شهریاری (طایفه)
طایفه شهریاری، دوطایفه شهریاری وجود دارد یکی طایفه ای است سیستانی در استان سیستان و بلوچستان ایران و دیگری خاندان شهریاری حاکم که از خوانین و حکام منطقه هزار جریب یا هزارگری بهشهر و گرگان بودهاند.
با خاندان شهریار اشتباه نگیرید
طایفه سیستانی : تمام افراد طایفه شهریاری بر این عقیدهاند که ریشه قومی آنها از شهریار کرج سرچشمه میگیرد حتی اشخاصی که آگاه ترند، نام جوقین شهریار را به عنوان خاستگاه اولیه اجدادشان عنوان میکنند. جد نهم آنها به نام ممدسین (محمدحسین) به علت نامعلومی از کرج راهی سیستان شده و این سرزمین را برای سکونت همیشگی خویش انتخاب میکند. برخی از مطلعین این طایفه، براین باورند که پس از شهریار به منطقه زرنج اولیه یا نادعلی کنونی که مسکن ابتدایی جد آنهاست، مهاجرت و در آنجا سکونت اختیار میکنند.
بعد از مدتی، افزایش جمعیت طایفه سبب میشود که متناسب با تعداد و گسترش خانوادهها، آنها به زمینهای مزروعی بیشتر وملک مرغوبتر نیاز پیدا کرده و از نادعلی به چخانسور مهاجرت میکنند، و بعضی از آنان نیز به منطقه جیرفت و در روستایی به نام مطاع که دارای آب هوای مناسب برای کشاورزی بوده است مهاجرت میکنند.
دو تن از افراد نسل پنجم میرزا ممدسین(محمدحسین) به نامهای میرزا ابول و مردان، از زبدگان طایفه بودهاند که با سمت فرماندهی جنگجویان ابراهیم خان سنجرانی، نبرد سرسختانهای را با عساکر(سربازان) افغانی، رهبری کردهاند. این درگیری همزمان با تقسیم سیستان توسط انگلیس و حکمیت گلداسمیت بود، این جنگ یک ماه طول کشید.
پس ازتقسیم سیستان، شهریاریها به روستای دوست محمد کوچ کردند و به هنگام کوچ حتی خرمنهای گندم وجوی خود را با کاه ودانه به مسکن جدید حمل نموده، تا مورد استفاده افغانها قرارنگیرد. گرچه از آن به بعد این طایفه چندین بار باافغانیها درگیری داشتهاند که نمونه بارز آن خلع سلاح پاسگاه و دستگیری عساکر افغانی بود.
فرزند میرزا غلامحسین، به نام میرزا غلامحیدر که خود را شهریاری چخانسور مینامید، میرزای(حسابدار)با وفای ملک محمدعلی خان کیانی(خان ملک)شد و در جلال آباد زیست.
در صد سال اخیر طایفه شهریاری در مناطق و دهات سیستان، شهرک محمد شاهکرم -ده بخته ای -ده علی اکبر- ده الهی – ده دهباشی – ده جعفری – ده حسین باقر – ده جهانبخش – ده خداداد – کوشه شیب – ده بزی - ده کرم وده خدری و اربابی – ده شهریاری و سدکی، سکونت داشتهاند.از معروفترین آنها در قبل از انقلاب محمد حسن خان فرزند موسی بود.
خاندان شهریاری حاکم در هزارجریب : از خاندانهای حكومتگر محلّی بودند كه از آغاز تا پایان عصر قاجار در منطقه هزارجریب و استرآباد، فرماندهی داشتهاند. میراثی كه نیای این خاندان در ازای جنگهایی كه در كنار آقامحمدخان قاجار با زندیه كرده بود، بهطور مستمر تا پایان این دوره باقی ماند. آنها از این راه صاحب نفوذ شدند و اموال و املاك زیادی به هم زدند؛ به طوریكه در دوران مشروطه كه معاصر حاكمیت محمدباقرخان سردار رفیع یانسری بود، او جزو سه - چهار تنی بود كه درخطه مورد نظر، اقتدار فراوان یافت و افزونی قدرت و نفوذ او و امثال او، دولتهای مشروطه را نگران می كرد. با رئيس الوزرايي وثوق الدوله در سال۱۳۳۶ ه ق، سياست قلع و قمع متنفّذان محلي و ايجاد دولت مركزي قدرتمند مورد تعقيب قرار گرفت؛ به همين جهت، سرداررفيع نيز بي نصيب از آسيب نماند و بسياري از اموال و املاك و سلاحهاي وجش مصادره
جستارهای وابسته
در شهرستان باغملک و روستای چلچلک نیز طایفهای بزرگ با شهرت شهریاری زندگی میکنند که نسب آنها به ایل بختیاری چهارلنگ بر میگردد. پس از آن تعدادی از طائفه شهریاری از سیستان خارج و به نواحی در شمال(گرگان)، مازندران و تعدادی نیز به مرز شرقی (سرخس) نقل مکان کرده که به گفته بعضیها علت آن وجود سالهای زیاد خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان بودهاست.
منابع
- غلامعلی رئیس الذاکرین (۱۳۷۰ مشهد)، زادسروان سیستان تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - جی. پی. تیت (آبان ۱۳۶۲ مشهد)، سیستان جلد دوم، اداره کل ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - جمشید قائمی (اردیبهشت ۱۳۸۶ تهران)، «خاندان حكومتگر سرداررفيع در هزارجريب و استرآباد»، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک)