علی دشتی
علی دشتی (۱۱ فروردین ۱۲۷۶ – ۲۵ دی ۱۳۶۰) پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار، دیپلمات ایرانی و از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنای ایران در دورهای از دودمان پهلوی بود.[2] وی همچنین در دورهای سفیر دولت شاهنشاهی ایران در مصر شد. علی دشتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در حالی که که در میانهٔ دههٔ هشتاد زندگیاش بود، دستگیر، زندانی، شکنجه و در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام نوشتن کتاب ۲۳ سال و نقد اسلام، به اعدام محکوم شد.[3]
علی دشتی | |
---|---|
![]() دشتی در سال ۱۳۴۵ | |
زادهٔ | ۱۱ فروردین ۱۲۷۶ خورشیدی کربلا، عراق |
درگذشت | ۲۶ دی ۱۳۶۰ (۸۴ سال) بیمارستان جم، تهران |
آرامگاه | امامزاده عبدالله، شهرری |
پیشه | نویسنده
|
آثار | ۲۴ کتاب (از جمله، کتاب ۲۳ سال)، ۱ کتاب منسوب (عوامل سقوط) و نیز روزنامهٔ شفق سرخ |
عنوان | استاد علی دشتی |
مذهب | در جوانی روحانی و اسلامگرای شیعه و سپس خرَدگرا و دینناباور[1] |
اتهام(های) جزایی | نقد اسلام با نوشتن کتاب ۲۳ سال |
مجازات(های) جزایی | محکوم به اعدام به حکم دادگاههای انقلاب اسلامی |
مکتب | انسانگرایی سکولار |
همسر(ها) | نداشت |
تولد و خردسالی
وی در ۱۱ فروردین ۱۲۷۶ خورشیدی (۱۳۱۲ قمری)[4] در محلۀ پشت بازار کربلا در یک خانوادهٔ ایرانی زاده شد. پدرش عبدالحسین دشتی از رؤسای منسوب به رئیس صالح دشتی، روحانی خوشنام و مورد احترام و از مردم روستای تلخو در بخش کاکی شهرستان دشتی، استان بوشهر بود. علی دشتی تحصیلاتش را در حوزههای علمیه نجف شروع کرد، و تحصیلات ابتدایی خود را در روستای گل اسپیه از توابع شهرستان دلفان به اتمام رساند.
دورۀ احمد شاه
جاذبهٔ آزادی بعد از عزل محمدعلیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال ۱۲۹۸ به ایران کشاند. او در سن بیست و چهار سالگی در کوران جنگ جهانی اول همراه پدر و برادرانش، عراق را به مقصد ایران ترک گفت و برخلاف تربیت مذهبی و توقعات خانوادگی، در فضای پرآشوب آن روزگار به دنیای سیاست و مطبوعات وارد شد. فعالیت روزنامهنگاری را در شهر شیراز و در روزنامۀ فارس آغاز کرد. در سال ۱۳۰۴ روزنامۀ خلیج فارس را منتشر نمود، ولی اندکی بعد مقالهای از او منتشر شد که، به نوشتۀ رکنزاده آدمیت عامه نپسندیدند، هیاهویی راه انداختند و ارادهٔ قتلش را کردند. ناچار در منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرما که والی فارس بود پناهنده شد و فرمانفرما او را پنهانی به اصفهان فرستاد.[4] اقامت دشتی در اصفهان هم مانند شیراز کوتاه بود و بعد از پنج ماه به تهران رفت.
دشتی در مقام ناشر هفتهنامۀ «ستارۀ ایران» در تهران مشغول به کار گشت. در همین زمان بود که او به عنوان یکی از منتقدین قرارداد ۱۹۱۹ میلادی، نخستین امکان را برای فعالیت در زمینۀ سیاست بدست آورد.[5] او که در پی انتقادهای خویش در زمینۀ قرارداد ۱۹۱۹ برای نخستین بار با اقامت در زندان آشنا شده بود، سه بار دیگر محکوم به حبس شد و سرانجام به عراق تبعید گردید. دوره دوم اقامت او در زندان در پی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بود؛ او بسان بسیاری از فعالان سیاسی دیگر در آن دوره بازداشت شد و تا پایان دولت نود روزۀ ضیاءالدین طباطبایی در زندان ماند.
دشتی در این مدت برداشتها و انتقادهای خود را در روزگار زندانی بودنش را در یادداشتهایی گردآوری کرد که ابتدا در روزنامۀ شفق و سپس در قالب کتابی به نام «ایام محبس» منتشر شد. این اولین کتاب دشتی بود و برای او شهرت زیادی به عنوان یک نویسنده به ارمغان آورد و تا مدتها بارها تجدید چاپ شد. «ایام محبس» کتابی کاملاً احساسی دربارهٔ موضوعی کاملاً سیاسی بود و افزون بر ارزشهای ادبی، اولین کتابی است که به توصیف زندان و زندانی سیاسی میپردازد. دشتی در این کتاب به شدت بر اشرافیت و زندگی مدرن غربی میتازد و اسلام را راه رستگاری بشر مینمایاند.[6]
دشتی در ۱۱ اسفند ۱۳۰۰ روزنامهٔ «شفق سرخ» را منتشر کرد. او هدف خود را «تولید انقلاب افکار و تهییج روح و بیداری جامعه» اعلام کرد. در این دوره هواداری دشتی از رضاخان بارزتر شد و این نشریه از پیشاهنگان معرفی جمهوری آتاتورکی ترکیه به ایرانیان بود. روزنامۀ شفق سرخ بارها به سبب چاپ مقالات تندش دچار توقف شد. نخستین بار این روزنامه در سال ۱۳۰۱ در دوران نخستوزیری قوام السلطنه توقیف شد. شفق سرخ با پشت سر گذاشتن موانعی چون سانسور و توقیف، به مدت بیش از سیزده سال به چاپ رسید. دشتی افزون بر مسئولیت چاپ، همچنین به نوشتن مقالاتی در زمینۀ امور سیاسی، اجتماعی و ادبی برای آن روزنامه پرداخت. روزنامۀ «شفق سرخ» بزودی محل مناسبی برای چاپ آثار و ارائۀ افکار روشنفکران آن دوره شد.[5]
در انتخابات دورۀ پنجم مجلس شورای ملی، علی دشتی با حمایتهای رضاخان[7] نامزد نمایندگی ساوه شد. انتخابات از ۲۹ بهمن تا سوم اسفند ۱۳۰۲ برگزار شد و او از مجموع ۱۰۲۵۵ رأی که به صندوق ریخته شد، ۷۲۳۹ رأی کسب کرد و انتخاب شد. اما عدۀ زیادی از اهالی ساوه و خلجستان و خرقان و مناطق دیگر و همچنین اعضای انجمن نظارت بر انتخابات به مجلس شکایت کردند که حاکم ساوه و نایبالحکومههای بلوکات و مفتش وزارت داخله در انتخابات دخالت کردهاند. مجلس از نهم فروردین تا هفدهم اردیبهشت ۱۳۰۳ پروندۀ انتخاباتی دشتی را بررسی کرد و سرانجام از پانزده نفر عضو شعبۀ چهارم مجلس که به پرونده رسیدگی کرده بود، تنها یک نفر به صحت انتخابات رأی موافق داد، هشت نفر رأی مخالف و شش نفر رأی ممتنع دادند. مجلس در دوازدهم خرداد ۱۳۰۳ با ۶۶ رأی مخالف در برابر ۳۳ رأی موافق، اعتبارنامۀ دشتی را رد کرد.[8]
در رد اعتبارنامۀ دشتی، مخالفت سید حسن مدرس و جمع دیگری از فراکسیون اقلیت مجلس، مخالفان رضاخان و جمهوری و حتی عدهای از طرفداران رضاخان که متحدان او بودند، نقش داشت. علت مخالفت مدرس، ارائۀ اسنادی دال بر جاسوسی دشتی برای انگلیسیها بود. با درخواست مدرس از مطبوعات روزنامۀ سیاست که ارگان اقلیت مجلس بود سندی با نشانۀ سفارت انگلیس انتشار داد. در آن سند که در جلد دوم کتاب تاریخ بیست ساله منتشر شده، آمدهاست که هاروارد سفیر وقت انگلیس دستور میدهد که به دشتی به علت خدماتی که به انگلیس انجام داده پول پرداخت گردد.[9] به گفتۀ عبدالله شهبازی، نویسندۀ تاریخ زندگانی دشتی، ضمن آنکه دشتی از مخالفان مهم ایدههای مدرس و موافقان مظاهر تجدد در ایران (مانند: کشف حجاب، جمهوری، تغییر خط) محسوب میشد، مخالفت با اعتبارنامۀ او لایههای دیگری هم میتواند داشته باشد که نیارمند پژوهش های تفصیلی است.شهبازی، عبدالله. «زندگی و زمانه علی دشتی». پرتال جامع علوم انسانی. دریافتشده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۹.
دورۂ رضا شاه

نقطۀ آغاز پیشرفت علی دشتی در زمینه سیاست با استقرار نظام پهلوی رضاشاه شکل گرفت و در سال ۱۳۰۵ به نمایندگی بوشهر به مجلس شورای ملی دوره ششم راه یافت و این کرسی را تا دوره نهم حفظ کرد. در دوره هفتم لباس روحانیت را به کناری نهاد و از مدافعان سرسخت متحدالشکل شدن لباس شد. در اوائل کار این مجلس در سال ۱۳۰۷ که رضاشاه از لزوم تغییر لباس سخن گفت، شماری از نمایندگان مجلس به سخنگویی سید اسماعیل عراقی نماینده اراک، طرحی دو فوریتی در دستور کار مجلس گذاشتند که به خواسته رضاشاه جنبه قانونی بدهند. دشتی در نطق خود در مجلس، آن روزی را که این طرح به شور گذاشته شد (چهارم دی)، روز مبارکی خواند و گفت:
«الان شما به خوزستان تشریف ببرید دیگر عربی با چفیه و عقال نمیبینید همه کت و شلوار پوشیدهاند همه آدم شدهاند. بنده عقیده دارم که شکل چفیه و عقال در ایران شکل آدم نیست و هم مخالف ملیت ماست».[10]
درخلال این سالها هم اعتقادات مذهبی دشتی کمرنگتر شد هم از شغل حرفهای روزنامهنگاری برای همیشه کنارهگیری کرد.[11] در سال ۱۳۱۴ یک روز پس از اتمام دوره وکالتش در مجلس نهم به خاطر نوشتههایش دوباره به زندان افتاد و روزنامهاش نیز ممنوع شد. بعدها در مجلس سیزدهم سبب زندانی شدنش را «کمتر تملق گفتن» و تعریف نکردن زیاد از رضاشاه در کنفرانس بین المجالس در استانبول ذکر کرد.[12] پس از سه ماه حبس، دشتی که دچار بیماری شده بود، به بیمارستان منتقل و سرانجام پس از پنج ماه آزاد شد. در پی بهبودی و برداشته شدن محدودیتها که حدود هفت ماه در بیرون از زندان برایش مقرر شده بود،[5] خود را دوباره نامزد نمایندگی مجلس کرد اما در انتخابات ناکام ماند.
دشتی پس از ناکامی در انتخابات مجلس یازدهم، به ریاست «اداره راهنمای نامه نگاری» منصوب شد. این اداره کار بررسی و سانسور روزنامه و کتب را بر عهده داشت و بدون ممهور کردن کتب و مقالات به مهر این اداره (موسوم به مهر «روا») هیچ چاپخانهای مجاز به انتشار آن نبود. دشتی سابقه فعالیت در اداره ممیزی را نیز داشت.
در سال ۱۳۱۸ پس از آنکه صادق خان منتصرالسلطان نماینده منتخب دماوند پیش از شروع به کار مجلس درگذشت. دشتی در انتخابات میاندورهای این حوزه انتخابیه که در دی ۱۳۱۸ برگزار شد، شرکت کرد و پیروز شد و اعتبارنامهاش در پنجم اسفند به تصویب مجلس رسید. در دوره بعد (سیزدهم) نیز نماینده دماوند بود.[13]
در آذر ۱۳۲۰ همراه با جمال امامی و ابراهیم خواجهنوری و کسانی دیگر، جزو هیئت مؤسسان حزب عدالت بود[14] و طی دهه ۱۳۲۰ همراه با این حزب در صحنه انتخابات مجلس فعال بود. این فعالیت تا سال ۱۳۲۷ ادامه داشت.[9]
دوره محمدرضا شاه
در سالهایی که محمد رضا پهلوی تازه به حکومت رسیده بود؛ با روی کار آمدن قوامالسلطنه در سال ۱۳۲۱ دشتی نطق تندی علیه او در مجلس ایراد کرد که با برخورد شدید قوام مواجه شد. دشتی و حزب عدالت از عوامل اصلی برانگیختن مردم در اعتراضات خونین سال ۱۳۲۱ شناخته شدند که به بلوای نان شهرت یافت.[15]
دشتی در سال ۱۳۲۲ به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس چهاردهم راه یافت. در حالی که محمد مصدق و نه تن دیگر نیز با همین نمایندگی در مجلس حضور داشتند.[16]
در این سالها دشتی به یادگیری زبان فرانسه پرداخت. در زندگی او، فرانسه در حکم دروازهای به فرهنگ و تمدن جهان مدرن بود. او همچنین در کنار آن زبان، توجه و علاقهٔ ویژهای به تاریخ و فرهنگ انگلیس و روسیه داشت. علاوه بر زبان مادری، عربی و فرانسه، دو زبان اصلی بودند که ارتباط دشتی را با فرهنگ عرب و اروپا، به خصوص از طریق ترجمه کتابهای پرطرفدار، برقرار میکردند. پرسشی که ذهن کنجکاو مترجم را در بررسی آثار اروپایی به خود مشغول میساخت، یافتن راز موفقیت جهان غرب بود. علی دشتی برداشت و تفسیر دوگانهای در جستجوی یافتن پاسخ آن پرسش داشت. او خود را وطنپرست ایرانی میدانست و علم، تکنولوژی، توانایی اقتصادی و نظامی، همچنین فردگرایی و تأثیر فرد بر امور اجتماعی و سیاسی در اندیشه دشتی ابعاد پیشرفت و تکامل بشریت را تشکیل میدهند و ضامن بقای جامعه در گذر زمان هستند. در پیشرفت هند و ژاپن در آن دوره، دشتی تحقق نظریات خود را بازمییافت، و ایران را در مسیر خود برای پیشرفت کمتر از آن کشورها نمیدانست.[5]
دشتی در پی اختلافاتی که با قوامالسلطنه بر سر سیاست او، حزب توده و دخالت شوروی سابق داشت در بهار ۱۳۲۵ به زندان انداخته شد و مدت شش ماه در حبس بهسر برد. پس از آزادی به فرانسه رفت و در سال ۱۳۲۷ دوباره به تهران بازگشت.[5] در کابینه کوتاه مدت حسین علاء که در اسفند ۱۳۲۹ پس از ترور رزمآرا تشکیل شد، وزیر مشاور بود.
در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ اولین مجلس سنای ایران تشکیل شد. دشتی در سال ۱۳۳۲ وارد مجلس سنا شد و این سمت را تا پایان حکومت پهلوی به مدت ۲۶ سال برعهده داشت. در آذرماه ۱۳۲۷ او به عنوان سفیر ایران وارد قاهره شد و تا اسفند ۱۳۲۹ در مصر ماند. همچنین او در ۱۲ آبان ۱۳۴۱ به عنوان سفیر به بیروت اعزام شد.[17]
حوادث ۱۵ خرداد ۴۲
با شروع شدن حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دشتی که خود در مدارس علمیه تحصیل کرده بود در لبنان به عنوان سفیر ایران رایزنیهای با روحانیون و علمای شیعه آنجا به نفع رژیم پهلوی داشت. با وجود اینکه دشتی منتقد جدی روحانیت بود از سیاستهای اسدالله علم در وقایع خرداد ۱۳۴۲ انتقاد میکرد. این انتقادها و نصایح دشتی به شاه برای او چندان خوشایند نبود. گفته میشود که دشتی از شاه تقاضای آزادی یا لغو تبعید سید روحالله خمینی را کرد که در جواب شاه پاسخ تندی به او دادهاست.[18]
انزوای سیاسی و سکوت
از سال ۱۳۴۴ به بعد دشتی به انتقاداتی از دولت عباس هویدا نیز پرداخت اما پس از مدتی از ورود به مباحث سیاسی بهکلی کناره گرفت و حتی با اوجگیری جنبش عمومی منجر به انقلاب سال ۱۳۵۷ نیز سکوت اختیار کرد و تنها به مسائل ادبی پرداخت.[19]
دوره جمهوری اسلامی
با تشکیل نظام جمهوری اسلامی، علی دشتی-که در میانهٔ دههٔ هشتاد زندگیاش بود-دستگیر و در دادگاه انقلاب به اتهام نوشتن کتاب بیست و سه سال، به اعدام محکوم شد.[3] احسان نراقی نقل کرده بود که علی دشتی در بیمارستان جم از وی تقاضای تهیه سیانور کرده بود تا از تحقیر، شکنجه[20] و آزارهای زندان خلاص شود.[3]
علی دشتی تا پایان عمر مجرد زیست و خواهرزاده او مهدی ماحوزی همدم سالهای آخر عمرش بود که پس از درگذشتش، در تابستان سال ۱۳۶۲ یادداشتهای منتشر نشده دشتی پیرامون ناصر خسرو را با عنوان «تصویری از ناصرخسرو» منتشر کرد. او همچنین مجموعهای از یادداشتها و تقریرات سالهای پایانی عمر دشتی را که از اواسط سال ۱۳۵۸ و اندکی پیش از دستگیری و مرگش تا آبان ۱۳۶۰ نوشته شده بود را به نام «عوامل سقوط» در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد.
وهابزاده در خاطرات خود مینویسد که پس از انقلاب، برای یافتن نویسنده کتاب ۲۳ سال، اشخاص گوناگونی، از جمله، علی نقی منزوی (پسر آقابزرگ تهرانی) و خود علی دشتی را به اتهام نوشتن کتاب ۲۳ سال، زندانی کردند.[21]
در همین راستا مسعود بهنود میگوید:
علی دشتیِ هشتاد و چند ساله، با یک حکم اعدام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام نوشتن کتاب ۲۳ سال، در زندان بود.[3]
در زندان، آزار و شکنجه زیادی به شادروان علی دشتی، وارد میکنند و حتی در زندان، بر اثر شکنجه، لگن خاصره ایشان آسیب میبیند.[22]
علی دشتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در حالی که در میانهٔ دههٔ هشتاد زندگیاش بود، دستگیر، زندانی و در دادگاه انقلاب به اتهام نوشتن کتاب بیست و سه سال و نقد اسلام، به اعدام محکوم شد.[3] این کتاب از کتابهای ممنوعه در ایران بهشمار میآید.
برخی دیدگاهها دربارهٔ دشتی

پیشینه نقد علی دشتی به زمانی بر میگردد که غلامحسین مصاحب-پدر «ریاضیات جدید» ایران و بنیانگذار اولین دائرةالمعارف فارسی-کتابی در نقد علی دشتی به نام «دسیسههای علی دشتی» در سال ۱۳۲۴ منتشر کرد.[23][24] مصاحب نوشته دیگری دارد که با امضای نویسنده گمنام در شماره ۱۵۰ روزنامه شفق ۲۳ مرداد ۱۳۲۴ منتشر شدهاست.[25]
حمایت از رضا شاه در جمهوری
به گفته مصاحب «رضا شاه از روزی که وزیر جنگ شد قانون اساسی را نقض کرد و دشتی از او حمایت نمود». وی به مقاله دشتی در شفق سرخ، مورخ ۳۰ شهریور ۱۳۰۹، اشاره میکند و آن را «روزینامه» میخواند. دشتی در جلسه ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ مجلس شورای ملی میگوید: «ما اعلیحضرت پهلوی را تنها یک نفر پادشاه خودمان نمیدانیم بلکه او را مظهر ایدئال ملّی خودمان میدانیم… ما شاه خود را از صمیم قلب دوست داریم و مظهر افکار و ایدئال ملّیمان میدانیم.»
سهم علی دشتی و شفق سرخ او در غوغای جمهوری رضا خانی چنان بزرگ بود که ملک الشعرای بهار در منظومه «جمهوری نامه» نام او را، در کنار میرزا کریمخان رشتی و سید محمد تدین، به عنوان یکی از گردانندگان اصلی این غائله ذکر کرد:[11]
چو جمهوری شود آقای دشتی | علمدارش بود شیطان رشتی | |
تدین آن سفید کهنه مشتی | نشیند عصرها در توی هشتی | |
کند کور و کچلها را خبردار | ز حلاج و ز رواس و ز سمسار | |
دریغ از راه دور و رنج بسیار |
هنگامی که رضا شاه سقوط کرد او اولین وکیلی بود که علیه او در مجلس سخنرانی کرد و اعلام کرد که «رضا پهلوی تا جواهرات سلطنتی را تحویل نداده از کشور خارج نشود».[26]
رد شدن اعتبارنامه در مجلس پنجم
در دورهٔ پنجم مجلس شورای ملی سید حسن مدرس مدارکی ارائه کرد که نشان میداد دشتی با انگلیسیها ارتباط داشته و با کمک آنها به وکالت مجلس رسیدهاست. در همان ایام روزنامه سیاست که ارگان اقلیت مجلس بود، سندی با نشانه سفارت انگلیس دربارهٔ علی دشتی انتشار داد که به موجب آن سفیر انگلیس دستور میدهد تا به علی دشتی به خاطر خدماتی که برای انگلستان انجام میدهد پول پرداخت کنند. سرانجام اعتبار نامه دشتی با اکثریت ۶۶ رای رد شد.[27][28]
دیدگاهها
موسیقی
دشتی به موسیقی ایران نیز رغبت بسیار داشت و به ویژه نوآوری را در آن میپسندید و حمایت میکرد. با علینقی وزیری دوستی داشت و از زمره نخستین فرهیختگانی بود که به عضویت «کلوب موزیکال» او درآمد تا بتواند در همه کنسرتهای ماهانه «مدرسه موسیقی» شرکت کند.
یک بار که وزارت معارف نام مدرسه موسیقی متعلق به وزیری را از فهرست «مدارس عالی» حذف کرده، دشتی با نفوذی که داشت به حمایت از وزیری برخاست و متن دفاعیات او را در شفق سرخ انتشار داد.[29]
عبدالرحمن بدوی؛ فیلسوف و مورخ مصری در خاطرات خود از ایران مینویسد:
..... شاعر، داستاننویس و نقاد ادبی، «علی دشتی» است! او را چند بار در خانهاش در شمال تهران در شمیران دیدم! او در آن هنگام عضو مجلس سنای ایران بود و از حقوق قابل توجهی برخوردار بود و زندگی بسیار مرفهی داشت! در خانهٔ همین دشتی بود که با «مرضیه» خواننده ایرانی آشنا شدم! ...[30]
زنان
در ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ که لایحه تأسیس دار المعلمین و دار المعلمات (دانشسرا) در مجلس شورای ملی به شور گذاشته شده بود، دشتی که در آن زمان نماینده بوشهر بود، در مخالفت با برنامههای درسی وزارت معارف برای دختران گفت:
«بعضی مدارس دخترانه یک پروگرامهایی خیلی بیمعنی دارد. در مدارس متوسطه دخترانه یک قسمت ریاضیاتی دارد که [ریاضیات] عالی درس میدهند و این برای کسانی است که فردا بخواهند مهندس بشوند. جبر و مقابله، تناسب، لگاریتم درس میدهند. اینها یعنی چه؟ بنده مکرر دخترهای پانزده، شانزده ساله را دیدهام بعضی اوقات به پدرانشان متوسل شدهاند که مسایل ریاضی را برایشان حل کنند، در صورتی که یک دختر هیچ وقت محتاج به ریاضیات عالی نیست. اول باید فکر کنیم که دختر را برای چه مدرسه میفرستیم. برای این که وقتی بیرون میآید، بچهداری خوب بتواند بکند، خانهداری خوب بلد باشد، معلومات داشته باشد که آن معلومات را از طفولیت و از شیرخوارگی به بچه یک ساله تا وقتی که مهیای مدرسه میشود، بیاموزد. برای اینهاست. ملاحظه بفرمایید یک دختر مثلثات و جبر و مقابله میخواهد چه کند؟ و فایدهاش چیست و در عوض اگر مناژ (خانهداری) و طباخی به آنها خوب یاد بدهند، لباسدوزی به آنها خوب یاد بدهند، موسیقی به آنها یاد بدهند، این خیلی بهمراتب بهتر است».
کسی در مجلس با سخنان دشتی مخالفتی نکرد.[31]
درگذشت
وی در ۲۶ دی ۱۳۶۰ در ۸۴ سالگی در بیمارستان جم در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد.[32]
آثار
نوشتهها و ترجمههای دشتی بازتاب اندیشه و مرام او در بررسی مسائل روز و باورهای مذهبی و سیاسی است و نگرش او به تاریخ، ادبیات و عرفان ایرانی را نشان میدهد. دشتی کتابها و مقالات متعددی نوشت اما از این میان دو کتاب او بیش از تمامی آثارش بر شهرت و زندگی دشتی سایه افکندهاست. او در کتاب تخت پولاد به انتقاد از «دین مرسوم» میپردازد و بیش از همه کتاب ۲۳ سال جنجالبرانگیز شد که در آن به کلی تمامیت اسلام را به عنوان دین مبتنی بر وحی نفی میکند.[33] هر دو این کتابها بدون ذکر نام نویسنده به چاپ رسیدند. این در حالی است که او پیشتر در کتاب ایام محبس، اسلام را، به عنوان راه رستگاری بشر، مینمایاند: «عقاید خشک مادیون و طبیعیون این هارا به طرف یأس، ناامیدی، بدبختی و قساوت و بالنتیجه جرایم و جنایات میکشاند، همچنان که عقاید تصوف به سوی ذلت و نکبت و اسارت سوق میدهد. پس بهترین طریق برای سعادتمند کردن مردم، یعنی ایجاد سعادت نسبی، همان حدودی است که تعالیم یک دیانتی مانند اسلام برای پیروان وظایف طبیعی و اخلاقی تعیین کردهاست.»[34]
عرفان کسرایی مینویسد که آثار شجاع الدین شفا و احمد کسروی و علی دشتی هنوز در بازار دستفروشها و به عنوان کتب ممنوعه در ایران خرید و فروش میشوند.[35]
کتاب ۲۳ سال
.jpg.webp)
اگر چه دشتی کتاب ۲۳ سال (منظور: ۲۳ سال دورهٔ پیغمبری محمد بن عبدالله) را در سال ۱۳۱۱ به رشته تحریر درآورد، ولی تا سال ۱۳۲۶ در چاپ و انتشار آن اقدامی ننمود. احتمال دارد که چاپ کتاب هم در بیروت انجام گرفته باشد؛ زیرا بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ رژیم شاه از چاپ و انتشار هر گونه نوشتاری که مخالف دین بود، جلوگیری میکرد. پس از انقلاب اسلامی، دشتی به گروههای مخالف حکومت جمهوری اسلامی که به گونه زیرزمینی فعالیت میکردند، اجازه داد که به چاپ و انتشار این کتاب بپردازند. گفته میشود شمار نیم میلیون از این کتاب بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۵ به گونه غیرمجاز چاپ و به فروش رفتهاست.[36]
کتاب ۵۵
در سال ۱۳۵۴ کتابی از دشتی چاپ شد با نام پنجاه و پنج که در آن به ستایش پنجاه و پنج سال سلطنت پهلوی، پرداخته بود. شورای دانشگاه تهران، دشتی را نامزد دکترای افتخاری کرد. افرادی در تشویق یا انتقاد از دشتی به خاطر این کتاب، قلم زدند. [37] از جمله احسان طبری نوشت[38]:«آقای علی دشتی ... هر مایهای که داشتهاند به خاطر برخورداری از «لذات عمر» در خدمت ستمگر نهادند»
کتاب (منسوب) عوامل سقوط
با این حال دشتی پس از انقلاب ۱۳۵۷ و در زندان، کتابی نوشت به نام «عوامل سقوط» و در این کتاب پادشاه پهلوی را مورد انتقاد قرار داد.[39]
پژوهشها و نقد ادبی
- سایه
- ایام محبس (۱۳۰۱)
- نقشی از حافظ (۱۳۳۶)
- سیری در دیوان شمس (۱۳۳۷)
- خاقانی، شاعری دیرآشنا (۱۳۴۰)
- دَمی با خیام (۱۳۴۴)
- در مدح قمر تاج (۱۳۴۵)
- کاخ ابداع (منتشرشده در مجلهٔ یغما - ۱۳۵۱)
- نگاهی به صائب (مجموعهای از دوازده مقاله - ۱۳۵۳)
- قلمرو سعدی (۱۳۳۸)
- تصویری از ناصرخسرو (۱۳۶۲)
نقد دینی
- ۲۳ سال (که قبل از سال ۱۳۵۳، احتمالاً در بیروت، به چاپ رسید و بعدها بارها به صورت زیرزمینی تجدید چاپ شد و بینشی انتقادی بر زندگی پایهگذار اسلام است)
- تخت پولاد که در سال ۱۳۵۴، بدون ذکر نام نویسنده، چاپ شد و در برگیرنده بحثی است بین یک مجتهد و یک دانشجو.
- جبر یا اختیار (۱۳۵۰)
- ابلیس در کسوت عرفان (در روزنامه اطلاعات، شمارههای ۱۸ تا ۳۱، اردیبهشت ۱۳۵۳)
- در دیار صوفیان (چاپ چهارم ۱۳۶۳) مقالاتی پیرامون صوفی و صوفیگری
- عقلا بر خلاف عقل (۱۳۵۴)
ترجمه
- اعتماد بنفس (کتاب) (en) اثر ساموئل اسمایلز (en)
- نوامیس روحیه تطور ملل اثر گوستاو لوبون
- تفوّق انگلوساکسون مربوط به چیست؟ اثر ادمون دومولن
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
- علی دشتی - مجله بخارا، شماره ۲۹
- نمونههایی از نثر علی دشتی در ایام محبس و فتنه - مجله بخارا
- دسیسههای علی دشتی، نوشته غلامحسین مصاحب، قابل دسترسی در اینجا
- احسان طبری، «پنجاهوپنج در هشتادویک»، دنیا، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، شماره ۳، خرداد ۱۳۵۵، صص ۲۹–۲۶، قابل دسترسی در اینجا
پانویس
- دشتی، علی. ۲۳ سال (با مقدمه بهرام چوبینه).
- سرکوهی، فرج (۲۶ مرداد ۱۳۸۷). «کتاب در هفته گذشته: ماشین زمان و سرزمین نابینایان ولز». رادیو فردا. دریافتشده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۹.
- بهنود، مسعود (۱۳ آذر ۱۳۹۱). «احسان نراقی؛ آن که ملامت کشید و خوش ماند». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۹.
- شهبازی، عبدالله. ص ۱
- تفضلی، حمید. «تلاش آنلاین»
- شهبازی، عبدالله. ص ۳
- شهبازی، عبدالله. ص ۵–۱۳
- «مذاکرات جلسه ۲۴ دوره پنجم مجلس شورای ملی دوازدهم جوزا ۱۳۰۳».
- «جستاری در افکار و اندیشههای علی دشتی». کیهان فرهنگی شهریور ۱۳۷۶ - شماره ۱۳۵.
- «مذاکرات جلسه پانزدهم دوره هفتم مجلس شورای ملی چهارم دی ۱۳۰۷».
- شهبازی، عبدالله. ص ۱۴
- شهبازی، عبدالله. ص ۱۵
- «مذاکرات جلسه ۲۲ دوره دوازدهم مجلس شورای ملی پنجم اسفند ۱۳۱۸».
- شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، ۱۳۸۰
- شهبازی، عبدالله. ص ۱۸
- شهبازی، عبدالله. ص ۲۱
- شهبازی، عبدالله. ص ۲۳ تا ۲۶
- شهبازی، عبدالله. ص ۲۶
- شهبازی، عبدالله. ص ۲۷
- علی دشتی؛ از سیاست تا فرهنگ، بیبیسی فارسی
- دشتی، علی. بیست و سه سال (پیشنوشتار: بهرام چوبینه)، صفحهٔ ۴۴.
- http://www.perslit.com/23-Saal-ali-dashti-bahramchubineh.pdf
- شهبازی، عبدالله. ص ۶۵
- ایرج افشار، نادره کاروان ص ۴۰۴
- شبکهٔ دیدگاه: نیروهای سرنگونیطلب متحد شوید didgah
- راز بزرگ رسالت نوشته جعفر سبحانی چاپ پنجم ص ۲۳
- راز بزرگ رسالت نوشته جعفر سبحانی چاپ پنجم ص ۲۴
- جلد دوم تاریخ بیست ساله مقدمات تغییر سلطنت. نوشته حسین مکی
- بیبیسی فارسی
- بدوی، عبدالرحمن (۱۳۹۴). ایران در روزگار پهلوی. ترجمهٔ محمودرضاافتخارزاده. تهران: نشر ثوره. ص. ۱۴۱.
- «مذاکرات جلسه ۶۴ دوره نهم مجلس شورای ملی ۲۹ بهمن ۱۳۱۲».
- شهبازی، عبدالله، ص ۳۷
- شهبازی، عبدالله. ص ۳۰
- شهبازی، عبدالله. ص ۸
- کسرایی، عرفان (۴ اردیبهشت ۱۳۹۷). «آیا آتئیسم در ایران در حال گسترش است؟». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۹.
- اسلام و مسلمانی(چرا مسلمان نیستم)، ابن وراق، ترجمه توسط مسعود انصاری، صفحهٔ ۳۴
- شهبازی، عبدالله. ص ۹۴
- احسان طبری، «پنجاهوپنج در هشتادویک»، دنیا، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، شماره 3، خرداد 1355، صص 29-26، قابل دسترسی در اینجا
- شهبازی، عبدالله. ص ۱۰۳
- «مدخل علی دشتی». دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۶ بهمن ۱۳۹۷.
منابع
- شهبازی، عبدالله. زندگی و زمانه علی دشتی
- تفضلی، حمید. «علی دشتی». تلاش آنلاین.
- بهزادی، علی، “(شبه خاطرات)“، چاپ چهارم، تهران: انتشارات زرین، انتشارات نگارستان، ۱۳۸۰ خورشیدی.
- پینویس کتاب ۲۳ سال به قلم جواد وهاب زاده
- احسان طبری، «پنجاهوپنج در هشتادویک»، دنیا، نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، شماره ۳، خرداد ۱۳۵۵، صص ۲۹–۲۶، قابل دسترسی در اینجا
- دسیسههای علی دشتی، نوشته غلامحسین مصاحب، قابل دسترسی در اینجا
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به علی دشتی در ویکیگفتاورد موجود است. |
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ علی دشتی موجود است. |