اسلام و تفکیک جنسیتی
در اسلام، تنها بودن زن و مردی که خویشاوندی نزدیک با هم ندارند (محرم هم شناخته نمیشوند) در صورت وجود احتمال به گناه افتادن، ممنوع است؛ اما ارتباط زن و مرد مطلقاً ممنوع نشدهاست. در قرآن، سخن گفتن موسی با دختران شعیب[1] و سلیمان با بلقیس ملکه سبا[2]؛ نمونههایی از این ارتباط بهشمار میرود. در سنت، نیز نمونههایی از ارتباط زن و مرد دیده میشود؛ خدیجه دختر خویلد پیش از ازدواج با محمد، مالالتجارهای را در اختیار او قرار داد و او را برای یک سفر تجاری به شام فرستاد. با این حال در قرآن و حدیث، شواهدی از جداسازی جنسیتی موجود است؛ قرآن و سنت محدودیتهایی را برای ارتباط زنان و مردان در نظر گرفتهاند. از جمله این محدودیتها، حجاب برای زنان است؛ که برخی آن را پوشانیدن تمام بدن زن و برخی آن را پوشانیدن بدن زن به جز چهره و کف دست دانستهاند.[3]
بخشی از سلسله مقالههای سیاسی | |||
سیاست در اسلام | |||
---|---|---|---|
پایهها | |||
|
|||
موضوعها | |||
نمودها | |||
|
|||
جنبشها | |||
|
|||
نوشتارهای کلیدی | |||
اصول دولت و حکومت اسلامی
(محمد اسد) |
|||
درگاه سیاست (en) | |||
تفکیک جنسیتی در کشورهای اسلامی
افغانستان
افغانستان در دوره حکومت طالبان، قوانینی را برای تفکیک جنسیتی اعمال میکرد که بسیار سختتر از قوانین دیگر کشورهای اسلامی بود؛ اجرای این قوانین با خشونت بسیار همراه بود؛ به حدی که بسیاری آن را آپارتاید جنسیتی نامیدهاند. زنان افغان در دوره طالبان، مجبور به پوشیدن برقع بودند. در افغانستان، پزشکان مرد حق معاینه و درمان زنان را نداشتند؛ و به زنان نیز اجازه معاینه مردان داده نمیشد. همچنین زن حق صحبت کردن با مردان نامحرم را نداشتند. طالبان، زنانی که بدون محرم از خانه بیرون میآمدند به تازیانه محکوم میکردند. کار کردن و تحصیل نیز برای زنان در افغانستان ممنوع بود. با سقوط حکومت طالبان این محدودیتها برداشته شد و آپارتاید جنسیتی در افغانستان پایان یافت.
ایران
در دوره قاجار در خانهها و خیابانها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت به ویژه درمیان طبقات پایینتر جامعه: در خانهها اندرونی و بیرونی مجزا بود، میهمانان زن توسط زنان پذیرایی میشدند و میهمانهای مرد توسط مردان. در خیابانهای پرجمعیت مانند لالهزار، شاه آباد و امیریه نیز در ساعتهای پرجمعیت عصر زنان باید از یک پیادهرو عبور میکردند و مردان از پیادهرویی دیگر. زنانی که میخواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه میگرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت میکردند.[4][5] همچنین زنان و مردان حق نداشتند باهم در یک درشکه بنشینند، حتی اگر مادر و پسر یا خواهر و برادر بودند.[5]
در اوایل و اواسط دوره قاجار، مدرسه دخترانه وجود نداشت. اما کمکم نخستین مدارس دخترانه با تلاش فعالان حقوق زنان در ایران تأسیس گردید؛ که البته مورد مخالفت بسیاری از روحانیون از جمله شیخ فضلالله نوری قرار گرفت. در اواخر دوره رضاشاه، تمام مدارس و مؤسسات آموزشی، به ویژه دانشگاه تهران درهای خود را به روی دختران و پسران باز کردند و نخستین دبیرستانهای مختلط به وجود آمد. سینماها، کافهها و هتلها مجبور به پذیرش زنان و عدم تبعیض بین زن و مرد شدند. در سال ۱۳۱۳، رضاشاه پوشیدن چادر و روبنده را ممنوع اعلام کرد، و حتی عدهای را مأمور کرد که در خیابانها چادر از سر زنها بکشند. رضاشاه، همچنین به مقامات عالیرتبه دستور داد که با همسران بیحجاب خود در میهمانیهای رسمی شرکت کنند. کارگران ردهپایین نیز میبایست همراه زنان بیحجاب در خیابانهای اصلی به گردش میپرداختند. قیام گوهرشاد در مشهد در اعتراض به کشف حجاب بود. در زمان محمد رضا شاه، ممنوعیت حجاب برداشته شد؛ اما همچنین مدارس مختلط وجود داشت و جداسازی جنسیتی صورت نمیگرفت.
پس از جمهوری اسلامی، روحالله خمینی بر ضرورت جلوگیری از اختلاط زن و مرد تا حد ممکن تأکید کرد؛ این ضرورت به منظور اعمال ارزشهای اخلاقی بر زنان و مردان صورت گرفت؛ پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷)، رعایت حجاب برای زنان اجباری شد و از تأسیس مدارس مختلط ممانعت به عمل آمد. همچنین در اتوبوسها تفکیک جنسیتی صورت گرفت. هماکنون نیز مسئولین نظام جمهوری اسلامی، در حال اتخاذ تدابیری جهت جداسازی جنسیتی در دانشگاهها در قالب طرح اسلامیکردن دانشگاهها هستند. البته جداسازی جنسیتی بهویژه در دانشگاهها، مخالفتهایی را نیز در سطوح عالی کشور برانگیختهاست، از جمله اینکه ۱۵ تیرماه ۱۳۹۱ محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت، در نامهای به وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ضمن تأکید بر ضرورت خودداری از اقداماتی که آن را سطحی و غیر عالمانه نامید، مخالفت خود را با اجرا شدن تفکیک جنسیتی (طرح عدم اختلاط) در دانشگاهها اعلام کرد. احمدینژاد در این نامه آورده بود که «شنیده شدهاست که در برخی دانشگاهها، رشتهها و کلاسهای تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال میگردد. ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیر عالمانه جلوگیری شود».[6] یک روز پس از انتشار نامه فوق، احمد خرم، وزیر راه ترابری در دولت دوم محمد خاتمی، ضمن بیان اینکه اصولاً اجرای چنین طرحهایی منجر به دینستیزی و دینگریزی جوانان خواهد شد، به ذکر خاطرهای از روحالله خمینی در این خصوص پرداخت که بیانگر مخالفت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با اجرای چنین طرحهایی بود.[7]
عربستان
جدایی جنسیتی در مساجد
پیامبر اسلام، به زنان اجازه داد که به مساجد بروند؛ هرچند در حدیث آمدهاست که خانههایشان برایشان از مساجد بهترند.[8]
او به زنان اجازه شرکت در مساجد را میداد و زنان او نیز در نمازها به مسجد میرفتند؛ با اینحال دستور داد که محل زنان از محل مردان جدا باشد و ورودی زنان نیز از در ورودی مردان مجزا باشد.[9] همچنین، پیامبر اسلام دستور داد که پس از نماز، نخست زنها و بعد مردها بیرون بروند[10] و زنان در صفوف عقب نماز جماعت بنشینند.[11]
عمر زنان را از حضور در مساجد منع کرد،[12] اما در دوره خلافت عثمان و علی، زنان دوباره اجازه حضور در مساجد را داشتند. با گسترش قلمرو خلافت اسلامی، از ورود زنان به مساجد جلوگیری شد. امام غزالی، در احیاءالعلوم نوشت که درست آن است که تنها زالان را به مسجد راه بدهند.[13]
در دورههای جدید، زنان همچنین اجازه حضور در مساجد را دارند؛ هرچند بخش مردان و زنان عموماً با پردهای از هم جدا میشوند، یا بخش زنان در قسمت بالایی یا زیرزمین قرار دارند.
منابع اهل سنت معتقدند پیامبر اسلام اجازه اقامۀ نماز مختلط را به امامت جماعت ام ورقه، از زنان صدراسلام، داد.[14][15]
جستارهای وابسته
پانویس
- قرآن ۲۸:۲۳
- قرآن ۲۷:۴۲
- مسند امام احمد بن حنبل، حدیث ۲۱۰۳۴ رواه ابن مسعود
- ساناساریان، ص. ۳۰
- نهضت نسوان شرق، ص. ۲۹۹
- عصر ایران، ۱۵ تیر ۱۳۹۰، قابل دسترس در: http://www.asriran.com/fa/news/171619
- تیتر آنلاین، ۱۶ تیر ۱۳۹۰، قابل دسترس در: http://www.titronline.ir/vdcj.8e8fuqeaasfzu.html
- بخاری ۲:۱۳:۲۳
- سنن ابوداوود ج ۱ ص ۱۰۹ حدیث ۲۱۲۳۴
- سنن ابوداوود ج ۲ ص ۶۵۸ حدیث ۱۸۴۲
- صحیح مسلم ۲:۴۶:۷۳
- موطأ ابن مالک ص ۳۴۹
- احیاءالعلوم ج ۲ ص ۱۶۲
- Javed Ahmed Ghamidi, "Religious leadership of women in Islam", April 24, 2005, Daily Times, Pakistan.
- Musnad Ahmad ibn Hanbal, (Bayrut: Dar Ihya' al-Turath al- 'Arabi, n.d.) vol.5, 3:1375.
منابع
- ساناساریان، الیز (۱۳۸۴)، جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)، تهران: نشر اختران، ص. ص۷۴، شابک ۹۶۴-۷۵۱۴-۷۸-۶
- غلامرضا سلامی و افسانه نجمآبادی، نهضت نسوان شرق، نشر شیرازه، ص. ص٫ ۲۹۹، شابک ۹۶۴-۷۷۶۸-۳۳-۸