تجربه نزدیک به مرگ
تجربه نزدیک مرگ (به انگلیسی: Near-death Experience) (بهصورت مخفف: NDE) به معنای تجربه کردن حوادث یا بیماریهای خطرناکی است که فرد را به حالت مرگ (و نه خطر مرگ) بسیار نزدیک میکند. این تجربه ممکن است شامل تجربه مثبت و آرامبخش یا تجربه منفی و اضطراب آور یا بدون هیچ حسی باشد. در تجربه مثبت احساساتی مانند احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربهٔ از هم پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوتشده و غیره باشد و در تجربه منفی ممکن است شامل احساس درد و اضطراب باشد. توضیحات در مورد این تجربه NDE از نظر علمی و مذهبی بسیار متفاوت است. تحقیقات علمی اعصاب شناختی نشان میدهد که این تجربه یک پدیده ذهنی که ناشی از ادغام بدنی مختل شده و چند حسی است که در هنگام وقایع تهدید کننده زندگی رخ میدهد به طور مثال هنگام تصادف، خفه شدن و ….[1][2][3][4]
از مجموعه مقالات درباره |
فراهنجار |
---|
دیدگاهها
این دیدگاه ممکن است شامل احساسات مختلفی از جدا شدن از بدن گرفته تا احساس شناور شدن، وحشت زیاد، آرامش مطلق، امنیت، حرارت، تجربه از هم پاشیدگی کامل و رؤیت نور باشد که برخی افراد آن را خدا یا وجود روحانی تلقی میکنند.[5] بعضی افراد و فرهنگها تجربه نزدیک مرگ را یک نگاه آنی روحانی و ماوراءالطبیعه به زندگی پس از مرگ میدانند و شاید همان مکاشفه در فرهنگ و ادبیات ایران باشد.[6]
تجربه نزدیک مرگ پدیدهای است که در رشتههای فراروانشناسی، روانشناسی، روانپزشکی و طب بیمارستانی (en) مطالعه میشود.[7] چنین مواردی معمولاً بعد از اینکه فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده (ایست قلبی) یا خیلی نزدیک به مرگ است (دچار علائم حیاتی ناپایدار) گزارش شدهاست. از این رو آن را تجربه نزدیک مرگ نامیدند.
ویژگیها
موارد مشترکِ بسیاری در میان، گزارشهای تجربهٔ نزدیک مرگ به چشم میخورند:
- یک صدای ناخوشایند اولین ادراک حسی است که گزارش شدهاست.
- احساس مردن
- تجربه خروج از بدن: حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور
- حس حرکت بطرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک
- ملاقات با بستگانی که فوت کردهاند یا اشخاص روحانی
- مرور خاطرات دوران زندگی
- احساس بازگشت به بدن همراه با بیمیلی
تفاسیری که از این احساسها ارائه شده، اغلب وابسته به اعتقاداتِ فرهنگی، فلسفی یا دینیِ آن شخصی است که این تجربه را داشتهاست. از دیگر مواردی که در این تجربه گزارش شده، ملاقات با افرادی است که تشخیصِ هویتِ آن وابسته به این است که شخص دارای چه عقایدی باشد. به عنوان نمونه در ایالات متحده که ۴۶ درصد مردم، به فرشتههای نگهبان اعتقاد دارند، فردی را که آن را ملاقات کردهاند، به عنوان فرشته یا عزیزانی که مردهاند معرفی میکنند؛ در حالی که هندوها این اشخاص را به عنوان پیام آورانِ خدای مرگ میشناسند.[8][9]
تجربه اشخاص مختلف
این تجربه در اشخاص مختلف وابسته به اعتقاداتی که دارند فرق میکند. بچهها که زمان کافی برای شکلگیری اعتقاداتشان ندارند تجربه بسیار محدودی در این زمینه دارند. به عنوان مثال پسربچهای که تجربه نزدیک مرگ داشته با برادرش گفتگو کردهاست و دختری با مادرش مکالمه داشتهاست.[10] همچنین برخی افراد تجربه نزدیک مرگ بسیار دردناکی داشتهاند که نشان دهنده حس وحشت از پایان زندگی است. شرایط بالینی که گمان میرود منجر به تجربه نزدیک مرگ میشود شامل موارد زیر است: ایست قلبی، شوک خونریزی هنگام وضع حمل یا عوارض پیش از عمل جراحی، برق گرفتگی، کما، خونریزی مغزی، سکته مغزی، خودکشی ناموفق، افراد در حال غرق یا خفه شدن، حبس نفس، افسردگی جدی[11] بسیاری از موارد تجربه نزدیک مرگ بعد از یک تجربه بسیار سخت روی میدهد. (به عنوان نمونه وقتی مریضی از پرستار یا پزشک میشنود که بزودی خواهد مرد) یا زمانی که فرد در یک وضعیت مهلک قرار میگیرد. (مثل شنیدن صدای تصادف اتومبیل از نزدیک)[12]
تحقیقات
با انتشار کتابی تحت عنوان زندگی پس از زندگی به قلم ریموند مودی که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، نشانههایی از علاقه به مطالعه در این زمینه دیده شد. با انتشار این کتاب، توجه عموم، به موضوع تجربه نزدیک مرگ جلب شد. سپس در سال ۱۹۸۱، مؤسسهای با عنوان انجمن بینالمللی مطالعات نزدیک مرگ تأسیس شد. این سازمان بینالمللی از تحقیقات علمی که پیرامون بُعدِ جسمانی، روانشناسی، اجتماعی و روحانیِ تجربههای نزدیک مرگ انجام میگیرد، حمایت و تشویق به عمل میآورد. این سازمان در مجله تحقیقات نزدیک مرگ و خبرنامهٔ علایم حیاتی نیز مطالبی در حوزهٔ این موضوع منتشر میکنند.[13]
علوم اعصاب شناختی به عنوان یک حوزهٔ مطالعاتی بین رشتهای است که دربرگیرندهٔ علوم اعصاب، روانشناسی و علوم رایانه میشود و در کنار آن مطالعات نزدیک مرگ نیز عواطف و احساسات و منشأ آنها را مورد بررسی قرار میدهند. برخی پژوهشها در مورد تجربهٔ نزدیک مرگ، با در نظر گرفتن علوم اعصاب شناختی انجام میشوند. علوم اعصاب شناختی، سعی دارد به چگونگی اعمال روانشناسی (به عنوان نمونه عواطف و احساسات انسانی) که به واسطهٔ جریانهای عصبی (شامل مغز انسان) ایجاد میشوند، پاسخ دهد.[14] پژوهشهایی که امروزه بر روی تجربه نزدیک مرگ انجام میشود، با وجود این که از مراحل مختلف علمی میگذرند، اما معمولاً علوم اعصاب بنا به دلایلی شامل این مراحل نمیشود. از جملهٔ این دلایل میتوان به این مورد اشاره کرد که در هنگامی که بیمار تحت عمل احیاء اورژانسی قرار میگیرد، اسکنِ فعالیتِ مغزی از او گرفته نمیشود. از این رو پژوهشهایی که در آن ادعا میشود، هیچ فعالیتِ قابل اندازهگیری در مغز دیده نشدهاست، با وجود عدم اسکن نوار مغزی، سیتی اسکن، افامآرآی و اسکنهایی از این دست، به عنوان یک پژوهش علمیِ با کیفیت در نظر گرفته نمیشود.[15][16]
پژوهشهایی که در حال حاضر انجام شدهاست، بهطور کلی در حوزهٔ پزشکی، روانشناسی و روانپزشکی انجام شدهاند. در موشهای آزمایشگاهی که دچار ایست قلبی شده بودند، نشانههایی از افزایش فعالیت مغزی دیده شدهاست؛ اما در مورد انسان، چنین مطالعهای انجام نشدهاست.[17][18][19][20] مواردی از تجربههای شخصی نزدیک مرگ در نوشتههای مربوط به دوران باستان به جای ماندهاست.[21] در قرن ۱۹، تلاشهایی برای مطالعه دربارهٔ تجربه نزدیک مرگ توسط مورمونها انجام شد. در سوئیس نیز چنین مطالعاتی انجام شده بود. تا سال ۲۰۰۵، در ۹۵ درصد از فرهنگهای دنیا اشارههایی به تجربهٔ نزدیک مرگ شده بود.[21] در مطالعهای که در سال ۲۰۰۱ توسط جامعهشناس آلمانی، هوبرت کنوبلاخت انجام شد، مشخص شد که ۴ درصد از جمعیت آلمان تجربه نزدیک مرگ داشتهاند.[22][23][24] ۱۰ تا ۲۰ درصد از کسانی که از ایست قلبی جان سالم به در برده بودند، گزارش کردند که تجربه نزدیک مرگ داشتهاند.[25][26][27]
معمولاً معتبرترین مجلههای داوری همتا در حوزهٔ علوم اعصاب همچون مجله علوم اعصاب شناختی و مجلهٔ روانپزشکی زیستی و مجلاتی از این قبیل، پژوهشهایی را که در رابطه با تجربیات نزدیک مرگ انجام میشود، منتشر نمیکنند.
در پاییز ۲۰۰۸ Sam Parnia و همکاران یک تحقیق گسترده موسوم به AWARE Study را آغاز کردند، با این هدف که مشخص شود آیا آگاهی در خارج از جسم فیزیکی وجود دارد یا نه. این تحقیق که بزرگترین تحقیق تکمیل شده پیرامون بررسی علمی پدیدهٔ تجربه نزدیک به مرگ است و چندین محقق در بیمارستانهای چندین کشور اروپایی و آمریکایی در آن نقش داشتند بر روی ۱۵۰۰ بازماندهٔ ایست قلبی انجام شد. نتایج تحقیق پس از نهایی شدن در اکتبر ۲۰۱۴ در ژورنال «احیاء» منتشر شد.[28]
بعدتر پرنیا و همکارانش تحقیق دیگری موسوم به AWARE Study II را آغاز کردند که بهبودیافتهٔ تحقیق قبلی است. این تحقیق نیز قرار است در مراکز درمانی مختلف مستقل و بر روی ۱۵۰۰ بازماندهٔ ایست قلبی انجام شود. این تحقیق در مهٔ ۲۰۱۷ جمعبندی خواهد شد.[29]
آمارها و پیمایشها
رواج موارد تجربهٔ نزدیک مرگ در تحقیقاتی که انجام گرفته متغیر است.
مطابق پیمایش گلوپ، نیومکزیکو و پراکتر، اکلاهما در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ از یک واحد نمونه از جمعیت آمریکا، ۱۵ درصد از جامعهٔ آماری گفتند که تجربهٔ نزدیک مرگ داشتهاند.[30] ولی در آلمان کنوبلاخت در سال ۱۹۹۱ یک پیمایش گزینشی انجام داد و دریافت که ۴ درصد جامعه آماری این تجربه را داشتهاند.[31]
اما «پررا» و همکارانش در سال ۲۰۰۵ یک پیمایش تلفنی از مردم استرالیا انجام داد. نتیجه این تحقیق نشان داد که ۸٫۹ درصد از آنان چنین تجربهای داشتهاند.[32] یک متخصص قلب هلندی به نام «ون لومل» و همکارانش در یک محیط بیمارستانی گروهی از بیمارانی که دچار ایست قلبی شده و با موفقیت بهوش آمدند را مورد مطالعه قرار داده و دریافتند که ۱۸ درصد آنها مدعیاند تجربهٔ نزدیک مرگ داشتهاند.[33]
آزمایشهای بیولوژی اعصاب و روانشناسی
کریس فرنچ، روانشناس بریتانیایی، نظریههای روانشناسی و فیزیولوژیکی را ارائه دادهاست که نشان دهندهٔ مادی بودن تجربهٔ نزدیک مرگ است. در یک نظریهٔ روانشناسی، چنین توضیح داده شدهاست که تجربه نزدیک به مرگ در واقع یک مکانیزم دفاعی است که در زمانهای خطرِ شدید رخ میدهد. نظریههای فیزیولوژیکی بسیاری، برای تجربهٔ نزدیک مرگ مطرح شدهاند که از آن جمله میتوان به نظریههایی اشاره کرد که بر پایهٔ هیپوکسی مغزی، کمبود اکسیژن، هیپرکاپنه، اندورفین و سایر انتقال دهندههای عصبی و فعالیتهای غیرعادی در لوب گیجگاهی هستند.[34]
در دههٔ ۱۹۷۰، استاد روانشناسی، راسلنویس و روانشناس بالینی، روی کلتی اظهار کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگ در واقع شکلی از خوددگربینی است که در شرایطی احساسی همچون خطر تهدید جانی رخ میدهد.[35][36][37][38]
در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ دانشمند نوروسایکولوژی، «دانیل کار» این گونه مطرح کرد که تجربه نزدیک مرگ دارای ویژگیهای سندرم لوب لیمبیک بوده و این تجربه میتواند در اثر ترشح اندورفین و انکفالین در مغز ایجاد شود.[39][40] «جادسون» و «ویلتشو» در سال ۱۹۸۳، توضیح دادند که چگونه ترشح اندورفین ممکن است منجر به تجربه نزدیک مرگ خوشایند شده و نالوکسان نیز باعث ایجاد تجربهٔ نزدیک مرگ «جهنمی» شود.[41] نخستین مدل رسمیِ بیولوژیِ اعصاب برای تجربهٔ نزدیک به مرگ در سال ۱۹۸۷ توسط دو دانشمند اهل شیلی ارائه شد. مدل آنها شامل اندورفین، انتقال دهندههای عصبیِ دستگاه کنارهای، لوب گیجگاهی و سایر قسمتهای مغز میشد.[42][43] در سال ۱۹۸۹ «مورس» و همکارانش مدل فیزیولوژی عصبیِ خود را ارائه کردند که در آن سروتونین نقش مهمی در ایجاد تجربه نزدیک مرگ دارد.[44][45]
در سال ۱۹۹۷ «وینری» نشان داد که تجربهٔ نزدیک به مرگ با تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش شباهتهایی دارند. وینری به این موضوع اشاره کرد که بر اساس مشاهدات، تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش نیز همانند تجربه نزدیک مرگ، معمولاً شامل «دیدن تونل و نورهای درخشان، احساس شناور بودن، حرکت خودبخود، رؤیت همزاد، تجربه خروج از بدن، عدم تمایل به پریشانی، فلج شدن، رؤیای واضح در مکانی زیبا، احساس لذت، دگرگونی روانی، ملاقات با افراد خانواده و دوستان، مواجهه با خاطرات و افکار پیشین، احساسی بسیار به یاد ماندنی، درد دل و اصرار شدید به فهماندن تجربه» میشود.[46]
در دههٔ ۱۹۹۰ «ریک استراسمن»، طیِ پژوهشی که بر روی داروی روانگردانِ دیمتیلتریپتامین در دانشگاه نیومکزیکو انجام داد، به این نتیجه رسید که ترشح مقدار زیادی از دیمتیلتریپتامین از غده صنوبری کمی قبل از مرگ یا نزدیک مرگ، عامل پدیدهٔ تجربهٔ نزدیک به مرگ است. از میان افرادی که در آزمایش او بودند، تنها ۲ نفر گزارش کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگِ آنها توهم گونه بودهاست؛ با این حال بسیاری از آنها گزارش کردند که احساسِ ورود به حالتی شبیه به تجربهٔ نزدیک مرگ را داشتهاند. تمام افرادی که در این آزمایش بودند، قبلاً بارها تجربهٔ مصرف دیمتیلتریپتامین یا سایر داروهای روانگردان را داشته بودند.[47][48][49]
در سال ۲۰۰۱ کریس فرنچ اظهار کرد که حداقل بخشی از گزارشهای تجربیات نزدیک به مرگ، احتمالاً بر اساس خاطرات نادرست گزارش شدهاند.[50]
همچنین این فرضیه مطرح شده که شاید اشخاصی که در حالت نباتی پایدار هستند بتوانند از طریق افکارشان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.[51]
عدم قطعیت نتیجه
سام پرنیا مدیر تحقیقات مراقبتهای ویژه و احیا در دانشکده پزشکی لانگون دانشگاه نیویورک، گفتهاست: «در حال تلاش برای درک دقیق ویژگیهایی هستیم که مردم هنگام مرگ تجربه میکنند، زیرا ما میدانیم که این پژوهش میتواند منعکس کننده تجربیات جهانی از مرگ باشد که همه ما روزی تجربه خواهیم کرد.»
در پاییز ۲۰۰۸ پرنیا و همکارانش یک تحقیق گسترده موسوم به «مطالعه آگاهی» (به انگلیسی: AWARE Study) را آغاز کردند. این تحقیق به عنوان بزرگترین تحقیق تکمیل شده پیرامون بررسی پدیده تجربه نزدیک به مرگ بوده که چندین محقق در بیمارستانهای چندین کشور نیز در آن نقش داشتند. این تحقیق بر روی ۱۵۰۰ نفر از نجاتیافتگان ایست قلبی انجام شده و نتایج تحقیق پس از نهایی شدن در اکتبر ۲۰۱۴ در مجله احیا (به انگلیسی: Resuscitation) منتشر شد. اما علیرغم گستردگی تحقیق، نتیجه آن قاطعانه نبود.[52]
بررسی چند نمونه
به عقیده باورمندان زندگی پس از مرگ تئوریهای روانشناسی یا فیزیولوژیکی که تا به امروز ارائه شدهاند؛ نمیتوانند بهطور کامل تجربه نزدیک مرگ را تبیین نمایند. به عنوان نمونه ادعا میشود یکبار زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، بهدقت ابزار جراحیای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده، همچنین گفتگویی که بین پرستاران و دکتر در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفت را بیان کردهاست.[53] در مورد دیگری، گفته میشود پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از بهوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از بهوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند.[54]
تجربیات شخصی
- George G. Ritchie در کتاب خود به نام "بازگشت از فردا Return from Tomorrow - ۱۹۷۸
او در سن بیست سالگی در ویرجینیا زندگی میکرد. جورج در بیمارستان ارتش مرد و ۹ دقیقه بعد به زندگی برگشت. آنچه برای او در مدت این دقایق روی داد، زندگیاش را تغییر داد. در این کتاب جورج از رویارویی خود با تجربه خروج از بدن میگوید؛ و دکتر Raymond Moody در دانشگاه ویرجینیا تجربهٔ او را مورد مطالعه قرار داد و تجربهٔ او باعث شد تا دکتر ۱۵۰ نمونه دیگر را در کتابهای خود بررسی نماید.
- بتی جین ایدی Betty Eadie، در کتاب در آغوش نور Embraced by the Light
کتابها
دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ کتابهای زیادی نوشته شدهاست. معروفترین کتاب در این مورد، درآغوش نور (غرق در نور) نوشته ""بتی جی ایدی"" میباشد؛ که در این کتاب، نویسنده طی یک عمل جراحی تقریباً میمیرد و سپس زنده میشود و تمام آن تجربیات را در کتاب خود بیان کردهاست.[55] یکی دیگراز این کتابها که به فارسی هم ترجمه شده کتابی است به نام نور نجات بخش نوشته دانیون برینکلی، این کتاب داستان واقعی مردی است که بر اثر رعد و برق میمیرد و پس از زنده شدن مشاهدات خود را مینویسد.
ریچارد استپ یک نویسنده شناخته شده و محقق با تجربه در امور ماوراء الطبیعه بوده که سالها در مراکز خدمات درمانی با پزشکان و پرستاران در مورد دیدن ارواح و لحظه خروج روح از بدن گفتگو کرده، نتیجه سالها گفتگو و تحقیق این نویسنده در کتابی به نام خدمات درمانی در تسخیر ارواح ترجمه یاسین قاسمی منتشر شدهاست.
فیلم و تلویزیون
فیلم Flatliners - 1990 دربارهٔ گروهی از دانشجویان رشته پزشکی است که میخواهند دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ مطالعه کنند. آنها برای مرگ بالینی و احیاء دوباره بوسیله هم دورههای خود داوطلب شدند.
در فیلم Final Destination 2 فردی به نام Kimberly Corman قبل از مرگ تمام زندگی خود را در یک لحظه مرور میکند.
Stay - 2005 فیلمی است که در آن شخصی به اسم Henry یک تجربه NDE دارد که تا پایان فیلم ادامه دارد. او در تصادفی که بقیه خانواده او هم مردند فوت میکند و بین مرگ و زندگی سرگردان است.
در فیلم White Noise: The Light - 2007 نقش اول فیلم Abe Dale بعد از تلاش برای خودکشی یک تجربه NDE دارد. روحش از بدنش جدا میشود و در انتهای تونل زن و فرزندش که قبلاً مرده بودند منتظر او بودند.او بعد از یک احیاء موفق دوباره به بدنش بازمیگردد.
Escape from Hell: در این فیلم مردی تلاش میکند که با قرار دادن خود در معرض ایست قلبی، وجود عالم روحانی را ثابت کند. او پس از دیدن این عالم روحانی (یک شهر روشن و درخشان) خود را در مکانی کاملاً متفاوت مییابد.
برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی: برنامه مصاحبه و گفتگو محور در زمینه تجربیات نزدیک مرگ از شبکه چهار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با اجرای عباس موزون پخش شده است.[56]
پانویس
- Sleutjes, A. ; Moreira-Almeida, Alexander ; Greyson, B. . Almost 40 Years Investigating Near-Death Experiences. An Overview of Mainstream Scientific Journals بایگانیشده در ۲ آوریل ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine. The Journal of Nervous and Mental Disease, v. 202, p. 833–836, 2014. Indexed in PubMed.
- Roberts, Glenn; Owen, John. (1988). The Near-Death Experience. British Journal of Psychiatry 153: 607–617.
- Britton, Willoughby B. and Richard R. Bootzin. (2004). Near-Death Experiences and the Temporal Lobe. Psychological Science. Vol. 15, No. 4. pp. 254–258.
- Olaf Blanke, Sebastian Dieguez. "Leaving Body and Life Behind: Out-of-Body and Near-Death Experience" (2009).
- Dayspring" Wilson, Kimberli, New Age Journal, (Gainesville, Florida) September 1983, p. 25, retrieved online 1/29/2008
- Grossman, Neil (Indiana University and University of Illinois), Who's Afraid of Life After Death? Why NDE Evidence is Ignored, Institute of Noetic Sciences (IONS), 2002 Fontana, David (Cardiff University and Liverpool John Moores University), Does Mind Survive Physical Death?, 2003 London Telegraph, 10/22/2000 article: Soul-searching doctors find life after death, about Drs. Peter Fenwick and Sam Parnia studies of heart attack survivors
- Greyson, Bruce (2003), «Near-Death Experiences in a Psychiatric Outpatient Clinic Population" , Psychiatric Services, Dec. , Vol. 54 No. 12. The American Psychiatric Association.
- Holden, Janice Miner (2009). The Handbook of Near-death Experiences: Thirty Years of Investigation. Library of Congress Cataloging in Publishing Data. pp. 162, 215.
- Kennard, Mary J. "A Visit from an Angel." The American Journal of Nursing 98.3 (1998): 48–51
- The Natural Death Handbook - Varieties of NDE Eleven Thai Near-Death Experiences
- van Lommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I. (2001) «Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands" , Lancet, December 15; 358(9298):2039-45.
- Ring, Kenneth: "Heading toward Omega. In search of the Meaning of Near-Death Experience» , 1984.
- IANDS. "Near-Death Experiences: Is this what happens when we die?" Durham: International Association for Near-Death Studies. Informational brochure available at http://www.iands.org
- Kosslyn, S, M. & Andersen, R, A. (1992). Frontiers in cognitive neuroscience. Cambridge, MA: MIT press.
- Harris, Sam. "
- Mobbs, D. "Response to Greyson et al. : there is nothing paranormal about near-death experiences", Trends in Cognitive Sciences, Volume 16, Issue 9, September 2012, Page 446
- Jimo Borjigina et al. (2013). "Surge of Neurophysiological Coherence and Connectivity in the Dying Brain". Proceedings of the National Academy of Sciences. Vol. 110, Issue 35. pp. 14432–14437.
- "Near-death experiences are 'electrical surge in dying brain'". BBC News.
- "Could a final surge in brain activity after death explain near-death experiences?". Nature.
- "Near-death experiences exposed: Surge of brain activity after the heart stops may trigger paranormal visions". Daily Mail.
- Holden, Janice Miner; Greyson, Bruce; James, Debbie, eds. (Jun 22, 2009). "The Field of Near-Death Studies: Past, Present and Future". The Handbook of Near-Death Experiences: Thirty Years of Investigation. Greenwood Publishing Group. pp. 1–16. ISBN 978-0-313-35864-7.
- 3,3 Millionen Deutsche mit Nahtoderfahrung. abgerufen am 24. Mai 2015
- WDR: Planet Wissen: Nahtoderfahrung video: Minute 0.40, vom 4. Oktober 2013, abgerufen am 24. Mai 2015
- A Report on a Survey of Near-Death Experiences in Germany (2001) for example: page 2 in the abstract
- Bruce Greyson: Incidence and correlates of near-death experiences in a cardiac care unit General Hospital Psychiatry, Volume 25 Pages 269–276, published July–August, 2003
- Der Spiegel: Forscher finden Erklärung für Nahtoderlebnis. 13. August 2013
- Sam Parnia, Spearpoint, Fenwick: Near death experiences, cognitive function and psychological outcomes of surviving cardiac arrest published April 11, 2006
- https://secure.jbs.elsevierhealth.com/action/getSharedSiteSession?redirect=http://www.resuscitationjournal.com/article/S0300-9572(14)00739-4/abstract&rc=0&code=resus-site
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱ فوریه ۲۰۱۶.
- . Gallup, G. , and Proctor, W. (۱۹۸۲). Adventures in immortality: a look beyond the threshold of death. New York, McGraw Hill.
- . Knoblauch, H. , Schmied, I. and Schnettler, B. (۲۰۰۱). «Different kinds of Near-Death Experience: a report on a survey of near-death experiences in Germany" , Journal of Near-Death Studies, 20, 15-29.
- Perera, M. , Padmasekara, G. and Belanti, J. (۲۰۰۵), «Prevalence of Near Death Experiences in Australia" , Journal of Near-Death Studies, ۲۴(۲), ۱۰۹–۱۱۶.
- . Parnia, Waller, Yeates & Fenwick, 2001; van Lommel, van Wees, Meyers & Elfferich, 2001.
- French, Chris. (2005). Near-Death Experiences in Cardiac Arrest Survivors. Progress in Brain Research 150: 351–367.
- Noyes, R. (1972) The experience of dying. Psychiatry 35: 174–184.
- Noyes, R. and Klett, R. (1976) Depersonalisation in the face of life-threatening danger: an interpretation. Omega 7: 103–114.
- Noyes, R. and Klett, R. (1977) Depersonalisation in the face of life-threatening danger. Compr. Psychiat 18: 375–384.
- Noyes, R. and Slymen, D. (1978–1979) The subjective response to life-threatening danger. Omega 9: 313–321.
- Carr, Daniel. (1981). Endorphins at the Approach of Death. Lancet 317: 390.
- Carr, Daniel. (1982). Pathophysiology of Stress-Induced Limbic Lobe Dysfunction: A Hypothesis Relevant to Near-Death Experiences. Anabiosis: The Journal of Near-Death Studies 2: 75–89.
- Judson, I. R; Wiltshaw, E. (1983). A near-death experience. Lancet 8349: 561–562.
- Appleby, L. (1989). Near·death experience: Analogous to other stress induced psychological phenomena. British Medical Journal, 298, 976–977.
-
- Jansen, K. L. R: (1989). Near-death experience and the MMDA receptor [Letter). British Medical Journal, 298, 1708.
- Jansen, K. L. R. (1989). The near-death experience [Letter]. British Journal of Psychiatry 154: 883–884.
- Jansen, K. L. R. (1990). Neuroscience and the near-death experience: Roles for the NMDA-PCP receptor, the sigma receptor and the endopsychosins. Medical Hypotheses 31: 25–29.
- Morse, M. L; Venecia, D; Milstein, J. (1989). Near-death experiences: A neurophysiological explanatory model. Journal of Near-Death Studies 8: 45–53.
- Jansen, K. L. R. (1996). Using ketamine to induce the near-death experience: mechanism of action and therapeutic potential. In Christian Rätsch, John Baker. Yearbook for Ethnomedicine and the Study of Consciousness (Jahrbuch furr Ethnomedizin und Bewubtseinsforschung). Wissenschaft und Bildung. Issue 4. pp. 55–81.
- Whinnery, J. E. (1997). Psychophysiologic correlates of unconsciousness and near-death experiences. J. Near Death Stud 15: 231–258.
- Strassman, Rick (2008). Inner Paths to Outer Space: Journeys to Alien Worlds through Psychedelics and Other Spiritual Technologies. Rochester, Vt.: Park Street Press. ISBN 978-1-59477-224-5.
|access-date=
requires|url=
(help) - Strassman, Rick (2001). DMT: The Spirit Molecule: A Doctor's Revolutionary Research into the Biology of Near-Death and Mystical Experiences. Rochester: Park Street. ISBN 0-89281-927-8.
|access-date=
requires|url=
(help) - Earleywine, Mitch (2005). Mind-Altering Drugs: The Science Of Subjective Experience. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-516531-4.
|access-date=
requires|url=
(help) - French, Chris. (2001). Dying to Know the Truth: Visions of a Dying Brain, or False Memories?. Lancet 358: 2010–2011.
- http://www.medicalnewstoday.com/articles/51473.php, Woman In Vegetative State Communicated Through Her Thoughts
- «وقتی قلب میمیرد!». magiran. ۹ آبان ۱۳۹۶. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳ اکتبر ۲۰۲۰.
- Sabom, Michael. Light & Death: One Doctor's Fascinating Account of Near-Death Experiences. 1998. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House
- van Lommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I. (۲۰۰۱) Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, December ۱۵;۳۵۸(۹۲۹۸):۲۰۳۹–۴۵.
- [کتاب درآغوش نور نوشته بتی جی ایدی]
- [mehrnews.com/xVjNP mehrnews.com/xVjNP] مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). پارامتر|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک)
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
- نگرشی به پدیدهٔ تجربههای نزدیک به مرگ و پارهای از گزارشها و تحقیقات مربوط
- بنیاد تحقیقات تجربه نزدیک به مرگ
- وبگاه تجربههای نزدیک به مرگ
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ موجود است. |