احمد نجمالدین کبری
ابو عبدالله احمدبن عمر بن محمد خیوَقی خوارزمی کنیه ابوالجناب و ملقب به نجمالدین و طامةالکبری و مشهور به شیخ ولیتراش از صوفیان سدهٔ ششم و هفتم قمری است. نجم الدین در سال ۵۴۰ق/۱۱۴۵م در شهر خیوه در ولایت خوارزم بدنیا آمد. او بعد از فراگیری مقدّمات علوم در آنجا، سالهای بسیار به مسافرت پرداخت و نزد استادان زیادی علوم رسمی و متداول؛ به ویژه حدیث را فرا گرفت و از مشایخ متعددی در طریقت بهرهمند گردید. از استادان مهم وی یکی شیخ اسماعیل قصری (م. ۵۸۹) است که نزد وی به ریاضت و سلوک پرداخت و از او اجازهٔ ارشاد گرفت و به خوارزم بازگشت.[1]»
شیخ نجم الدین کبری | |
---|---|
نام | احمدبن عمربن محمد خیوقی خوارزمی |
کنیه | ابوالجناب |
القاب | نجم الدین و طامةالکبری |
معروف به | شیخ نجم الدین کبری، شیخ ولی تراش |
زمینه فعالیت | عرفان و تصوّف |
قرن ششم و هفتم هجری | |
زادروز | ۵۴۰ هجری قمری |
زادگاه | زیر آباد(جوین) |
مقتول | ۶۱۸ هجری قمری |
محل فوت | |
شاگردان و خلفای شیخ نجم الدین کبری از قبیل، شیخ فریدالدین عطار، باباکمال جندی، شیخ رضی الدین علی لالا، شیخ سعدالدین محمد حمویی، شیخ نجم الدین رازی، مجدالدین بغدادی و بهاء ولد از اعاظم طریقه کبراویه و بزرگان دیگر همه از شاگردان و مریدان این شیخ میباشند. نجمالدین در طول مدت عمر ۱۲ نفر را به مریدی پذیرفت که همگی از جمله مشایخ و اولیا شدند.[2]
شیخ نجمالدین در ۱۲۲۱ میلادی در حمله مغول به خوارزم به قتل رسیده و در منطقه تاریخی «کهنه اورگنج» در استان «داش اغوز» در شمال ترکمنستان مرقد وی موجود است و یکی از مهمترین محل زیارت زائران محلی و خارجی ترکمنستان بهشمار میآید.
مرقد نجمالدین کبری و شاگردان نزدیک او در سده ۱۴ میلادی بنیانگذاری شده و معماران آن دوران مهارت خود را در تزئین منحصر به فرد سنگ قبر نجمالدین کبری به کار برده بودند.[2]
آرامگاهی منسوب به شیخ نجم الدین کبری در ایران و در شهرستان جوین، روستای زبر آباد نیز وجود دارد.
تألیفات
«از شیخ نجم الدین کبری تعداد مختصری تألیف برجای ماندهاست. آثار مهم وی در موضوعاتی است که بیشتر به تجزیه و تحلیل تجربه شهودی میپردازد؛ او در این آثار در مورد معانی مختلف خیال و شهود و مراتب تجلّی شهود(Luminous Epiphany) -که برای عارف متجلّی میشود-، درجات مختلف تصوّر(concept) و خواطر که توجّه سالک إلی الله را جلب میکند، طبیعت و ارتباط لطائف انسان[3] ب، (Subtle Centers) بحث کردهاست. از مهمترین تألیفات شیخ نجم الدین کبری میتوان به:
- فوائح الجمال و فواتح الجلال(تصحیح با یک مقدمهٔ جامع در مورد زندگی و آثار نویسنده توسّط فریتس مایر، ویسبادن، ۱۹۵۷)۴ است.
- الاصول العشرة
- رساله الخائف الهائم من لومه اللائم(تصحیح ماریان موله همراه با رسائل کوچکتر دیگر تحت عنوان Traites mineurs, in Annales Islamologiques(Cario), iv,[1963],1-78): در این رساله امور دهگانه ای، به عنوان شروط اساسی و مهم در رهایی سالک از وساوس شیطانی معرفی شدهاست.
- آداب الصوفیه
- السائر الحائر الواجد الی الساتر الواحد الماجد[4]
علاوه بر این رسائل کوتاه، کبری تفسیری عرفانی بر قرآن را آغاز نمود که نتوانست آن را کامل کند امّا این کار، پس از مرگش ابتدا توسّط مریدش نجم الدین رازی و سپس توسّط یکی دیگر از مشایخ تصوّف یعنی علاءالدوله سمنانی ادامه یافت. (نک به: هانری کربن، En Islam iranien, Paris 1972, iii, 175-276 n.90; Suleyman Ates, I?ari tefsir okulu, Ankara 1974. 139-60).
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به احمد نجمالدین کبری در ویکیگفتاورد موجود است. |
- مقالهٔ مندرج در پایگاه اینترنتی ماهنامه علمی و تخصّصی اطلاعات حکمت و معرفت: نجم الدّین کبری بایگانیشده در ۱۳ مه ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine. حامد الگار، ترجمه و تحقیق: جمشید جلالی شیجانی، با اندکی ویراست، تاریخ بازدید: 10 آوریل 2016.
- خبرگزاری فارس: مجموعه تاریخی «کهنه اورگنج» کجاست. بازدید: دسامبر ۲۰۱۴.
- در اصطلاح عرفا دل را گویند که به حقیقت، روح است. نک به: سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص687؛ «بدان که آن لطیفهای که قلب است از آن رو که لطیفه است از حالی به حالی دگرگون میشود». کبری، نجم الدین، فوائح الجمال و فواتح الجلال، تحقیق دکتر یوسف زیدان، ص 132
- دکتر میرباقری فرد، سید علی اصغر (۱۳۹۴). تاریخ تصوف (جلد دوم) سیر تطور عرفان اسلامی از قرن هفتم تا دهم هجری. سمت. صص. ۳۸. شابک ۹۷۸-۹۷۸-۰۲-۰۲۴۸-۴.
- نجم الدین کبری | لغتنامه دهخدا
- سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۷، ص ۲۷، مؤسسه امام صادق، قم، ۱۴۱۸ق.
انتشار کتاب «نجم گبری» توسّط کاظم محمّدی، انتشارات طرح نو، سال 1380 شمسی. انتشار کتاب «نجم کبری پیر ولی تراش» توسّط دکتر کاظم محمّدی، انتشارات نجم کبری، سال 1386. انتشار کتاب «فوائح الجمال» با تصحیح دکتر کاظم محمّدی، انتشارات نجم کبری، سال 1392.