شاهین
شاهین نام عمومی ۳۷ گونه پرنده شکاری است که در سردهٔ Falcon قرار میگیرند و در تمام قارههای جهان به جز قطب جنوب زندگی میکنند. شاهینها با چشمان کاملاً سیاه، بدن لاغر، بالهای نوکتیز و منحنی، وجود یک پلکان در منقار بالا، توانایی پرواز با سرعت بسیار بالا و تغییر جهت ناگهانی از دیگر پرندگان شکاری متمایز میشوند. شاهینها در سال اول عمر خود شهپرهایِ پروازِ بلندتری دارند که مشابه پرندگان شکاری چندمنظوره است (شاهینها از نظر نوع شکار و تکنیک شکار یک شکارچی تخصصی محسوب میشوند) تا به این شیوه بهتر بتوانند پرواز را بیاموزند و در سالهای بعد با تغییر شهپرها تکنیکهای پروازی خاص شاهین را میآموزند.
شاهین | |
---|---|
شاهین قهوهای Falco berigora | |
آرایهشناسی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پرندگان |
راسته: | شاهینسانان[1] |
تیره: | شاهینیان[2] |
سرده: | شاهین Linnaeus, 1758 |
شاهینها در شکار پرندگان در حال پرواز تخصص دارند و با منقار خود شکار را میکشند درحالیکه پرندگان شکاری دیگر تکنیکهای متنوعی در اين كار دارند و با پنجههای خود طعمه را میکشند. شاهین معمولی (یا بحری) که بیشترین پراکندگی را در بین شاهینها دارد با رکورد سرعت ۳۹۰ کیلومتر در ساعت سریعترین جاندار روی کره زمین است. بالابان (پرنده)، لاچین و ترمتای از دیگر انواع معروف شاهین هستند. شاهینهایی که بالهای باریکتر و درازتر دارند به «لیل» معروف هستند این نوع بالها برای شکار پرندگان بسیار مانور پذیر همچون پرستو و بادخورک مناسب است. شاهینهای نسبتاً کوچک و چاقتری که به پرواز درجا علاقه دارند نیز به دلیجه معروف هستند.
شاهینها از دیرباز محبوبترین پرندگان در بازداری بودند و از شاهینهای رامشده و آموزشدیده برای شکار استفاده میشد.
گونهها
- دلیجه مالاگاسی، Falco newtoni
- دلیجه سیشلی، Falco araea
- دلیجه موریسی، Falco punctatus
- دلیجه رئونیون، Falco duboisi – انقراض هولوسن (حدود ۱۷۰۰)
- دلیجه خالدار، Falco moluccensis
- دلیجه نانکین or Australian kestrel, Falco cenchroides
- دلیجه معمولی، Falco tinnunculus
- دلیجه معمولی، Falco (tinnunculus) rupicolus
- دلیجه بزرگ، Falco rupicoloides
- Fox kestrel, Falco alopex
- دلیجه کوچک، Falco naumanni
- دلیجه خاکستری، Falco ardosiaceus
- Dickinson's kestrel, Falco dickinsoni
- Banded kestrel, Falco zoniventris
- شاهین گردنقرمز، Falco chicquera
- شاهین گردنقرمز آفریقایی، Falco (chicquera) ruficollis
- شاهین پاسرخ، Falco vespertinus
- شاهین آمور، Falco amurensis
- شاهین الئونورا، Falco eleonorae
- شاهین دودی، Falco concolor
- دلیجه آمریکایی or "sparrow hawk", Falco sparverius
- Aplomado falcon, Falco femoralis
- ترمتای، Falco columbarius
- ترمنای اوراسیایی، Falco (columbarius) aesalon
- Bat falcon, Falco rufigularis
- شاهین سینهنارنجی، Falco deiroleucus
- لیل اوراسیا، Falco subbuteo
- لیل آفریقایی، Falco cuvierii
- لیل خاوری، Falco severus
- لیل استرالیایی or little falcon, Falco longipennis
- شاهین نیوزیلند یا kārearea, Falco novaeseelandiae
- شاهین قهوهای، Falco berigora
- شاهین خاکستری، Falco hypoleucos
- شاهین سیاه، Falco subniger
- لاچین (پرنده), Falco biarmicus
- شاهین بلوچی، Falco jugger
- بالابان (پرنده), Falco cherrug
- بالابان آلتایی، Falco cherrug altaicus (status unclear)
- شنقار، Falco rusticolus
- شاهین دشتی، Falco mexicanus
- شاهین معمولی، Falco peregrinus
- Peale's falcon, Falco peregrinus pealei
- Pallid falcon, Falco peregrinus cassini var. kreyenborgi
- بحری، Falco (peregrinus) pelegrinoides
- شاهین تایتا، Falco fasciinucha
واژهشناسی
شاهین در پارسی یعنی منسوب به «شاه» یا به گفته دیگر «شاهانه»، چنین ترکیبی را در واژگان همسان دیگر همچون آهنین (منسوب به آهن)، آتشین (منسوب به آتش)، سنگین (منسوب به سنگ) و رنگین (منسوب به رنگ) میبینیم. با آنکه پیشینه شکار با شاهین به دوره پادشاهی آشور بازمیگردد، گمان میرود در دوره ساسانی ورزش شاهان بوده چرا که در دوره اسلامی گسترش یافت. شکار با شاهین پس از آن به اروپا گسترش پیدا کرد. نام شاهین میتواند از شکار کردن شاه با پرنده شکاری ریشه گرفته باشد.
در اوستا دو بار از این مرغ با نام «سئن» (Saena) یاد شدهاست و اوستاشناسان اروپایی آن را به معنی عقاب برگرداندهاند؛ گرچه تردیدی نیست که سئن همان شاهین (عقاب) است.[3] در بسیاری از گویشهای کنونی ایران نیز چنین آمدهاست و از جمله نامی به صورت «شائین» (Shain) به جای ماندهاست. (حاشیهٔ برهان چ معین)[3]
نماد
ابوریحان بیرونی درکتاب «التفهیم» میگوید:
عقاب زرین نشان پرچم ایران باستان بودهاست، نقش شاهین بر درفش هخامنشی نشانهای از پیروزی و نمادی از اهورامزدا در پرندگان میباشد. (نام این پرنده شهباز است که بسیار کمیاب و زیبا بوده)[4]
صفت شاهین از واژهٔ شاه درآمده و این پرنده به واسطه شکوه، توانایی، سپنتایی و تقدس خود «شاه مرغان» نامیده شدهاست.[5]
شاهین زرین علامت و نشانی بود روی درفش سپاه ایران، در سر لشکریان در روزگار هخامنشیان شاهین شهپر گشوده در سر نیزهٔ بلندی برافراشته به همه نمودار بود. پس از سپری شدن شاهنشاهی و دست یافتن اسکندر در پایان سدهٔ چهارم پیش از میلاد، اسکندر آن را نقش سکهٔ پادشاهی خود قرار داد[6]
شاهین در دوران ساسانی
از شاهین در دروران ساسانی و مزدیسنا به نیکی یاد نمیشود و در بندهش بیان شدهاست که «هرمزد چون مرغ شاهین را آفرید گفت که تو مرغ شاهین را آفریدم که از تو مرا رنج بیش باشد که خشنودی زیرا کام اهریمن بیش ورزی که آن من. بمانند مردم دروند که از خواسته سیر نشوند، تو نیز از کشتن مرغ، سیر نشوی. اما اگر تو را نمیآفریدم، آنگاه اهریمن گرگ پردار را بسان تن تو میآفرید و نمیگذاشت آفریدگان زیست کنند»[7]
کاربرد نام شاهین
شاهین پرندهای است فرخنده و خجسته و در توانایی و شکوه سرآمد پرندگان است این پرنده هوشیار و چالاک در بیشه زارها و مناطق کوهستانی دیده میشود و ایران هم نشیمنگاه این مرغ بوده و هست.[4]
نام بعضی از مکانها از این پرندهگرفته شدهاست، مانند: شاهیندژ، سنندج (سائین دژ)، سیندخت (سائین دخت) و سناباد (نام کهن مشهد) و صایین قلعه[4] و نیز شهرها و بخشها و روستاهایی چون شاهینشهر، شاهینآباد، شاهینتپه، شاهیندشت، شاهینویلا و جز آن.
شاهین در فرهنگ و ادب ایران
شاهین جایگاه والایی در ادبسار ایران زمین داشتهاست. در سرودههای بسیاری از سرایندگان پارسیگوی، «شاهین» به نماد دلیری و چالاکی یاد شدهاست. این پرنده با آنکه از قوش و عقاب کوچکتر است، به پشتوانه گستاخی و دلیری که دارد گاهی به عقاب و قوش میتازد.[3]
نمونههایی از یادکرد «شاهین» در ادبسار پارسی:
نشستنگه و مجلس و می گسار | همان باز و شاهین و یوز و شکار (فردوسی) | |
ز شاهین و از بازو پران عقاب | ز شیر و پلنگ و نهنگ اندر آب (فردوسی) | |
سگ و یوز در پیش شاهین و باز | همی راند بر دشت روز دراز (فردوسی) | |
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین | هزار بنده ندارد دل خداوندی (شهید بلخی) | |
دم عقرب بتابید از سر کوه | چنان چون چشم شاهین از نشیمن (منوچهری) | |
در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی | ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد (حافظ) | |
تفکر کن در این معنی تو در شاهین و مرغابی | گریزان است این از آن و آن بر این ظفر دارد (ناصرخسرو) | |
تو بر بالای علم آنگه رسی باز | که بر شاهین همت نشکنی پر (ناصرخسرو) | |
چو شاهین بازماند از پریدن | ز گنجشکش لگد باید چشیدن (نظامی) | |
سوی شاهین بحری بازگشتی | که وحشیتر شود شاهین دشتی (نظامی) | |
کجا گشت شاهین او صیدگیر | ز شاهین گردون برآرد نفیر (نظامی) | |
شبروی کرده کلنگ آسا بروز | همچو شاهین کامران خواهد نمود (خاقانی) | |
فرود آمد یکی شاهین بشبگیر | تذرو نازنین را کرد نخجیر (نظامی) | |
زآهنین چنگال شاهین غمت | رخنه رخنه ست اندرون من چو دام (سعدی) | |
بسی نماند که در عهد رای و رایت او | به یک مقام نشینند صعوه و شاهین (سعدی) | |
شهپر زاغ و زغن زیبای قید و صید نیست | این کرامت همره شهباز و شاهین کردهاند (حافظ) | |
کف یوز پر مغز آهو بره | همه چنگ شاهین دل گودره (عنصری) |
نگاره این پرنده در کندهکاریهای بناهای باستانی ایران دیده میشود. همچنین بر روی درفش هخامنشیان نگاره ای از این پرنده شکل گرفته بود. در نشان باشگاه فوتبال شاهین تهران هم نمادی از این پرنده به کار گرفته شدهاست.
نگارخانه
- دلیجه ناخن سفید(Lesser Kestrel)(دلیجه کوچک)
- نوعی از شاهین به نام شاهین قهوهای
جستارهای وابسته
- عقاب
- قوش
- باشگاه فوتبال شاهین
- نام پسران در ایران و عراق و عربستان و فلسطین و لبنان مثال : شاهین نجفی ، شاهین آزادی فر و...
پانویس
- Falconiformes
- Falconidae
- واژهنامه دهخدا - زیر سرواژه شاهین
- پورعبدالله، حبیبالله (۱۳۸۶). تحت جمشید از نگاهی دیگر. انتشارات کلهر.
- فرهنگ ایران باستان ص 396 به بعد
- فرهنگ ایران باستان ص 296 و بعد
- بندهش ترجمه مهرداد بهار صفحهٔ ۸۰
منابع
- کتاب: ایران در زمان ساسانیان، نوشته آرتورکریستنسن.
- دکتر:، العلوی، هادی، «(عالم الطیور والحیوانات) »، دارالعودة، بیروت، لبنان، چاپ پنجم سال ۱۹۹۸ میلادی به (عربی).
- عطاءالله، سمیر، (موسوعة المعلومات العامة) . دار عطاءالله للنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، چاپ هشتم، سال انتشار ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
- "منبع جعبهزیست". ویکیپدیای انگلیسی. Retrieved 17 November 2008.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به شاهین در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ شاهین موجود است. |