پانایرانیسم
پانایرانیسم عقیدهای سیاسی است مبتنی بر اتحاد کلیه اقوام و تیرههای ایرانی[1] شامل آذریها، آسیها، بلوچها، کردها، پشتونها، هزارهها، لرها ،تاجیکها، قزلباشها و بهطور کلی تمامی اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران. هوشنگ طالع معتقد است که پان ایرانیسم بر خلاف مکتبهای فکری دیگر که دارای پیشوند «پان» هستند، یک مکتب عینی (اوبژکیتو) است که واقعیت تاریخی دارد. در حالی که مکتبهایی مانند پانعربیسم، پانترکیسم، پانژرمنیسم و پاناسلامیسم، مفاهیمی ذهنی (سوبژکتیو) هستند، یعنی بیان آرزوها و خواستههایند.[2]
نامگذاری
واژه پانایرانیسم برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶، توسط محمود افشار یزدی بنیانگذار موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، وارد فرهنگ واژگان سیاسی ایران شد. روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ خورشیدی مکتب پانایرانیسم در شهر تهران بنیانگذاری شد. محمود افشار اندیشه پانایرانیسم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله حملات پان ترکیسم و پان عربیسم پیشنهاد کرد.[4]
احزاب
تا سال ۱۳۳۲ بر بنیاد اندیشه پانایرانیسم سه حزب تشکیل شد. «پرچمداران پان ایرانیسم» به رهبری محمد مهرداد، «حزب ملت ایران» به رهبری داریوش فروهر و «حزب پان ایرانیست» به رهبری محسن پزشکپور.[5]
در برابر تجزیه ایران
محمود افشار یزدی پان ایرانیسم را اینگونه تعریف میکند:
پانایرانیسم در نظر من باید «ایدهآل» و هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمرو زبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی. منظورم اتحاد کلیه ایرانینژادان - فارسها، افغانها، لرها و آذریها، کردها، بلوچها، تاجیکها و غیره- است برای حفظ و احترام تاریخ چندهزار سال مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. هیچوقت عقلای ایران اندیشه اینکه به خاک کشورهای دیگر تجاوز کنند را در مخیله خود نداشتهاند. همیشه حرف این بودهاست که ما باید از لحاظ ارضی وضع کنونی خود را نگاه داریم و استوار کنیم. پانایرانیسم ما باید جنبه دفاعی و فرهنگی داشته باشد نه تهاجمی. به این معنی که در برابر «پان» های دیگر، مانند پانتورانیسم یا پانعربیسم که قصد تجاوز از حدود ارضی خود دارند، مقاومت داشته باشیم.[6]
حزب پان ایرانیست جنبش را اینگونه معرفی میکند:
پانایرانیسم وحدت و هماهنگی همهٔ تیرههای ایرانی است در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران. ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ و آداب و رسوم میباشد. پراکندگی، تفرقه و تشتت و وضع کنونی به ملت ایران تحمیل شدهاست. پانایرانیسم نهضت وحدت طلب ملت ایران است. پانایرانیسم جنبشی است سازنده و خلاق. نظامی است نوین براساس هدفهای پرفروز تاریخ ایرانزمین. پانایرانیسم راهی است برای ملت ایران برای رهایی و وحدت.[7]
هوشنگ طالع از رهبران پانایرانیسم دلیل عینی (اوبژکتیو) بودن مکتب پانایرانیسم را وحدت همگی اقوام ایران در درازای تاریخ میداند و اشاره میکند که این وحدت تنها در زمانهای ویژهای شکسته شدهاست که ایران با یورشهای نظامی، تحمیل شکست، اشغال و تحمیل قراردادهای جدایی روبرو شدهاست؛ و برای نمونه این موارد را ذکر میکند: الف- یورش اسکندر در زمان هخامنشیان که تجلی پانایرانیسم و اتحاد اقوام ایرانی بودند. پس از آن اشکانیان و سپس ساسانیان نزدیک به هزار سال توانستند ایرانیان را بار دیگر یکپارچه سازند. ب- یورش تازیان و از هم پاشیدن مرزهای ایران. پس ازآن صفویان توانستند دوباره ایران و همگی اقوام ایرانی را یکپارچه سازند. ج- تجزیهٔ ایران در سدهٔ ۱۷ میلادی از سوی روسیه و انگلیس در پی قراردادهای:
- - عهدنامه گلستان (۱۸۱۳م) جدایی بخش بزرگی از اران و قفقاز
- - عهدنامه ترکمانچای (۱۸۲۸م) جدایی بخش دیگری از اران و قفقاز
- - معاهده پاریس (۱۸۵۷) جدایی بخشی از خراسان و آریانا (افغانستان امروزی)
- - حکمیت گلداسمیت (۱۸۷۱م) جدایی مکران و بلوچستان
- - حکمیت گلداسمیت (۱۸۷۳) جدایی بخشهایی از سیستان
- - آخال (۱۸۸۱) جداسازی خوارزم و فرارود از ایران
- - ارزروم دوم (۱۸۷۴) جدایی ولایات سلیمانیه
- - مقاوله نامهٔ تهران (۱۹۱۱) تجزیهٔ ولایات خانقین
- - تجزیهٔ آگری (آرارات) کوچک (۱۹۳۲)
- - تجزیهٔ قریهٔ فیروزه (۱۹۵۴)
- - تجزیهٔ بحرین (۱۹۷۰)[8]
پانایرانیسم چیست؟
پان ایرانیستها، پانایرانیسم را بر پایه ناسیونالیسم میدانند.[9][10] ناسیونالیسم، برگرفته از واژهٔ «ناسیون» به معنی ملت است و به اندیشهای گفته میشود که در آن ملت به نام یک واحد قائم به خود شناخته شدهاست.[10] در مقایسه با مکتبهای فرد گراها که واحد مورد نظر فرد است و در قوانین آنها همیشه تلاش میشود حقوق این افراد محفوظ بماند و آزادی آنها محدود نشود، ناسیونالیستها اعتقاد دارند که واحد اصلی و اصیل ملتها هستند. بنا به اعتقاد پان ایرانیستها، در سوسیالیستهای نخستین سخن از این بود که واحد مورد نظر اجتماع است و در قوانین و مقررات بهجای آنکه حقوق فرد محفوظ باشد حقوق اجتماع را مقدم میداشتند و باور داشتند که قوانین باید برای پیشرفت و تکامل اجتماع وضع شود اما این پندار در زیر ماسک مارکسیسم تغییر شگفتی کرد به این معنی که به جایگاه انفرادی تنزل یافت به نحوی که یک فرد مارکسیست معتقد است که هر کس در پی منافع روزمره خویش است و بنیان همهٔ دگرگونیهای جهان بر همین فرمول استوار میگردد[10] (تضاد طبقاتی). از دید پان ایرانیستها با توجه به اینکه مارکسیسم باعث تجزیه واحد ملی به طبقات متخاصم میشود، قابل قبول نیست. ملت یک مقوله تاریخی است نه یک قرارداد سیاسی (قرارداد سیاسی مورد نظر فرد گرایان -روسو-)، لذا اگر قسمتی از مردم ایران را در قطعه خاکی محصور کنند و نام آن را ایران گذارند و خصوصاً چنین کشوری را به تصویب مجامع بینالمللی برسانند ساکنین این قطعه خاک، ملت ایران نخواهند شد زیرا ملت بنابر تعریف سیاستمداران به وجود نمیآید بلکه موجودیتی است که به کمک تاریخ شناخته میشود و ملت ایران را آن گونه که موجودیت حقیقی و تاریخی معرفی میکند و یگانگی و یکپارچگی را درقلب ایرانی برمیانگیزد.[10] در دکترین پانایرانیسم بر اینکه سرمایه ملت از کدام شخص یا کدام طبقه باشد بحث نخواهد شد بلکه معلوم میکند از سرمایه ملت چگونه باید برای آمادگی ملت بهره گرفت و نیز بحث نخواهد شد که کدام دسته از مردم حق حکومت دارند بلکه حکومت (حاکمیت ملت) باید دستگاههای موجود را چنان بکار اندازد که از همکاری آنها بیشترین بهرهبرداری از آن ملت بشود. در مقام تحلیل نظری، ایدهٔ ناسیونالیسم و نژادپرستی یکی نبوده و از دیدگاه تکوین و معنا و هدف متفاوت و حتی متضاد هستند، زیرا بازهم اصالت دادن به یک نژاد، باعث ایجاد شکاف بین ملت خواهد بود.[9] ایدهٔ ملت و ناسیونالیسم در فرانسه به لحاظ تکوین، طرحی برای وحدت ملی و گذار از صورت قبلی زندگی و نظام کاست و امتیازات آن بود و به عامه مردم اجازهٔ حضور در حیات سیاسی میداد که نمایندگان خود را برای قانونگذاری برگزینند. اما ایدهٔ نژادپرستی در برابر این وحدت و برابریِ ملی تکوین یافت.[9]
ایران بزرگ
مهدی توکلی اندیشمند ایرانی، یکی از اعضای پانایرانیسم در مورد ایران بزرگ میگوید:
طی یک صد سال گذشته و از سال ۱۱۹۲ خورشیدی (۱۸۱۳ میلادی)، ایران دچار یک رشته تجزیه شدهاست و به دنبال هر تجزیه، باقی ماندهٔ سرزمین، نام «ایران» را نگاه داشتهاست. تمامی کشورهایی که نژادهای ایرانی دارند باید با یکدیگر متحد شوند و ایران بزرگ را بسازند. آنچه به نام ایران نامیده میشود، ایران نیست. باید ایران را در مفهوم واقعی آن به هممیهنان خود بشناسانیم. سبب ضعف و ناتوانی واحدی که امروز به عنوان ایران از آن نام میبرند، واحدی که امروز به نام افغانستان از آن نام میبرند، واحدی که امروز به نام قفقاز زیر چنگ روسها افتاده، دلیل ضعف و ناتوانی مناطقی که آنها را به نام جعلی «ترکستان روس» مینامند، ایناست که از یک دیگر جدا افتادهاند. پس راه نجات، رسیدن به وحدت و یگانگی است. مناطقی مانند افغانستان، تاجیکستان و مناطق تاجیک نشین چین باید به ایران بپیوندند. مناطق کردنشین ترکیه، سوریه و عراق باید به ایران بپیوندند. آذریها و ارمنیهای قفقاز نیز همینطور. به نظر من انجام این حرکت در برابر حرکتهایی که قصد تجاوز ارضی دارند مانند پان عربیسم یا پان ترکیسم لازم است تا در کنار برادران آریاییمان از تمدن آریاییمان دفاع کنیم.
جستارهای وابسته
پانویس
-
- فرهنگ معین جلد پنجم صفحهٔ ۳۳۱
- محسنی، محمدرضا. پان ترکیسم، ایران و آذربایجان. انتشارات سمرقند، ۱۳۸۹، صص 5-9.(پیشگفتار: دکتر هوشنگ طالع)
- درفش مکتب پان ایرانیسم
- AHMAD ASHRAF, "IRANIAN IDENTITY IN THE 19TH AND 20TH CENTURIES", Encyclopædia Iranica. Also accessible here:[1]. Excerpt: "Afšār, a political scientist, pioneered systematic scholarly treatment of various aspects of Iranian national identity, territorial integrity, and national unity. An influential nationalist, he also displayed a strong
- «احزاب و گروههای سیاسی ایران از ۱۳۲۰تا کودتای ۱۳۳۲». وبگاه پژوهشکده باقرالعلوم. دریافتشده در ۲ مارس ۲۰۱۲.
- افغاننامه، دکتر محمود افشار یزدی، جلد سوم، چاپ تهران، ١٣۶١ خورشیدی، صفحات ۴٧۵ تا ۴٨٢
- برگرفته از «ضد استعمار» نشریه داخلی حزب پانایرانیست، سال دوم، شماره ١٣، فروردین ١٣٧٨
- محسنی، محمدرضا. «پان ترکیسم، ایران و آذربایجان». انتشارات سمرقند، ۱۳۸۹، صص 5-6
- "رسالهای سیاسی در باب ناسیونالیسم" (به Persian). Retrieved 2016-05-16.
- "مبانی پان ایرانیسم" (به Persian). Retrieved 2016-05-16.
منابع
- کتاب:تاریخچه مکتب پان ایرانیسم - نویسنده:طالع، هوشنگ - ناشر: سمرقند