قسمتی از چشمانداز یهودیت |
قوم یهود و یهودیت |
---|
|
در بوکان و حومهٔ آن یکصد خانوار یهودی زندگی میکردند که طبق گزارشهای سازمان اسناد ملی ایران ۸۰ خانواده یهودی در سطح شهر در سال ۱۹۴۸ م/ ۱۳۲۶ خورشیدی در میان چهارصد خانوار بوکان بودند.[1] بیشتر آنها در این شهر مغازهدار و در کنار مسلمانان به امرارمعاش میپرداختند. تعدادی از آنها در توسعه این شهر و کمک به مسلمانان نقش به سزایی ایفا کردهاند. اشخاصی مانند فریدریش و همسرش ارویر آلمانی توسط آنها اولین درمانگاه بوکان در سال ۱۳۲۶ دایر شد.[2]
کلیمیهای بوکان به زبان فارسی کاملاً مسلط و به زبانهای کردی سورانی و ترکی آذربایجانی نیز آشنایی کامل داشتند. بیشتر آنها دارای سواد بوده و در میان خود نمایندهای جهت بررسی مشکلات هم کیشان داشتهاند. آنها در اسفند سال ۱۳۲۸ و اوایل ۱۳۲۹ از بوکان خارج شده و به تهران رفتند سپس در تیرماه ۱۳۲۹ به اسرائیل مهاجرت کردند. در حالت فعلی کنیسه این اقلیت مذهبی در خیابان استاد هیمن قرار دارد که ساختمان آن تخریب شدهاست. کنیسه آنها دارای ۸۰ سال قدمت بود.
امروزه کوچه کلیسا که در نزدیکی مرکز این شهر قرار دارد که سابقاً به آن کوچه تختی هم میگفتند، اما از نظر بافت و هویت تاریخی کنیسه یهودیان و این اقلیت مذهبی در گذشته در آنجا قرار داشت به نام این اقلیت نام گذاری شدهاست.
وضعیت اجتماعی و فرهنگی
از تاریخ آغاز سکونت یهودیان در مناطق کردنشین از جمله شهر بوکان، اطلاعات دقیقی در درست نیست. اما دیوید یروشالمی در کتاب یهودیان ایران در قرن نوزدهم، جمعیت یهودیهای ساکن بوکان را در زمان محمدحسین خان مکری به سال ۱۹۰۱ میلادی مصادف با ۱۲۸۰ خورشیدی ۴۰۰ نفر (۶۰ خانه) ذکر نمودهاست.[3] طبق گزارشهای سازمان اسناد ملی ایران ۸۰ خانواده یهودی در سال ۱۹۴۸ م/ ۱۳۲۶ خورشیدی در میان چهارصد خانوار بوکان بودهاند[4]
این گروه در میان مردم مسلمان بوکان کاملاً شناخته شده بودند و یکی از محلههای شهر به نام آنها شناخته میشد. محله آنها که تقریباً دو هکتار و نیم را دربر میگرفت، از جنوب منزل عبدالرحمن دندان ساز، از شمال به منزل خدر ذکریا، از غرب به محدوده باغچه حسن نانوا و از شرق به حمام خزینه منتهی میشد. این محدوده در حال حاضر، کوچههای اطراف خیابان استاد هیمن و خیابان شهید نجاری را دربر میگیرد.[5]
جدا از شهر بوکان، در روستاهای اطراف این شهر از جمله اینگیجه، ینگی کند، شهریکند، سردار آباد، برده زرد، ترجان و جوانمرد هم به صورت پراکنده دو یا چند خانواده ساکن بودند. جمعیت این اقلیت قومی و مذهبی در روستای تُرجان بیش از این تعداد بودهاست زیرا به گفتهٔ چند نفر از ساکنان قدیمی شهر در ترجان حاخام (شالوم، مالم یا عالم) و دارای کنیسه بودهاند.[6]
روابط یهودیان با کُردهای مسلمان نسبتاً حسنهٔ بودهاست؛ به طوری که در مراسم و اعیاد همدیگر شرکت میکردند. البته این روابط حسنه از دههها قبل نیز در میان کردهای این منطقه و یهودیها وجود داشته، به گونهای که در دوران عزیزخان مکری، او در تقسیم املاک و اموال بوکان و حومه به آنها کمک میکرد.[7] کنیسه یهودیهای بوکان در مجاورت منزل شخصی ابوبکر قاسمی قرار دارد. اگر چه مردم بوکان معتقد هستند که بوکان دارای کلیسای مسیحی بوده، اما در حقیقت هیچ گزارشی بر وجود مسیحیان در بوکان وجود ندارد بلکه مسیحیان بیشتر در شهرهای بزرگ مانند ارومیه و تبریز زندگی میکردند.[8] برخی از آنها به عنوان رئیس یا کارمند در اداراتی مانند درمانگاه، هلال احمر، بهداری، آموزش و پرورش کنار مسلمانان مشغول به خدمت بودهاند. اولین رئیس بهداری بوکان شخصی به نام «حکیم خضر یهودی» بودهاست.[9]
اوضاع اقتصادی و معیشتی
بیشتر کلیمیهای بوکان، مغازهدار یا فروشندگان دورهگرد بودند که به شغل خرازی و بزازی اشتغال داشتند.[10] در بازار نیز مغازههای آنها از آلاچیقهایی ساخته شده بود که در وسط بازار بهصورت دایرهای در میان مغازههای کردهای مسلمان قرار گرفته بود. آنها بدون هیچ واهمهای از سرقت اموال و مغازههای خود در بازار، شبها به مانند کُردها مغازهها را ترک نموده و تا صبح روز بعد دوباره به فروش مشغول شوند. از آنجایی که افرادی صادق، راستگو و ارزان فروش بودند بیشتر معاملات بازار و خرید اهالی روستاها توسط آنان صورت میگرفت و به لحاظ اقتصادی همرنگ با جماعت مسلمان شهر بودند. در حال حاضر در روستای اطمیش تعدادی مغازه از آنها باقیماندهاست.
در عین حال بعضی از آنها منجمله شالوم، نسیمی و عمران کُهن از ثروت مندان این جماعت غیرمسلمان بوکان بهشمار میرفتند. افراد فقیر این قوم نیز همانند سایر فقرای مسلمان شهر به کارگری مشغول بودند.[11] نسیمی یکی از معتمدین یهودی ساکن بوکان بود که به گفتهٔ اهالی شهر به هم کیشان خود کمکهای زیادی میکرد.
این اقلیت مذهبی بوکان به مانند سایر یهودیان دنیا با ارسال کمکهای نقدی در شکلگیری کشور اسرائیل نقش داشتهاند. حتی اشخاصی که قادر به پرداخت پول نبودند با ارسال کمکهای غیر نقدی از قبیل گوشت در تأسیس این کشور نقش آفرینی کردند.[12]
- آداب و رسوم
یکی از اعیاد یهودیها که طی مراسم خاصی در اواخر تابستان و اوایل پاییز صورت میگرفت، عید سوکوت (سایبانها) یا آلاچیق آبی بود که در زبان کردی سورانی «کپرهشینه» نام داشت. در مراسم این عید انواع اقسام میوه را بر آن کپر آویزان کرده و در طول مدت عید، نان بدون نمک موسوم به فتیر میپختند. روزه گرفتن آنها در سال یک روز و به گفتهٔ اهالی شهر، آن هم در اواخر زمستان بودهاست. سر بریدن حیوانات آنها توسط شالوم صورت میگرفت و اگر داخل بدن حیوان سر بریده شیشه یا هر نشانی از بیماری در کالبد حیوان پیدا میکردند، آن را به هیچ وجه مصرف نمیکردند.[13]
- عبادت گاه
در حوالی مرکز شهر دارای عبادتگاهی به نام کنشت یا بعضتاً مردم منطقه به اشتباه به آن کلیسا میگفتند بودند. این عبادتگاه به رغم آن که از سوی یهودیان و از طریق اعانه مردمی ساخته شده بود بعد از مهاجرت آنها، توسط یکی از مالکین بوکان به نام قاسم ایلخانی زاده به تصرف درآمد. البته طبق اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران، بارها به این مالک جهت جلوگیری از معامله کنشت و زمین آن، توسط اداره اوقاف و سایر ادارات تذکر و اخطار داده شده بود.[14]
اوضاع امنیتی یهودیان
یهودیان این منطقه طی شکایاتی از مسئولین و بهخصوص فرمانده ژاندارمری بوکان در سال ۱۳۲۶، خواستار تأسیس بخشداری، شهرداری و شهربانی و حضور فرماندار نظامی در بوکان بودند.[15] برخی از شکایات منجربه قتل یک کلیمی (یهودی) به نام عزیز و همچنین براساس گزارشی، چند خانواده از آنها به دست کُردهای منطقهٔ بوکان به قتل رسیدهاند.
فهرست اسامی این افراد بدین شرح است: رحیم کلیمی بوکانی همراه با خانوادهاش در روستای شهریکند، شالوم در روستای درمان، چوکل و کاکه به همراه خانواده در روستای سنجاق، کهن اسحاق به همراه همسرش به نام مریم در روستای کچ آباد.[16]
عزیزالله ناعم، نسیم نسیمان، اسماعیل جوارچی، موش حبانی، حسن کرباسی، عمران کُهن و موشی زرگر در نامهٔ به مقامات دولتی وقت ایران خواستار انتقال آنها از بوکان به شهر دیگری در ایران شده یا در غیر این صورت خواستار تأسیس ادارات دولتی همانند بخشداری، فرماندار نظامی و شهرداری در بوکان شده بودند. همچنین در یکی از این نامهها، گزارشی از قتل یهودیان مطرح شده که مطابق یکی از اسناد، قاتلان دو فرد یهودی دستگیر شدند.
برخی از مسلمانان بوکان، ادعای قتل کلیمیهای این شهر را در آن زمان رد یا اظهار بی اطلاعی میکنند و برخی نیز ادعای یهودیها را منطبق با خواسته انتقال آنها به شهر دیگری با امکانات رفاهی و امنیتی بهتری دانستهاند.[17]
بیشتر یهودیان ایران سعی داشتند با بزرگ نمایی تهدید جانی خود، درخواستشان مبنی بر صدور گذرنامه موافقت شود تا از مناطق مختلف ایران خارج و به فلسطین و به کشور تازه تأسیس اسرائیل مهاجرت کنند.[18]
گرایش به اسلام
برخی از آنها در زمان مهاجرت، برخلاف هم کیشان خود به اسرائیل مهاجرت نکردند و به بوکان بازگشته و به همراه خانواده خود به اسلام گرویدند تا زمینه تدوام زندگی خود را در بوکان تضمین کنند. تا آن جا که یکی از فرزندان خانواده عزیز مکائیل زاده به نام عمر مکائیل زاده در جنگ ایران و عراق کشته شد.
تمایل به اسلام در میان بانوان یهودی بوکان بیشتر بودهاست، از این افراد میتوان به فاطمه همسر سیدعلی قریشی، همسران سعید محمودیان بزاز و استاد یوسف مولودی اشاره کرد. به گفتهٔ مسلمانان این شهر، در اسلام آوردن این اشخصاص هیچ گونه زور یا اجباری به کار نرفته بود. هرچند اسلام آوردن آنها، ناراحتی سایر یهودیان را در پی داشت ولی چون این جریان مصادف با اواخر اقامت یهودیان در بوکان یا بعد از مهاجرت آنان رخ داده بود مشکل چندانی برای آنها پدید نیاورد.[19]
مهاجرت
مهاجرت یهودیان به عنوان اقلیت مذهبی در بوکان در فاصله سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ خورشیدی صورت گرفت. بر اساس گزارش بخشداری بوکان، کلیمیهای آن جا در تاریخهای ۱۸ اسفند ۱۳۲۸ و ۱۷ فروردین ۱۳۲۹ مشغول به فروش املاک و اموال منقول و غیرمنقول خود بودهاند. پس از فروش اموال خود از بوکان خارج شده و به سمت تهران حرکت کردند و پس از دو ماه سکونت در گورستان کلیمیان تهران (واقع در خارج دروازه خراسان) با دریافت گذرنامه به تاریخ ۷ تیر ۱۳۲۹ توسط وزارت کشور به صورت قانونی از ایران خارج شدند.
در میان آنها تنها خانواده عزیز میکائیل زاده ساکن روستای طرغه نخواستند به اسرائیل مهاجرت کنند. به جز این خانواده ساکن طرغه گروهی از آنان نیز داوطلبانه در بوکان و روستاهای تابع آن باقی ماندند و مسلمان شدند.[20]
خانوادهها
خانوادههای با اصل و نسب کلیمیهای شهر بوکان، بیشتر آنها طی نیم قرن گذشته به اسلام گرویدهاند.
- صباغی، یاره، نباتی، مکائیل زاده، براخاص بوکانی، ملت باشی
روحانیون اهل سنت این منطقه خصوصاً امام جمعه سابق این شهر در سال ۱۳۸۲ خورشیدی، اقلیت انگشت شمار یهودی که تا آن زمان در بوکان ساکن بودند را محکوم به تبلیغ آیینشان در میان جوانان کُرد نمود و آنها را تهدید کرد.[21]
نگارخانه
- نامه اداره اوقاف در مورد کنیسه کلیمیان بوکان در سال ۱۳۴۰ خورشیدی
- گزارش و درخواستهای عمران کُهن (نماینده کلیمیان بوکان) به انجمن کلیمیان تهران در سال ۱۳۲۸
- کوچهٔ خورینگ، زنان کُرد در حال شستشو البسه، بوکان سال ۱۹۷۷ میلادی؛ عکس از کتاب یهودیان کردستان نوشتهٔ اوراشواتز بیعری، نگهداری در موزه اورشلیم- اسرائیل.
- دکتر فریدریش آلمانی به همراه خانوادهاش
- فهرستی از اسامی کلیمیها که پسوند «بوکانی» بر روی نام خانوادگی آنها به چشم میخورد.
جستارهای وابسته
پانویس
- سازمان اسناد ملی ایران، اسناد مربوط به یهودیان، ۲۴.
- افخمی، فرهنگ ادب مکریان، ٨٢.
- دیوید یروشالمی. «یهودیان ایران در قرن نوزدهم». آمازون. دریافتشده در ۲۷ آذر ۱۳۹۴ (انگلیسی). تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - سازمان اسناد ملی ایران، اسناد مربوط به یهودیان، ۲۴.
- جعفر قزلجی، از روحانیون شهر بوکان.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۷.
- بهرام بیگی، محمد (۱۳۹۲). ایل فراموش شده-صفحه ۴۲. آراس. شابک ۹۷۸۶۰۰۵۸۵۶۷۲۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۸.
- ابراهیم افخمی، تاریخ ادب فرهنگ مکریان بوکان، ۷۶-۷۷-۷۸.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۴۹.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۵۰.
- سازمان اسناد ملی ایران، اسناد مربوط به یهودیان ایران، ۵۷.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۵۱.
- سازمان اسناد ملی ایران، اسناد مربوط به یهودیان ایران، ۱۰.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۵۰.
- ابرهیمی و امیرخانی، بررسی زمینههای مهاجرت یهودیان بوکان، ۱۵۰.
- «آیا یهودیت، وهابیت و بهائیت در برخی از مناطق آذربایجان غربی تبلیغ میشود؟». ایسنا. ۱ شهریور ۱۳۸۲. دریافتشده در ۱۱ تیر ۱۳۹۷.
منابع
- شاله، فلیسین (۱۳۴۶)، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمهٔ خدایار محبی، انتشارات دانشگاه تهران
- مصاحب، غلامحسین (۱۳۴۵)، دایرةالمعارف فارسی، موسسه انتشارات فرانکلین
- مصطفوی، علی اصغر (۱۳۶۹)، ایرانیان یهودی، تهران: بامداد
- یزدانی، مرضیه (۱۳۷۴)، اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین، سازمان اسناد ملی ایران
- غلامرضا امیرخانی، آوات ابراهیمی (۱۳۹۱)، مزدک نامه ۵، تهران: پروین استخری، شابک ۹۷۸۹۶۳۰۴۸۴۱۳۵ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک) - افخمی، ابراهیم (۱۳۶۴–۱۳۶۵)، تاریخ فرهنگ و ادب مکریان-بوکان، سقز: محمدی
- محمدیان، رحمان (تابستان ۱۳۹۴)، بۆکان لهسدهٔ بیستم دا جلد دوم، تهران: کولهپشتی، شابک ۹۷۸۶۰۰۷۲۱۷۳۴۴