راستاب
راستاب، روستایی از توابع بخش جونقان شهرستان فارسان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
اطلاعات کلی | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | چهارمحال و بختیاری |
شهرستان | فارسان |
بخش | بخش جونقان |
دهستان | میزدج سفلی |
راستاب | |
مردم | |
جمعیت | ۱۵۸۲ نفر (سرشماری ۹۵) |
جغرافیای طبیعی | |
ارتفاع از سطح دریا | [1] ۲۱۸۲ |
کد آماری | ۲۱۴۳۳۸ |
جمعیت
این روستا در دهستان میزدج سفلی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۶۷۶ نفر (۳۷۶خانوار) بودهاست.
وجه تسمیه نام روستا
دربارهٔ وجه تسمیه این روستا چند سند که شامل کتیبههای حوض راستاب-خاطرات سردار ظفرو باور مردم محلیدر دست است. در یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری از روستایی با آب فراوان ومزارع حاصلخیز با نام «راستاب» نام برده شدهاست. (همان، ص. ۱۰، ۱۲، ۲۴۷، ۲۴۸).
مؤلف مرآت البلدان نویسد: «راستاب قریهای از قریههای چهارمحال اصفهان است».[2] و در فرهنگ جغرافیایی ایران آمدهاست: دهی از دهستان میزدج بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد که در ۲۷ هزارگزی جنوب باختر شهرکرد، کنار راه بردنجان به جونقان واقع است. دامنهٔ کوه و هوایش معتدل است و ۱۰۰۰ تن سکنه دارد. آبش از رودخانهٔ میزدج وچشمهها. کاریز بزرگ روستا تأمین میشود. شغل اهالی زراعت وگله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی و راهش مالرو است. این آبادی یک دژ قدیمی به نام قلعه اسعد دارد.[3]
آثار تاریخی
مردم راستاب بر اساس شواهد تاریخی و از دوران باستان در جبهٔ برآفتاب کوه جهانبین ساکن بودهاند محوطهٔ باستانی گنجگاه
۱و۲مربوط به دوران عیلامیان وهخامنشیان (این دو محوطه با شماره ی۲۶۵۶۹و۲۶۵۶۸درفهرست آثار ملی ثبت شدهاند) محوطهٔ سیاه دان مربوط به دوران اشکانیان (این محوطه با شماره ی۲۶۵۶۷درفهرست آثار ملی ثبت شده) ومحوطهٔ درهٔ جنی مربوط به دوران ساسانی (این محوطه با شماره ی۲۶۵۶۶درفهرست آثار ملی ثبت شده) ومحوطهٔ بارغون وتپهٔ خالو هادی که مربوط به دوران اسلامی میشوند ومتأسفانه تاکنون به ثبت ملی نرسیدهاند تا همین بافت کنونی راستاب حلقههای به هم پیوستهٔ تاریخ این روستا را شکل میدهند با وجود دنباله دار بوده تاریخ این روستا را تشکیل میدهند.
هستهٔ اولیه راستاب را فامیلهای خسروی،امینی،جمشیدی تشکیل میدادهاند وفامیلهای دیگر یا ازشاخههای این فامیلها هستند یا در صد سال اخیر و از نقاط دیگر به راستاب کوچیدهاند.
همهٔ مردم راستاب حتی کسانی که از روستاهای ترکنشین "مره" "هرچگان""جونقان"به این روستا آمدهاند به زبان بختیاری سخن میگویند. در واقع راستاب تنها روستای محال میزدج است که به جای لهجهٔ میزدجی با لهجهای مشابه عشایر بختیاری صحبت میکنند.
در گذشته راه راستاب مالرو بوده و در زمان جادهٔ باستانی دز پارت (شاخهای از جادهٔ ابریشم که هند را به بغداد از راه سیستان-کرمان-یزد-اصفهان-چهارمحال-اهوازوبغداد) از دوشاخهٔ ایل راه شورگاه وایل راه گردنه تشکیل میشده
بافت تاریخی راستاب
بافت قدیم روستا که در جنوب غرب روستای کنونی واقع است که بعد از ویرانی قلعهٔ باقرخان (محوطهٔ بارقون کنونی) بر اثر زلزله به محل کنونی منتقل شد از آخرین شواهد وجود ویرانههای این قریه حمامی بوده که در سالهای قبل از انقلاب توسط برادران اویسی وبمنظور استفاده از آجر آن برای ساخت خانه در راستاب کنونی تا روی پی ویران شده که با توجه به ابعاد آجرها مربوط به عصر سلجوقی است. حتی تا به امروز در زمان شخم زمینهای این ناحیه ابزار کار وکشاورزی زیادی توسط اهالی یافت میشود.
روستای جدید را درمیان چشمه سارهای دامنهٔ کم شیب جهان بین ساختند در بافت قدیم که از شمال تا «تنبلی» از شمال غرب تا «سورد سر کندال نظرگاه» از جنوب وجنوب غرب به «رو گه» (راه گاه) و از غرب به کندالهای «من ده» امتداد داشت بیش از بیست چشمه وپنج برکه یا کندال پرآب ویک حوض بزرگ ۱۰در۱۰ گزی وجود داشته که همه بجز حوض وبرکهها هنوز باقی هستند وجود داشته.
بافت روستا
راستاب قدیم با بافتی متراکم وارگانیک در کنار مسیر جویبارها وبا همان الگوی مسیر آبراهها شکل گرفت قدیمیترین بنای تاریخ دار روستا خانه کدخدا در مجاورت میدان حوض به سال ۱۱۳۱قمری بازمیگردد. میدان حوض که به شکل مربع ابعادش کمی بیشتر از خود حوض بوده در کنار مسجد روستا (مسجد قدیم ویران شده وبجایش بنای جدیدی ساخته شده) وخانهٔ کدخدا قرار داشته که محل اجتماع برگزاری مراسم جشن وعذاداریهای مذهبی بوده در کنار این میدان چند کتیبه تاریخ راستاب را که کهنترین قریه از میزدج سفلی است را برخود داشته که اکنون در سازمان میراث فرهنگی نگهداری میشوند. وشیر سنگی پانصد ساله میان حوض که در سال۸۸ بهطور نا معلومی ناپدید شد.
بیشتر خانههای محلهٔ نظر گاه در حیاط خود یک یا چند چشمه دارند. البته روستای راستاب یک کاهریز بزرگ با دبی بالادارد که در سالها اخیر ترمیم شده.
ملای آبادی در مسجد روستا مکتبی کوچک دایر کرده و به کودکان سوادخواندن ونوشتن یاد میداده پیرمردهای بالای صد سال نظیر مرحوم حاج علی ضامن جمشیدی که بیش از صد وده سال داشت حافظ قرآن- شاهنامه ودیوان بسیاری از شعرای بزرگ فارسی بودهاند.
راستاب از دوبخش بالاده وپایین ده وپنج محلهٔ نظرگاه-میان ده-روگه -حوض وباغ حیات قلی تشکیل میشده فامیلهای مرادی-نیکپور-ایمانی-زینلی و در محلهٔ نظرگاه تامیان ده وسرکندال امینی –خسروی و اویسی در میانده تا محلهٔ حوض وروگه وفامیل جمشیدی اکثراً در محلهٔ روگه ساکن بودهاند باغ حیات قلی نیز از مسجد تا حسینیهٔ کنونی و از زمینهای موقوفی راستاب بودهاست.
خانهها اکثراً از چند اتاق رو به قبله که توسط دیواری گل چینهای محصور بوده تشکیل میشده معمولاً برادران در کنار هم و در یک خانه زندگی میکردند.
حمام قدیم روستا از دورهٔ صفوی و در مکانی باهمین نام قرار دارد. گورستان راستاب در جنوب همین مکان کنونی بوده که به مرور زمان به وسعت آن افزوده شده.
محوطهٔ حمام جدید (ساختمان تعاونی) که به گمان بعضی قبرستان قدیم راستاب است در واقع گورستانی مربوط به دوران پیش از اسلام است. این مهم بر اساس مشاهدات این جانب از گورهای این ناحیه ونحوهٔ دفن مردگان با حالت چمباتمه وبا جواهراتی از جنس شیشه یا احتمالاً یشم بر من اثبات شد. در سالهای اخیر بسیاری از این گورهای تاریخی بر اثر بیتوجهی از بین رفنهاند.
اسعدیه راستاب دریک کیلومتری شمال شرقی راستاب در امتداد بالایی درهٔ راز «باغ پایین» یا همان مجموعه کاخهای اسعدیه قرار دارد؛ که متأسفانه هیچکدام از ابنیهٔ با ارزش این باغ به ثبت ملی نرسیده. این مجموعه به ترتیب از بالا امارت خان باباخان اندرونی کوشک محمد خان سالار اعظم (پسر کوچک جعفر قلی خان ایل خانی معروف به سرداراسعد دوم فاتح تهران. برادر زادهٔ سردار اسعد اول وصمصام الصلتنه نخست وزیرمشروطه احمدشاه. برادر امیر بهادر علی قلی خان سردار اسعد سوم ووزیر جنگ ایران وبرادر زاده سردار مریم وپسردایی علیمردان خان چهارلنگ بوده. توسط احمد شاه به لغب سالار اعظم ملغب شد. او آخرین سردار بختیاری بود شجاعت او در حدی بود که به محمد خان هیبرون مشهور شد در سن ۲۱سالگی در فتح تهران دوشادوش پدر وبرادران به فرماندهی قشون پرداخت. در نبرد شیر علیمردان خان او وبرادر تنی اش خان باباخان که از یک مادر بودند تنها کسانی در طایفهٔ ایلخانی بودند که از شیر علیمردان پسر عمه ی خود دفاع کردند که خان باباخان به همین دلیل و در همانسالها ی اعدام علی مردان اعدام ومحمد خان هم سالها در زندان بود.
این سردار بزرگسالهای آخر عمر خود را صرف سرکوب راهزنان وطوایفی نمود که از سکنهٔ چهارمحال وکهکلویه وبویر احمد و دیگر مناطق لرنشین صلب آرامش میکردند. هنوز خاطرهٔ برخورد او با راهزنان ودزدان در میان مردم منطقه نقل میشود"ادامهٔ مطلب بزودی در بخش فرهنگ وآداب و رسوم همین وبلاگ منتشر میشود")که شباهت زیادی با کوشک جونقان دارد این کوشک با باغی که او را دربرگرفته در سالهای اخیر به بخش خصوصی فروخته شده وورود به آن توسط مالک کنونی ممنوع شده باخبرشدم که این کوشک زیبا در سال ۱۳۸۸ بدست افراد ناشناس به آتش کشیده شده وچیز زیادی از آن باقی نیست که همین ساختمان بی سقف در صورت بیتوجهی سر نوشت کاخ پایین را پیدا میکند و در آخر کاخ بیرونی یا امارت پایین که در نزدیکی جادهٔ کنونی راستاب به چلیچه بوده اکنون بطور کلی ویرات شده وبجای آن بیمارستان ساختهاند وجز آثار محدود چیزی از آن قابل دیدن نیست!!!
مالکیت راستاب
ملکیت روستای راستاب از شمال غرب تا رودخانهٔ میانی درهٔ راز از جنوب و جنوب غرب تا رود گرداب (لوار گرد او) و از شمال شرقی گود یادرهٔ گنجگاه وانتهای مزارع بارقون (باقرخان) و از شمال تا ارتفاعات دالانک جهانبین کوه بوده در فرهنگ وپندار مردم مزارع روستا به چهار ویلی (واحد مرسوم برای هرملک) یاشش دانگ (واحد بعد از قاجاریه) تقسیم میشده که هر دانگ به شانزده جو تقسیم میشده هر جو براساس میزان آب وحاصلخیزی محاسبه میشده ۹۶ جو ملک راستاب بدون احتساب باغات میوه ومراتع دامپروری که اکثراً از ایل اسیوند هستند راشامل میشده.
دو دانگ یا۳۲جو از راستاب که شامل درهٔ راز میشده در مالکیت محمد خان وهرمز خان ایلخانی بوده ومابقی به مردم روستا تعلق داشته مراتع شمالی راستاب اکثراً از تیرههای مختلف طایفهٔ اسیوند از باب دورکی هفت لنگ بختیاری وگله داران راستاب است.
آداب و رسوم
بر اشکنون
سلام دوستان الان تقریباً برداشت محصول تمام شده وکشاورزای راستاب محصولاتشون را جمع کردن. با وجود کمآبی امسال باز خدا را شکر محصولات خوبی برداشت شده.
یاد چند سال جلوتر بخیر که همه بافهها را توی خرمنای دو طرف آبادی جمع میکردند/با خودم فکر کردم به همین مناسبت در مورد یکی از رسوم راستاب که اسمش «براشکنون» که نمیدونم در دیگر روستاهای لرنشین هم بوده یا نه صحبت کنم.
هنمانطور که در بخش مالکیت اراضی راستاب بیان شد در گذشته مزارع راستاب برحسب واحدی به نام ویلی یا شعیر تقسیمبندی میشدند. راستاب از پنج ویلی تشکیل شده بوده که مردم روستا وبر حسب برنامهریزی وبهطور دسته جمعی در چند روز مقرر به نوبت محصولات هر ویلی را برداشت و پس از برداشت وبر اساس سهام هر یک در بین اهالی تقسیم میشده که از برداشت هر ویلی تا نوبت بعداهالی روستا به زیارت یکی از امامزادگان همجوارمی رفتند که از آن میان میتوان به باباشادی/ پیرغار/آبمراد/ملک خاتون اشاره کرد.
هر سال یک ویلی معلوم به عنوان شعیر آخر مشخص و پس از اتمام کار مزارع دیگر و در روزی که ساعت خوش باشد هر طایفه با بهترین درو گرهایش بر سرزمین حاضر میشوند ویک بر زمین که شامل یک ردیف از محصول است را انتخاب کرده و در حالی که همه برای تماشا آمدهاند مسابقه شروع میشود گروه بازنده گروهی است که کاهلی کرده ودیر تر از همه درو را به پایان برساند که به اصطلاح میگویند «بر بر فلانی شکست» این مراسم از رسوم بازمانده از جشن مهرگان بوده که در تلاقی روز مهر با ماه مهر و به نشان از تشکر خدا برگزار میشده زرتشتیان ایران هنوز این جشن را برگزار میکنند.
روز براشکنون تا شب اهالی در کنار خانوادهها شان و در طبیعت مانده وعصر محصولات را به خرمن میآوردهاند.
نوروز:
در راستاب جشن نوروز از سمنوپزون آغاز وتا سیزده بدر ادامه دارد.
سمنو پزون:
توسط یکی از اهل فامیل ازروزها پیش دانههای گندم خیسانده و برای جوانه زدن آماده شده وهر روز برای جلوگیری از گندیدن شسته میشوند. میزان این این جوانهها بسیار زیاد ونگهداری از آنها کاری سخت است که به کمک مردان نیاز دارد پس از آماده شدن جوانهها در روزی که ساعت خوش باشد فامیل گرد هم جمع شده آب جوانهها را میگیرند و در شامگاه دیگها رابار گذاشته وبا هم زدن دائم از ته گرفتن آن جلوگیری میکنند در آن شب تاصبح همه بیدار اند ودور بزرگ فامیل جمع میشوند و به دعا ونماز وتعریف حکایت ومتلهای کهن شب ر تا سحر بیدار میمانند. فامیل با همزدن بنوبت هم به یکدیگر کمک کرده هم در حین هم زدن آرزوهایشان را از خدا میخواهند. وقتی سمنو به مرحلهٔ مناسب رسید در آ «ن را گذاشته به استلاح سمنو را دم می اندارند بعد از آماده شدن سمنو را برای خوردن وهفت سین میان همه تقسیم میکنند. برای انجام هر مرحله افراد حتماً وضو میگیرند مراسم سمنوپزون ازاهمیت واحترام بالایی در میان مردم راستاب برخوردار است.
چهارشنبه سوری:
در هر کوچه آتشی بر پا کرده بر طبق رسوم ایران سه دور دور آن چرخیده واشعار فورکلور زیر را میخوانند:
سوری مو ز تو----زردی تو ز مو
غم بره شادی بیو مهنت بره روزی بیو…
سپس ظروف لب پریده وکهنه را شکسته وسال نو رابدون آنها شروع میکنند.
عیدی دادن به زنان فامیل:
هر مرد براساس سن وموقعیت مالی عیدی شامل پول –پارچه –میوه- آجیل عید با شام شب عید را برای خواهران عمهها خالهها دختر برادر وخواهر خود میفرستد. وظیفهٔ این کار بر عهدهٔ جوانترین پسر آن اولاد است که توانایی لازم را جهت این کار دارد. پس از رساندن عیدی که در طبقی بزرگ چیده میشود شخصی که عیدی را گرفته به آن پسر جوان چیزی به عنوان دشت اول سال هدیه میدهد.
سبزی عید:
مادر یا خواهر بزرگ در هر خانه به تعداد افراد خانواده سبزی به آب میریزد. سبزی کسانی که ازدواج کردهاند برایشان فرستاده ومابقی تا روز سیزده بدر درخانه میمانند.
خانه تکانی:
خانه تکانی در راستاب را از تقویم جلالی ساعت میبینند. روزهای اول همسایهها با هم قالیها را به کنار چشمهها برده ودسته جمعی آنهارا میشویند. اگر در این روزها از راستاب بگذرید از بام هر خانه چند قالی آویزان است. در روزهای بعد اهالی رختخوابها ومنسوجات خود را از خانه بیرون آورده آفتابی میکنند. این کار به دلیل از بین رفتن نم وبوی زمستان ازخانه است. مردها که صبح زود عازم دره راز شدهاند با خاک سفیدی که از آنجا آوردهاند اندودی میسازند که بوسیلهٔ جارو وتوسط زنان به دیوار پاشیده دیوار هارا سفید میکنند. دختران جوان پس از اتمام سفیدکاری با رنگهای طبیعی بر روی دیوارها نقوشی بر گرفته از فرشها وگلیمهای محلی کشیده وپسرجوان خانه شاخهٔ سروی که با از جهانبین یا از باغ اسعدیه آورده بر فراز درب خانه آویزان میکند. گاهی در این موسم هر چند خانواده با هم گوسفندی را چهار پا گرده (قربانی که گوشتش به چهار قسمت تقسیم میشود وبین خود چهار خانواده که قربانی کردند تقسیم میشود) گوشتش را قلیه شده برای نوروز آماده میکنند. مادرها نانی به نام «کاکول» که شیرینی مردم چهار محال بوده میپزند و وعود در تمام روزهای آخر سال عود و اسفند (دینشت) در خانه میسوزانند.
آجیل عید راستابیها در گذشته برنجک وگندم برشته وبا شاه دانه وخشکبار بوده که آماده کردن وبودادن آن را مادر خانه انجام میداده.
تخم مرغ عید:
در روزهای آخر مانده به نوروز کودکان تخم مرغهای عید را با روناس وپوست گردو و پوست پیاز وحنا و… رنگ میکنند. دخترکان تخم مرغ هارا به هم هدیه داده وپسر بچهها در شب عید با طنابی از دستمالهای رنگی که به هم گره خوردهاند از فراز بامها چاوش خوانی کرده دستمالها را پایین فرستاده ومردم روستا عیدی را که ئعموما پول آجیل یا تخم مرغ عید است به دستمال بسته وپسر بچهها آن را بالا میکشند.
سل تحویل:
سال نو در کنار هفت سین سیب- سبزه-سکه- سمنو- سپند – سیر وسماق که بر روی کرسی پهن است آغاز میشود. روی سفرهٔ عید تکهٔ نانی به نشان برکت شاخهٔ سروی به نشان زندگی آینه وقرآن وشاهنامه به همراه یک نارنج میگذارند. ماهی را پسرها از جوی توی کوچه میگیرند.
در قدیم برای درک لحظهٔ سال تحویل خانواده دور کرسی جمع شده به تخم مرغ میان آن نگاه میکردند در میان آنا اعتقادی وجود داشته که در لحظهٔ تحویل سال تخم مرغ سفرهٔ عید تکان میخورد. بادیدن تکان اولین تخم مرغ سال نو شروع میشده.
دید وبازدید:
همه لبان تمیز پوشیده از بزرگ فامیل شروع میکنند. مراسم بعد از روبوسی وتبریک با گلاب پاشی به میهمانان وصرف پذیرایی ختم میشود.
گاو آمدن:
در ایام نوروز و در روزی با ساعتی مبارک کشاورزان گاوهای نر را با گاوآهن به سرزمین کشاورزی برده وشیاری برزمین میانداختند تا هم زمین بیدار شود وهم گاوها برای کار آماده شوند.
شنبه گردش:
اولین شنبهٔ سال را همهٔ مردم آبادی به بیرون از روستا میروند وتا غروب آنجا میمانند. بازی این روز هفه سنگ وچوپل است عصرانه آش دوغ باسبزیهای بهاری آماده و در میان فامیل پخش میشود.
سیزده بدر:
روز وداع با جشن نوروز در این روز دخترکان سبزه هارا به هم گره زده درآب روان میاندازند به امید گشایش بخت وبایک دنیا آرزو. وپسربچهها ماهیهایی که در اول سال برای سفرهٔ عید گرفته بودند را آزاد میکنند. براستی پدران ما از هر موقعیتی برای شادی ودور هم بودن استفاده میکردهاند.
نویسنده محمد نیکپور راستابی
منابع
- http://www.fallingrain.com/world/IR/03/Rastab.html
- (مرآت البلدان ج ۴ غ
- (از فرهنگ جغرافیایی ایران)
- «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳.