دیوبندی
دیوبَندی نام یک جنبش اسلامی از شاخه سنی صوفی است که از هندوستان آغاز شد و در دوران معاصر به افغانستان، آفریقای جنوبی و بریتانیا نیز گسترش یافتهاست.
بخشیاز مجموعه مقالات: |
---|
ارکان دین اسلام |
سعید بن زید · زبیر · طلحه |
مبانی فقه |
صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسایی |
مکانهای مقدس |
مکه · مدینه · بیتالمقدس |
ریشه نام
نام این مذهب از مدرسه دارالعلوم دیوبند گرفته شده که در شهری به نام دیوبند در ایالت اوتار پرادش بود. این مدرسه شبانهروزی در ۱۵ محرم ۱۲۸۳ قمری/ ۱۸۶۷ میلادی، به وسیله شیخ قاسم نانوتوی و به کمک شیخ رشید احمد گنگوهی به عنوان حامی معنوی آن، تأسیس شد.[1][2]
پیدایش
به پیروی از باورهای شاه ولیالله، پسر او، شاه عبدالعزیز (۱۷۴۶ – ۱۸۲۴) کتابی به نام تحفه اثناعشریه نوشت که پس از کتاب منهاج السنة النبویة نوشته ابن تیمیه، دومین ردیه بر مذهب شیعه و به زبان فارسی است.[3]
۵۰ سال پس از شاه ولیالله، پیروان فکری او در مناطقی که امروزه شمال پاکستان است، جنبشی جهادی با آرمان برپایی خلافت برپا کردند که یکی از رهبران آن شاه اسماعیل (۱۷۸۱ – ۱۸۳۱) نوه شاه ولیالله بود. موضعگیری سیاسی تند در برابر استعمار بریتانیا بر هند باعث شد این گروه، هواداران زیادی به دست آورد. چند دهه پس از شکست این جنبش، پیروان شاه ولیالله به این نتیجه رسیدند توانی برای کامیابی در زمینههای نظامی و سیاسی ندارند. بنابراین راه محافظهکارانه دیگری در پیش گرفتند.[3] در نیمه دوم سده ۱۹ (میلادی) یکی از علمای برجسته پیرو مکتب شاه ولیالله، شخصی به نام «محمدقاسم نانوتوی» در سال ۱۲۴۸ قمری (۱۸۶۷ میلادی) مدرسه «دیوبندی» را در ایالت اوتار پرادش بنیاد کند.[2] آنها با راهاندازی مدرسه دارالعلوم را در شهر دیوبند تلاش کردند جلوی تماس فرزندان مسلمانان با علوم نامسلمانان را بگیرند و با تمرکز بر علوم سنتی بر تقویت هویت دینی تلاش کنند.[3]
اندیشه تکفیر
مذهب دیوبندی از مذهبهای تصوف اهل سنت به شمار می رود.
عقاید
بزرگان مدرسه دارالعلوم دیوبند، شاه ولیالله دهلوی را بزرگ عرفان خود میدانند و در اصول عقاید از شیخ محمدقاسم نانوتوی، و در فروع از شیخ رشید احمد گنگوهی تقلید میکنند.[3]
دیوبندیان، در اعتقادات، ماتریدی و در فقه حنفی مذهباند و اگرچه همه شاخههای صوفی و عرفانهای آنها را قبول دارند ولی عرفان چشتیه را عرفان خود قرار دادهاند و به طرق نقشبندیه، قادریه، و سهروردیه ارادت دارند.[1]
واپسگرایی
مذهب دیوبندی هرگز دیدگاه محافظهکارانه خود را کنار نگذاشت و تلاش نکرد تغییرات جهان و ویژگیهای پایه تمدن معاصر را دریابد. پیروان دیوبندی هرگز تلاش نکردند در رابطه خود با دیگر مسلمانان، مانند شیعه، معتزله، اسماعیلیه، و اخوان الصفا بازنگری کنند و یا آثار فیلسوفانی مانند فارابی، ابن سینا، و ابن رشد یا عارفانی مانند ابن عربی، مولوی، و سهروردی، یا متکلمانی مانند ابوبکر باقلانی و فخر رازی و دیگران را بخوانند. حتی هنگامیکه دانشمندان مسلمانی مانند سید احمد خان هندی، اقبال لاهوری، و سیدابوالاعلی مودودی، در اثر آشنایی با جهان امروز، دیدگاههای متفاوتی در فهم دین عرضه کردند دیوبندیها به تندی به آنها حملهور شدند.[3]
جستارهای وابسته
منابع
- «باشگاه اندیشه». بایگانیشده از اصلی در ۶ آوریل ۲۰۱۴. دریافتشده در ۴ ژوئن ۲۰۰۸.
- فریاد، یادداشتهای یک روزنامهنگار افغان
- محمد محق-پژوهشگر دینی (۲۵ فروردین ۱۳۹۹). «طالبان و شیعیان افغانستان». بیبیسی فارسی.