مذاهب اسلامی
پیروان دین اسلام از دیدگاه فقهی و کلامی این دین را به مذاهب گوناگونی تقسیم کردهاند که برخی از این مذاهب خود به فرقههای مختلف و گاه هر فرقه به انشعاباتی چند تقسیم میشود. در بررسی بسیاری از فرقهها در جهان اسلام، آنچه شرط انصاف است رعایت نمیشود[1] گاه نظر غیرقابل قبول یک فردِ نزدیک به فرقه را به همان فرقه نسبت میدهند یا نظر تردیدآمیز فردی را که در فرقه پذیرفته نشدهاست، دیدگاه ضروری آن فرقه میشمرند، یا دیدگاههای مغرضانة دشمنان و مخالفان را دیدگاههای مسلّم یک فرقة دیگر ذکر میکنند. این وضعیتی است که از گذشته وجود داشته و همچنان هم ادامه دارد.[2] منظور از دیدگاه فقهی، نوع احکام شرعی پذیرفته و بکاررفته در هر مذهب و منظور از دیدگاه کلامی، درجهٔ پذیرش خردگرایی در هر یک از مذهبها است. مذاهب و فرقههای اسلامی از لحاظ عقاید، آداب و رسوم و مقتدا به چهار گروه عمده تقسیم میشوند:
از سلسله مقالات مذاهب اسلام عقیده |
---|
شامل: 1 احمدیه, Qutbism & وهابیت 2 علویان (سوریه), حشاشین, دروز & قزلباش 3 ازارقه, Ajardi, Haruriyyah, نجدات & Sufriyyah 4 علویان (ترکیه), بکتاشیه & قلندر درگاه اسلام |
هفتاد وسه کشور
در متون قدیم شمار فرقههای اسلامی را ۷۳ فرقه میشمردند و به آنها اصطلاحاً «هفتاد و سه ملت» یا «هفتاد و سه گروه» میگفتند. در این متون، فرقههای اسلامی به شش گروه رافضیه، خارجیه، جبریه، قدریه، جهمیه، مرجیه تقسیم میشد و برای هر گروه ۱۲ زیرگروه نام برده میشد.[3]
ابوالقاسم رازی هفت فرقه دیگر نیز نام میبرد به این شرح: کرامیه، هریه، حالیه، باطنیه، اباحیه، براهمیه، اشعریه. در برخی متون اسم فرقههای سوفسطائیه، فلاسفه، سمنیه، و مجوسیه نیز دیده میشود.[4]
فرقه | زیرگروهها |
---|---|
شیعیه | علویه، ابدیه، شیعیه، اسحاقیه، زیدیه، عباسیه، امامیه، ناوسیه، تناسخیه، لاعنیه، راجعیه، مرتضیه علوی |
خارجیه | ازرقیه، ریاضیه، ثعلبیه، جازمیه، خلفیه، کوزیه، کنزیه، معتزله، میمونیه، محکمیه، سراجیه، اخنسیه |
جبریه | مضطریه، افعالیه، معیه، تارکیه، بحثیه، متمنیه، کسلانیه، حبیبیه، خوفیه، فکریه، حسبیه، حجتیه |
قدریه | احدیه، ثنویه، کیانیه، شیطانیه، شریکیه، وهمیه، رویدیه، ناکسیه، متبریه، قاسطیه، نظامیه، متولفیه |
جهمیه | معطلیه، مترابصیه، متراقبیه، واردیه، حرقیه، مخلوقیه، عبریه، فانیه، زنادقیه، لفظیه، قبریه، واقفیه |
مرجئه | تارکیه، شائیه، راجیه، شاکیه، نهمیه، عملیه، منقوصیه، مستثنیه، اثریه، مدعیه، مشبهه، حشویه |
هفت فرقه | کرامیه، هریه، حالیه، باطنیه، اباحیه، براهمیه، اشعریه |
متفرقه | سوفسطائیه، فلاسفه، سمنیه، وحدت اسلامی و مجوسیه[5] |
مذاهب شیعه یا وابسته به عقاید شیعیان
جعفر بن محمد الصادق امام ششم شیعیان، احیاکننده مکتب فکری و عقلی و فقه امامیه است که از زمان رسول خدا و مبتنی بر تعالیم وحی بودهاست. این تعالیم از طریق امامان و جانشینان پیامبر اسلام تبیین میشد ولی به خاطر عوامل سیاسی و اجتماعی برخی از آنان دستخوش تغییر شده بود. در زمان امام صادق شرایطی ایجاد شد که ایشان بتوانند آزادانه برخی از این تعالیم را به صورت تدریس برای شاگردان بیان و اصلاح نمایند و از این جهت به شیعیان امامیه جعفری هم میگویند. عارف تامر، استاد لبنانی، در کتاب القرامطه دربارهٔ مکتب فکری امام صادق با ذکر آنچه میگوید دور از تعصب و طرفداری و عاری از نژادپرستی است، شرح مفصلی مینویسد:
ناگزیرم اعتراف کنم که مکتب فکری امام، مجموعهای فلسفی قائم به ذات و سرشار از جنبش زندگانی عقلی، با روحی متجلی از پاکی و خرد خلاق و ابتکار بود. خردی که بر استنباط علوم و ابداع اندیشههای ابتکاری و سنن و احکام دینی استوار بود.[6]'
دشت بیاضیه
این گروه منسوب به دشت بیاضی میباشند و عقیده داشتند که امام صادق زندهاست و جاوید، و او مهدی قائم است، و میگفتند که او گفتهاست: «اگر هر آینه کسی بر شما فراز آید و بگوید که مرا بیمار یافته و مرده مرا شسته و کفن کردهاست باور نکنید، و بدانید که من سرور شما و دارنده شمشیر هستم.» ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی گوید:
واین طایفه از آن امام کامل و بحر زاخر روایت کنند که فرمود: اگر سر من از فراز کوهی بر جانب شما منحدر شود، در کشتن من جازم مباشید که من صاحب شما و امام با اهتداء و صاحب شمشیر ایالت و ظهورم.[7]
اسماعیلیان خاص
این گروه معتقدند که پس از امام صادق پسرش اسماعیل امام بود، مرگ اسماعیل را در زمان پدرش انکار کرده و گفتند: او نمرده و نخواهد مرد، و او مهدی قائم است، زیرا پدرش پس از خود، به امامت او اشاره کرده، پیروان خود را پایبند ولایت او ساخت. مادر اسماعیل و برادرش عبدالله، دختر حسین بن حسن بن علی بن ابیطالب بود و فاطمه نام داشت.[8] از اسماعیلیان خاص، فرقه مبارکه منشعب شدند که معتقد بودند، پس از جعفر صادق نوه او محمد بن اسماعیل که مادرش کنیز بود امام است و میگفتند در روزگار جعفر بن محمد، پسرش اسماعیل، بدان کار نامزد بود و چون درگذشت، امام صادق، پسر او را جانشین خود ساخت و امامت حق محمد است و دیگری را شایسته نیست. چه پس از حسن و حسین امامت از برادر به برادر دیگر نرسد و جز در فرزندان و بازماندگان امامان روا نباشد و عبدالله و موسی دو برادر اسماعیل را حقی در امامت نیست.[9] برخی منابع سنت و شیعه اثنی عشریه، اسماعیل را شخصی بد کار و شرابخوار معرفی میکنند و از این جهت او را شایسته امامت و جانشینی پدرش ندانستند، چنانچه امام صادق امامت اسماعیل را بنا بر اصل بداء نسخ کرد و فرمود:
«ما بدالله فی شیئی کما بدالله فی اسماعیل ابنی…»[10]
خطابیه
این گروه منسوباند به محمد بن ابی زینب الاسدی ملقب به اجدع مکنی ابوالخطاب، پیشوای فرقهای از غلاة که از شاگردان امام صادق بود. ابوالخطاب به الوهیت امام علی قائل بود و امام صادق را نیز خدا میدانست. اسحاق (ابن ندیم) گوید: «ابوالخطاب دعوت به خدایی امیرالمؤمنین علی (ع) میکرد و میمون قداح از اتباع وی بود»[11]
- نوبختی گوید:
چون به وی (عامل کوفه) آگهی دادند که این اسماعیلیان همه کارهای حرام را روا داشته و مردمان را پیغمبری ابوالخطاب میخوانند، روزی هفتاد تن از ایشان در مسجد کوفه گرد آمده بودند، کسان خود را بفرستاد و همگی آنان را بکشت. تنها یک تن از ایشان، به نام ابوسلمه سالم بن مکرم جمال که ابوخدیجه لقب داشت و زخم بسیار خورده و در شمار کشتگان آمده بود جان به در برد.[12]
شمیطیه یا سمیطیه
این گروه به نام پیشوای خود، یحیی بن ابی سمیط، یا به قول شهرستانی در ملل و نحل، شمیط، سمیطیه نامیده شدند. این گروه معتقدند که امامت از امام صادق به پسرش محمد ملقب به دیباج که مادرش کنیز بود و حمیده نام داشت میرسد و در خاندانش باقی ماند. باید دانست که موسی و اسحاق، دو پسر دیگر امام صادق با محمد از یک مادر بودند.[13] نوبختی گوید:
آوردهاند که محمد بن جعفر، در هنگام کودکی روزی نزد پدر آمد. همچنان که به سوی او میدوید، دامن جامه اش پای گیر او شد و خاک از چهره اش بزودود و گفت: از پدرم شنیدم که میگفت اگر تو را فرزندی باشد که مرا ماند، نام من بر وی گذار، زیرا او به مانند من و پیغمبر است و بر سنت او باشد.[14]
افطحیه
این گروه منسوبند به عبدالله بن جعفر صادق. و چون عبدالله، دارای سری پهن بود و به قولی پاها یا بینی پهنی داشت او را افطح[15] خواندند. او پس از اسماعیل بن جعفر بزرگترین فرزند امام صادق بود که پس از امام دعوی امامت کرد. پیروان او، به دو دسته تقسیم شدند. دستهای که چون در مسائل مذهبی او را نشانی نیافتند، از پذیرفتن ادعای او خودداری کردند. دستهای هم که به امامت او عقیده داشتند، پس از مرگش چون فرزندی نداشت، عده زیادی از آنها به موسی بن جعفر فرزند دیگر امام صادق گرویدند. زندگانی عبدالله، پس از امام صادق در حدود هفتاد روز بودهاست و قبر او در بسطام، در کنار قبر علی بن عیسی بسطامی است.[16]
جعفریه ، امامیه یا اثنی عشریه (دوازده امامی)
این گروه، پیرو تمامی امامان هستند .امامیه یا اثنی عشریه، پس از هفت امام(علی ، حسن ، حسین ، سجاد ، باقر و کاظم) امام هشتم را امام علی بن موسی(رضا) ، امام نهم را امام محمد بن علی(جواد) ، امام دهم را امام علی بن محمد(هادی) ، امام یازدهم را امام حسن بن علی(عسکری) و امام دوازدهم را محمد بن حسن(مهدی موعود) میدانند و باور دارند که فرزند امام محمد بن حسن(مهدی) موعود است که در سن 5 سالگی به امامت رسیده و بهدلیل جلوگیری از به شهادت رسیدن ایشان و مصلحت ، خداوند ایشان را از نظرها غیب کرده و این غیبت 69 سال طول کشید و پس از آن به جهان دنیوی برگشت و پس از چند روز دوباره به غیبت رفتند که این غیبت تا حال به طول انجامیده و در زمانی به خواست خداوند ظهور میکند و ظالمان را از بین می برد و حکومتی الهی با عدل و داد برپا میکند. امام دوازدهم از نظرها غایب است اما راهنماییهای غیر مستقیم و برکات ایشان همیشه شامل شیعیان(واقعی) میشود. برخی از علمای بزرگ تاریخ هم ادعای ملاقات با ایشان را دارند به مانند علامه حلّی. امامیه بزرگترین و مهمترین گروه از مذاهب شیعی بهشمار میروند. فرقۀ امامیه به هیچ وجه امامان را خدا نمی دانند بلکه جانشینان و وصیان بر حق پیامبر اسلام(ص) می دانند و حکومت اسلامی را با رهبری ولی معصوم(امامان) و جانشینان آنان قبول دارند. امامیه ، به وحدت بین مسلمین اعتقاد بسیار دارد و برای آن ارزش بسیاری قائل است[17]
زیدیه
عدهای از شیعیان زید بن علی را امام پس از حسین بن علی میدانند. غالب زیدیان به موروثی شدن امامت قائل نیستند و هر سیدی که علیه ظلم دعوت به جهاد کند را امام مینامند. زیدیان امام را معصوم نمیدانند، وجود چند امام در یک زمان را منتفی ندانسته و حتی برخی از امامانشان ممکن است خود زیدی نباشند.
زیدیان در طول تاریخ قیامهای متعددی علیه خلافت و حاکمان وابسته آن داشتند. علویان طبرستان و گیلان و زیدیان یمن بزرگترین و دنبالهدارترین جنبشهای این مذهب بودند. خود زیدیها دارای شاخههای مذهبی مختلفی میباشند. بهطور مثال پیروان ناصر کبیر در گیلان و مازندران را با نام ناصریه میشناختند؛ در حالی که گروهی با نام قاسمیه نیز در مقابل آن حضور داشتند. امروزه غالب زیدیان پیرو امامت خود در یمن هستند که از خاندان حوثیهاست.[18]
مذاهب فقهی و کلامی اهل تسنن
بخشیاز مجموعه مقالات: |
---|
ارکان دین اسلام |
سعید بن زید · زبیر · طلحه |
مبانی فقه |
صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسایی |
مکانهای مقدس |
مکه · مدینه · بیتالمقدس |
مالکی
مالکی نام یکی از شاخههای مذهب سُنّی از دین اسلام است. شاخه مالکی از مذاهب فقهی و پیرو ابوعبدالله مالک بن انس از ائمه چهارگانه سنت و جماعت است. او امام دارالهجره و امام المدینه میگویند.
وی در سالهای ۹۰ تا ۹۵ هجری قمری در مدینه متولد شدهاست. وفات وی را در فاصله ی
سالهای ۱۷۴ تا ۱۷۹ میدانند.
حنفی
بزرگترین مذهب اسلامی میباشد و در میان مسلمانان دارای بیشترین پیرو میباشد. امام این مذهب ابو حنیفه نعمان بن ثابت میباشد که از شهر چاریکار ولایت پروان افغانستان بود از معروفترین القاب وی امام العالمین میباشد.
شافعی
شافعی نام یکی از شاخههای کیش سنی از دین اسلام است. و از مذاهب فقهی و پیرو ابوعبدالله محمد ادریس شافعی و از ائمه چهارگانه سنت و جماعت است. مذهب شافعی از محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی پیروی میکنند.
شافعی مابین سالهای ۱۴۶ تا ۱۵۰ قمری در غزه به دنیا آمد و در سال ۲۰۴ وفات یافت.
وی با داخل کردن مذهب حنفی با مالکی روشی نوین را بنا نهاد که از حدیث در آن بهره میجست.
حنبلی
این فرقه پیرو یکی دیگر از ائمه اربعه اهل سنت است. که پیرو مالک ابن انس هستند، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل متکلم و فقیه مسلمان در ۷۸۰ میلادی(۱۶۴ ه.ق) در بغداد زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکن مرو بودند. نام کامل وی (احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی). سفرهای زیادی کرد؛ در بغداد برآمد، و در ۸۵۵ [۲۴۱ ه.ق] در همانجا درگذشت. مکتب فقه حنبلی، یکی از فرق اربعهٴ سنت، پس از مرگ وی به وسیلهٴ شاگردانش ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که تفسیر تحتاللفظی قرآن، احادیث، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد.علی علی عسکری
وهابیت
وهابیت:این گروه طرفداران محمد بن عبدالوهاب هستند که در اواخر قرن دوازده هجری به ترویج افکار ابن تیمیه پرداختند. اصول عقاید وهابیت را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد: ۱. اعتقاد به واسطهها میان خلق و خدا با توحید در الوهیت منافات دارد. ۲. مشرکان عصر رسالت در مسئله ربوبیت مشرک نبودند. با این که انگیزه بت پرستان، تقرب به خداوند و طلب شفاعت از معبودان خویش در پیشگاه خداوند بود، قرآن کریم عمل آنان را شرک دانسته است. ۳. هرگونه عمل که مشابه اعمال مشرکان عصر رسالت باشد مثل استغاثه و استعانت از غیر خدا، نذر و قربانی برای غیر خدا، و طلب شفاعت از غیر خدا شرک است. ۴. شیعیان را کافر میدانند. ۵. شرک مسلمانان از شرک مشرکان عصر رسالت عظیم تر است و…
اشعری
عدّهای از اهل سنت هستند که امامت را قبول نداشته و سعی میکنند بین ظاهر گرایی اهل حدیث و عقل گرایی معتزله جمع کنند ولی بیشتر به ظاهرگرایان تمایل داشته صفات خداوند را غیر از ذات دانسته و کلامالله را قدیم میدانند.
معتزلی
معتزله از جریانهای اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که انبوه حدیثهای اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی میدانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط میساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را میتوان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آنها نیز عقاید معتزله را مردود میدانستند.
تأکید معتزله بر روی عقل آنچنان جدی بود که بر خلاف بسیاری از فقها که حدیث را مطلق میدانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است. به علاوه و باز بر خلاف نظر بسیاری از علما، اعمال و احادیث صحابه را مطلق و لازمالاجرا نمیدانستند اما اساسیترین و در عین حال بحث انگیزترین موضعگیری معتزله در بحث پیچیده مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن پیشآمد.
جنبشهای فکری
سلفیه
سَلَفی به گروهی از مسلمانان تندروی اهل سنت گفته میشود که تمسک به دین اسلام جسته و خود را پیرو سلف صالح میدانند و در عمل، رفتار و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت میکنند. آنها معتقدند دیدگاههای امروز اسلام باید به همان نحوی بیان شود که صحابه و تابعین بیان میکردند، یعنی تنها مرجع متن قرآن و سنت پیامبر باشد و علمای دینی حق اظهارنظر و بیان ادلهای متفاوت که متناسب با شرایط زمانه باشد را ندارند. سلفیها که بسیاری آنها را به تندروی متهم میکنند، مرکز اصلیشان در مکه و مدینه است؛ و گروههای نظامی آنان هماکنون در سوریه فعالیت دارند.
از جمله سلفیهای معروف میتوان به اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده نام برد.
دیوبندی
دیوبَندی نام یک جنبش اسلامی از شاخه سنی صوفی است که از هندوستان آغاز شد و در دوران معاصر به افغانستان، آفریقای جنوبی و بریتانیا نیز گسترش یافتهاست.
ظاهری
ظاهری یکی از مذاهب است که داوود بن علی اصفهانی در سده سوم هجری تأسیس کرد. وجه تسمیه این مذهب توجه به «ظاهر» آیات قرآن و روایات پیامبر اسلام است.
اوج شکوفایی مذهب ظاهری در قرن پنجم توسط ابن حزم اندلسی پدید آمد و بیشتر پیروان آن در اندلس و شمال آفریقا بودند. مذهب شافعی در بین مذاهب دیگر اسلامی بیشترین شباهت را با مذهب ظاهری دارد.
تصوف
فرقه های تصوف یا صوفیه عبارتند از: چشتیه، حروفیه، دسوقیه، سهروردیه، شاذلیه، صفویه، ملامتیه، نقشبندیه، نقطویه، نوربخشیه و ...
بکتاشیه
منسوب به حاجی بکتاش ولی که پیروان آن بیشتر در آلبانی زندگی میکنند و عدهای آنها را جز اهل حق میشمارند.
مولویه
مؤسس این طریقت مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی است که صاحب اثر مشهور و منظوم مثنوی معنوی بوده و این اثر در شش دفتر تنظیم شدهاست. شیوهٔ نگارش این اثر تمثیل است و حکایات آموزندهٔ بسیاری در آن به بیانی زیبا و شیوا نگاشته شدهاست. بهگفتهٔ مولوی، این اثر مبیّنِ اصول قرآن است.
نعمتاللهیه
پیروان شاه نعمتالله ولی را گویند که سلسلهٔ نعمتاللهی را در قرن هشتم هجری بنیاد گذاشتهاست.
جستارهای وابسته
پانویس
- سعدبن عبدالله ابی خلف الاشعری القمی، المقالات و الفرق، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۰.
- دکتر قاسم جوادی. «صفحه ۲ مجله طلوع شماره ۷ پاییز ۱۳۸۲». پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- لغتنامه دهخدا: سرواژه هفتاد و دو ملت.
- همان.
- محتوای جدول از: دهخدا: هفتاد و دو ملت.
- ملل و نحل شهرستانی. ترجمه صدرالدین ترکه اصفهانی. (ص ۱۲۷–۱۲۸)
- معجم البلدان، یاقوت حموی.
- ترجمه فرق الشیعه، ص ۱۰۱
- نهضت قرمطیان، دکتر حسینعلی ممتحن. نشر دانشگاه بهشتی ۱۳۷۱. (ص۳۶)
- اصل شیعه و اصولها، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء. چاپ نجف ۱۹۴۴م
- الفهرست (ترجمه فارسی) ص ۳۴۸
- ترجمه فرق الشیعه ص ۱۰۳
- شهرستانی. ص۱۲۸
- فرق الشیعه. ص ۱۱۲
- المنجد و منتهی الارب ماده (فطح)
- المقالات و الفرق ص ۲۲۴ و فرق الشیعه ص ۱۱۳.
- فرق الشیعه. ص۱۱۵
- مهدی فرمانیان. تاریخ و عقاید زیدیه. بهار ۱۳۸۶.
منابع
- دکتر: الشکعة، مصطفی. (الأئمة الأربعة)، دارالکتاب اللبنانی، چاپ بیروت، سال انتشار ۱۹۸۵ میلادی به عربی.
- دکتر: فؤاد، عبدالنبی، محمد. (اَللُؤلُؤ وَالمُرجان)، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ دمشق، سال انتشار ۱۹۵۵ میلادی به عربی.
- دکتر: الشکعة، مصطفی. (الأئمة الأربعة)، دارالکتاب اللبنانی، چاپ بیروت، سال انتشار ۱۹۸۵ میلادی به عربی.