گروههای قومی گیلان
استان گیلان دارای هویت قومی مشخص است. از دیرباز همزیستی اقوام مختلف در کنار یکدیگر، زمینهساز محیط و شرایطی مناسب برای به اشتراکگذاری فرهنگ و آیینهای آنان بوده و در نتیجه ایجاد چنین بستری، امکان پالایش و ویرایش فرهنگ و سنن آنها و به مرور زمان موجبات رشد و پیشرفت آنها میسر شدهاست و در این میان این استان با وجود اینکه یکی از کوچکترین استانهای ایران بهشمار میرود اما از لحاظ فرهنگی در جایگاه بسیار ممتازی در کشور قرار دارد. گروههای قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانیند.[1]
گروههای قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانیند. عمدهترینشان گیلک است که در جلگه مرکزی، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی در کوههای جنوب شرقی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقهشان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند. گویش تاتی پیرامون رودبار تکلم میشود. به تازگی اندک تازهواردانی در استان استقرار یافتهاند: دامداران کرد پرورشدهنده بوفالو در جلگه پخش شدهاند، قبیله کرد عمارلو نامش را به بخش شرق بخش عمارلو (گیلان) یا رودبار داده، بازرگانان و ماهیگیران ترک در ساحل آستارا و کارمندان فارسی ادارات دولتی. نتیجتاً چندزبانگی، قاعدهٔ سرتاسر استان است.[1] هر گروهی ساکن استان با یک یا چند فعالیت تولیدی خاص، مشخص میشود. اسامی قومی علاوه بر ریشههای سرزمینی، زبانی و فرهنگی به تخصص ویژه شغلی هم اشاره میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد که گیلکی صحبت میکنند، در حالی که گالش، تولیدکننده کوهنشین در شرق استان، گویشی به نام گالشی را استفاده میکند. اسم قومی عموماً ابعاد فرهنگی و حرفهای را ترکیب میکند. برای بسیاری از گیلکان خصوصاً شهرنشینان مرکز و غرب، یک تالش یک دامپرور است، گرچه تالش همان واژه را در مقابل یک گالش (دامدار)، برای شمالیترین نقطه منطقه، برای یک زارع برنج استفاده میکند. جمعیتهای مختلف که در منطقه همزیستی دارند به بیشتر منابع بومی دسترسی برابری ندارند. به این دلیل اسامی جمعی علاوه بر هویت به موقعیت نسبی در سلسله مراتب اقتصادی اشاره میکنند. منابع اصلی منطقهای (برنج و در گذشته ابریشم) امتیاز مردمان جلگهنشین گیلک و گاهی تالش هستند. گیلکان همچنین بخشهای اصلی تجارت و مدیریت را در کنترل دارند، حتی اگر برای آخری با کارکنان دولتی اهل مرکز کشور رقابت کنند. جمعیتهای کوهستانی سوی مرطوب البرز (گالش و بیشتر تالشان) متخصص پرورش گاو و گوسفندند، و در فضای منطقه جایگاهی جنبی دارند، و وضعیت پایینتری نسبت به همسایگان گیلکشان دارند. مذهب سنی بخشی از جمعیت در مناطق اسالم و طالش دولاب برخلاف اکثریت شیعه جمعیت منجر به به حاشیه رفتن تالشان شدهاست.[2]
اقوام باستانی
اقوام مختلفی پیش از میلاد همچون کاسپیها، کادوسها و آماردها در کرانهٔ دریای کاسپی ساکن بودهاند که دانشمندانی چون ریچارد فرای، املی کورت و رودیگر اشمیت آنان را آریایی محسوب کردهاند.
گیلکها
یکی از اقوام قدیمی و اصیل گیلان گیلکها است که از بازماندگان کاسپیها هستند که بیشترین جمعیت قومی گیلان را تشکیل میدهند. عمدهترین قوم گیلان گیلک است که در جلگه مرکزی، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی در کوههای جنوب شرقی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقهشان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند.
هر گروهی ساکن استان با یک یا چند فعالیت تولیدی خاص، مشخص میشود. اسامی قومی علاوه بر ریشههای سرزمینی، زبانی و فرهنگی به تخصص ویژه شغلی هم اشاره میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد که گیلکی صحبت میکنند، در حالی که گالش، تولیدکننده کوهنشین در شرق استان، گویشی به نام گالشی را استفاده میکند. گیله مرد (مرد گیلان) به کشاورزان جلگه اشاره دارد در حالی که گالش برای تولیدکننده کوهنشین در شرق استان به کار میرود. اسم قومی عموماً ابعاد فرهنگی و حرفهای را ترکیب میکند. برای بسیاری از گیلکان خصوصاً شهرنشینان مرکز و غرب، یک تالش یک دامپرور است، گرچه تالش همان واژه را در مقابل یک گالش (دامدار)، برای شمالیترین نقطه منطقه، برای یک زارع برنج استفاده میکند. گیلکان همچنین بخشهای اصلی تجارت و مدیریت را در کنترل دارند، حتی اگر برای آخری با کارکنان دولتی اهل مرکز کشور رقابت کنند.[1] گالشها در مناطق کوهستانی گیلان و غرب مازندران یعنی جنوب استان و در روستاهای رودبار و اطراف کوه درفک در بخشهای عمارلو، خورگام و از دیلمان سیاهکل تا اشکورات و ییلاقات رودسر و املش تا رامسر در غرب مازندران که به اشکورات شهرت دارد زندگی میکنند و به گویش گالشی از زبان گیلکی سخن میگویند.[3]
تالشها
تالشها در غرب استان و بیشتر در شهرستان ماسال، شهرستان رضوانشهر، شهرستان تالش و شهرستان آستارا ساکن هستند.[4][5][6] تالشها دارای قدمت بسیار زیاد و چندهزار سال قبل از حضور آریاییها دارند به باور مورخین آنها از بازماندگان کادوسیان هستند.
کردها
کرد کرمانج نیز در برخی آبادیهای اطراف رودبار مانند سنگرود، زکابر، دسترز، زردکش، دگاسر، کرماک بالا و… زندگی میکنند که حدوداً سیصد سال پیش به این منطقه توسط نادرشاه افشار کوچانده شدهاند.
آذربایجانیها
در زمینه اقتصاد کلی استان، مشاغل و فعالیتهای فرعی، به اقلیتهای مختلفی که یا در دستههای ایزوله بهطور دائمی در استان ساکنند یا بخشی از نیروی کار فصلی مهاجر استان را شکل میدهند تخصیص مییابد. در صف اول این گروههای اقلیت، از نظر کمی، آذربایجانیهای منطقه خلخال هستند. آنها بهطور خاص بیشتر در امور فاقد مهارت بالا در زراعت، بنایی، تجارت دورهگردی، و نیز در کار ماهرانهتر ماهیگیری در دریا که به مدت طولانی از نظارت گیلکان ساحلنشین دور بوده اشتغال دارند. همانطور که رابینو و لافونت در ۱۹۱۰ اشاره کردهاند، خلخالیها نسلهاست که به ترک اقلیم سردشان در زمستان به منظور جستن کار در اقلیم معتدلتر جلگههای گیلان و مازندران عادت کردهاند. هرساله، بین ۱۵ تا ۲۵ هزار کارگر فصلی مهاجر از هر دو جنس که همه داراییشان را در بقچهای آویزان بر یک چوب حمل میکنند، از کوههایشان پایین میآیند. بعدتر، در نوروز، در آغاز بهار، خلخالیها ابزارهایشان را زمین میگذارند، وسایلشان را میبندند و به خانه برمیگردند. خلخالیها در طی حضور زمستانیشان در جلگه گیلان در مشاغل سخت فیزیکی نظیر تسطیح زمین، شخم زنی، تقویت سد شالیزارها، در برابر سیل، هیزم شکنی و برنج کوبی استخدام میشدند؛ ولی با مکانیزه شدن امور کشاورزی نیاز به کارگران روستایی نظیر خلخالیها به شدت کاهش یافتهاست. امروزه بسیاری از آنها در کارگاههای ساختمانی و خصوصاً گچکاری استخدام میشوند. بقیه فروشندگانی دوره گردند که بعدتر مغازهدار شدند. خلخالیها در بخش شرقی استان باید با گالشها، ساکنین بخشهای دیلمان، کلیشم و حتی طالقان که هر فصل از ارتفاعات به مناطق برنج خیز و به تپههای لاهیجان برای چای چینی یا به شرق گیلان برای چیدن پرتقال مهاجرت میکنند، رقابت کنند.[2]
منابع
- Bazin, Marcel. "GĪLĀN i. GEOGRAPHY AND ETHNOGRAPHY". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopaedia Iranica]]. URL–wikilink conflict (help)
- Bromberger, Christian. "GILĀN xiv. Ethnic Groups". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopaedia Iranica]]. URL–wikilink conflict (help)
- محمود رنجبر، رقیه رادمرد (۱۳۸۲)، بررسی و توصیف گویش گالشی
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
- «شهرستانهای استان گیلان». شبکه روستایی ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۴ تیر ١٣٩٥.
Middle East Patterns: Places, Peoples, and Politics By Colbert C. Held, John Cummings, Mildred McDonald Held,2005, page 119.
↑ Iran Provinces ↑ وبسایت ادبیات گیلکی، مسعود پورهادی ↑ Joshua Project - Gilaki Ethnic People in all Countries